به گزارش شبنم همدان به نقل از طنین یاس : امیرحمزه نزاد - مطالبات زنانه هر روز و هر روز در حال انحراف به سمتی نازل و پست است. در این خصوص برخی از جریانهای سیاسی که با نگاه کاملا ابزاری به جامعه زنانه نگاه میکند سطح خواسته و مطالبات آنان را تا به حد رفتن به ورزشگاه و تماشاگری بازیهای حرفهای پایین آوردهاند. واقعیت این است که در حوزه مطالبات زنانه دچار دو نوع مطالبات واقعی و کاذب شدهایم.
در دنیای امروز با انفجار شدید اطلاعات حربهای کاملا سازمانیافته برای انحراف افکارعمومی وجود دارد که به سانسور جدید معروف شده است. روش این موضوع هم اینچنین است که به طور هماهنگ از سوی رسانههای مختلف با کاربردهای گوناگون اخبار هماهنگی را به جامعه پمپاژ میکنند. در راه این گروههای سیاسی با پررنگ کردن اخبار جعلی و سطح پایین مانع دیده شدن اخبار واقعی و دغدغهمند میشوند.
در علم ارتباطات گفته میشود که اگر یک دروغ را چندبار تکرار کنیم باورپذیری زیادی خواهد داشت. همین تنوع و گوناگونی رسانه و حوزه که مخاطب را بمباران میکنند اغلب جای اندیشه و فکر را از او گرفته و فرد را به انسانی القاء شده بدل میسازد تا جایی که فرد فکر می کند که خود در حال فکر و اندیشه است؛ این درحالی است که از بیرون مسائل به او دیکته میشود.
این روش در دنیای امروز به پروپاگاندای رسانهای معروف است. اگر نگاهی به جهان بینالملل نیز بیندازیم نمونه این مسئله را بسیار مشاهده میکنیم. در جریان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که یک مرد و یک زن به رقابت نهایی برای دستیابی به ریاست کاخ سفید پرداختند از این روش بسیار استفاده شد. دانلد ترامپ که رسانهها کمتر با او همکاری می کردند برای مقابله با چنین روشی از کلید واژه «فیک نیوزها» یا همان اخبار جعلی استفاده کرد. او طرفداران و مردم آمریکا را به این سمت هدایت کرد که همه اخباری که میبینند باور نکنند و رسانهها در تلاشند تا به آنان اینطور القا کنند که چگونه فکر کنند و چه عملی را انجام دهند. این روش ترامپ تا حدود زیادی موفقیتآمیز بود چرا که ترامپ توانست با استفاده از آن به کاخ سفید راه یابد. اما قدرت رسانه و تداوم این سیاست را نباید دستکم گرفت چراکه همان رسانه امروز در حال مشروعیتزدایی از دولت ترامپ هستند تا جایی که سعی دارند وی را از ریاست جمهوری امریکا خلع کنند.
به هر جهت دنیای امروز پر از فیکنیوزها و سبکزندگیهای کاذبی است که خصوصا زنان را هدف قرار داده تا یکسری از افراد را به مطامع خود برساند. در ایران این موضوع حول انتخابات بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. واقعیت این است که زنان 50 درصد رای جامعه را در اختیار دارند و نیروی خاصی برای به حرکت درآوردن یک جنبش هستند. از این رو سرمایهگذاری روی باورها و اعتقادات آنان موضوع معقول و مقرون به صرفهای است. حال اگر نگاهی به وضعیتی که از زنان جامعه بروز کرده بیندازیم متوجه میشویم که حاصل این شعارها و تهییج کردن بانوان به برخی مطالبات فیک و جعلی و تنزل مطالبات آنان تا به حد رفتن به ورزشگاه است.
اینکه زنان خود ورزشکار باشند حتی کمتر از اینکه به عنوان تماشاچی به ورزشگاه بروند مورد توجه قرار گرفته موید همین موضوع است. جالب اینجاست که در این راه حتی به خود زنان ظلم می شود و کسی این ایده که در جامعه اسلامی زنان می توانند به تماشای مسابقات حرفهای بانوان بروند را مطرح نمی کند. موضوعی که دقیقا باعث رشد و تعالی و توجه به ورزش زنان میشود. قطعا اگر با هر خانم ورزشکاری صحبت شود اولین گلایهای که دارد این است که به آنان و ورزش بانوان توجه نمیشود. با این حال هنوز رسانههای سازمان یافته برای منفعت سیاسی برخی از گروههای خاص رفتن زنان به ورزشگاهها را در بوق و کرنا میکنند.
جالب اینجاست که مطالبات واقعی با همین سیاسیکاریها به حاشیه میرود. وضعیت زنان در جامعه که مشکلات زیادی دارند نه تنها ارتقا نمییابد بلکه تنها دستاویزی برای رشد برخی از گروههای سیاسی میشود. واقعیت این است که سیاسی کاری همیشه زنان را مطالبه گر و چشم انتظار نگاه داشته اما فقط تا همین حد مطالبه گری زنان مطامع سیاسی برخی از گروهها را تامین میکند و ادامه راه و رسیدن به این مطالبات برای آنان به صلاح نیست. درواقع این شعارها تا وقتی جذاب است که به درد این گروههای سیاسی میخورد و نتیجه آن نشان دادن تصویری غرغرو و مطالبه گر خشمگین از زنان است. زنانی که همواه پشت درب مطالبات خود هستند و تلاش بیهوده میکنند چراکه حتی گروههای سیاسی که این مطالبات را به آنان دیکته کردهاند نیز خواستار رسیدن زنان به این مطالباتشان و خالی شدن دستشان نیستند. بلکه میخواهند همین نیرو را برای رسیدن به مطامع دیگر خود در اختیار داشته باشند. اینجاست که شخصیت زنان در حد سیاهی لشکر تبلیغات سیاسی پایین میآید.
گاهی این مطالبات آنقدر سطح پایین و نازل است که آدمی با خود میگوید تمام خواستههای زنان واقعا چنین مواردی مانند رفتن به ورزشگاههاست؟! جالب اینجاست که اگر به طور آماری و واقعی مثلا از 100 زن و دختر سئوال شود که آیا واقعا مطالبه آنان رفتن به ورزشگاه و تماشاچی شدن است، قطعا به نتایج دیگری برمیخوریم و مشخص میشود که مطالبات واقعی زنان چیز دیگری است و آنان در طی روز دغدغههای دیگری دارند. متاسفانه همین دغدغهها هم قربانی شعارهای سیاسی عده خاصی میشود.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما