15. دى 1395 - 8:43   |   کد مطلب: 14599
هر آنچه در مورد مهران مدیری نمیدانید را بدانید
 مهران مدیری,زندگی شخصی مهران مدیری,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih

به گزارش شبنم همدان به نقل از نیک صالحی : آدم ها را با بچه های شان بهتر می شود شناخت. از تربیتی که شده اند و حر ف هایی که می زنند می توان اتمسفر داخل خانه شان را حدس زد. حالا هم نوبت مهران مدیری است تا او را با پسرش فرهاد بشناسیم. فرهاد که این روزها موزیسین  شده و حتی موسیقی کارهای پدر را هم می سازد و انتخاب می کند، حرف هایی درباره خلق و خوی پدرش و حتی کارهایی که مادرش انجام می دهد. این حرف ها برای زمانی است که او تازه داشت ریش و سبیل در می آورد و گواهینامه هم نداشت. با بازخوانی صحبت های او کمی بیشتر از خانه و تبار مدیری ها سر در آوردیم و شما را هم در لذت آن شریک می کنیم.

اردیبهشتی مستقل 

 فرهاد مدیری متولد ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۰۰ است. او در هنرستان موسیقی درس خوانده و برای ادامه تحصیل به خارج از ایران  رفته است. نه در فرم لباس پوشیدن فرهاد اثری از بچه های هنری است و نه در مرتب کردن چهره اش؛ البته همه اینها را خودش انتخاب کرده و پدرش نقشی در انتخاب این فرم لباس پوشیدنش ندارد؛ حتی می تواند بخندد و تعریف کند که ریش فراوانی داشته و برای آمدن سر گفت و گو آنها را اصلاح کرده چون نمی خواسته عکسش با آن ریش های بلند چاپ شود! 
 
همسر مهران مدیری چه می کند 
 
همسر مهران مدیری و مادر فرهاد و شهرزاد رشته اش هنری بوده و ادبیات. او خانه دار است و برای خودش می نویسد و هیچ وقت دغدغه انتشار نوشته هایش را نداشته. اسم فرهاد را هم مادرش انتخاب کرده و بعد از آن مهران مدیری زیاد از این اسم در شخصیت های تلویزیونی اش استفاده کرده است. 

 

شوخ طبعی ارثی 
 او شوخ طبعی را هم از پدرش به ارث برده؛ اگر چه آن روزها کمتر امکان بروز این توانایی را پیدا می کرد و می گفت:«همه می گویند پدرم آدم شلوغی است من به خاطر شرایط خانوادگی ام نمی توانستم این طور باشم»
 
البته آنقدر با هوش بود که گزک دست کسی ندهد و بگوید حضور پدرش همیشه به نفعش تمام می شود و هیچ وقت با او مشکلی نداشته است. به همین خاطر هم بود که گفت:«به فامیلی مدیری افتخار می کند، هر چند سختی های زیادی دارد.»

 

بیلیاردبازی با پدر 
 وقتی فرهاد مدیری را ببینید قد بلند او سریع توجه شما را جلب می کند. بیخود نبود که پدر در اجرای جشنواره فجر پشت تریبون گفت:«قد و بالات رو قربون» همه فکر می کردند بسکتبالیست است اما خودش می گفت :« اهل بسکتبال نیستم و تنها سه ماه رفتم» و با خنده ادامه داد:«اثرش را گذاشته از بس که قدم بلند است. اما اهل ورزش های رزمی هستم و اهل دفاع شخصی. با پدر هم بیلیارد بازی می کنم. بیلیارد پدر از من بهتر است و همیشه مرا می برد» فرهاد اهل شنا هم بود. می گفت پدرش برای کوهنوردی یا ورزش های دیگر هم وقت ندارد. بیشتر اهل نرمش است و اهل سینما رفتن هم نیست. در سال های اخیر تنها یک بار با هم به سینما رفته اند ولی کنسرت زیاد می رفتند.

 

بازی برای پدر 
 
فرهاد تنها یک بار جلوی دوربین رفته است، در برنامه جنگ ۷۷. در آن نقش بچگی پدرش را بازی می کند؛ از بس به هم شبیه هستند و این را همه می گویند. در پشت صحنه برنامه های پدرش زیاد چرخیده ولی با این وجود علاقه چندانی به بازیگری ندارد. 
 
واقعیت این است که همیشه از زیان بازیگرها درباره حاشیه ها شنیده ایم خودمان هم نمی دانستیم وقتی فرهاد مدیری می گفت که در آرزوهای دور و دراز هنری اش جایی برای بازیگری وجود ندارد به خاطر حاشیه هاست یا اصولا علاقه ای به این محیط و فضا ندارد اما می تواند بگوید:«همه خانواده مجبورند این حاشیه ها را تحمل کنند . هر کدام به اندازه خودشان. مسلما مادرم به این خاطر که پدر صدر است فشار بیشتری را تحمل می کند. اما این بار روی همه خانواده هست.»

بنابراین گزارش؛ فرهاد مدیری با اینکه علاقه ای به بازیگری نداشت ولی هدف فیلمسازی داشت. البته اهل سریال سازی نیست وحضور در سینما را ترجیح می دهد. در آن روزها استارت ساختن فیلم کوتاه را هم زده بود. به خاطر هنری بودن رشته اش در مدرسه ویک عمر زندگی دریک خانواده هنری درباره سریال های پدرش هم صحبت می کند. تا آن زمان به نظر فرهاد مدیری سریال مرد هزار چهره بهترین سریال پدرش بود. شاید هنوز هم باشد. به خاطر کارگردانی، ایده و بازی بازیگرها و… و  بین سریال ها هیچ علاقه ای به «جایزه بزرگ» نداشت.

 

آزادی به مقدار لازم اما مشروط 
 مشکل رفت و آمد در خانه شان وجود نداشت. فرهاد حتی ممکن است تا ساعت سه، چهار صبح بیرون باشد اما حتما خانواده اش می دانند که کجاست و چه کار می کند. اما پدر این طور نیست؛ یعنی گاهی پیش می آید که خانواده ندانند او کجاست و چه می کند.
 
مهران مدیری برای فرهاد و شهرزاد کادو هم خوب می خرد. به نظر می رسد حواسش به روز تولد بچه هایش هست ولی آخرین کادویی که تا آن زمان به پسرش داده، پول بوده فرهاد خندید و گفت :«نقدی حساب کرد» اما کادوی برعکس هم وجود دارد. پسر برای پدر معمولا کتاب و سی دی می خرد و وقتی روی قیمت ها اصرار می کردیم و می خواستیم بودجه پول توجیبی اش را حدس بزنیم، می گفت:«معمولی. پسر بیل گیتس که نیستم!» 

 

موسیقی در خانه مدیری ها 
 ساز تخصصی فرهاد پیانوست ولی سازهای دیگر را هم امتحان کرده است که گاه برای پدرش هم ساز می زند تا او بخواند؛ البته این در صورتی است که وقت برای آوز خوانی وجود داشته باشد که معمولا این طور نمی شود. معمولا پدر در خانه نیست و سرکار است یا آنکه در مرحله پیش تولید سریال هایش قرار دارد. فرهاد در ادامه حرف هایش درباره موسیقی می گفت:«بابا استعداد بی نظیری در موسیقی دارد.»
 
مهران مدیری به طور حرفه ای ساز نمی زند. یک مدت ساز ضربی می زده و یک مدت گیتار و پیانو. با وجود اینکه پدرش صدای خوبی دارد ولی فرهاد خاطره ای از لالایی پدر ندارد. گهگاه شنیدن صدای پدر که برای خودش آوازی زمزمه می کند، حال او را خوب می کند.

 

بیوگرافی مهران مدیری

مهران مدیری  در سال ۱۳۴۶ در میدان بروجردی در سر آسیاب دولاب منطقه ای در جنوب تهران از والدین اراکی به دنیا آمد. او کارگردان، بازیگر و خوانندهٔ ایرانی است. او سه برادر بزرگتر از خودش و دو فرزند به نام های فرهاد و شهرزاد دارد. دیپلمه است و دانشگاه را نیمه کاره رها کرد. از جمله مجموعه های تلویزیونی که وی کارگردانی و بازیگری آنها را برعهده داشته می توان از ساعت خوش، پاورچین، نقطه چین، شب های برره، باغ مظفر، مرد هزار چهره، مرد ۲ هزار چهره و قهوه تلخ و قلب یخی و سریال خانگی ویلای من نام برد. از سن شانزده سالگی با تئاتر آشنا شد. در سال ١٣٦٨ وارد رادیو شد و در داستان شب به مدت شش سال به گویندگی پرداخت. در سال ۱۳۷۲، به همراه داریوش کاردان اولین برنامه طنز خود را برای نوروز ساخت. آغاز شهرت مدیری از سال ۱۳۷۲ بود که در مجموعهٔ طنز نوروز ۷۲ بازی کرد. از سال ۱۳۸۹ مدیری سریال قهوهٔ تلخ را تولید و از طریق شبکه توزیع خانگی پخش کرد.

کودکی مهران مدیری اصلا شبیه بچه های دیگر نبود. دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی می کرد. دوست داشت در آن  اتاق نشسته و کتاب ها را ورق بزند اسم هایشان را حفظ کند و عکس هایشان را نگاه کند. یک روز یکی از دوستان برادرش به شوخی از او می پرسد آیا این کتاب را خوانده ای، این اسمش چیست؟ مدیری بلافاصله می گوید: فلسفه هگل، و تعجب می کند که مهران چطور اسم چنین کتابی را توانسته است ادا کند. مدیری در ادامه به او می گوید اینکه چیزی نیست تازه من می دانم که چه چیزی توی آن نوشته شده و شروع می کند به صورت طوطی وار چیزهایی که در ذهنش مانده بود را برایش تعریف کردن.

 او در ریاضیات همیشه خنگ بود. مدیری هنوز که هنوز است علت ریاضیات در جهان را نمی داند. یعنی به نظرش بیهوده ترین و پوچ ترین درس است و هیچ وقت نمره ای بالا در این درس نگرفت! در درس هایی هم که به ریاضی مربوط است مثل جبر، فیزیک و غیره، هیچ وقت موفق نبود. مدیری از ریاضی متنفر بود. به عقیده او ریاضی فقط در حد جمع و تفریق مفید فایده است.

 

جوایز و افتخارات
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم همیشه پای یک زن در میان است – ۱۳۸۶
تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیون برای مجموعه های مرد دو هزار چهره و قهوه تلخ – ۱۳۹۰

دکترای افتخاری دانشگاه لیبرتی آمریکا

 دانشگاه لیبرتی آمریکا (American Liberty University) به پاس انجام فعالیت های هنری و انسانی، به مهران مدیری مدرک دکترای افتخاری اهدا کرد. مراسم اهدای دکترا به مدیری در ۲۱ تیرماه ۱۳۹۰ (۱۲ ژوئن ۲۰۱۱۱) در دانشگاه لیبرتی واقع در لس آنجلس برگزار شد که مهران مدیری به دلیل ضبط ادامه مجموعه قهوه تلخ نتوانست در این مراسم حضور پیدا کند. در این مراسم، دکتر رونالد برینر به نمایندگی از مهران مدیری این مدرک را دریافت کرد و حمید سلطانی آن را در ایران به مهران مدیری رساند.

مهران مدیری و کارهایش همیشه در این سال ها حامیان فراوانی داشته. از مرحوم کیومرث صابری فومنی که حدود یک دهه  قبل مدیری و همکارانش را دعوت کرده بود به موسسه گل آقا و تقدیر ویژه ای از او به عمل آورده بود تا سال ها قبل که کیومرث پوراحمد یادداشتی مفصل در تحسین برنامه های مدیری در ماهنامه فیلم نوشته بود. سال گذشته نیز عزت الله انتظامی‌ به پشت صحنه قهوه تلخ رفت و به اظهارنظر درباره کارهای مدیری پرداخت.

 

 

ناگفته های زندگی مهران مدیری

فلسفه هگل
کودکی مدیری اصلا شبیه بچه های دیگر نبود. دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی می کرد. دوست داشت در آن اتاق نشسته و کتاب ها را ورق بزند اسم هایشان را حفظک ند و عکس هایشان را نگاه کند. یک روز یکی از دوستان برادرش به شوخی از او می پرسد آیا این کتاب را خوانده ای، این اسمش چیست؟ مدیری بلافاصله می گوید: فلسفه هگل، و تعجب می کند که مهران چطور اسم چنین کتابی را توانسته است ادا کند. مدیری در ادامه به او می گوید اینکه چیزی نیست تازه من می دانم که چه چیزی توی آن نوشته شده و شروع می کند به صورت طوطی وار چیزهایی که در ذهنش مانده بود را برایش تعریف کردن.

 

در ریاضیات همیشه خنگ بود

در ریاضیات همیشه خنگ بود. مدیری هنوز که هنوز است علت ریاضیات در جهان را نمی داند. یعنی به نظرش بیهوده ترین و پوچ ترین درس است و هیچ وقت نمره ای بالا در این درس نگرفت! در درس هایی هم که به ریاضی مربوط است مثل جبر، فیزیک و غیره، هیچ وقت موفق نبود. مدیری از ریاضی متنفر بود. به عقیده او ریاضی فقط در حد جمع و تفریق مفید فایده است.

 

ماجرای بازی در فیلم های کیمیایی
همین چند وقت پیش خبری منتشر شد که مهران مدیری قرار بوده در فیلم جرم کیمیایی بازی کند.
پولاد کیمیایی در مصاحبه با ماهنامه صنعت سینما گفته که قرار بوده نقشی را که حامد بهداد در فیلم «جرم» کیمیایی ایفا کرده، مهران مدیری بازی کند. پسر کیمیایی دلیل بازی نکردن مدیری در این فیلم را درگیر بودن این بازیگر و کارگردان در پروژه های شخصی اش مثل قهوه تلخ عنوان کرده است. اما بد نیست بدانید که بعد از ساعت خوش و بعد از کنار رفتن از تلویزیون چندین کار خوب سینمایی به مدیری پیشنهاد می شود. قرار بود ضیافت را مدیری بازی کند تا پای کلید زدن هم رفتند؛ روز آغاز آمدند و گفتند فلانی نباشد. سر فیلم سلطان هم عین همین اتفاق افتاد. خیلی کارهای خوب سینمایی و تئاتر را در آن سه سال و نیم از دست داد و این برایش ضربه بزرگی بود.

 

وقتی یک شبه صدساله می شوی

حامد بهداد درباره او گفته بود: «چند وقت پیش مهران را دیدم. فهمیدم که مهران سه سال در جبهه جنگیده. من این را نمی دانستم. شگفت زده شدم. نمی دانم این آدم ها برای چه به جبهه رفتند، اما یک دلیل خیلی بزرگ دارند: ایران. یک دلیل بزرگ تر هم مادر است، دفاع از سرزمینمان در حافظه تاریخی ماست، دفاع از مرز و بوم کشورمان و من تازه فهمیدم که یک وجه از وجوه مهران چه چیزی دارد که من ندارم؛ پختگی حاصل از جنگ. او جمله خیلی قشنگی گفت: «وقتی جنگ را ببینی یک شبه صدساله می شوی!» من این حرف را قبول دارم. این حرف را می فهمم».

 

جوک بگویم؟ محال است!
سال ها قبل و در مصاحبه ای از مدیری سوال شده بود که آقای مدیری در یک جمع می توانید جوک تعریف کنید؟ و مدیری گفته بود: «شوخی می کنید؟ جوک تعریف کنم؟! محال است بتوانم چنین کاری ا نجام دهم. اصلا تا دوره نوجوانی فکر می کردم شاد بودن، آواز خواندن و هر کاری که آدم را سرخوش نشان بدهد کاری است به شدت جلف. به نظرم هیچ چیز بهتر از متانت نبود».

شهرام شکیبا: مدیری مثل چلوکباب کوبیده زعفرانی است
بد نیست بدانید که شهرام شکیبا، طنزپرداز معروف، چندی پیش در یادداشت طنزی درباره مهران مدیری نوشته بود: «درتس است که آبگوشت غذای ملی ماست، اما خیلی ها هستند که آبگوشت دوست ندارند، ولی من تا حالا کسی را ندیده ام که چلوکباب کوبیده را دوست نداشته و شناسنامه ایرانی داشته باشد. چلوکباب کبیده به قدری محبوب است که حتی گیاهخواران هم کباب کوبیده گیاهی درست کرده اند. مهران مدیری در ایران حکم چلوکباب کوبیده زعفرانی را دارد».

