به گزارش شبنم ها با شنیدن نام بیمارستان ، معمولاً ذهن افراد به سمت اورژانس و درمان و بستری های موقت و زود گذر می رود. اما در آن سوی این تصویر ذهنیِ همیشگی ، دنیای دیگری وجود دارد که در آن زندگی از جنس دیگری است. از گوشه و کنار شهر درباره این دنیای متفاوت به اختصار چیزهایی شنیدیم و همین امر پای ما را به بیمارستان بعثت همدان باز کرد. این بیمارستان از جمله مراکزی است که این دنیای متفاوت را در کنار مرکز درمانی عمومی و تخصصی خود جا داده است.
از ورودی ساختمان پرس و جو کردیم و به طبقه سوم بیمارستان و انتهای بخش فک و صورت راهنمایی شدیم. تصویر کارتونی از دو زنبور روی درهای شیشه ای توجه افراد را جلب می کرد. پشت این در ، مهمان های کوچکی برای یک، دو یا سه ماه بستری ، و یا بهتر بگوییم در حال زندگی هستند. فرشته هایی که بر خلاف جثه کوچکشان در مقابل حملات قدرتمند و بی رحم سرطان محکم ایستاده اند. آری ، اینجا بخش درمان کودکان سرطانی بیمارستان بعثت همدان است.
وقتی از این در عبور کردیم فضا رنگ و بوی دیگری گرفت. کوهی از دلتنگی بر دوش احساس می شد ، همراه با نگاه هایی از جنس امید به آینده که آدم را به شکر گزاری وادار می کرد. با نزدیکتر شدن به ساکنان این خانه بزرگ ، رفته رفته رنگ کبود فضا به روشنی تبدیل شد که بیش از از هر چیز حس همدلی و نوع دوستی را در وجود ما تقویت می کرد. به سراغ آنها رفتم. فاطمه یکی از این فرشته های زمینی است که در بخش هماتولوژی اطفال بستری است. دختری هنرمند و خلاق که در اتاقش یا کتاب می خواند یا کاردستی درست می کند. از او پرسیدم چه آرزویی داری ؟ گفت بعد از سلامتی امام زمان (عج) سلامت همه بیماران را از خدا می خوام. یکی از پرسنل بیمارستان می گفت هر وقت باران بیاید فاطمه زیر باران می رود تا برای سلامتی بچه ها دعا کند.
از مادر فاطمه در مورد شرایط بخش و پرسنل بیمارستان پرسیدم. میگفت همه در این بخش با بچه ها مهربان هستند و ما را خیلی خوب درک می کنند اما کمبودهایی برای اقامت طولانی مدت در این بخش وجود دارد. مادران اتاق استراحت ندارند. خیلی از بچه ها غذای بیمارستان را نمی خورند و شرایطی برای تهیه غذای دیگری برای آنها نیست. مادر فاطمه از آقای احمدی سرپرستار بخش به عنوان دوست و همراه همه بچه ها یاد می کند . او می گوید حتی اگر نیمه های شب بچه ای خوابش نبرد آقای احمدی با مهربانی و خوشرویی برای او اسباب بازی می آورد و بچه ها را آرام می کند.
به سراغ محسن احمدی ، سرپرستار بخش، رفتم تا از اوضاع بخش بیشتر مطلع شوم. او در معرفی بخش هماتولوژی اینگونه بیان کرد:
در بخش هماتولوژی اطفال، بیمارانی از سراسر استان همدان و حتی برخی شهرستان های اطراف بستری هستند. بیماری سرطان در بین اطفال شایع نیست و از هر هزار کودک چهار نفر به این بیماری مبتلاست. این کودکان با داروهای شیمی درمانی که عوارض بسیاری برای آنها دارد درمان میشوند. با توجه به اینکه مدت درمان این بیماری صعب العلاج ، طولانی است و گاهی تا چند سال ادامه دارد ، این کودکان نیاز به حمایت های مالی و روحی و روانی دارند زیرا آنها در اینجا بستری نیستند بلکه زندگی می کنند و نیاز به آموزش، بازی و تفریح دارند. خوشبختانه از سال 1390 با استقرار دفتر محک در بیمارستان بعثت ، کودکان سرطانی در این بیمارستان مجبور به پرداخت هزینه های بیمارستانی نیستند. علاوه بر محک گروههای خیریه و برخی NGO های شهر همدان ، خانواده های این بیماران را حمایت می کنند . این کمک ها و حمایت ها می تواند تجربه های تلخ و دردناک این بچه ها را در شیمی درمانی و تزریق های دردناک ، با تجربه های شیرینِ بازی و آموزش و تفریح جبران کند تا محیط شاد بیمارستان به درمان بهتر و سریعتر آنها منجر شود.
