به گزارش شبنم ها،حجاب به عنوان بارزترین نشانه هویت زن مسلمان به شمار میرود و عاملی نیرومند در جهت حفظ سنتها و روابط اجتماعی سالم و ارزشهای انسانی و معنوی میباشد.
در یک قرن اخیر، حجاب در ایران از ناحیه ورود حکومت های دینی و غیردینی ، فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشته است، کشف حجاب در دوره رضاخان در پناه سرنیزه و ممنوعیت حضور زنان محجبه در اماکن عمومی، خاطرات تلخی را ازآن دوران به یادگار گذاشته است هرچند دوره محمدرضا از اعمال فشار جهت براندازی حجاب کاسته شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام جمهوری اسلامی ، تلاش هایی دراین زمینه در حوزه قانونگذاری و اجرا انجام داد که براساس آن در سال 1366 رعایت حجاب اسلامی الزامی و بی حجابی جرم و مستوجب مجازات دانسته شد.
متاسفانه در کنار قانونگذاری ها در عصر حاضر، در میان بخشی وسیعی از زنان الگویی از پوشش رواج یافته که با الگوهای شرع تفاوتی جدی دارد.
فاصله پیش از پیش جامعه از الگوی حجاب و به عبارتی رواج بدحجابی ، این سئوال را بوجود می آورد که چه راهکارهایی جهت مقابله با آن باید انجام داد.
تاکنون کارهای زیادی در مورد ابعاد مختلف حجاب انجام شده است اما آنچه کمتر مورد توجه واقع شده آسیب شناسی حجاب در عرصه قانونگذاری و اجرا است.
به عبارت دیگر سخن این است که آیا حکومت اسلامی در قبال بدحجابی مسئول است یا خیر؟
پوشش به دلیل آثار اجتماعی ، نمی تواند موضوعی صرفا فردی قلمداد شود به عبارت دیگر امور فردی به رابطه شخص با خودش مصداق می یابد اما پوشش ظاهری بدن که می تواند آثاری چون تحریک جنسی در اجتماع را به دنبال داشته باشد موضوعی فردی نیست(3).
در این زمینه ابتدا به عوامل ایحاد بدحجابی در عصر حاضر باید پرداخت که عبارتند از:
-ناآشنایی با حدود شرعی و فلسفه حجاب
بسیاری از جوانان با حدود شرعی پوشش و یا عقلانیت حاکم بر آن آشنایی چندانی ندارند و گاه پوشش خود را مصداق پوشش شرعی می دانند.
-وجود زمینه طبیعی میل به خودنمایی
تحقیقات نشان داده است زنان انس پذیرتر و دارای حس ارتباطی قوی تر هستند اگر دغدغه اصلی مردان تسخیر طبیعت است دغدغه زنان تسخیر انسانها و نفوذ در دیگران به ویژه مردان است.
-گره خوردن حجاب با منافع نظام سرمایه داری
آنچه وضعیت امروز را از گذشته متمایز می سازد مدیریت شدن موضوعی پوشش توسط قدرت های اقتصادی است به این دلیل که تبدیل زن به هدف و ابزاری جنسی ، منافع شرکت های بزرگ نساجی، لوازم ارایشی،صنعت فیلم و بسیاری از صنایع دیگر راتضمین می کند(1).
-درونی سازی بدحجابی
متاسفانه بدحجابی به عنوان هنجار اجتماعی درونی گردیده است. درونی نشدن حجاب به عنوان رفتاری ارزشمند و درست موجب شد که افراد به هنگام بدحجابی اولا از خود ارزیابی منفی نداشته باشند و بدحجابی آنها همراه با هزینه و پیامدهای منفی نباشد زیرا افراد در چنین حالتی احساس نمی کنند که کار نادرستی انجام داده اند.
-تکنولوژی جدید رسانه ای
برنامه های ارائه شده در بعضی از رسانه های جمعی در ایران به علت فقدان ضعف مدیریتی در جهت القای باورها، ارزشها و هنجارهای مغایر با حجاب، عرضه میشود.(3).
-خلا در ارمانها
با گذشت زمان ، واقعیت های اجتماعی از جمله تبعیض، فقر، سیاست های اقتصادی، دسته بندی های سیاسی و مشکلاتی دیگر به نارضایتی گروهی از مردم انجامید و در ذهنیت آنان مقبولیت حکومت خدشه دار گردید. از این رو طبیعی است بخشی از اقشار که تحت فشار عصبی و روانی هستند و نقش حکومت را درایجاد مشکلات پررنگ می بینند و از سوی دیگر حجاب را نه براساس باور قوی که براثر احساسات آرمان گرایانه یا تبلیغات دولتی پذیرفته اند از حجاب گریزان باشند(2).
