به گزارش شبنم ها ، سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: سال ٨٧ با پسر١٠ سالهاي گفتوگو كردم كه از پنج سالگي توسط پدر معتاد شده بود. معتاد به ترياك. پسرك با مادر و خواهر معتادش به تهران آمده بود و هر سه، اعتيادشان را در يك كمپ ترك كرده بودند و شبهاي آخر اقامت در تهران را در سرپناه زنان در كوچه مرغيهاي مولوي سپري ميكردند. پسر و خواهر و مادر بعد از يك هفته به شهرشان برگشتند و پسرك در كنار پدر ترياكي، دوباره معتاد شد. اينبار پدر و پسر با هم هرويين ميكشيدند.
سال ٩٠ با يك دختر ٩ ساله گفتوگو كردم كه از ششسالگي معتاد شده بود. معتاد به شيشه. انجمن «طلوع بينشانها» دخترك و خواهر ١١ ساله و مادر و پدرشان را براي ترك به تهران آورد و بچهها بعد از ترك در يك كمپ بزرگسالان، شدند مهمان يك سرپناه زنان در خيابان شوش. هشت سال قبل من با كودكي مواجه شدم كه از سال ٨٢ معتاد شده بود. امروز از يك مسوول در يك نهاد دولتي ميشنوم كه «درمان اعتياد كودكان پديده جديدي است.»
سال ١٣٨٠ فاطمه قاسمزاده (روانشناس كودك) با همكاري معاونت پژوهشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي با انجام يك تحقيق بر ٥٨٥ كودك كار و خيابان اعلام كرد: «٤١ درصد از اين كودكان درگير خريد و فروش مواد مخدر بودهاند و ٣٧ درصد اعتياد داشتند.»
سال ١٣٩٠ مركز تحقيقات ايدز وابسته به وزارت بهداشت با انجام تحقيقي بر ١٠٠٠ كودك كار و خيابان در شهر تهران اعلام كرد: «١٥ درصد كودكان مورد مطالعه، مصرفكننده مواد مخدر بودند و شيوع ايدز در مصرفكنندگان مواد ٩ درصد بود.»
سال ١٣٩١ سازمان بهزيستي كشور با انجام تحقيقي درباره سنجش رفتارهاي پرخطر كودكان كار و خيابان و وضعيت مصرف مواد مخدر در اين كودكان اعلام كرد: « ٣/١٧ درصد اين كودكان حداقل يك بار الكل مصرف كرده بودند و ٧ درصد آنها مصرف روزانه داشتند. ٢٣ درصد اين كودكان حداقل يك بار مواد مخدر يا محرك مصرف كرده بودند. ٥٦ درصد كودكان، مصرف مواد را قبل از سن ١٤ سالگي آغاز كرده بودند.»
سال ١٣٩٢ دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي با انجام يك طرح تحقيقاتي درباره ٢٨٩ كودك كار و خيابان شهر تهران اعلام كرد: «ماده مصرفي كودكان مورد مطالعه در شش ماه منتهي به تحقيق ٢٦ نفر سيگار - ٩ نفر قليان – ٧ نفر الكل سفيد – ٥ نفر اكس و شيشه – ٧ نفر ترياك – ٢ نفر متادون – يك نفر هرويين و كراك بوده است.»
اعتياد كودكان در ايران جديد نيست. شما دير رسيديد. آن هم با دستهاي خالي...
