به گزارش شبنم همدان ، شیرزنان ایرانی ثابت کردند می توانند در کنار وظایف مادری و همسری در همه عرصه های اجتماعی به نحوی شایسته حاضر شوند و از خود شگفتی بیآفرینند. برخی گمان می کنند ظرافت زنانه مانع از فعالیت در عرصه های جدی تر و شغل هایی که نیاز به جسارت بیشتری دارد می شود اما کم نیستند زنانی که جسورانه در دشوارترین شغل ها کار می کنند و با غیرتی زنانه به امور خانه و همسر و فرزندان نیز رسیدگی می کنند.
یکی از شغل هایی که در جامعه جزء شغل های بسیاردشوار محسوب می شود آتشنشانی است. یک آتش نشان باید همه حوادث و بحران ها را بشناسد و بتواند آن شرایط را مدیریت کند و از سخت ترین کارها و خطرات نترسد. شاید تصور اینکه یک زن همراه دیگر آتشنشان ها به دل حریق می زند ، از ساختمان بلند فرود می آید، به درون چاه می رود و همه کارهای دشوار یک آتشنشان را انجام می دهد غیر ممکن باشد. خبرنگار شبنم همدان به سراغ یکی از این بانوان جسور رفته است تا با وی صحبت کند.
بانویی که نمونه تلاش و فعالیت است
آتشنشان دوم لیلا سماواتی، متولد 1358 است که لیسانس مدیریت فرهنگی دارد و به عنوان یک بانوی ایرانی نمونه کامل فعالیت و جسارت است. او مادری دلسوز و نمونه ورزشکاری قابل و آتشنشانی عاشق است که 10 سال ، فعالیت های سخت در این شغل پرهیجان را تجربه کرده است. این بانوی با اقتدار در دو رشته ورزشی والیبال و بسکتبال فعالیت می کند و به دنبال آزمون استخدامی آتشنشانی در سال 83 وارد این شغل می شود. خودش در این مورد می گوید وقتی برای آتشنشانی آزمون دادم گمان می کردم برای بخش های دفتری و اداری نیروی خانم می خواهند. در آزمون تئوری پذیرفته شدم. در مرحله بعد آزمون عملی نیز برگزار شد و من که ورزشکار بودم و آمادگی جسمانی خوبی داشتم در آزمون عملی نیز رتبه بسیار خوبی کسب کردم و دوره های آموزش آتشنشانی را آغاز کردم. در همان ماه اول ازدواج کردم و مسئولیت زندگی مشترک نیز بر کارم اضافه شد.
دشوارترین کارهای مردانه در شغل یک زن
از وی در مورد کارهایی که یک بانوی آتشنشان انجام می دهد پرسیدم گفت: سیاست کلی سازمان برای جذب آتشنشان زن کمک به بانوان حادثه دیده در سراسر کشور بوده است اما این امر موجب نمی شوند بانوان آتشنشان کاری کمتر از مردان انجام دهند زیرا ممکن است آسیب دیدگان زن در هر شرایط و حادثه ای گرفتار باشند به همین جهت بانوان آتشنشان همه کارهای آتش نشانی از آسانترین تا دشوارترین مرحله را انجام می دهند و باید پا به پای آتشنشان های مرد در صحنه حاضر شوند.
وی گفت: از جمله کارهایی که یک آتش نشان باید بداند رفتن به داخل چاه، صعود با طناب از ساختمان های بلند، فرود از ارتفاع ساختمان های بسیار بلند با طناب و حضور در صحنه های حادثه است که من به همراه همکارانم همه این کارها را در شرایط امداد و نجات انجام داده ام.
از لیلا سماواتی در مورد دشواری کار سؤال کردم گفت: یکی از دشواری های کار آتشنشانی شب کاری آن است. یک آتش نشان 24 ساعت کامل باید به حالت آماده باش، باشد و این یکی از بخش های دشوار برای بانوان است. می گفت سخت ترین بخش کار برای من این شرایط 24 ساعت کار و 24 ساعت استراحت بوده است به ویژه از وقتی پسرم متولد شد این شرایط برایم سخت تر شد. وقتی شرایط شغلی مادر را 24 ساعت از فرزندش جدا می کند دشواری کار چندین برابر می شود. و یکی از بدترین شرایط این شغل برای بانوان شیفت کاری آن است.
از وی پرسیدم چرا شما به صورت شیفتی مانند پرستاران و دیگر کارهایی که شب کاری دارند کار نمی کردید؟ پاسخ داد: تنها چند استان هستند که آتشنشان خانم دارند . اولین بار در کرج بانوان آتشنشان مشغول به کار شدند و بعد از آن در همدان. تعداد کم بانوان پذیرفته شده در این شغل و اینکه در هر شیفت کاری باید حتما خانم ها در کنار آقایان حضور داشته باشند موجب می شد ما نیز مانند همکارانی که آقا بودند در شیف های 24 ساعته کار کنیم.
