قهر و آشتی برخی هنرمندان و بازیگران از تلویزیون و رسانه ملی شاید این روزها برای بسیاری تازگی داشته باشد ولی این رویه با مروری بر رفتار برخی بازیگران و مدیران تلویزیون شاید به دو دهه قبل بازگردد؛ بعد از اینکه سریال «پلیس جوان» به کارگردانی سیروس مقدم در سال 80 از شبکه سوم سیما به روی آنتن رفت، استقبال فراوانی از این سریال شد و همان سال ها میترا حجار که در این سریال و قبل تر از آن در سینما به شهرت و محبوبیت فراوانی رسیده بود، یکدفعه به آمریکا مهاجرت می کند و چند سالی از رسانه ملی دوری می کند.
این داستان قهر و آشتی شاید بعد از انتخابات سال 88 رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت و بعد از آن به بهانه های مختلف، برخی از بازیگران و سلبریتی ها مدام در رفت و آمد بین تلویزیون، شبکه نمایش خانگی و سینما بودند و هر کجا که نان چرب تری نصیب آن ها می شد، عطای دیگری را به لقایش می بخشیدند و ناگهان با ژست اپوزیسیون، اعلام می کردند که دیگر به تلویزیون برنمی گردند ولی همین که پیشنهاد دندان گیری به آن ها می شد، دوباره سر و کله شان به رسانه ملی پیدا می شد.
این نمونه رفتارهای متناقض و ریاکارانه را بارها و بارها در بازیگرانی مانند محسن تنابنده، امیر مهدی ژوله و مهراب قاسمخانی دیده ایم؛ کسانی که بارها در صفحات مجازی خود اعلام کرده بودند که با تلویزیون قهر کرده اند و دیگر امکان ندارد به رسانه ملی برگردند ولی همین که دستمزد بالاتری از سوی برخی مدیران کج فهم تلویزیون به آن ها پیشنهاد می شد، دوباره با بهانه به عشق مردم و در کنار مردم بودن، بازی و یا نوشتن برای فلان سریال را شروع می کنند.
در این بین البته افرادی هم هستند که اصطلاحا «روغن ریخته را نذر امام زاده می کنند» یعنی با وجود نداشتن هیچ گونه پیشنهاد جدیدی از تلویزیون، اعلام می کنند که دیگر به تلویزیون برنمی گردند. برای این تیپ از بازیگران می شود به رفتارهای شیلا خداداد، نیوشا ضیغمی، پولاد کیمیایی و احسان کرمی اشاره کرد.
شیلا خداداد که با سریال «مسافری از هند» به اوج شهرت و محبوبیت می رسد و سال ها بعد فقط در دو سریال «پیامک از دیار باقی» و «بیمار استاندارد» حضور داشته و این وسط در سینما نیز نقش خاص و به یادماندنی بازی نکرده، به یکباره اعلام می کند که دیگر در تلویزیون بازی نمی کند و یا نیوشا ضیغمی که اولین حضور خود را در تلویزیون با نقشی کوتاه در سریال «در چشم باد» تجربه می کند و سال ها بعد در سریال «راستش را بگو» به ایفای نقش می پردازد، در صفحه مجازی خود اعلام می کند که دیگر در پروژه های تلویزیونی حاضر نخواهد شد.
البته هستند بازیگران و برنامه سازانی که با وجود فشارهای گاها نابجای برخی مدیران تلویزیون، با این حال به گفته خودشان «خانه اول» خود را ترک نکرده و همچنان در حال رفت و آمداند؛ مهران مدیری و رامبد جوان با وجود تمام حاشیه ها و تنش هایی که بین آن ها و تلویزیون بوده، فعالیتهای خود را در سینما و شبکه نمایش خانگی داشته و هیچ گاه مخاطب میلیونی تلویزیون را فدای بازی های گاها سیاسی و سلیقگی نکرده اند و یاد گرفته اند که چگونه اوضاع را به درستی مدیریت کنند.
تا جاییکه تجربه یاری می کند، عمدتا داستان این قهر و آشتی و رفت و آمدهای خارج از عرف این بازیگران و کارگردان های نام آشنا کمتر به مسائل مالی برمی گردد و در طول این سال ها می شد با مدیریت های هوشمندانه و نشستن پای درد و دل این هنرمندان از قهر کسانی مانند رضا عطاران جلوگیری کرد؛ با این حال تغییر مدیریت ها و نوع نگاه مدیران تلویزیون باعث شده که در حال حاضر افرادی مانند کیانوش عیاری، بهروی افخمی و ابراهیم حاتمی کیا که سال ها به دور از تلویزیون بودند، دوباره با سریال سازی به خانه خود برگردند و شروع به همکاری مجدد کنند.
در این ماجرا فهم مدیریتی و درک شرایط موجود، رفتاری دوسویه از طرف هنرمند و مدیر رسانه ملی می طلبد که با سعه صدر هر دو به نتیجه ای مطلبوب منجر شود. علاوه بر اینکه مدیر تلویزیون باید پای درد و دل هنرمند به موقع بنشیند و با نگاهی ویژه اجازه گفتن حرف های تازه و خلاق را به او بدهد، هنرمندان نیز با درک شرایط حساس موجود، می بایستی با نشان دادن رفتاری در شان هنرمند، متعهدانه به فعالیت هنری خود بپردازند.
انتهای پیام/
دیدگاه شما