كودك معتاد براي درمان كجا برود؟
جمعيت امداد دانشجويي امام علي(ع) طي ماههاي شهريور تا دي ماه سال ١٣٩٣، اطلاعات ١٧٠٠ كودك مراجعهكننده به شعبات اين نهاد غيردولتي براي دريافت خدمات حمايتي را ثبت كرد. بعد از ثبت اطلاعات ١٧٠٠ كودك در ١٠ استان تهران، البرز، مازندران، خراسان شمالي، خراسان جنوبي، بوشهر، هرمزگان، گلستان، زنجان و كرمان، مشخص شد كه ١١٦ نفر از اين تعداد (٢٧ درصد دختر و ٧٣ درصد پسر) معتاد بودند، بيشترين تعداد كودكان معتاد مورد مطالعه در گروه سني ٧ تا ١٣ سال قرار داشتند، ٥٤ درصد به اجبار معتاد شده بودند، ٤٢ درصد كودكان بر اثر مصرف شير مادر و ٣٥ درصد در خانواده معتاد شده بودند، ٢٩ درصد كودكان به علت اعتياد ترك تحصيل كرده بودند، پدر ٨٠ درصد كودكان و مادر ٦٢ درصد كودكان معتاد بودند، ٣٤ درصد كودكان با اعتياد متولد شده بودند و ٥٤ درصد كودكان مصرفكننده مستقيم مواد بودند. اطلاعات اين كودكان ثبت شد چون با پاي خودشان به دفاتر اين انجمن غيردولتي مراجعه كرده بودند اما همياران انجمن در بازديدها و گزارشهايشان خبر دادند كه حداقل، ٢٠٠ كودك را ديدهاند كه دچار اعتياد بودند اما به علت مكتوب نشدن اطلاعاتشان، قابل ثبت در اين تحقيق نيستند.
خاطرات مريم كياني؛ مسوول تحقيق «بررسي وضعيت كودكان درگير اعتياد در ايران در مناطق معضلخيز» از جزييات اين تحقيق و نتيجه اقدامات فوري براي درمان كودكاني كه شرايط وخيمتري داشتند، خوشايند نيست: «نتايج تحقيق نشان داد كه استانهاي تهران و خراسان رضوي بيشترين تعداد كودكان درگير اعتياد را داشتند اما در خراسان جنوبي – بيرجند - وضعيت اعتياد كودكان شرايط بدتري داشت. درمان و ترك اعتياد براي اين كودكان يك مقوله پيچيده و عجيب بود چون بچهها؛ به خصوص نوزادان و كودكان كمتر از هفت سال، از وضع خودشان آگاهي درستي نداشتند چه برسد به اينكه به تغيير وضعيت فكر كنند. در استان تهران، بيمارستان لقمان – به دشواري اما در نهايت – ميپذيرفت كه فقط كودكان معتاد با علايم خماري يا نشئگي يا دچار اوردوز را بستري و درمان كند اما در خراسان جنوبي، هيچ بيمارستاني حاضر به پذيرش كودكان معتاد نبود و حتي يك بيمارستان هم كه كودكان را پذيرش كرد هيچ پزشك و پرستاري به بالين بچهها نفرستاد و ما براي اين كودكان پرستار استخدام كرديم و چون بيمارستان، حتي دارو هم در اختيارمان نگذاشت، وقتي كودكان در اثر ترك دچار تشنج شدند پرستار ما نميدانست چه كند. كودكان معتاد بدون شناسنامه هم به هيچوجه پذيرش نميشدند. ما ناچار بوديم در تمام استانها، به عنوان آخرين راه، كمپهاي بزرگسالان را انتخاب كنيم در حالي كه پذيرش معتاد كمتر از ١٨ سال در كمپها ممنوع بود. تنها تجربه موفق ما در كرمان بود. يكي از كودكان در كرمان در بيمارستان پذيرش و درمان شد اما بعد از بهبودي او را به مراكز شبانهروزي بهزيستي منتقل كردند. شرايط درمان كودكان در استان سيستان و بلوچستان هم خوب بود و مراكز نگهداري كودكان بهبود يافته هم داشتند. نتايج تحقيق، ما را بهشدت در مورد مغفول ماندن پيشگيري از اعتياد در كودكان نگران كرد. ما شاهد بوديم كه تعداد كودكان معتاد به سرعت رو به افزايش است. شهريور ماه ١٣٩٣ تعداد كودكان معتاد شناسايي شده توسط ما ٣٠ نفر بود اما ظرف مدت پنج ماه و تا پايان انجام تحقيق به ١١٦ نفر رسيده بود.»
