به گزارش شبنم ها به نقل از مهرخانه،نشست رونمایی کتاب "درآمدی بر زیباییشناسی و جنسیت، نقدی بر گفتمان فمینیستی"، نوشته کارولین کورس میر و ترجمه مژگان دستوری، با حضور مترجم، دکتر مجتبی صدریا؛ استاد دانشگاه و پژوهشگر، دکتر رؤیا لطافتی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و دکتر سمیه شفیعی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، روز گذشته به همت گروه مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس و انجمن علمی دانشجویی مطالعات زنان در این دانشگاه برگزار شد.
در این نشست مژگان دستوری؛ مترجم کتاب درخصوص کتاب "درآمدی بر زیباییشناسی و جنسیت، نقدی بر گفتمان فمینیستی" به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: این کتاب در سه بخش زیباییشناسی و هنر، جنسیت و گفتمان فمینیستی، مطالب خود را ارایه میدهد. سؤالی که میتوان مطرح کرد این است که تأثیر بیولوژیک و ساختارهای فرهنگی در بحث جنس و جنسیت چیست؟ اگر نظریههای مختلف در این مورد را در یک پیوستار در نظر بگیریم، در یک سوی آن، نظریاتی قرار دارند که بر این باور تأکید میکنند که جنسیت تنها به بیولوژیک مرتبط است، عدهای که در میانه پیوستار قرار دارند بر این باورند که یک مسئله میتواند مردانه باشد، اما امر مردانه نباشد و بر عکس، و در نهایت در انتهای پیوستار نظریاتی وجود دارند که معتقدند جنسیت یک امر اجتماعی است.
او افزود: کتاب "درآمدی بر زیباییشناسی و جنسیت، نقدی بر گفتمان فمینیستی" میخواهد به این سؤال پاسخ دهد که هنر چیست؟ چرا برخی امور را هنر میدانیم و برخی را خیر؟ ارزش هنری آثار چیست؟ چه اتفاقی میافتد که جنسیت و گفتمان جنسیتی باعث میشود یک اثر در سپهر هنری مطرح شود و اثر دیگری خیر؟! سؤال دیگری که مطرح میشود آن است که چرا جنبشهای جدید با شکستن کلیشههای سنتی مفهوم هنر را مورد مداقه قرار میدهند و آیا میتوانیم بگوییم پدرسالاری و نگرشهای مردانه از مفهوم هنر و هنرمند زدوده شده است؟ این کتاب در پی پاسخگویی به این سؤالات و طرح مباحث نظری در حوزه هنر و جنسیت است.
هنر زنان مانند سایر وجوه تولید زنانه در حاشیه قرار گرفته است
در ادامه سمیه شفیعی؛ عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سخنرانی خود را چنین آغاز کرد: باید به این نکته توجه کنیم که شناخت ما از هنر زنان در جامعه ایران چیست؟ ما در حال حاضر آرشیوی از زنان هنرمند ایرانی نداریم و هنر زنان مانند سایر وجوه تولید زنانه در حاشیه قرار گرفته است. بنابراین تصویر روشنی در سطح کمیت هم از این ماجرا نداریم.
غذا به مثابه هنر، مانع دیدهشدن سایر هنرهای زنانه شده است
او افزود: من میخواهم از ایده غذا به مثابه هنر که در کتاب مطرح شده است، استفاده کنم. مشکل این است که زنان هنرهای زیادی دارند، اما هنر زنان فقط با شیرینیپزی، آشپزی و در نهایت خیاطی شناخته میشود. هنر زنان جایی فرادست گرفته میشود که در حوزه عمومی شناخته شود. ما چقدر المان شهری داریم که هنر زنانه را نشان دهد یا زن کجای تصاویر تبلیغاتی شهری است؟؛ اینکه هنر زنان را به آشپزی تخفیف بدهیم، کمکم این وجه هنر حذف و به حاشیه رانده میشود.
مصرف جنسیتی زنان و مردان از یک کالای هنری یکسان نیست
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه به مصرف جنسیتی هنر پرداخت و گفت: همچنین مصرف جنسیتی زنان و مردان از یک کالای هنری یکسان نیست. ما باید برداشت و مصرف هنری زنان را متفاوت از مردان مورد بررسی و توجه قرار دهیم و این کتاب آغازی است تا به طور متفاوتی به جامعهشناسی هنر و جنسیت بنگریم.
