6. آبان 1398 - 16:36   |   کد مطلب: 23857
صدمین سالگرد تولد محمد‌رضا پهلوی بهانه‌ای برای برخی رسانه‌های خارج‌نشین شد که با نگاه جانبدارانه به تاریخ سلطنت به تمجید از شاه بپردازند؛ درحالی که اگر به نوشته محققانی که باوری به انقلاب اسلامی هم ندارند، بنگرید، به عظمت انقلاب پی خواهید برد.

به گزارش شبنم ها، ّه نقل از فارس محمد رضا پهلوی در ۴ آبان ۱۲۹۸ در تهران به دنیا آمد و در ۵ مرداد ۱۳۵۹ در قاهره و به رسم سه پادشاه قبل از خود در خارج از کشور مٌرد؛ با این تفاوت که آخرین پادشاهی بود که قبای سلطنت را در ایران به تن کرد و ایرانیان به رهبری حضرت امام خمینی (ره) نهاد سلطنت را برای همیشه از ایران ساقط کردند.

 

محمد رضا پهلوی، دومین و آخرین پادشاه دودمان پهلوی و ایران بود که از ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بر ایران حکومت کرد. محمدرضاشاه در پی استعفای پدرش رضا پهلوی و با رای مجلس شورای ملی به پیشنهاد محمدعلی فروغی برای جلوگیری از از بین رفتن تمامیت ارضی ایران بر اثر هجوم متفقین به قدرت رسید و با انقلاب ۱۳۵۷ از حکومت برکنار شد.

صدمین سالگرد تولد محمد‌رضا پهلوی بهانه‌ای برای برخی رسانه‌های شد که با نگاه جانبدارانه به تاریخ سلطنت به تمجید از او بپردازند، اما این رسانه‌ها هرگز به این پرسش پاسخ  ندادند که چرا او هنگام خروج از کشور در ۲۶ دی ماه ۵۷ از کمترین حمایت مردمی برخوردار نبود و همه به شادی پرداختند؟

اسطوره‌سازی از شاه خیالی به جای شاه واقعی، نشانه اغراض سیاسی است، اما متون تاریخی امر دیگری را نشان میدهند. این نوشته محققانی که باوری به انقلاب اسلامی هم ندارند، بنگرید تا پی به عظمت انقلاب ببرید. 

یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» می‌گوید: در تاریخ معاصر ایران، انقلاب اسلامی پدیده بی‌همتایی بود؛ زیرا نه یک گروه اجتماعی، بلکه روحانیون سنتی مجهز به منبر و مدعی حق الهی را به قدرت رساند و این ناشی از محبوبیت گسترده آیت‌الله خمینی و شخصیت ایشان به ویژه زندگی ساده آیت‌الله خمینی و خودداری از سازش با «ظالمی شیطان صفت» بود.

در کشوری که بیشتر سیاستمداران در آسایش و رفاه به سر می‌برند، آیت‌‌الله خمینی زندگی‌ای همچون صوفیان داشت و مانند توده مردم آن زمان که رفاه مادی چندانی نداشت، آن هم در جامعه‌ای که رهبران سیاسی آن هزار چهره، اهل زد و بند و خویشاوندپرست‌های اصلاح ناپذیر بودند، آیت‌الله خمینی سرسختانه هرگونه سازش با آن که لازم بود، رد می‌کرد و معتقد بود فرزندان خود را هم اعدام خواهد کرد اگر مستحق همچنان مجازاتی باشند و همچون مردان خدا نه در جستجوی قدرت ظاهری، بلکه در پی اقتدار معنوی هستند. عمل می‌کرد». 

رابین رایت یکی از محققان‌ تاریخ معاصر درباره آخرین انقلاب بزرگ جهان می‌گوید: «حرکت سیاسی سال ۱۳۵۷ مشخصه آخرین انقلاب بزرگ دوران معاصر بود؛ نه فقط به این دلیل که توانست یکی از قدیمی‌ترین پادشاهی‌های جهان را براندازد، بلکه این رویدادهای انقلاب حتی از انقلاب هم مهم‌تر بود.

 نحوه تلاش مردم ایران در اعتراض به رژیم پهلوی باعث شد نظام اسلامی را به شیوه خلاق و مترقیانه ایجاد کنند و در خلال دو دهه پس از انقلاب با نگرش تازه به همه مسائل و موضوعات، موجب نمایش همه چیز از سینمای ایران در سطح بین‌الملل و مطبوعات جدید گرفته تا پدید آمدن برنامه جدید تنظیم خانواده و فعالیت زنان شده است. نوآوری‌های واقعی انقلاب ایجاد کرده است و نه تنها به مراتب ماندگارتر در نظام سیاسی ایران بلکه در جهان اسلام شده است.»

عظمت انقلاب اسلامی نه تنها محققان را به تعجب واداشت؛ بلکه باعث تعجب جهانگیر آموزگار یکی از رجال شاه شد. او درباره انقلاب اسلامی ایران می‌گوید: «انقلاب اسلامی ایران و دگرگونی‌های حاصل از آن، نه تنها در بستر تاریخ ملی، بلکه در بستر تاریخ  جهانی رویدادی عظیم به شمار می‌آید.»

طبیعی است که درباره رویدادهایی بزرگ و تاریخی که در سرنوشت کوچک و بزرگ ما  آن انسان ایرانی، اثر گذاشته، هرچه نوشته و گفته شود، کم است و باز جای نوشتن و گفتن دارد.

انقلاب اسلامی در ایرانی روی داد که بسیار کسان آن را جزیره آرامش و ثبات توصیف می‌کردند. سازمان اطلاعات و امنیت افسانه‌ای حضور داشت و با چشم و گوشی به ظاهر، مراقب پنجمین ارتش غیر‌رسمی اتمی جهان بود و چنان می‌نمود که با مشت آهنین مراقب و مواظب است.

طوفان انقلاب در زمانی کوتاه در میان ناباوری ناظران به عمر یکی از کهن‌ترین نظام پادشاهی جهان ـ که در ظاهر قرص و استوار بود ـ پایان داد و نظامی جدید با آرمان و صبغه اسلامی جانشین آن ساخت.

انتهای پیام/

دیدگاه شما

آخرین اخبار