 

هم سید است و هم بچه جنوب شهر
حالا دیگر شاید همه آن گزارش معروف درباره محله قدیم مهران مدیری را خوانده باشند. گزارشی که در آن نوشته شده بود: مهران مدیری هم بچه پایین شهر است و هم سید است و هم مادرش خانم جلسه ای است. هر پنجشنبه اینجا جلسات قرآنی برگزار می شود که مادر مدیری در آنها شرکت می کند.
پدر خیلی خوبی داشت
به گفته همسایه های محله قدیم مهران مدیری، مهران پدر خیلی خوبی داتش که بر اثر سکته از دنیا رفت. مرد متین و موقری بود.
این طور که از حرف های همسایه ها برمی آید، مهران هم به پدرش رفته و از نظر خلق و خو شبیه به اوست. یکی از همسایه ها درباره او می گوید: «مهران خیلی پسر آقایی است؛ پسری تمیز و پاک. من هیچ چیزی از مهران ندیدم. هرکسی که پشت سرش صحبت کرده است که پسر بدی است اشتباه کرده است. او یک پسر ساده و مودب است».
این همسایه در ادامه گفته بود: «ختم پدر مهران مدیری غلغله بود. از همه جا آمده بودند.» او تاکید می کند: «خانواده مهران مدیری همه شان مذهبی هستند، هم از طرف مادر و هم از طرف پدر خیلی مذهبی اند و کلا مومن هستند. همه فامیل هایشان را که در مراسم ختم مهران دیده بودم مذهبی بودند. خود خانم مدیری چادر از سرش نمی افتد.»

 

همه تلخی های مدیری

البته نکته دیگری که درباره آقای مدیری باید یادآوری کرد این است که مهران مدیری برخلاف سریال ها و کارهای طنز تلویزیونی اش همیشه به تولید آثار جدی و حتی تلخ علاقه داشته است. به گزارش برترین ها خود او در مصاحبه با برنامه مثلث شیشه ای گفته بود: «در تئاتر نقش های جدی بازی می کردم از نظر شخصیتی هم آدم طنازی نیستم، بیشتر درون گرا هستم و مسائل جدی برایم جدی تر است. در آینده هم قصد ساخت اثری جدی را دارم». جالب است ( سوسا وب تولز ) بدانید مدیری چند سال پیش در گفت و گویی پیش از ساخت «شب های ببره» اعلام کرده بود: «تمامی کارهای طنزی که ساخته ام پرمخاطب و موفق بوده اند. اما با این حال از عملکرد خودم در زمینه طنزسازی راضی نیستم. طنزسازی به شغل من تبدیل شده است و همه افراد ازجمله تهیه کنندگان، منتقدان و… از من می خواهند که مجموعه طنز بسازم. اصل من چیز دیگری است. دوست دارم روزی برسد که کمدی موردعلاقه خودم را بسازم که در عین خنداندن، تلخی های بسیاری را نمایان سازد».

 

مصاحبه با مهران مدیری

کجا به دنیا اومدی ؟ 
میدان بروجردی . سر آسیاب دولاب.

جایی گفته بودی که طعم فقر را چشیده​ای ؟
این مورد استثنایی نیست. خیلی از آدم​های همسن و سال من این طعم را چشیده​اند. بافت خانواده​ها یا کارگری بود یا کارمندی.

الان نسبت به فقر چه حسی داری ؟
الان تفسیرم با دوران کودکی و نوجوانی فرق دارد.

 

بعد از نوجوانی همه ما یک دوران بی پولی را طی کردیم. الان هم هر لحظه ممکن است بی پول شویم.
اما این فقر خیلی سینمایی نیست که گاهی پول توی جیبمان نباشد. ولی از آن موقع خیلی از چیزهایی که دوست داشتیم داشته باشیم نداشتیم. خیلی از استعدادها مسیرش عوض می​شد. در عین حال کمک می​کند به رشد بعضی از استعدادها. مثلا ممکن است داشتن یک ساز برای آدم تبدیل شود به یک آرزوی دست نیافتنی.

کدام بخش از آرزوهایت بخاطر فقر از دست رفت ؟
من در کودکی هیچ وقت آرزوی مشخصی نداشتم.

یعنی هیچ آرزویی نداشتی ؟
چرا. منتها خیلی از نوجوانان هستند که قاطعانه می​دانند چه می​خواهند. مثلا خیلی​ها می​خواهند خلبان شوند و این را از 12 تا 20 سالگی می​گویند. ولی من آرزوی طولانی​ای نداشتم که به آن نرسیده باشم.

یعنی آرزوهایت زیاد و کوتاه مدت بودند ؟

بله . دمدمی بودم.

مثلا ؟
دوست داشتم زیست شناس شوم. هنوز هم دوست دارم.

تئاتر خواندی؟

بله. ولی از بچگی با کتاب​های برادرم که زیست شناسی خوانده بود ورمی​رفتم. شاید طولانی​ترین آرزویم این بود. کارهای تحقیقی درباره زندگی حیوانات. هنوز هم خیلی علاقه​مندم. فیلم​های مورد علاقه​ام فیلم​های مستند است.

الان هم آرزوهای دمدمی داری؟
نه این مساله مربوط به ناپختگی​های دوران نوجوانی است.

 چه سالی وارد دانشگاه شدی؟

 سال 1365 .

 بعد از خدمت سربازی؟

نه قبل از آن.

 قبل از آن؟

 ماجرای تحصیل من پیچیده است، اصلا واردش نشویم. سربازی، دانشگاه نصفه، بعد سربازی و ...

 زمان جنگ جبهه هم بودی؟

 بله خیلی جبهه ها بودم. ، مرصاد، حلبچه .

 چرا نمیخواهی توضیح بدهی؟

اولا از ساعت هفت صبح سر کار بودم و خیلی خسته​ام و نمی​توانم تاریخ​ها را بیاد بیاورم. ثانیا، بیوگرافی من نهایتا به چه درد می​خورد؟

 عصبانی که میشوی چه کار میکنی ؟

 آن موقعیت را ترک میکنم . عکس العمل بدی نشان نمیدهم . آن محیط را ترک میکنم . سوار ماشین میشوم و رانندگی میکنم . رانندگی با سرعت زیاد در اتوبانهای تهران آرامم میکند . این دو مورد نقاط ضعف من است . دوست دارم کاری را که به کسی محول میکنم ، آن را به درستی انجام دهد.

 

در خلوتت چه کار میکنی ؟

 مشغول سکوت میشوم . از آن سکوتهایی که شنیده میشود. فکر میکنم . نمیتوانم بگویم به چه چیزی . و مهمتر از همه موسیقی است ، موسیقی کلاسیک با صدای بلند .

 سوال آخر کلیشه ای است ! چه بازیگرانی را دوست داری ؟

 نمیشود بین دنیرو و دوپاردیو یکی را انتخاب کرد . بازیگران مورد علاقه ام یک لیست بیست نفرهء درجه یک را شامل میشود .

 5 تا از این بیست تا را بگو .

 رابرت دنیرو ، ژرار دوپاردیو ، آنتونی کوئین ، مریل استریپ ... کلارک گیبل را دوست ندارم ، همفری بوگارت را دوست ندارم ...

 فیلمهایی که دوست داری کدامها هستند ؟

م: « هملت » کوزینتسف را چهل دفعه دیدم و ممکن است هشتاد دفعه دیگر هم ببینم . « باراباس » یکی از فیلمهای محبوب من است ، « پاپیون » ، « فیلم کوتاهی درباره عشق » و ... .

 

انتهای پیام/ص

 

 

 مهران مدیری,زندگی شخصی مهران مدیری,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih
 مهران مدیری,زندگی شخصی مهران مدیری,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih
 مهران مدیری,زندگی شخصی مهران مدیری,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih
 مهران مدیری,زندگی شخصی مهران مدیری,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih
 مهران مدیری,زندگی شخصی مهران مدیری,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih
 مهران مدیری,زندگی شخصی مهران مدیری,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih
 مهران مدیری,زندگی شخصی مهران مدیری,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih

دیدگاه شما

آخرین اخبار