26. خرداد 1395 - 20:07   |   کد مطلب: 10401
گر یک توریست از کشورهای خارجی یا حتی سایر شهرهای کشورمان برای دیدن بناهای تاریخی اصفهان از اتوبوس های درون شهری استفاده کند و چنین صحنه هایی را مشاهده کند، چه منظره ای از شهر فرهنگ و تمدن ایران اسلامی در ذهن او نقش می بندد؟!

به گزارش شبنم ها به نقل از حیا: یادش بخیر روزهایی که با بهایی بسیار کم یک بسته ده تایی بلیط اتوبوس می خریدیم و مجبور بودیم که حتما موقع سوار شدن یا پیاده شدن آن را به راننده تحویل دهیم. حالا چند سالی است که با پیشرفت تکنولوژی و الکترونیکی شدن بسیاری از کارهای روزمره بلیط ها جای خود را به کارت های بلیط الکترونیکی داده اند. کارت هایی که جدای از محسنات خود معایبی نیز دارند که هنوز رفع نشده است.

در این روزهای گرم سال سوار بر یکی از اتوبوس های پر مخاطب خط میدان جمهوری – میدان آزادی می شوم؛ جایی برای نشستن نیست، البته این خط مشتی نمونه خروار است. در این گرمای هوا بعضا دیده می شود که حتی کولرهای برخی اتوبوس های درون شهری هم انگار از نفس افتاده اند چه رسد به مردمی که به احترام هوای شهرمان یا از روی ناچاری از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می کنند. نمی توان ادعا کرد که تنها سازمان اتوبوس رانی شهرداری اصفهان در ارائه خدمات به همشهریان مقصر است، شاید اگر بودجه ای که قرار بود دولت برای نوسازی و تجهیز ناوگان اتوبوس رانی به شهرداری اصفهان بپردازد به دست این سازمان می رسید مشکلات کمتر از این می شدند اما قصد ما از این گزارش به دنبال مقصر گشتن نیست.

بگذریم؛ در همین زمان که داشتم به جمعیتی که سوار اتوبوس شدند نگاه می کردم یکی از خانم هایی که کارت های بلیط مردم را چک می کنند تا مبادا کسی بدون پرداخت کرایه سوار این وسیله حمل و نقل عمومی شود، از راه رسید و سوار بر اتوبوس شد و شروع کرد به چک کردن کارت های بلیط مردم. خانمی که بسیار موقر بود و شاید از روی ناچاری مجبور شده این شغل را برای خود برگزیند.

یکی از مسافرانی که در پرداخت کرایه کوتاهی کرده بود، شناسایی شد و خانمی که مامور کنترل بلیط الکترونیکی بود، به او گفت که چون کارت نزده ای باید دو برابر کرایه را پرداخت کنی که در این لحظه خانم خاطی با بی احترامی کامل به مامور برگشت و داد و بی داد به راه انداخت. کمی نگذشت که صدای سایر مسافران خسته دل اتوبوس نیز بلند شد که همگی نیز خانم بودند.

یکی می گفت: اگر راست می گویید جلوی دزدی های کلان را در مملکت بگیرید، چرا به نپرداختن این کرایه بی ارزش پیله کرده اید و با آبروی یک انسان بازی می کنید آن هم با این اتوبوس های قراضه ای که در شهر هست؟

دیگری می گفت: یک زن آبرو دار شاید همین یکبار کارت بلیط خود را نزده است، نباید آبروی او جلوی سایر مردم برود، این کارها دیگر چه معنایی دارد؟

دیگری گفت: ما که اصلا از نرخ اتوبوس ها سر در نیاوردیم، یک جا سوار می شویم ۵۰۰ تومان است، جای دیگر ۳۷۰ تومان است، اصلا برای مردم شرح نداده اند که این نرخ ها چگونه حساب می شود؟

خانم دیگری گفت: اصلا این پول هایی که ما می پردازیم معلوم نیست کجا می رود! یک خانم سوار اتوبوس می شود و اگر کارت نزده باشیم دو برابر هزینه کرایه را از ما می گیرد، این پول ها دست چه کسی می افتد؟ چرا باید ماموران کنترل کننده با آبروی مردم بازی کنند؟

یکی دیگر از خانم هایی که در صندلی های انتهایی اتوبوس ایستاده بود، هم گفت: حالا این حرف های به کنار، وسیله ای باید کرایه بگیرد که مسافران آن همه نشسته باشند، نه اینکه من با پادردید که دارم بایستم و کرایه هم بدهم تازه اگر کرایه را پرداخت نکنم آبرویم هم جلوی دیگران برود!

خانم های گزارش ما نیز از برخی جهات حق داشتند، آن ها هر روز در رادیو و تلویزیون می شنوند که فلان مدیر حقوقی چند صد میلیونی دارد یا فلان اختلاس در کشور انجام شده و آن ها مجبورند برای جابجا شدن خود هزینه بپردازند؛ از اینجا به بعد بود که آن ها در آخر اتوبوس تجمع و یک میزگرد برای خودشان تشکیل دادند و شروع کردن درباره مسائل اقتصادی خرد و کلان کشور صحبت کردن، اما این خانم ها نمی دانستند که مقصر آن خانم بی چاره ای نیست که دارد کارت هایشان را کنترل می کند و آماج این سخنان قرار می گیرد و ساکت می ماند؛ او مامور است و معذور، مقصر حتی راننده اتوبوس هم نیست.

اما این سوال مطرح می شود که چه کسی باید از ماموران کنترل کننده کارت های بلیط که عمدتا نیز از قشر زنان هستند، حمایت کند؟

هر چند قبل از انجام هر کار جدیدی در حوزه اجتماعی لازم است فرهنگسازی لازم برای آن انجام شود که به نظر می رسد فرهنگسازی در این خصوص هنوز انجام نشده است؛ چه بسا اگر فرهنگسازی در زدن کارت بلیط هم انجام شده بود و مردم به این باور می رسیدند که نزدن کارت بلیط مساوی با حق الناس است، نیازی به حضور یک خانم برای کنترل کارت بلیط مردم نبود.

آیا وقت آن نرسیده که مدیریت شهری برای رسیدگی به این معضل قدمی جدی برداشته تا هر روز شاهد دعواهای زنانه در اتوبوس های درون شهری آن هم برای نپرداختن کرایه عده ای انگشت شمار نباشیم؟

آیا نباید به این مسئله فکر کرد که اگر یک توریست از کشورهای خارجی یا حتی سایر شهرهای کشورمان برای دیدن بناهای تاریخی اصفهان از اتوبوس های درون شهری استفاده کند و چنین صحنه هایی را مشاهده کند، چه منظره ای از شهر فرهنگ و تمدن ایران اسلامی در ذهن او نقش می بندد؟!

چرا مدیریت شهری برای رسیدگی به این موضوع از دیگر شهرهای کشور که با این مشکل مواجه نیستند، الگوگیری نمی کند و مردم را به زحمت می اندازد در حالی که راه های زیادی برای حل این مشکل وجود دارد؟!

نه فقط در بخض اتوبوس رانی بلکه در همه نهادها و سازمان ها؛ مسئولینی که ادعای رسیدگی به حال مردم را می کنند، بد نیست هر از گاهی سری به واحدهای زیر مجموعه خود که با مردم در ارتباط هستند، بزنند تا از واقعیت ماجراهایی که اتفاق می افتد آگاه شوند؛ شاید قدمی بردارند!

انتهای پیام/ص

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار