به گزارش شبنم ها،
جنایت تکان دهنده است . آن قدر که سنگ هم به نوبه خودش گریسته . نقل قول کرده اند وقتی ماموران کلانتری به همراه بازپرس سر صحنه جنایت رسیده اند تا ساعتها چشمهایشان خیس گریه بوده . نه میشود نوشت و نه میشود گفت . ظاهر خبر حکایت از قتل 5 انسان بی گناه دارد . که متاسفانه در این جنایت دو کودک نیز به طرز دلخراشی سلاخی شده اند . باطن خبر تا عمق جان آدمهای باوجدان را می آزارد و احساس آدمی را به شدت متلاطم می کند . مگر اینها گناهشان چه بوده ؟ نویسنده کتاب بیتا که نگاهی عمیق و قدم به قدم به شرح این واقعه دارد جنایت سیاه را به خوبی نقل کرده است . هر چند بر این باورم حمید مقیمی هم بارها سر همین داستان بغض کرده و در خلوت شبانه اش حسابی گریسته و خودش را تا توانسته خالی کرده است . شدت این جنایت آن قدر بالا بود که روز اعدام جانیان در آرامگاه بوعلی شهر همدان مردم جنازه قاتلان بیرحم را تا محل زادگاهشان با تف و لعنت و لگد های پی در پی همراهی کردند و دست آخر اجساد کثیفشان را سوزاندند . آخر سر هم در لعنت باد سپردند به خاک تا روز موعود که خداوند به حسابشان برسد . اما بی شک هنوز این واقعه بعد این همه سال کهنه نشده و گاهی لازم است برخی و بعضی از آدمها خصوصا مدیران ارشد کشوری و متولیان موسسات مالی این داستان را نه به طور عمیق اما سر سری مرور کنند . خصوصا انهایی که دم از بیت المال می زنند و دست اخر خودشان پول بیت المال را مثل آب خوردن بالا می کشند . راستی من بیسوادم . شما که باسوادید و می دانید معنی بیت المال چیست : بگویید ما چند نفر مثل عبدالرحمن نفیسی در ایران داریم ؟؟؟ چند نفر ؟؟؟
اسمش مهم نیست . نوع جنایتی که کرده مهم است . نقشه سرقت از بانک کشاورزی بوعلی همدان را با برادرش و خواهر زاده اش در میان گذاشت . شدند سه نفر . سه به پنج . زمانش را هم درست گذاشتند در نیمه شب ۲۱ بهمن ماه سال ۶۸ دور میدان آرامگاه بوعلی همدان . بانک کشاورزی . اما در این آوردگاه تلخ و شوم این پنج نفر مظلوم تر و بی دفاع تر از آن بودند که بتوانند در مقابل این سه جانی لجن تاب مقاومت داشته باشند . خصوصا این که یک زن و دو کودک نیز در میانشان بود . اما هر چه بود این سه کفتار قول داده بودند حتی به نیت قتل بیش از این ۵ نفر هم دست به خزانه برده و با کلی پول باد آورده بروند دنبال خوشیهایشان . حالا هر چه شد بشود ... !!!
کارمند اخراجی بانک کشاورزی طراح اصلی این سناریوی تلخ و تکان دهنده است . طبق نقشه هر سه نفر به سوي ميدان آرامگاه بوعلي در همدان روانه شدند، وقتي به جلوی بانك رسيدند"حسين" از در حياط بانك كه داخل كوچه بود بالا رفت و وارد محوطه بانك شد و پس از باز كردن در براي همدستانش وارد ساختمان بانك شده و به سراغ نگهبان كه در خواب بودند رفتند . نگهبان خواب آلوده را با تهدید و زور به زيرزمين بانك كه خزانه در آنجا بود كشانده و دست و پايش را بستند.
