به گزارش شبنم ها،
«هر جا انقلابی عمل کردیم، عقبماندگی نداشتیم، هر جا از انقلاب کوتاه آمدیم، یک حرکت غیر انقلابی و حرکت ناشی از کسالت و بیتوجّهی انجام دادیم، عقبماندگی به وجود آمد.» رهبر معظم انقلاب در دیدار تصویری با مردم آذربایجان شرقی (1399/11/22)
با پیروزی انقلاب اسلامی، به دلایل مختلف سیاسی و فرهنگی از جمله نگاه نئولیبرالیستی برخی دولتهای بعد از انقلاب، هیچگاه اقتصاد اسلامی نتوانست در چارچوب یک نظام اقتصادی در کشور عمل کند. آسیبهای ناشی از نظام اقتصادی غربگرا که اوج آن در دولت یازدهم و دوازدهم بود، اینک فرصتی برای رسانههای معاند و پهلوی دوستان در فضای مجازی به وجود آورده است تا با تحریف واقعیات تاریخی، به سفیدنمایی دوران پهلوی بپردازند؛
حال آنکه با ورق زدن آرشیو روزنامهها در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ درمییابیم که در سالهایی که درآمد ایران به دلیل فروش بالای نفت به بالاترین میزان رسیده بود، علیرغم هیاهوی شاه درباره طرحهای دیکته شده غرب، همانند اصلاحات ارضی، مردم ایران در فقر و بیکاری، تورم و گرانی به سر میبردند.
بر اساس آمار بانک مرکزی، در سال 53 اجارهبهای مسکن در تهران 200 درصد افزایش یافت و موادغذایی با گرانی 30درصدی همراه شدند؛ گرانی در این دوران بهحدی بحرانی بود که در نطق افتتاحیه مجلس بیست و چهارم بحث افزایش قیمتها و مبارزه با گرانفروشی که یکی از مسائل روز و محوری آن زمان بود، مطرح شد.
مطبوعات دوره پهلوی در گزارشی از 36 برابر شدن قیمت مسکن در بخشی از سلطنت پدر و پسر خبر داده بودند؛ چنانکه روزنامه کیهان در شماره 23 فروردین 1340 مینویسد: «اخیراً برای تثبیت اوضاع اقتصادی کشور برنامههایی طرح شده است و دولت امیدوار است با اجرای این طرحها بتواند قیمتها را در یک سطح قرار دهد و از نوسان شدید قیمتها جلوگیری کند.»
معروف است که هویدا در دادگاه انقلاب درباره عملکرد خود به قاضی میگوید: «در دوران صدارت من، قیمت خودکار بیک ثابت بود و همیشه پنج ریال بوده و هست" که اتفاقاً بنا به روایتی نیز از او پرسیدند که "چطور چنین حرفی میزنی؟... تو تورم را از 0.3 درصد در عرض سیزده سال به 25 درصد رساندی، قیمت غذا و مسکن 25 برابر شده." هویدا میگوید: «دقت کنید: من غذا و ملک را نگفتم، من خودکار را گفتم، چون کسی درس نمیخواند، کسی خودکار نمیخرید؛ ما با یک خودکار و موز دادن در مدرسه، کاری میکردیم که هیچکسی نپرسد "روزی شش میلیون بشکه نفت کجا میرود؟»
اسدالله علم در این باره میگوید: «در تابستان 1352، بسیاری از انواع مواد غذایی کمیاب شده و اگر هم یافت میشد با قیمتی چند ده برابری به فروش میرسید؛ در ماههای نخست سال 53 نان هم پیدا نمیشد و هویدا همواره اعلام میکرد که ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم!»
از اوایل سال 1352، قیمت انواع کالاها افزایش یافت، اما هویدا منکر گرانی و تورم بود، «جلیل شرکا» قائممقام وقت بانک مرکزی، درباره وقایع آن ایام چنین مینویسد: «وقتی درآمدهای نفتی کشور، بیتوجه به آثار منفی سیاست تزریق نقدینگی بر اثر سیاستهای اقتصادی آن زمان افزایش یافت، تورم خود را نشان داد و قیمتها رو به افزایش گذاشت. شاه اصرار داشت که این اتفاق ریشه اقتصادی ندارد؛ بلکه فکر میکرد غرض سیاسی پشت افزایش قیمتهاست.
به بیانی دیگر، شاه میگفت قیمتها براثر تورم افزایش نیافته، بلکه کسبه، گرانفروشی میکنند تا به او ضربه بزنند. فریدون مهدوی مجری طرح مبارزه با گرانی این نظرات را تائید کرد.» این شرایط در حالی است که پدیده حاشیه نشینی و حلبی آبادهای پیرامون شهرهای صنعتی به سرعت در حال گسترش بود و بخش عظیمی از مردم از حداقلهای اساسی زندگی یعنی آب و غدای کافی و سالم برخوردار نبودند.
دکتر ابراهیم سنجر نیز در کتاب «نفوذ آمریکا در ایران» مینویسد:
«بسیاری از درآمدهای نفتی ایران صرف کمکهای بلاعوض یا وامهای اعطایی ایران به سایر کشورها میشد، برای نمونه به کشور ایتالیا، 3 میلیارد دلار به صورت وام، فرانسه 2 میلیارد دلار برای راکتور اتمی، انگلستان 1 میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار جهت شرکتهای صنعتی، افغانستان 2 میلیارد دلار به منظور کمکهای عمومی، مصر 1 میلیارد دلار برای نوسازی کانال سوئز، پاکستان ۲۵۰ میلیون دلار برای کمکهای عمومی، هندوستان ۲۵۰ میلیون دلار برای استخراج و صدور سنگآهن، بنگلادش ۱۰۰ میلیون دلار برای کمکهای عمومی و... اعطا شد.» بدین ترتیب سرمایهای که از مازاد دلارها به دست آمده بود، به جای اینکه در مملکت ایران جهت پیشرفت جامعه به کار رود، به نفع کشورهای سرمایهداری از دست ملت ایران خارج شد.
دیدگاه شما