كياني خاطرات تلخش را با گزارشي از وضعيت امروز همان كودكاني كه سال ٩٣ مورد مطالعه قرار گرفتند، تمام ميكند: «امروز، وضعيت ١٤ نفر از آن ١١٦ نفر – دختر و پسر - وخيمتر شده چون مصرفشان چندمادهاي شده و مقدار مصرفشان هم بيشتر شده. ١٦ پسر كارتنخواب شدند و از دسترس ما خارج شدند. پنج دختر ١٣ تا ١٦ ساله بر اثر مصرف مواد درگير تنفروشي شدند و دو نفرشان هم باردار شدند و نوزاد معتاد به دنيا آوردند كه يكي از نوزادان پارسال فوت كرد. پنج نفر از اين بچهها به دليل مصرف مواد يا آسيبهاي در اثناي تهيه مواد فوت كردند. سه نفر فراري شدند و يك نفر خودكشي كرد.»
ساير فعالان غيردولتي درمان اعتياد هم شواهد موثقي از اعتياد كودكان و جاي خالي مراكز درماني براي مداواي اين كودكان دارند. سپيده عليزاده، مددكار موسسه كاهش آسيب «سيماي سبز رهايي» ميگويد كه همين امروز يك دختر ١٤ ساله و يك دختر ١٨ ساله در كمپ وابسته به موسسه نگهداري ميشوند چون با وجود ممنوعيت نگهداري معتادان زير ١٨ سال در مراكز اقامتي درمان اعتياد، او نميدانسته كه اين كودكان را براي درمان اعتياد كجا بفرستد چون جايي براي درمان اعتياد كودكان وجود ندارد.
«كارتنخوابها شنيده بودند كه كمپي در تهرانسر به زنان معتاد خدمات درماني ميدهد. همكارانمان هم با خبر شده بودند و چند دختر كمتر از ١٨ سال كارتنخواب را براي درمان و نگهداري به ما معرفي كردند. طبق پروتكلهاي كشوري، پذيرش زير ١٨سال در كمپها ممنوع است. وقتي يكي از اين دختران دوران بهبودي را در كمپ ما سپري ميكرد، مسوولان بهزيستي دو بار اخطار دادند كه بايد دختر را مرخص كني. دختر، كارتنخواب بود و شيشه مصرف ميكرد. مادر تنفروش بود، پدر زندان بود و دو برادر معتاد داشت. بعد از اخطارهاي بهزيستي، با اورژانس اجتماعي تماس گرفتم و گفتند ما با كودك معتاد كار نميكنيم و به ما مربوط نميشود. با سامانه ١٣٧ شهرداري تهران تماس گرفتم و گفتند ما با كودك زير ١٨ سال كار نميكنيم. با بهزيستي تماس گرفتم و گفتند به دختر نامه بده بيايد پيش ما و ارجاع بدهيم به بيمارستان اعصاب و روان. من اگر اين دختر كارتنخواب مصرفكننده را توي خيابان رها ميكردم چه اتفاقي براي او ميافتاد ؟ اين دختر هنوز هم در كمپ ماست و به تازگي هم يك مادر و دختر پذيرش كردهايم كه دختر، ١٤ ساله است و از ١١ سالگي هرويين مصرف كرده است.»
اعتياد فقط دخترها را گرفتار نميكند. عليزاده، پسران دانشآموزي را به ياد ميآورد كه سال ٩٣ به موسسه و بخش كاهش آسيب مردان ميآمدند تا از نزديك، پايان خط اعتياد را ببينند؛ پسرهايي كه مصرف تفنني مخدرها و محركها را شروع كرده بودند.