سپس به سمت طبقه دوم و محل سكونت "عبدالرحمان نفيسي" رئيس بانك و خانواده او رفتند و با استفاده از پيچ گوشتي لولاي در را از چهارچوب جدا كردند. در همين حال رحمان از خواب بيدار شد و از اتاق خواب بيرون آمده و با سه سارق نقاب دار مسلح مواجه گرديد. به دنبال نفيسي رییس بانک همسر و دو فرزند خردسالش نيز سراسيمه از اتاق بيرون آمدند . سارقين كه با تهديد علت حضور خود را سرقت موجودي بانك بيان کردند با مقاومت رحمان مواجه شدند . سه مرد نقاب دار با تهديد از نفيسي كليد خزانه را طلب کردند ، اما با مقاومت رحمان روبرو شدند . تا اينكه حسين و رضا از همكاري وي نااميد شده و شروع به جستجوي كمد و كشوها کردند .سرانجام ساعتی بعد حسين كليد خزانه را در لا به لاي يكي از لباس ها پيدا کرد و براي گرفتن رمز گاو صندوق به سراغ رحمان رفت . اما رحمان باز هم مقاومت کرد . این جا بود که سناریوی مرگ رحمن و خانواده اش یک به یک به مرحله اجرا گذاشته شد . در این بین اما فقط بیتا دختر ۱۶ ساله رحمن از مرگ نجات پیدا کرد تا داغدار این فاجعه بزرگ و سینه سوز باشد . او آن شب در خانه نبود . اگر بود به آمار شهدای بانک کشاورزی همدان باید یکی را هم اضافه می کردیم .
مقاومت رییس بانک موجب می شود رضا با چاقو به پهلوي راست و سينه رحمان ضربه ای وارد كند و او و همسر و فرزندانش را به زيرزمين و محل خزانه ببرد . صدای جیغ و فریاد خانواده بلند است . اما بیرون از بانک کسی این صدا را نمی شنود . سارقين بانک در زيرزمين"نفيسي" و پيمان فرزند 12 سالهاش را در خزانه، همسر و ايمان فرزند 4 سالهاش را در يك اتاق و نگهبان بانك را در اتاقي ديگر محبوس كرده اند.
رحمان اميدوار است و خدا خدا میکند سارقين نتوانند در گاو صندوق را باز كنند و همچنان براي گفتن رمز مقاومت ميکند . تا اينكه آنها با تهديد به آزار همسرش وي را مجبور به باز كردن گاو صندوق مي كند.زماني كه در گاوصندوق باز ميشود و سارقين در حال جمع آوري پولها هستند نفيسي در آن شرايط از جانيان شرور خواسته تا اموال او را به جاي بيت المال ببرند. سارقين پس از به دست آوردن رمز گاوصندوق در برابر ديدگان ايمان فرزند رئیس بانک با طناب رحمان را خفه کرده و پس ازآن با چاقو گردنش را میبرند تا از مرگش مطمئن شوند. پيمان پسر دیگر رحمان را هم به همان شکل از پای درمی آورند. راستی مگر این جا کشتارگاه است ؟؟؟
سارقين اسكناسهاي درشت خزانه كه بیش از 150 ميليون ريال است برداشته و"حسين شكري" نگهبان بانك راکه دست وپایش بسته بود را به قتل میرسانند.
در برابر نگاه هاي ملتمسانه ايمان فرزند 5 ساله همسر رییس بانک به طرز وحشتناكي خفه و با چاقو ضرباتي به پيكر نيمه جانش وارد مي شود و در نهايت آخرین صحنه سناریوی جنایت در بانک کشاورزی همدان به اجرا در می آید . قاتلان خون آشام به سراغ ایمان می روند و آخرین فرد زنده داخل بانک را نیز با بیرحمی تمام به قتل می رسانند . قتل که نه سر میبرند . حالا 5 نفر که شامل رحمان و اعضای خانواده اش هستند و هم چنین نگهبان بانک در خواب ابدی هستند .
آن شب تلخ به پایان رسیده است . روزی دیگر آغاز شده. روز تعطیل است و همزمان سالگرد پیروزی انقلاب . بیرون از بانک ملت در میدان آرامگاه بوعلی به شادمانه جشن انقلاب راهپیمایی می کنند . اما هیچ کسی نمی داند داخل بانک چه خبر است . ساعت 2 بعداز ظهر22 بهمن سال 1368 است . زمان تحویل شیفت نگهبانان . بوجاری نگهبان شیفت عصر واردبانک می شود . او صحنه را در تحقیقات این چنین توصیف کرده است . زماني كه به زيرزمين رفتم چشمم به جسم سفيدي خورد، فكر مي كردم گوني باشد كه با روپوش سفيدي رویش را پوشانده باشند . كمي که دقت كردم متوجه شدم آن جسد است . وحشتزده شدم . طبقه زيرزمين را به سمت بالا با عجله ترك کرده و درپاركينگ را باز كرده وارد خيابان شدم . سيگار فروش جلوي بانك را صدا زدم و پرسيدم شماره تلفن كلانتري را مي داني؟ او گفت نه نميدانم .اما گفت : آن چلوكبابي که کنار بانک بود تلفن کلانتری را دارد . به طرف چلوكبابي شروع به دويدن كردم. از داخل کبابی به کلانتری زنگ زدم . و آن چه دیده بودم به آنها گفتم .
