به گزارش شبنم همدان:
حادثه ناگوار و تلخ ساحتمان پلاسکو در تهران همه هموطنان را در غم و عزا نشاند. حادثه ای که در آن مردم ایران غم را با همه وجود لمس کردند. عده ای در غم از دست دادن عزیزان به سوگ نشستند، عده ای سوختن و ریختن سرمایه و حاصل زندگی خود را دیدند، عده ای خاطرات و نوستالژی های سالهای دورشان را از دست دادند و عده ای نیز از فاصله های دور با قلبهایی آکنده از درد در غم پرپر شدن قهرمانان آتشنشان و جان برکفان عاشق در سوگ نشستند. در این میان برنده گروهی هستند که مردانه بر دل آتش زدند و بر همه دنیا پشت کردند. عاشقانی که به رسم جوانمردی و انسانیت برای نجات جان و مال همنوعان آتش را به جان خریدند. و متأسفانه این حادثه ناگوار مادران و دختران بسیاری را در سوگ قهرمانان گمنام آتشنشان نشاند. قهرمانانی که تا امروز کمتر دیده شدند و کمتر به ایثار و از جان گذشتگی آنها توجه شده است.
حادثه آتش سوزی پلاسکو بسیار تلخ و به جرأت باید بگوییم تلخ تر از هر حادثه ناگوار دیگری بود. این بار پلاسکو تجربه ای تازه را برایمان آفرید. این ماجرا روی دیگری هم داشت. روی تلخ تری که از لهیب شعله های آتش و یورش بی رحمانه آوار دردناک تر بود. ما نه فقط در سوگ از دست دادن عزیزان و قهرمانان بلکه در سوگ بزرگتری نیز مغبونیم. این حادثه مرگ فرهنگ و تمدن را در بسیاری از مردم کشورمان به تصویر کشید. این حادثه نشان داد ورود امکانات و تکنولوژی و فضای مجازی چه برسر مردم ایران آورده است. مردم ما مهربان بودند. مردم ما منطقی و دل رحم بودند اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد به هر نحوی به کمکش می شتافتند و در این راه یا دست حادثه دیده را می گرفتند یا به سرعت به نجاتش می اندیشیدند.
در همه نقاط دنیا هرجا حادثه ای رخ دهد آنهایی که توانایی کمک دارند به محل حادثه می روند و آنهایی که نمی توانند عرصه را برای دیگران باز می گذارند . دیروز چهار راه استامبول شاهد فقدان تفکرو تعقل بود. همه دنیا در حادثه دیروز گوشی به دستانی را دیدند که برای ثبت لحظه های سوختن و ریختن پلاسکو حاضر نشدند راه را برای خودروها و گروه های امدادی باز کنند. این عده به تعداد زیاد بازدید کنندگان و flower های خود در شبکه های اجتماعی بیش از نجات جان و مال همشهریانشان اهمیت دادند. آیا این فاجعه دردناک چیزی جز مرگ انسانیت است؟
به راستی به کجا می رویم؟ آیا واقعا شبکه های اجتماعی و فضای مجازی توانسته است تا این حد فرهنگ و عقل و احساس ما را بگیرد؟ چرا همه فعالان در شبکه های مجازی دم از فرهنگ چندصد هزار ساله می زنند و به داشته های موهوم و خیالی می نازند در حالیکه خودشان به حداقل ها در خود نمی اندیشند.
به گفته یکی از تکنسین های امداد «این عده اگر میدانستند فقط چند دقیقه زودتر رسیدن ما می تواند از چه فجایعی جلوگیری کند شاید در کار خود تجدید نظر می کردند».
شاید بهتر است در کنار مانور زلزله در سراسر کشور مانوری هم برای بحران هایی فجیع تر از زلزله برگزار کنیم . بهتر است از مدارس ابتدایی به فرزندانمان بیاموزیم در هنگام رخ دادن چنین فجایعی مهم ترین وظیفه انسانی در این است که صحنه را ترک کنید و عرصه را برای امدادگران و نیروهای کارآمد باز بگذارید. انگار باید از ریشه به مسائل فرهنگی در کشور بپردازیم.
حادثه پلاسکو با همه تلخی هایش خواهد گذشت اما ای کاش کمی برای انسانیت خود اندیشه کنیم و ببینیم در شرایط اینچنینی اگر ما در صحنه باشیم چه می کنیم و چه عملی شایسته ما به عنوان انسان و هموطن و همشهری و موجود دارای عقل و شعور است.
یادداشتی از سمیه نوش آبادی
انتهای پیام/ن
دیدگاه شما