به گزارش شبنم ها به نقل از مهرخانه، ساعت 24 شب گذشته فرصت ثبتنام در انتخابات مجلس شورای اسلامی به پایان رسید. مطابق آخرین اخبار تا ساعت 21 شب گذشته، 11 هزار و 764 نفر برای انتخابات مجلس ثبتنام کردند که از این تعداد، 1 هزار و 234 نفر زن هستند حدود 10.48 درصد از کل ثبتنامکنندهها.
طی سه ماه گذشته، نرخ رشد زنان به عنوان نماینده ملت مورد توجه قرار گرفته است و جریان دفاع از حقوق زنان و برخی از سیاسیون و جریانهای سیاسی در این مورد اظهارنظر کردهاند و در هفته گذشته که فرصت ثبتنام کاندیداهای انتخابات مجلس بود از زنان دعوت میشد که در این زمینه اقدام کنند.
حسن روحانی؛ رییس جمهور، در روز ثبتنام خود در انتخابات خبرگان تأکید کرد: «خانمها باید در انتخابات مجلس خبرگان و بهویژه در انتخابات مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کنند. این ترکیب برای ما در انتخابات اهمیت دارد. البته فرقی نمیکند نماینده مجلس آقا یا خانم باشد، اما تعداد قابل ملاحظه خانمها از دید افکار عمومیجهان اهمیت دارد تا آنها واقعیت این کشور را درک کنند که هیچ امری در این کشور بر مبنای جنسیت نیست، بلکه بر مبنای شایستگی است.»
همچنین شهیندخت مولاوردی؛ معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده، علاوه بر تأکیدات متعدد در سخنرانیهای خود در ماههای اخیر بر لزوم مشارکت زنان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و لزوم افزایش میزان زنان نماینده، در آخرین اقدام خود در آخرین لحظات باقیمانده از مهلت ثبتنام انتخابات مجلس شورای اسلامی در پیامی با تأکید بر حضور زنان گفت: «در این فرصت باقیمانده از خانمهایی كه دارای شرایط اعلامشده برای داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی هستند و این توان و ظرفیت را در خود میبینند كه وارد عرصه انتخابات شوند، انتظار میرود تردید و دودلی را كنار گذاشته و با قایلشدن حق ثبتنام برای خود، به تكلیفشان عمل نمایند. ...روی سخنم با خیل عظیم خانمهای صاحبنظر و متخصص در تمام ساحات و حوزههای تخصصی در جامعه امروز ایران است؛ این فرصت تاریخی را كه چهار سال یكبار تكرار میشود مغتنم شمرده و با پیوستن به حركتی كه برای تشكیل مجلسی همزبان با ملت و همدل با دولت به راه افتاده، دین خود را ادا نمایند.»
همچنین جمعیت زنان نواندیش نیز در بیانیهای اعلام کرد: «مجلس ایران به عنوان نماد و نهاد قانونگذاری کشور یکی از مقدراتی است که حضور زنان در آن الزامی است؛ درحالیکه میانگین حضور زنان در مجالس دنیا نزدیک به یک دهه است که از مرز 20 درصد فراتر رفته است، بالاترین نرخ حضور زنان ایران در مجلس شورای اسلامیاز 3.4 درصد فراتر نرفته است. دلیل آن نیز عدم بهکارگیری راهبردهای لازم برای افزایش این نرخ است. تجربهای که جوامع موفق دنیا سالهاست از آن بهره گرفتهاند. ...ازآنجاکه در طول شکلگیری 9 مجلس در ایران همواره نسبت راهیافتگان زن به این نهاد، تابعی از میزان افرادی است که به ثبتنام مبادرت نمودهاند و با توجه به موانع موجود، یکی از راهبردها برای افزایش تعداد نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی، افزایش میزان زنانی است که اقدام به ثبتنام نمودهاند. بهویژه آنکه در انتخابات پیش رو، زنان اصلاحطلب توانستهاند موضوع توجه احزاب و جریانهای سیاسی را نسبت به اختصاص 30 درصد به زنان در لیستهای انتخاباتی نهادینه کنند.»
