16. ارديبهشت 1397 - 8:42   |   کد مطلب: 21610
نویسنده کتاب «خاطرات سفیر» با اشاره به تجربه زندگی در اروپا، معتقد است که مردم غرب تشنه آشنایی با اسلام و حتی خدا هستند. او در این گفت‌وگو با دیداری که چندی پیش با رهبر انقلاب داشت، اشاره کرد.

به گزارش شبنم ها به نقل از طنین یاس«خاطرات سفیر» دربردارنده خاطرات دانشجوی مسلمانی است که در فرانسه با چالش‌های مختلفی روبرو می‌شود که رعایت حجاب یکی از آنهاست. تصور ذهنی نادرست مردم فرانسه از اسلام و مسلمان و وجود صدها پرسش‌ و باور در این زمینه، کار را برای او که رعایت ارزش‌های دینی را بر هر چیز دیگری ترجیح می‌دهد، دشوار می‌کند. شادمهری در این اثر که حاصل یادداشت‌های او در دوران دانشجویی‌اش در فرانسه است، تصویری کوتاه اما گیرا از فضای جامعه فرانسه و باورهای آنها در قبال مسلمانان نشان می‌دهد. راوی این کتاب، دختری است که در آرزوی تحصیل در یکی از دانشگاه‌های مهم فرانسه راهی این کشور می‌شود، اما صرفاً به دلیل رعایت حجاب و التزام به قوانین اسلام، دانشگاه از پذیرش او منصرف شده و او به اجبار در دانشگاه دیگری ادامه تحصیل می‌دهد. او که برای تحصیل به کشور دیگری سفر کرده بود، حالا در یک دوراهی قرار می‌گیرد.

شادمهری در دوران دانشجویی یادداشت‌های کوتاهی را در وبلاگی به نام «سفیر» از تجربیاتش منتشر می‌کرد که بازخورد خوبی داشت. به گفته او گاه حتی در برخی از پست‌ها، 500 کامنت از تشویق تا تحقیر نوشته و منتشر می‌شد. برداشت‌های نادرست فرانسوی‌ها و حتی مسلمانان این کشور از ایران و اسلام انگیزه مطالعه و بحث در این زمینه را در شادمهری ایجاد کرد؛ چرا که او به این نتیجه رسیده بود که بیش از آنکه او را به عنوان یک دانشجو ببینند، به عنوان «ایران» می‌بینند که باید پاسخگو باشد. او حالا دیگر سفیر ایران شده بود. چاپ بیستم این کتاب در روزهای اخیر در سی و یکمین دوره نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد. خبرگزاری تسنیم به همین مناسبت گفت‌وگویی را با نویسنده این کتاب انجام داد. شادمهری در این مصاحبه از تجربه زندگی در کشورهای اروپایی و نیاز مردم غرب به آشنایی با اسلام صحبت کرد. به گفته او؛ تصوری که رسانه‌های غربی از اسلام می‌سازند، موجب کج‌فهمی مردم اروپا و ترس آنها از اسلام شده است. این در حالی است که مردم غرب تشنه دانستن درباره اسلام و حتی خدا هستند.

نویسنده کتاب «خاطرات سفیر» همچنین به دیدارش با رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و گفت که در این جلسه، حدود 15 دقیقه با معظم‌له درباره کتاب و جزئیات آن صحبت شده و ایشان کتاب را مورد لطف خود قرار داده است.  مشروح گفت‌وگوی تسنیم با نیلوفر شادمهری به این قرار است:

 خانم شادمهری یکی از نکاتی که با خواندن اولین صفحات کتاب «خاطرات سفیر» به ذهن می‌رسد، آشنایی و آمادگی ذهنی شما نسبت به مسائل اعتقادی و کلامی است. این آمادگی از کجا شکل گرفت؟

من از بچگی و به واسطه شرایطی که در آن بودم، با این مباحث آشنا بودم. از سوی دیگر مادرم از کودکی درباره این موضوعات با من صحبت و ذهنم را نسبت به این مسائل آگاه می‌کرد و نحوه استدلال کردن را به فرزندانش یاد می‌داد. موضوعات و مسائلی که در کتاب مطرح می‌شود، برای اولین‌بار نبوده که برای من پیش می‌آمد‌. ممکن است برای سوال‌کننده، طرح این موضوعات یا فکر کردن درباره آنها، برای نخستین‌بار به صورت جدی رخ داده باشد، اما برای من موضوع جدیدی نبود.

ضمن اینکه من در دوران دانشجویی که در تشکل‌های دانشجویی بودم نیز به این موضوعات می‌پرداختم. در این دوران با دعوت از اساتید، سوالاتمان را در این رابطه مطرح و در این زمینه مطالعه می‌کردیم. چه اینکه خودم سوال پرسیده باشم و جوابش را یافته باشم و چه در جایگاه کسی که بخواهد به این پرسش‌ها پاسخ دهد، با این موضوعات ناآشنا نبودم. ورود به این مباحث برای من تازگی نداشت.

 واکنش شنوندگان به این مباحث، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، هم در این کتاب جالب بود. به نظر می‌رسد که جامعه اروپا اطلاع چندانی نسبت به اسلام ندارد. 