سرپرستار بخش هماتولوژی در مورد فعالیت های خیرین گفت: قرار است یک پروژه بزرگ به نام نیلوفر سفید در بیمارستان اجرا شود و در آن فضایی به مساحت دویست متر مربع برای بازی بچه ها تجهیز شود. در این فضا علاوه بر شهربازی و سرگرمی و آموزش ، محیطی برای آشپزی مادران نیز تعبیه می شود. چون بچه ها در طول مدت درمان دچار تغییر ذائقه می شوند که ممکن است با برنامه غذایی بیمارستان چندان مطابقت نداشته باشد. از طرفی مادران بیشتر از کودکان بیمارشان در طول درمان آسیب روحی می بینند. با فراهم کردن امکانات آشپزی و مواد اولیه هم بچه ها دستپخت مادر خود را می خورند هم بخشی از اوقات مادران با تهیه غذا پر می شود و این روزهای سخت را آسان تر می گذرانند. پروژه نیلوفر سفید با همکاریNGO انسانیت و رئیس بیمارستان بعثت و دانشگاه علوم پزشکی در دست اجرا است. در این طرح برای ساختن وسایل بازی از یک مهندس متخصص کودکان کمک گرفتیم و مددکاری بخش را مردم و خیرین انجام می دهند. این کمک های مردمی مستقیما بر پیشرفت پروژه و به تبع آن روند بهبود کودکان سرطانی تأثیر می گذارد و موجب می شود یک کودک سرطانی به جامعه برگشته و زندگی کند. او گفت اگر کودکان سرطانی درست مددکاری شوند درمان خواهند شد و مردم با مشارکت هرچند اندک در پروژه نیلوفر سفید به حیات دوباره این کودکان کمک خواهند کرد.
دکتر سمیه ذاکرعلی متخصص پاتولوژی ژنتیک سرطان است که به عنوان یک خیّر در بخش هماتولوژی با تمام توان برای بچه های سرطانی تلاش میکند و بچه ها علاقه خاصی به او دارند. به سراغ وی رفتیم تا پای صحبت هایش بنشینیم. از او خواستم تا درباره فعالیت و احساسش در این بخش بگوید. او عاشق بچه های این بخش است. وقتی از شیمی درمانی و درد بچه ها حرف می زد چیزی در چشمانش میلرزید و با صدایی آرام تر که بغضی در آن نهفته بود میگفت: بچه ها دو ساعت بعد از شیمی درمانی بسیار عصبی و مضطرب می شوند و درد زیادی را تحمل می کنند و در این زمان نیازمند آرامش هستند. بازی در یک فضای مناسب در کنار روانشناسان کودک و مددکاران به آرامش و تسکین آنها کمک بسیاری می کند.
پرسیدم انتظارش از مسئولین شهر چیست؟ او هم مانند سایر همکارانش معتقد است کودکان سرطانی در این بخش بستریِ موقت نیستند و در حال زندگی کردن هستند و هرکدام چند ماه در بیمارستان اقامت دارند. بنابراین باید شرایطی بهتر با امکاناتی بیشتر داشته باشند. آشپزخانه اختصاصی ، کافی شاپ اختصاصی ، اتاق بازی و اتاق استراحت برای مادران در این بخش ضروری است. اتاق استراحت پرسنل خارج از بخش است که مانع از استراحت آنها می شود چون پرسنل باید تمام وقت در بخش حضور داشته باشند. حتی اتاق شیمی درمانی فضای کوچکی داخل بخش است که باید خارج از بخش باشد چون برای پرسنل آلودگی شیمیایی دارد.