«ما براي ارايه خدمات كاهش آسيب به خانههاي كوچه اوراقچيهاي دروازهغار ميرويم كه آنجا كودكان معتاد پنج ساله و هشت ساله و ٩ ساله زندگي ميكنند. در پاتوقها به كرات با زنان معتاد باردار مواجهايم كه ميخواهند براي ترك اقدام كنند اما جايي براي درمان اين زنان وجود ندارد. ديشب يك زن باردار هشت ماهه معتاد به كمپ ما مراجعه كرد و واقعا نميدانستم او را كجا بفرستم و اصلا نميدانستم آيا يك زن هشت ماهه ميتواند ترك كند و آيا دچار سقط جنين نميشود؟»
اكبر رجبي، مديرعامل «طلوع بينشانها» شانس بيشتري در مقايسه با انجمن همتاي خود داشته و يادش ميآيد كه: «علي اكبر شش ماهه بود. با پدرش به تهران آمده بود و پدر كارتنخواب بود. بچه خميازه ميكشيد و خماري داشت. او را برديم بيمارستان مفيد. شرايط بچه و پدر را توضيح داديم. انجمن ما را ميشناختند. بچه را بستري كردند و بچه پاك شد و... با پدر مصرفكنندهاش برگشت كرمان.»
اكبر و دوستان بهبود يافتهاش هنوز هم در مراسم سه شنبه شبها و سركشي به پاتوقها براي توزيع يك وعده غذاي گرم، با مادران كارتنخوابي مواجه ميشوند كه كودكي همراه دارند؛ شيرخوارگاني كه با خوردن شير مادر معتاد شدهاند يا كودكان پنج و شش سالهاي كه تجربه زيست در پاتوق و استشمام دود تلخ شيشه و هرويين، بخوري شان كرده است. «بيشتر وقتها چون مادر و كودك شناسنامه ندارند در پذيرش بيمارستان دچار مشكل ميشويم. اما بيمارستان مفيد همكاري خوبي با ما داشته. در يك سال گذشته شش كودك معتاد برديم و همه را پذيرش و بستري و درمان كرد.»
فقط زاهدان، فقط يك مركز
عمر تنها مركز نگهداري كودكان معتاد و بهبوديافته در كشور كمتر از دو سال است. نيمه سال ٩٣ مسوولان بهزيستي استان سيستان و بلوچستان با نوشتن طرحي درباره درمان اعتياد كودكان، مجوز نخستين مركز نگهداري كودكان معتاد كمتر از ١٨ سال را دريافت كردند. طرحي كه هنوز بعد از اين مدت از شرايط «آزمايشي» بيرون نيامده است.
معصومه ده مَرده؛ معاون توسعه پيشگيري بهزيستي سيستان و بلوچستان درباره راهاندازي و فعاليت امروز اين مركز ميگويد: «يك مركز براي دختران و يك مركز براي پسران داريم، هر كدام با ظرفيت ٢٠ نفر كه در مركز پسران تا ٢٨ نفر هم پذيرش كردهايم. وقتي با توجه به ضرورت چنين مركزي در استان، طرح را نوشتيم و به تهران فرستاديم و نتيجه بازديدهاي مديران وقت ستاد مبارزه با مواد مخدر و سازمان بهزيستي به تصويب و اجراي طرح منجر شد، وزارت بهداشت و شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر استان و نيروي انتظامي به عنوان نهادهاي همكار انتخاب شدند و قرار شد در مرحله اول، با جمعآوري كودكان از پاتوقهاي مصرف شروع كنيم چون مراجعهاي هم نداشتيم.
نيروي انتظامي با حكم قضايي وارد پاتوقهاي مصرف مواد ميشد و بچهها را به مركز ميآورد و بچهها توسط پزشك مسوول فني مركز از بابت ميزان و نوع مصرف غربالگري ميشدند و براي تمام كودكان آزمايش ايدز، هپاتيت و براي دخترها، معاينه سلامت جنسي انجام ميشد و چون اغلب، در پاتوقها بودند، وضعيت ظاهري بسيار بدي داشتند كه به مركز دستور داديم بعد از استحمام و اعطاي يك دست لباس نو و يك وعده غذاي گرم، بچهها را به بيمارستان منتقل كند كه قرار بود ١٠ تخت خالي براي ما نگهدارند. با دانشگاه علوم پزشكي زاهدان هم هماهنگ شده بود و كودك با همكاري فوق تخصص اعصاب و روان در بيمارستان امام علي بستري ميشد و دوره ٧ الي ١٤ روزه سمزدايي را سپري ميكرد. كودك بعد از ترخيص دوباره به مركز برميگشت كه با انجام خدمات مددكاري، صلاحيت خانواده و شرايط اعتياد پدر و مادر و خواهر و برادر و ساير اقوام بررسي ميشد. در مرحله اول، متوسط زمان نگهداري در مركز سه الي شش ماه بود و اگر خانواده صلاحيت داشت، كودك به خانواده تحويل داده ميشد و در غير اينصورت، طبق نظر كميته پذيرش و ترخيص، كودك به مراكز شبانهروزي بهزيستي منتقل ميشد. از دي ماه ٩٣ تا امروز، ١١١ كودك – ٤٦ دختر و ٦٥ پسر - را پذيرش كرديم كه ٤٤ نفر از اين تعداد به خانواده تحويل داده شدند و ٤٦ نفر را به مراكز شبانه روزي بهزيستي فرستاديم.»
ده مرده ميگويد كه كودكان جمعآوري شده از پاتوقها، اغلب بيمار و دچار سوء تغذيه بودند، تعدادي از كودكان رابطه خارج از عرف داشتند و نتيجه آزمايش سلامت جنسي دو دختر مثبت بود، بيشترين مصرف كودكان، شيشه بود، كودكان منتقل شده به اين مركز در گروه سني هشت ماهه تا ١٨ ساله بودهاند علاوه بر آنكه ٨٠درصد كودكان منتقل شده به مركز، از پاتوقهاي زابل جمعآوري شدهاند و باقي كودكان ساكن شهرهاي سراوان، زاهدان، خاش و ايرانشهر بودهاند. « اولويت ما، كودكان آسيبديده رها شده در پاتوقها بودند اما بعد از راهاندازي مركز، تعداد محدودي مراجعه خود معرف هم داشتيم كه خانواده دچار اعتياد نبود. الزام كرده بوديم كه در مركز براي اين كودكان فضاي بازي ايجاد شود چون اين كودكان اصلا بچگي نكرده بودند؛ در حالي كه آسيبهاي فراواني تحمل كرده بودند. پسري را به مركز آوردند كه توسط خانواده به يك تيم تكديگري فروخته شده بود و با ١٢ كودك ديگر در يك خانه زندگي ميكردند. همان خانه هم محل خريد و فروش مواد و ارتكاب فساد و جرم بود. دختر ١٢ سالهاي را به مركز آوردند كه اگر فقط يك هفته بيشتر در خانه ميماند يا فروخته ميشد يا مثل ساير موارد قبلي، به ازاي تامين هزينه مواد پدر و مادر در اختيار ديگران قرار ميگرفت.» سرنوشت تنها مركز نگهداري كودكان معتاد و بهبود يافته كشور، امروز نامعلوم است چون تامين هزينههاي مركز، مستمر و منظم نبوده و هنوز سازمان بهزيستي كشور درباره دايمي شدن اين طرح و خروج از مرحله آزمايشي نظري نداده و طي ماههاي گذشته تنها فوق تخصص اعصاب و روان استان سيستان و بلوچستان هم با حكم انتقال به تهران آمده و درمان كودكان بايد زيرنظر يك روانپزشك انجام شود و گاهي هم تخت خالي براي پذيرش كودكان وجود ندارد. مجموع اين چالشها، مسوولان بهزيستي استان را به اين تصميم رسانده كه پذيرش خودمعرفها ادامه داشته باشد اما جمعآوري از پاتوقها محدود و محتاطانه شود آن هم در حالي كه بيشترين آسيب، گريبان همان كودكان پاتوقنشين را ميگيرد.
«در مرحله آزمايشي قرار شد مركز دختران و پسران، هر كدام ماهانه ١٠ ميليون تومان بابت هزينه نگهداري كودكان دريافت كنند كه ٥٠ درصد اين رقم بايد توسط بهزيستي و ٥٠ درصد توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر تامين ميشد. سال گذشته را به هر نحو ممكن گذرانديم در حالي كه اعتبارات به طور صددرصد تامين نشد. اعتبارات بايد براي هزينه درمان اعتياد و نگهداري كودكان در مركز، دستمزد پزشك و مددكار و روانشناس مركز صرف ميشد چون هزينه درمان و
سم زدايي و نگهداري براي تمام كودكان رايگان شده بود اما اغلب كودكان جمعآوري شده، مدارك هويتي نداشتند و بيمه درمان اعتياد هم هزينه نگهداري در مراكز اقامتي را پوشش نميدهد و فقط هزينه درمان در بيمارستان و آن هم با تعرفه دولتي را تقبل ميكند. در حال حاضر از بابت تامين هزينهها بهشدت دچار مشكل هستيم و تا امروز، اعتبارات به طور كامل تامين نشده. البته امسال تمام خودمعرفها را در مركز نگهداري كودكان پذيرش كرديم اما جمعآوري از پاتوقها را محدود كرديم تا وضعيت تامين هزينهها و تكليف مركز مشخص شود.»
اينبار هم درمان، مقدم بر پيشگيري
بر اساس قانون، درمان بر عهده وزارت بهداشت است. درمان از هر نوع. درمان اعتياد كودكان هم بر عهده وزارت بهداشت است. با وجود آنكه گزارشهاي رسمي و مستند از سال ١٣٨٠ هشدارهاي موثقي درباره اعتياد كودكان ارايه داده اما عليرضا نوروزي؛ سرپرست اداره پيشگيري و درمان سوءمصرف مواد وزارت بهداشت توضيح ميدهد كه نخستين مركز درمان اعتياد كودكان، دو سال قبل در زاهدان و دومين مركز هم يك سال و نيم قبل در بيرجند فعال شده و فعلا غير از اين دو مركز، هيچ جايي نيست. هرچند كه پذيرش نوزادان متولد شده از مادران معتاد با دشواري كمتري مواجه است چون نوزاد، پس از تولد در بيمارستان، براي سمزدايي به بخش مراقبتهاي ويژه نوزادان منتقل ميشود اما به گفته اين مقام مسوول، قرار بوده تا پايان سال ٩٤، هشت استان كشور براي درمان اعتياد كودكان فعال شوند و تعداد استانهاي برخوردار از اين مراكز، تا پايان سال جاري به ١٦ استان افزايش يابد كه نوروزي در حال حاضر، پيگير راهاندازي مراكز مورد تعهد سال ٩٤ است. «نوزاداني كه از مادران مصرفكننده متولد ميشوند بايد در بخش مراقبتهاي ويژه نوزادان بيمارستانها NICU بستري شوند و امكان درمانشان در مراكز درمان اعتياد وجود ندارد. نوزادان بستري در صورتي كه مشكل جسمي نداشته باشند بعد از ١٠ الي ١٤ روز سم زدايي ميشوند البته مديريت درمان بعضي از اين نوزادان به دليل وزن كم و بعضا عفونتهاي همراه كمي پيچيده ميشود.
سمزدايي نوزادان و كودكان پروتكل پيچيدهاي ندارد هرچند كه نوزادان مراقبت بيشتري ميخواهند اما دشوارترين مرحله اين است كه اين نوزادان بعد از درمان به خانوادهاي بازگردانده ميشوند كه بيخانمان و مصرفكننده و دچار آسيبهاي اجتماعي است. در اين زمينه بهمن ماه سال گذشته كارگاههاي آموزشي براي نمايندگان كليه معاونتهاي درمان و بهداشت دانشگاههاي علوم پزشكي برگزار كرديم و از مسوولان اورژانس اجتماعي و سازمان بهزيستي كشور براي آموزش همكاران مان براي نحوه برخورد با والدين فاقد صلاحيت سرپرستي دعوت كرديم و آنها هم بحثهاي مفيدي درباره نحوه برخورد در چنين مواردي و ضرورت تماس با اورژانس اجتماعي ارايه كردند. درمان اعتياد كودكان و نوجوانان محروم نيازمند هماهنگي چند دستگاهي است. در اينگونه موارد اولويت اقدام درباره كودكان معتاد اين است كه كودك يا نوجوان قبل از درمان اعتياد به يك محيط امن منتقل شود. سال ٨٤ آيين نامهاي درباره ساماندهي كودكان كار و خيابان تصويب شد كه بر اساس آيين نامه اين قانون، جذب و جمعآوري كودكان كار و خيابان بر عهده ساير دستگاههاست اما ارايه خدمات درماني بر عهده وزارت بهداشت است. البته تمام كودكان كار و خيابان هم معتاد نيستند اما در صورت اعتياد، اگر به ما ارجاع داده شوند (چون تجربه جديدي هم بوده) ارايه خدمات را در بخشهاي روانپزشكي يا فوق تخصصي روانپزشكي كودك و نوجوان متمركز كرديم.