بيتا نفیسی تنها بازمانده این خانواده که آن زمان 16 ساله بوده در شب حادثه در منزل يكي از اقوام بسر ميبرده . او با منزل تماس ميگيرد تا علت عدم حضور والدين را در ميهماني جويا شود، اما نميتواند با خانواده ارتباط برقرار كند.ساعت 3 بعدازظهر روز22 بهمن هنگام تعويض نگهبان توسط شيفت بعدي اين جنايت هولناك كشف مي شود . بلافاصله نيروهاي انتظامي در محل حاضر شده و تحقيقات دامنهداري را آغاز ميكنند. از سوي ديگر«حسن» به اتفاق همسر و فرزند خود از شهر متواري و به سوي برازجان نزد خواهرش روانه شده و «حسين» نيز در منزل برادر همسرش مخفي ميشود . «رضا» هم با استفاده از غيبت«حسن» و «حسين» اقدام به حمل اسكناسهاي مسروقه به منزل خود کرده كه پس از انتقال چندين نوبت از پولها كه توسط گوني انجام می شود ، از سوي شخصي مورد شك قرار ميگيرد. اين امر به عنوان سرنخي در اختيار مأمورين قرار گرفته و ظرف مدت 24 ساعت «رضا» و «حسين»دستگير ميشوند .
خیلی طول نمی کشد که در بازجوييهاي اوليه به عمل ننگين خود اعتراف و «حسن» را به عنوان شخص و جاني اصلی و طراح نقشه معرفي ميکنند . بلافاصله عكس «حسن»در تیراژ زیاد تكثير ميشود و با مشخصات مربوطه به ادارات آگاهي استانهايي كه احتمالا«حسن» در آنجا به سر ميبرده ارسال ميشود . ظرف مدت كوتاهي «حسن» نيز توسط مأموران آگاهي استان بوشهر دستگير شده و به تهران و سپس به همدان انتقال پيدا ميكند."اين حادثه به قدري تكان دهنده بود كه دل مسئولان قضايي را در همدان و هم چنین در کشور به درد آورد. به طوري كه به سرعت كار بازجويي دنبال می شود .
يكي از اقوام اين قاتلين كه خبر حادثه بر روی او و خانواده اش بدجور اثر منفی گذاشته بود با مراجعه به پلیس گفت كه من ميخواهم خبري را به اطلاع شما برسانم. حسن به من 300 هزار تومان پول داده و گفته اين پول را براي من امانت نگهدار . همین خبر و تحقيقاتي كه در اين خصوص شد پلیس متوجه شد كه رضا هم در اين مسأله دست داشته كه او هم بلافاصله دستگير و به مقامات قضايي دادسراي عمومي همدان تحويل داده شد.
کار دادگاه خیلی زود شروع و با بازجویی متهمان خاتمه می بیابد . احکام صادر شده است :
حسين ... 27 ساله كارمند اخراجي بانك كشاورزي همدان74 ضربه شلاق به علت شركت در سرقت 92 ضربه شلاق به علت شركت در فعل حرام، قطع گردن با شمشير عدل علي (ع).
حسن .... 28 ساله كارمند اخراجي شهرداري همدان 74ضربه شلاق به علت شركت در سرقت، 74 ضربه شلاق به علت شركت در فعل حرام، سه ضربه جرح، قطع گردن با شمشير عدل علي (ع).
رضا ... 23 ساله كارگر ميدانبار 74 ضربه شلاق به علت شركت در سرقت 50 ضربه شلاق به علت شركت در فعل حرام قطع يد به علت ضرب و شتم، اعدام به وسيله چوبه دار .