و بعد درباره انتظارش از مردم جویا شدم. او گفت: اگر مردم و شهروندان همدانی این گل های در حال پژمردن را درک کنند، با همه توان خود به پروژه نیلوفر سفید کمک می کنند . چون مشکلی که امروز برای این بچه ها وجود دارد شاید فردا برای ما باشد. امروز 14 کودک در این بخش هستند اما بعد از بهبود آنها فرداهای دیگر کودکان دیگری از این امکانات استفاده می کنند و این عمل خیر اثری پایدار و ماندنی دارد.
از آنجا که بانی این طرح یک NGO غیر دولتی است به سراغ موسس گروه رفتیم تا بتوانیم فردی را که انسانیت در وجودش متبلور و مجسم شده بیشتر بشناسیم . او مردی میانسال با چهره ای آرام بود که لبخندی ملیح روی لب و نگاهی از جنس محبت داشت. تنها نام خانوادگی اش را از خیرین شنیده بودم. از بختیاری خواستم خودش را معرفی کند اما امتناع کرد و به جای معرفی خودش گروه انسانیت را معرفی کرد. گروهی که در آن افرادی با اهداف انسانی در همه زمینه ها آماده کمک به هم نوعان خود هستند و امروز یکی از آن فعالیت ها پروژه نیلوفر سفید و مدد رسانی به کودکان سرطانی است. او گفت گروه انسانیت در همه زمینه ها و به همه مددخواهان کمک می کند و در کمک به خانواده های نیازمند پتانسیل ها و توانایی های افراد خانواده را شناسایی می کند و با فراهم کردن زمینه های کاری ، توانایی های بالقوه خانواده را بالفعل می کند. این عمل حساب شده و مدبرانه درست مصداق «ماهی دادن یا ماهیگیری یاد دادن بود». کاش در جامعه همه دست اندرکاران و اقشار توانمند با چنین نگاه مثبت و بلندی به کمک مردم می شتافتند. آن وقت نه اثری از فقر باقی می ماند ، نه از تکدی گری .
از او خواستم در مورد طرح نیلوفر سفید توضیح دهد گفت: با توجه به اینکه تعداد زیادی از کودکان مبتلا به سرطان درمان می شوند و به جامعه برمی گردند باید تلاش کنیم و از میزان آسیب روحی و روانی آنها بکاهیم . اگر به این آسیب های روحی که عمدتاً پایدار هستند توجه نکنیم این کودکان در سنین نوجوانی و جوانی مستعد بسیاری مشکلات دیگر می شوند. و این پروژه قصد دارد از همین امروز مانع ایجاد آسیب های روحی در این کودکان باشد. و برای رسیدن به این هدف بزرگ، نیلوفر سفید با مشورت متخصصان دنیای کودک و تجربیات اعضای گروه قرار است بسیار جامع و مانع ساخته شود تا سالیان زیادی مورد استفاده کودکان سرطانی قرار گیرد.
با وجودی که مدت کوتاهی است کار طراحی پروژه شروع شده است اما به خوبی پیش می رود و طراحی داخلی به شکلی خاص و منحصر به فرد توسط نخبگان کشوری در دست اجرا است. تمام متخصصین با دنیای کودک آشنایی دارند و با کودکان کار کرده اند. کودکان بستری در بخش برای اتمام پروژه لحظه شماری می کنند. وظیفه انسانی ما تلاش برای شکوفایی نیلوفر سفید است و انتظار بانیان این طرح مشارکت حداکثری مردم و رسانه ها در این طرح است.
به امید آینده ای نزدیک که شاهد شکفتن و بهره برداری نیلوفر سفید باشیم
برای حمایت مالی از این طرح می توانید در تلگرام با ادمین گروه انسانیت تماس بگیرید : bakhtiary_far@
انتهای پیام / ن
دیدگاه شما