-مقابله سیاسی با نظام اسلامی
گرچه در اوایل انقلاب اسلامی، نظام استکباری بیش از هر چیز به توطئه های سیاسی و نظامی علیه انقلاب می اندیشید اما خیلی زود استحاله فرهنگی رابه منظور اصلاح و تغییر رویه نظام برگزید.
-روش های غلط دفاع از حجاب
روش هایی که به نام دین در دفاع از حجاب به اجرا درآمده گاه خود از عوامل گریز از حجاب بوده است. به کارگیری روش های خشن و غیر مشروع و بدون نظارت و هدایت حکومت به ویژه در اوایل انقلاب توسط گروهی از متدینین فقدان سیاست های ثابت و روشن، در تنفر نوجوانان از حجاب تاثیر داشت(2).
آسیب شناسی حجاب:
متاسفانه نهادهای سیاست گذار و برنامه ریز در کشور ما، به شناخت و تحلیل پدیده های اجتماعی و بررسی علل و عوامل آن، چنان که بایسته است توجه نکرده و همت خود را قبل از آسیب شناسی به تدوین برنامه های اصلاحی معطوف کرده اند که از آن عوامل می توان به موارد زیراشاره کرد:
-ضعف کارشناسی
فقدان اتاق فکر، بخشی نگری و فقدان نگاه کامل و آینده نگرانه و غلبه نگاه حقوقی بر نگاه فرهنگی را در نوشته ها و گفته های مدیران و مسئولان می توان دید و ضعف نگاه کارشناسانه سبب شد به دلیل ناکام ماندن فعالیت ها این ذهنیت تقویت شود که نمی توان کاری انجام داد.
- ناهماهنگی و عدم جدیت در دستگاه های دولتی
متاسفانه در بعضی از مواقع عزم و هماهنگی لازم برای پیگیری اموری که نیازمند استمرار یا ثبات قدم است وجود ندارد که لازم است تدبیری در این امر اندیشیده شود.
-تغییر سریع سیاست ها و رویه ها
نظام جمهوری با وجود محاسنی که دارد این ویژگی را دارد که درمقاطع زمانی تعیین شده، دولت ها تغییر می کنند و جای خود را به به دولت های جدید می دهند. تغییر سریع دولت ها کشور را با مشکل عدم ثبات در برنامه ها و سیاست ها مواجه می سازد.
- ضعف انگیزه در بدنه اجرایی
مشخصه مهم بدنه اجرایی آن است که ترکیب غالب آنها را کسانی تشکیل می دهند که با انگیزه های مالی خدمت می کنند و دغدغه های فرهنگی و اصلاح گرانه برای آنان اصل نیست.
اقدام این گروه به عنوان ضابطان نهی از منکر به عنوان یک شغل موظفی و صرفا بر حفظ کلیشه ها ، واکنش ظاهرگرایانه ی مردم را در پی دارد که به ظاهر پوشش را در حدی که مورد مواخذه واقع نشوند. رعایت کرده اند.
-غلبه رضایت مندی عمومی بر مصالح عمومی
دغدغه بقاء در برخی دولتمردان سبب می شود که مردم را به مثابه ی برگه های رای ببینند. این اشکال گرچه در کشور ما که پس از انقلاب شمار زیادی از دولتمردان صالح را تجربه کرده است کمتر می نماید اما به هر میزان که باشد تاثیر خود را بر سیاست ها و برنامه ها آشکار می سازد،بنابراین ترس از عدم اقبال عمومی و کم شدن میزان آرا در دوره های بعدی مجلس یا دولت سبب ملاحظه کاری ها و کنار آمدن با واقعیت های موجود می شود(2).
نتیجه گیری:
در نهایت می توان نتیجه گرفت که مهم ترین معضل نظام در حل آسیب های اجتماعی ، ضعف کارشناسی و فقدان تحلیل و طرح جامع است. تقویت جریان تولید علم و جنبش کارشناسی، پیش نیاز مسلم حل آسیب های اجتماعی در جامعه دینی است. جامعه ای که باید براساس تمایلات دینی، معرفت دینی و رفاه دینی به رشد و تعالی دست یابد نیازمند معادلات علمی نوین است، معادلاتی که قدرت تحلیل مسائل اجتماعی را با پیش فرض های دینی داشته باشد.
منابع:
1-نظام اسلامی و مسئله حجاب، سید جعفر حق شناس،قم،دفتر مطالعات وتحقیقات زنان.1387
2-نظام اسلامی و مسئله پوشش زنان، محمدرضا زیبایی نژاد، فصل نامه حورا، 1385.
3-بررسی جامعه شناختی بدحجابی در ایران، سید احمد هاشمی فشارکی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان،1386.
انتهای پیام/ج
دیدگاه شما