تنها 4 روز پس از این حادثه هولناک که بازتاب وسیعی در همدان و هم چنین در کشور داشت ، پس از حادثه همزمان با تشیع پیکر شهدای بانک ، حکم اعدام در ملا عام و در مقابل بانک کشاورزی میدان آرامگاه بوعلی به اجرا در آمد. زمان و مكان اجراي احكام، به طور رسمي از سوي هيچ يك از مسئولان ذيربط استان اعلام نشده بود، اما همه مردم به خوبي آگاه بودند كه صبح روز پنجشنبه بيست و ششم بهمنماه ابتدا قاتلين در ميدان آرامگاه قصاص خواهند شد و بعد از آن پيكرهاي پاك شهداي بانك كشاورزي تشييع خواهد شد .
به همين جهت از نخستين ساعات صبح روز پنجشنبه سيل جمعيت از همدان و شهركهاي حاشيه و روستاهاي همجوار آن و حتي از شهرهاي ديگر استان به سوي ميدان آرامگاه به حركت درآمد و هنوز ساعت 8 نشده بود كه ميدان مملو از جمعيت شد. جمعيت خشمگين بودند و منتظر اجراي احكام شرعي. مردمي كه در عين حال از سرعت عمل پرسنل سختكوش شهرباني استان به ويژه مأموران دايره آگاهي و همينطور پاسداران مخلص كميته انقلاب اسلامي و ضابطين دادگستري استان همدان رضايت كامل داشتند . سرانجام زمان اجراي احكام فرارسيد.
ابتدا امام جمعه همدان مطالبي را در مورد كيفيت به شهادت رسانيدن عبدالرحمان نفيسي 42 ساله كه سمت رياست بانك كشاورزي همدان را داشت، فاطمه طاهريان (35)ساله همسر وي، پيمان و ايمان نفيسي4 و 12 ساله و حسين شكري 22 ساله (نگهبان بانك) اظهار داشت و از هوشياري و سرعت عمل مأموران شهرباني، پاسداران كميته و پرسنل داگستري تشكر كرد.آنگاه سه تن از مرتكبين اصلي اين جنايت هولناك به محل اجراي احكام انتقال داده شدند. جرائم و احكام صادره توسط يكي از مسئولان دادگستري جهت آگاهي مردم قرائت شد.
احكام صادره كه قرائت شد اجراي احكام حسين و حسن كه هر يك به قطعه چوبي بسته شده بودند شروع شد. در آغاز توسط چند تن از مجريان حكم ضربات شلاق بر پشت آنها زده شد و همراه با شمار تعداد ضربات، مردم حاضر در ميدان آرامگاه نيز يكصدا به شمردن تعداد ضربهها پرداختند و بدين ترتيب نشان دادند كه از صميم قلب خود در اجراي احكام الهي دخيل هستند. محكومين و به خصوص حسين در زير ضربات شلاق فرياد ميزدند و گويي با همان ضربات اول دريافته بودند كه درد ضربات چاقويي كه بر تن شهداي بانك كشاورزي و به خصوص تن كودكان معصوم ـ پيمان و ايمان ـ وارد ميكردهاند چگونه بوده است بعد از آن بر پشت حسن كه به چوبهاي بسته شده بود و رضا كه آماده به دار كشيده شدن خود بود هر كدام سه ضربه خنجر زده شد و به دنبال آن در ميان تكبير انبوه مردم، نخست سر حسين با يك ضربه از تن جدا شد و بعد از آن با سه ضربه سر حسن نيز از تن بکثیفش قطع و به قسمت پايين سكوي محل اجراي حكم افتاد.
بدین ترتیب پرونده جنایت بانک کشاورزی همدان با قتل عام خانواده شهید نفیسی و اعدام سه جنایتکار در میدان آرامگاه بوعلی همدان برای همیشه بسته شد
اما یاد عبدالرحمن نفیسی و همسرش فاطمه و همین طور ایمان و پیمان کوچولو و در کنارش شکری نگهبان باوفای بانک هرگز از یاد نخواهد رفت .
داستان بیتا نوشته حمید مقیمی به طور دقیق ماجرای بانک کشاورزی همدان را به تصویر کشیده است . با تسلیت به بیتا نفیسی و قدردانی از زحمات حمید مقیمی در گرد آوری این داستان یاد شهدای بانک کشاورزی همدان را گرامی میداریم و بر روح پاکشان درودی صمیمانه می فرستیم ...
دیدگاه شما