همچنین لاله افتخاری؛ نماینده مجلس شورای اسلامی، از قول علی لاریجانی؛ رییس مجلس شورای اسلامی گفت: «گفتوگویی با رییس مجلس داشتم که ایشان نیز بر افزایش تعداد بانوان در مجلس تأکید داشتند، منتهی خانمهای متعهد، کارآمد و خوشسابقه که توانایی پذیرش چنین مسئولیت سنگینی را در کنار انجام مسئولیتهای زندگی شخصیشان داشته باشند. در همین راستا در تلاشیم تا از بانوان با ویژگیهای لازم برای ثبتنام در انتخابات دعوت کنیم.»
چرا علیرغم این همه تبلیغات با نرخ رشد ثبتنام زنان در مجلس شورای اسلامی مواجه نشدیم؟
به نظر میرسد این درجه از مطالبات برای عامه جامعه حتی زنان تحصیلکرده و نخبه نیز به رسمیت شناخته نمیشود؛ درحالیکه نخبگان خود را متولی تصمیمگیری و ارایه راهکار برای مسایل و مشکلاتی میدانند که با خواسته حقیقی بدنه جامعه تفاوت عمیق دارد، انتظار چنین عکسالعملی دور از انتظار نیست.
درحالیکه مسئله زن و جامعه ایرانی، وجود دختران و پسرانی است که از سن ازدواج و تشکیل خانواده آنها گذشته است؛ در موقعیتی که وخامت وضعیت اقتصادی کشور و آمار بیکاری سیر صعودی دارد؛ درحالیکه وضعیت محیط زیست کشور در موقعیت بحران است و امکان پیشبینی و کنترل آلودگی کلانشهرها به اولویت چندم مسئولان تبدیل شده است و... زنان چطور میتوانند تنها راهکار حل مسایل خود را در ثبتنام نمایندگی مجلس ببینند؟!
اگر شعار متولیان حوزه زنان این است که مسئله زن، مسئله جامعه است و زن ایرانی را به دلیل تحصیلکردهبودن دارای آن میزان بالایی از شعور و عقل جمعی میدانند، باید متوجه باشند که مسئله جامعه نیز مسئله زنان است و آنان بهخوبی این وضعیت را درک میکنند. تا زمانی که زنان به این باور نرسند که بودن در مناصب در حل مشکلاتشان مؤثر خواهد بود، انتظار برای پاسخ پرشور به ندای درخواست همکاری از جانب زنان، بیثمر است و برای رسیدن به این باور زنانی که در منصب تقنین و اجرا قرار میگیرند، باید عملکرد مناسبی از خود به یادگار بگذارند و در حل مشکلات مؤثر باشند.
مهرخانه بارها و بارها اعلام کرده است که دلسوزی عاقلانه برای زنان بسیار متفاوت از موقعیت متولیگری برای مسایل زنان است. نخبگانی که خود را متولی امور زنان دانسته و خواسته خود و جمعی از زنان نزدیک خود را خواسته زنان ایرانی میدانند، در همراهکردن جمع زنان با خود، باید انتظار چنین پاسخهایی را داشته باشند. زن ایرانی مسایل واقعی دارد که حتی تلاشی برای شناخت این مسایل نمیشود و چنانچه جامعه و مسئولین راهی برای مسایل آنان پیدا نکند، خود زنان اقدام خواهند کرد.
اگر از زنان خواسته میشود به مشارکت سیاسی اقدام کند، شایسته آن است که به خواسته و نگرانی بر حق او در مورد مسایل واقعیشان، خانواده و فرزندانشان، موقعیت اقتصادی و... نیز توجه شود. اگر این تعامل و دیالکتیک میان بدنه زنان و نخبگان شکل نگیرد، جامعه به مسیری رفته و نخبگان نیز به راهی دیگر و ازآنجاکه غلبه تعداد با بدنه زنان کشور است، ناکام این میدان نخبگانی خواهند بود که خود را متولی امور زنان میدانند و نه زنانی که برای حل مسایل خود از خلاقیت و شور و اشتیاق همسری و مادری استفاده میکنند.
انتهای پیام/ج
دیدگاه شما