از وی پرسیدم آیا دراین سالها که به عنوان آتشنشان کار کرده اید شرایطی در کار پیش آمده است که از انتخاب این شغل پشیمان شوید یا بترسید؟
شغلی که ترس و وحشت قرین آن است
لیلا با لبخند گفت: ترس که در کار ما بسیار زیاد است و موارد بسیاری پیش آمده است که ترس را واقعاً تجربه کرده ام. یکی از این شرایط به دلیل موقعیت ایستگاه آتشنشانی بود. در هر شیفت کاری 4 آقا و 2 خانم فعالیت می کردیم و ساختمان خانم ها و آقایان کاملاً مجزا بود و بین دو ساختمان ماشین های آتشنشانی قرار داشت. ایستگاه ما خارج از شهر و در دل بیابان واقع بود و اطراف آن افراد معتاد و ولگرد زیاد بودند. تردد این معتادان اطراف ساختمان آتشنشانی برای من و همکارم که در یک ساختمان تنها بودیم رعب انگیز بود.
وی ادامه داد در شب هایی که شیف بودیم خواب نداشتیم اما بدتر از بیخوابی این بود که وقتی عملیات می شد باید یک نفر در پایگاه آتش نشانی باقی می ماند و زمانی که آن یک نفر من بودم ترس و تنهایی در دل بیابان باعث میشد تا برگشتن همکاران ساعت های سختی را بگذرانم. این تنها شرایطی بود که از شغلم پشیمان می شدم اما در شرایط کاری و عملیات ها و حوادث هرگز خسته نشدم و هیچ گاه از کارم پشیمان نشدم و شغلم را بسیار دوست دارم. اگر اکنون هم بگویند چه شغلی را انتخاب می کنی باز هم آتشنشان خواهم شد.
لیلا می گوید: من در کارم بسیار بی پروا بودم و یک سال و نیم آموزش های آتش نشانی را بدون ترس و تردید و با رغبت بسیار به نحو احسن انجام می دادم. رفتن به داخل چاه و یا فرود از ساختمان های بلند کارهایی است که اگر جسور و بی باک نباشی نمی توانی انجام دهی.
از وی در مورد همسرش و اینکه نظر وی درمورد شغلش چه بود پرسیدم. گفت: همسرم همیشه نگران من بود. از جسارت بیش از حد من می ترسید و همیشه میگفت لیلا جان من نگران تو هستم. به ویژه اینکه بعد از چند عملیات من به دلیل دودزدگی در بیمارستان بستری شدم و همین موضوع نگرانی بسیاری را به همسرم تحمیل کرد. اما خودم کارم را دوست داشتم و با عشق و علاقه ادامه می دادم.
از وی پرسیدم بهترین خاطره ات در تمام 10 سالی که به عنوان آتش نشان کار کردی چه بود؟ گفت: در کار ما خاطرات خوب بسیار است اما شیرین ترین خاطره من مربوط به اولین فرودم است. یک ماه و نیم از آموزش های آتش نشانی گذشته بود که در یک مانور با حضور مسئولان شهر و مردم از ساختمان 9 طبقه با طناب هم صعود داشتیم و هم فرود آمدیم و این اولین تجربه و اولین موفقیت من با هیجان ، استرس، شادی و ترس خاصی همراه بود. در حدی پس از این فرود هیجان زده بودم که وقتی همسرم بعد از فرود دسته گلی به من هدیه داد او را نشناختم .
تلخ ترین خاطره لیلا سماوات از حوادت بود. در مورد این خاطرات تلخ گفت: تصادفات پی در پی در بلوار نجفی که رانندگان با سرعت در آن می راندند گاهی صحنه های بسیار تلخی را خلق می کرد. و شاهد چند مرگ دلخراش بودم که تا چند روز از ذهنم خارج نمی شد. در واقع بدترین خاطرات من مربوط به امداد و نجات بود. بدترین خاطره مربوط به حادثه ای بود که در آن همسر و فرزند راننده فوت شده بودند و راننده در بین آهن های ماشین گیر کرده بود و باید با کاتر پدر خانواده را نجات می دادیم.
از وی در مورد جایگاه و تجلیل ها و نگاه مسئولان به شغل آتش نشانی پرسیدم گفت: متأسفانه با وجود همه دشواری ها و ایثاری که یک آتش نشان دارد کمترین توجه مسئولین متوجه این قشر است. یک آتش نشان موظف است جان افراد آسیب دیده و در بحران مانده را بر جان خویش مقدم بداند و ما هر روزی که از منزل برای کار خارج می شدیم اشهد خود را می خواندیم و مطمئن نبودیم چه اتفاقی در کار می افتد و چه پیش می آید و با علم به این موضوع ما با عشق به کار خود ادامه می دهیم.
همدان دومین شهری بود که در کشور آتشنشان زن داشت اما در سال 93 پس از 10 سال تلاش بی وقفه در شرایط سخت ، مسئولان شهر با انتقال این بانوان به بخش اداری در پیکره شهرداری ، بخش بانوان در اتشنشانی را منحل کردند. البته این بانوان هنوز کارت آتشنشانی دارند و تا پایان عمر به عنوان آتشنشان می توانند در شرایط بحرانی و خطر وارد میدان شوند و جان بانوان حادثه دیده را نجات دهند.
انتهای پیام /
دیدگاه شما