طفلی به دنیا میآید، ناخواسته و ناخوش، شاید در آغوش اعتیاد، شاید همزاد فقر یا هر دو؛ طفلی که به چشم والدینش، دیگر میوه شیرین زندگی نیست یا اگر هست نارس است و بیموقع. آنوقت است که پردههای مهر پدری و مادری کنار میرود و گوشت و پوست و استخوانِ روح دمیده، حراج میشود تا نان سفرهای شود یا خرج چند بار نشئگی.