سال گذشته هم تعداد زيادي از كودكان كار و خيابان معتاد كه بر اساس همين آييننامه ساماندهي شده بودند به مراكز درماني مستقر در بيرجند و زاهدان ارجاع داده شدند و پس از درمان به مراكز نگهداري بازگشتند چون خانواده در آن زمان فاقد صلاحيت سرپرستي بود. در بقيه شهرها هم اقدامات ديگري صورت گرفت و مدلهاي آموزشي براي ارايه خدمت درماني به كودكان معتاد ارايه شد. در پايان سال گذشته از تعداد بيشتري از بيمارستانها كه داراي بخش روانپزشكي كودكان بودند استفاده كرديم و مانعي براي پذيرش اين كودكان نداريم. البته قبول ميكنم كه پذيرش اين كودكان در برخي مراكز درماني با مقاومتهايي روبهرو است و البته در برخي مواقع افراد به محل اشتباه مراجعه ميكنند و به همين دليل كودك پذيرش نميشود اما براي تقويت ظرفيت كشور در درمان اعتياد در كودكان و نوجوانان، راهنماهايي آماده كرديم و در اختيار دستگاههاي عضو ستاد مبارزه با مواد مخدر گذاشتيم و اميدواريم بعد از ماه رمضان اين راهنماها نهايي و ابلاغ شود. در اين راهنماها تعيين تكليف شده كه كودك معتاد كمتر از ١٢ سال با چه دارويي و كودك معتاد ١٢ تا ١٨ سال با چه دارويي سم زدايي شود. درمان اعتياد كودكان برنامه جديدي است و مركز درماني بيرجند حدود يك سال و نيم قبل و مركز درماني زاهدان حدود دو سال قبل كار خود را شروع كردهاند كه وضعيت امروزشان به حالت معمول درآمده است. در تهران هم سه بيمارستان امام حسين (براي كودكان كمتر از ١٢ سال)حضرت علي اصغر و روزبه (براي كودكان دو تا ١٨ سال) فعال خواهد شد. البته اصرار نداريم كه درمان اعتياد كودكان را فوق تخصصي كنيم اما قويترين امكانات را در تهران در اين مراكز داريم و اگر تعداد مراجعات به همين مراكز يا درخواستها در ساير استانها زياد بود و ظرفيت اين مراكز ناكافي بود، در باقي مراكز هم ظرفيت پذيرش ايجاد ميكنيم. ظرفيت مراكز تهران هم زياد نيست و هر كدام حداكثر ١٠ تخت روانپزشكي كودكان را به اين كار اختصاص خواهند داد. اگر كودك بيمه سلامت داشته باشد، هزينه درمان تقريبا رايگان ميشود، اگر كودك هيچ بيمهاي نداشته باشد اما كارت ملي داشته باشد، همان لحظه بستري تحت پوشش بيمه سلامت قرار ميگيرد و اگر هيچ كدام از اين مدارك را هم نداشت، بيمه درمان اعتياد بايد هزينههايش را پوشش دهد و ما هم اعتبار محدودي در اختيار دانشگاههاي تابعه مربوط به اين مراكز درمان گذاشتيم كه بيمارستانها از بابت پرداخت نشدن مطالبه از سوي بيمه درمان اعتياد دچار كسري نشوند. اما براي درمان اعتياد كودكان بيمه سلامت بايد به طور جدي وارد شود چون اين گروه سني هم در بيمه درمان اعتياد در اولويت قرار گرفتهاند.»