ابداً اطلاعی ندارند. تصویری که رسانه‌های غربی از اسلام برای مردم اروپا درست می‌کنند، از این جهت است که مردم از اسلام و مسلمانان بترسند. غرب به این تصور نیاز دارد و اگر در این راه موفق نشود و کج‌فهمی از اسلام ایجاد نکنند، مردم بسیاری به سمت اسلام گرایش می‌یابند. این تصور شخصی من است، یافته من از زندگی در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی که به سبب کارهای پژوهشی مدتی در آنجا زندگی کرم، این است که نیاز مردم اروپا برای اینکه مسلمان شوند یا حتی خدا را بشناسند و خداپرست شوند، زیاد است. دلیلش هم این است که آنها سال‌های سال است تمام آن تصوری را که ما از آزادی داریم، تجربه کرده‌اند و اگر الان هم مقاومتی درباره مسائل اعتقادی نشان می‌دهند، از سر ندانستن است.

بخش اعظم این واکنش از سر عناد نیست، چون آنها چیزی درباره اسلام نمی‌دانند که بخواهند دشمنی خاصی داشته باشند. این موضوع را درباه مردم عادی می‌‌گویم، نه در سطح سیاستمداران و دولتمردان. آنچه که مردم عادی از اسلام می‌دانند و به آنها معرفی شده بسیار تاسف‌آور است.

بخشی از این واکنش، از نوع عملکرد ما نشأت می‌گیرد. انقلاب اسلامی ریشه‌ای فرهنگی داشت، اما به نظر می‌‌رسد که برخی از دستگاه‌ها و مجریان امر در زمینه فعالیت‌های فرهنگی ضعیف عمل کرده‌اند. 

بله این هم هست. در اینکه ما کم‌کاری کردیم اصلاً شکی نیست. دانشجویانی که کشور برایشان هزینه می‌کند و برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بورس می‌شوند، چقدر سفیر ایران هستند؟ چقدر خودشان در آن شرایط حل می‌شوند و چقدر سعی می‌کنند آنها را در دانسته‌های خود حل کنند؟ ما غالباً داریم برای افردای هزینه می‌کنیم که اگر به ضررمان کاری نمی‌کنند، خیلی هم به سود کشور قدم برنمی‌دارند. این در حالی است که کشور ما، کشور غنی نیست که صرف این هزینه و نداشتن نتیجه برایش اهمیتی نداشته باشد.

شما پیش از این بخشی از خاطرات کتاب را در وبلاگی منتشر کرده‌اید که مورد استقبال هم واقع شده است. واکنش‌ها به این مطالب از سوی مخاطبان اروپایی چه بود؟

تعدادی از خاطراتی که در کتاب آمده، پیش از این در وبلاگ هم منتشر شده بود؛ البته در کتاب با شرح بیشتری منتشر شد. حدود  12 خاطره از همین کتاب در آن وبلاگ منتشر شده بود. واکنش‌ها نسبت به این خاطرات زیاد بود؛ البته من نمی‌دانم که این واکنش‌ها از سمت چه اقشاری بود. واکنش‌ها هم از صفر بود تا صد؛ یعنی بینابین چیزی وجود نداشت. یا افرادی بودند که بسیار موافق بودند و تشویق می‌کردند و یا برخی نیز صد در صد مخالف بودند و حتی دشنام می‌دادند. مدت کمی هم این وبلاگ فعال بود چون کارهایم زیاد شده بود و وقت کافی برای به‌روز کردن آن نداشتم.

 یکی از موضوعاتی که سبب شد تا کتاب شما مورد استقبال عموم قرار بگیرد، توصیه مقام معظم رهبری به مطالعه این کتاب از سوی بانوان بود. دیداری هم گویا با ایشان داشته‌اید.

این توصیه مربوط به شهریور 96 بود، آن زمان با شنیدن این جمله تعجب کردم که کتاب چطور به دست رهبر معظم انقلاب رسیده است و چطور خوانده‌اند؛ چون کتاب تازه و در نسخه‌های محدودی منتشر شده بود. اینقدر تعداد نسخه‌ها در چاپ اول کم بود که چگونگی رسیدن کتاب به دست ایشان و مطالعه آن برایم عجیب بود.

قبل از عید هم دیدار خصوصی با معظم‌له داشتیم. ایشان در این جلسه جزئیاتی را درباره کتاب مطرح کردند. در این جلسه حدود 15 دقیقه صحبت کردیم، وقتی من را معرفی کردند ایشان نسبت به کتاب بنده لطف داشتند و فرمودند که کتاب خوبی بوده است. درباره جلد دوم خاطرات هم صحبت شد که من گفتم قرار است منتشر شود،‌ ایشان هم استقبال کردند. ایشان حتی درباره یکی از شخصیت‌های کتاب صحبت کردند.

بخش دوم خاطرات مربوط به دوره‌ای است که من بعد از مدتی به فرانسه برمی‌گردم. مطالب این بخش هم نوشته شده است و تنها نیاز به ویرایش دارد.

انتهای پیام/

 

 

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار