در یک نگاه کلی بر این منظومه ‌ی اقتصادی، سه گروه مسئولین کشوری، نخبگان جامعه و عموم مردم را می‌توان به عنوان پایه های حرکتی اقتصاد مقاومتی برشمرد که مسئولین کشوری در قوه‌ی مجریه، مسئولان دولت، قوه‌ی‌مقننه، قوه‌ی قضائیه و بخشهای گوناگونی که ارتباطی با مسائل اقتصادی دارند، به عنوان مهمترین اصل این منظومه، مسئول ایجاد زمینه عملی شدن و ظهور و بروز هرچه بیشتر این نوع اقتصاد هستند، وظیفه برداشتن موانع اداری و فنی را بر عهده دارند و از طرف دیگر مسئول حمایت از تولید کنندگان داخلی و زمینه ساز ایجاد قراردادهای اقتصادی با کشورهای دیگر در زمینه گسترش بازار فروش محصولات هستند.

نخبگان جامعه به عنوان گروه دوم در تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی و از طرف دیگر ایجاد زمینه گسترش اقتصاد مقاومتی در بدنه جامعه نقش دارند و به فرموده رهبر معظم انقلاب «ما اگر میخواهیم یک خواسته‌ای تحقّق پیدا کند، قدم اوّل این است که این خواسته را به‌صورت یک گفتمان پذیرفته‌شده دربیاوریم.» این وظیفه یعنی تبیین «گفتمان اقتصاد مقاومتی» وظیفه نخبگان جامعه است.

اما گروه سوم در این منظومه، عموم مردم هستند که نقش موتور محرکه اقتصاد را بازی می‌کنند که هم به عنوان تولید کننده و هم مصرف کننده، اثرگذار هستند و برخی نامگذاری سال‌ها مانند «سال اصلاح الگوی مصرف» نیز شاهدی بر این مدعاست.

نقش زنان در این میان هم به عنوان نیمی از جامعه و هم به عنوان مدیر امور خانه که بیش از پدر، وظیفه تربیت نسل و حمایت از آن را برعهده دارد، بسیار مهم است.

زنان به عنوان مدیران خانه، با تغییر نگاه به وظیفه خود به عنوان مدیر جهادی می‌توانند نقش تربیتی، حمایتی و تولیدی را در اقتصاد مقاومتی ایفا کنند.

اولین نقش زنان در جامعه با تغییر سبک زندگی اتفاق می‌افتد و با این رویه است که به نسل بعدی نیز آموزش نحوه صحیح زندگی اقتصادی داده می‌شود.

سبک زندگی اشتباه غربی که در حال حاضر مورد توجه زنان کشورمان قرار گرفته است، با تاکید بر مصرف گرایی به تغییر ذائقه برخی از آنان منجر شده و لوکس بودن کالا به جای اهمیت به ارزش و کیفیت کاربردی کالا مورد توجه قرار گرفته است و این نتیجه مصرف گرایی تحت عنوان مد و استفاده از وسایل مدرنی که شاید چندان هم مورد نیاز نباشد، رسیده است، در حالیکه در سبک زندگی اسلامی، جلوگیری از چشم و هم چشمی و رقابت در مادیات توصیه شده است.

از دیگر سو در سبک زندگی غربی که مورد نظر برخی از بانوان قرار گرفته است، مدت زمان استفاده از هر کالا، هرچند هم که لوکس باشد، کمتر از چندسال است که با فرار سیدن این مدت، هرچند که آن کالا یا دکور منزل ازکیفیت استفاده برخوردار است، مجبور به فروش آن یا امحاء آن می شوند تا  ظاهر جدیدی به منزل خود بدهند، در این صورت است که هم سرمایه زندگی هدر می شود و هم از بین رفتن آن کالا مصداق اسراف است.

در واقع اصلاح الگوی مصرف و تغییر سبک زندگی لازم و ملزوم هم هستند که در سایه تغییر سبک زندگی از غربی به اسلامی ایرانی است که اصلا الگوی مصرف معنی پیدا می‌کند. زنان در اصلاح الگوی مصرف است که نقش مهمی را در اقتصاد مقاومتی ایفا می کنند، زیرا بخشی از وابستگی اقتصادی در مصرف کالای خانگی است.

زنان با خرید کالای داخلی در واقع قدرت رقابت کارخانجات ایرانی با کالاهای خارجی که سالها مورد استفاده بوده را افزایش می‌دهند و با استفاده از این کالاهای تولید داخل کشور است که سرمایه در داخل کشور به گردش در می‌آید و با مشخص شدن ایرادهای هر کالا مزیت رقابتی کالاهای ایرانی افزایش می‌یابد.

از دیگر سو با حمایت از تولید داخلی است که کارخانه‌جات گسترش می‌یابند و زمینه اشتغال جوانان در صنایع مربوطه وسعت می‌یابد.

اما نقش دیگر زنان تبلیغ زمینه‌های گسترش اقتصاد مقاومتی به عنوان راهکار برون رفت از وضعیت فعلی اقتصاد است. تبلیغ چهره به چهره اثرگذارترین تبلیغ در ایران محسوب می‌شود. اگر زنانی که خود مبادرت به استفاده از کالای داخلی کرده اند، منافع و تجربیات خود را به صورت شفاهی و عملی به دیگران نشان دهند، فرهنگ اقتصاد مقاومتی در بدنه جامعه نفوذ می‌کند.

اصلاح الگوی مصرف، از تغییر نگاه در خرید و مصرف کالای خارجی گرفته تا جلوگیری از اسراف و تبذیر که باعث از بین رفتن سرمایه های ملی می شود، مهمترین وظیفه هر ایرانی است.

اصلاح الگوی مصرف باعث صرفه جویی در منابع طبیعی و بعد از آن منابع ارزی کشور می شود، در بعد خانواده نیز، با سرفه جویی امکان جمع آوری سرمایه فراهم می شود و در این زمان است که نقش دیگر بانوان در اقتصاد مقاومتی مشخص می شود.

داشتن سرمایه و جاری کردن آن در بازار کمک دیگری به اقتصاد مقاومتی است، بدین صورت که بانوان به پشتوانه داشتن سرمایه می توانند به کارآفرینی در زمینه ای که تخصص دارند بپردازند و یا سرمایه را به دست کسی که در بازار مشغول به کار است بدهند و بدین صورت سرمایه در گردش صحیحی قرار می گیرد که بازدهی اقتصادی خوبی هم در پی خواهد داشت.

در حقیقت کار آفرینی و قابل عرضه کردن تولیدات خانگی و مشاغل خانگی آخرین نقشی است که می‌توان برای زنان در منظومه اقتصاد مقاومتی در نظر گرفت که تاکید اصلی این نوع مشاغل متوازن بودن میان شغل و امور منزل است که باعث ایجاد اختلال در وظیفه اصلی زنان در منزل نشود.

پی نوشت:

بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها (13/4/94)

بیانات در جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی(20/12/92)

بیایانات در دیدار با کارگزاران نظام (3/5/1391)

انتهای پیام/ ص