ابعاد بیولوژیک و اجتماعی جنسیت
به گزارش مهرخانه، در ادامه نشست مجتبی صدریا به جنسیت در عنوان کتاب اشاره کرد و گفت: باید در مراکز پژوهشی زنان، به بحث جنسیت توجه کنیم. بشر امروزه از دیدن تمامیت انسانی مشکل دارد؛ جنسیت در زندگی روزمره ما پدیده خوبی نیست، مشکوک، مظنون و فاسد است، اما باید توجه داشته باشیم که نمیتوانیم از جنسیت بعد بیولوژیک آن را به تنهایی بپذیریم و محدودش کنیم. ما باید بپذیریم جنسیت بعد فیزیکی دارد، اما فقط بیولوژیک نیست، بلکه ابعاد اجتماعی نیز دارد.
او افزود: ژانر رکورم در موسیقی کلاسیک غرب، موسیقی مراسم تشیع جنازه است. گابریل فورر، یک رکورم بسیار ملکوتی دارد که تنها کاستاراداها میتوانند آن را بنوازند. کاستارادا به معنای مردان اختهشده است. داشتن صدای پسر نوجوان از آوای مرد چهل ساله، لازمه اجرای این نواست؛ یعنی مردانی در نوجوانی اخته میشوند تا بتوانند این نوا را اجرا کنند. این یک دید هنری است که مرد صدای این آوای لطیف را دربیاورد؛ درحالیکه مرد نباشد. در شرق هم نمونههایی داریم؛ مثل اپرایی که در آن تمام نقشها را مردها اجرا میکنند و کابوکی ژاپن که مردها در نقش زنان با کیمونو ظاهر میشوند.
جهان ادبیات جهان حقیقی است
سخنران آخر نشست، رؤیا لطافتی به سخنرانی پرداخت و گفت: من معتقدم جهان ادبیات جهان حقیقی است؛ چراکه در جهانی که نفس می کشیم همه چیز نمایش است. ما باید رفتارهایی را بروز دهیم که رویکرد غالب در جامعه از ما میخواهد و آن جنسیتی که خانم کورس مایر نویسنده کتاب به آن اشاره میکند، پارادایم غالب در جامعه و مرتبط با مؤنث و مذکر است. حقیقت زن و مرد در این پارادایم رو نمیشود؛ همانطور که مارسل پروست در کتاب "در جستجوی زمان ازدسترفته" گفته است؛ حقیقت ما انسانها در ادبیات بهدست میآید. این در حالی است که کتاب مایر میگوید حقیقت زنانه و مردانه قابل دستیابی نیست، اما من معتقدم این حقیقت در ادبیات قابل دستیابی است؛ به شرطی که در فضای غالب به آن نگاه نکنیم.
عضو هیت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: زویا پیرزاد در داستان "مثل همه عصرها"، زنی را به نمایش میگذارد که در اسارت روزمرههای توانفرسا، رؤیای نوشتن را دارد و مرتب شکستهای روزمره او را میبینیم. او سرانجام در یک چالش روزمره، دچار خلاقیت میشود. در صحنهای پرسوز، در حین سبزی پاککردن ناگهان دیگر شاهد آن کار توانفرسای روزمره نیستیم.
او در ادامه به سایر آثار ادبی در جهان اشاره کرد و گفت: الیزابت بدنتر کتابی به نام "به علاوه عشق" داردکه به مطالعه تاریخچه عشق مادری در غرب میپردازد و پیشفرضهای ایدئولوژیکی را مورد مطالعه اجتماعی، فلسفی و ادبی قرار میدهد. همچنین مایسا بی نویسنده الجزایری به زنبودن در کارهایش میپردازد. باید توجه کنیم که کار ادبیات شناساندن من به خودم است و برای این کار، فرد را با انسان، با زنان دیگر مواجه میکند و بدینترتیب به من ابزار به تعریف درآوردن خودم را میدهد.
دیدگاه شما