پايتخت كه به دليل تعدد محلات آسيب خيز در مقايسه با ساير استانها، بيشترين تعداد كودكان معتاد را در خود جا داده، هيچ مركز درماني براي پذيرش كودكان معتاد ندارد. اگر مسوولان يك بيمارستان، كودك معتادي را براي درمان و سمزدايي پذيرش كنند، قطعا در چارچوب وظايف معمولشان نبوده و بنا بر سليقه عمل كردهاند. قدمهاي وزارت بهداشت در اين حوزه بسيار تاخير دارد. هفته گذشته، مسوولان جمعيت امام علي از تولد روزانه سه الي چهار نوزاد معتاد در تهران گفتند. سال گذشته رييس كميته اجتماعي شوراي شهر تهران از تولد روزانه دو نوزاد معتاد در تهران گفته بود. حتي اگر اين آمار يك متوسط حداقلي قابل تاييد هم داشته باشد، باز هم وزارت بهداشت در اين زمينه خيلي عقب افتاده است. «ارجاع اين كودكان به مركز درماني بر عهده اورژانس اجتماعي و سازمان بهزيستي است و شهروندان هم به محض اطلاع از وجود چنين كودكاني ميتوانند با شماره اورژانس اجتماعي تماس بگيرند و گزارش بدهند. در صورتي كه والدين براي ارجاع كودك به مركز درماني همكاري كنند مشكلي نيست اما در صورت ممانعت والدين، مددكار اورژانس اجتماعي با دريافت حكم قضايي براي ارجاع كودك به مركز درماني مداخله ميكند. ما براي هر مداخله درماني افراد زير ١٨ سال نيازمند اخذ رضايت والدين يا قيم قانوني يا مقام قضايي هستيم و اگر والدين چنين رضايتي ندهند درمانگر موظف است به اورژانس اجتماعي خبر بدهد تا آنها بر اساس مسووليتهايشان ورود كنند. البته تمام مواردي هم كه به اورژانس اجتماعي گزارش شده منجر به ارجاع به مركز درماني نشده چون آنها هم با كمبود نيرو مواجهند و اخذ حكم قضايي هم پيچيدگيهاي حقوقي خاص خود را دارد، يا حكم قضايي صادر شده براي مداخله مددكاري موثر كافي نيست.
برنامهريزيمان در فاز اول اين است كه تا پايان امسال، در ١٦ استان كشور و در هر استان حدود ١٠ تخت بستري و درمانگاه سرپايي داشته باشيم كه البته بيشترين مراجعات به مركز زاهدان براي بستري بوده است. قبل از سال ٩٤ برنامهريزي ما ايجاد مركز براي سه استان بود و سال ٩٤ براي ايجاد مركز در هشت استان برنامهريزي كرديم و در حال پيگيري راهاندازي مراكز تهران هستيم اما اين مراكز هنوز پذيرش ندارند و همچنين راهاندازي مراكز مورد تعهد سال ٩٤ را پيگيري ميكنيم كه قرار بود در استان و شهرهاي اصفهان، فارس، آذربايجان شرقي، مشهد، اهواز، كرمانشاه و... ايجاد شود كه در انتخاب شهرها براي ايجاد مركز هم از آموزش و پرورش با توجه به بررسيها و اوليتبندي آنها كمك گرفتيم. هزينهها هم يك مانع جدي براي اجراي سريع برنامه است به خصوص در مورد درمان اعتياد كودكان كه حتما نيازمند بستري هستند، اما باز هم تاكيد ميكنم كه اولويت اقدام در برخورد با كودك معتادي كه دچار وضعيت ناپايدار اجتماعي است و پدر و مادر مصرفكننده با رفتارهاي آسيب زا و سوءرفتار دارد، انتقال اين كودك به يك محل امن است. سم زدايي از مواد افيوني حتي بدون كمك پزشكي به خودي خود كشنده يا پرخطر نيست اما فروخته شدن نوزاد يا ممانعت از تحصيل كودك و زندگي در محيطي ناامن و در كنار يك پدر و مادر مصرفكننده ميتواند بسيار خطرناك باشد.»
انتهای پیام /ن
دیدگاه شما