به گزارش شبنم ها به نقل از یزدبانو؛ کارشناسان امور تربيتى معتقدند: فرد بايد قلبا به مواردى متقاعد شود تا تمايلات درونى نسبت به آن پيدا کند. به بيان ديگر عادت به انجام کارهاى صحيح پيدا کند چه اينکه کسى او را در حال انجام آنها ببيند يا نبيند. به تدريج اين فرد به انسانى تبديل خواهد شد که با اختيار خود راستگويى را انتخاب مىکند حتى اگربه ضررش باشد يا به خاطر آن تنبيه شود. انسانى که علاوه بر نيازهاى خود به احتياجات ديگران نيز توجه دارد. بدينترتيب او ياد مىگيرد که در کنار ديگران زندگى کند و زندگى اجتماعى را به خوبى پيش ببرد. والدين مىتوانند با ارتباط دادن ارزشها با مفاهيم معنوى اين اراده را در وى تقويت نمايند اما اگر مفاهيمى که مطرح مىکنند در رفتار و اعمال روزمره قابل لمس نباشد تبديل به پند و موعظه شده و تاثيرى نخواهد داشت. از اين رو شيوه رفتار و گفتار والدين در شيوه زندگى فرزندان اهميت بسيارى دارد.
کودک نياز دارد بداند آن قدر خوب و با ارزش است که والدين او را دوست بدارد حتى اگر غذايش را روى زمين بريزد و يا با آزار و اذيتهايش همه را معذب کند. نخستين گام براى احترام به ديگران ارزش قائل بودن براى خود است. وقتى او مىپذيرد که مهم است درک مىکند که اعمال و رفتارش به ديگران تاثير دارد. در غير اين صورت او مىپندارد وقتى خودش با ارزش نيست پس رفتار خوب يا بدش نيز تاثير ندارد و مهم نيست. بدين ترتيب مسئوليت رفتارش را نيز نمىپذيرد.
در مورد کودک رفتارهاى اشتباه در برخى شرايط امرى عادى است اما با قرار دادن برخى محدوديتها ياد مىگيرند که رفتار خود را کنترل کنند. البته نياز به تنبيه شديد در هنگام گذشتن از مرزهاى مشخص شده وجود ندارد اما بايد قوانين روشنى وجود داشته باشد که عمل نکردن به آن عواقبى را در پى داشته باشد. براى مثال محروميت از تماشاى تلويزيون يا نرفتن به پارک و زمين بازى مىتواند عواقب اين قانونشکنى محسوب شود.
برای کودک وقت بیشتری بگذارید!!تربیت کودک بدون صرف وقت ممکن نیست.
تحقیقات نشان داده است کودکانی که در کنار خانواده وعدههای غذایی را میل می کنند کمتر مبتلا به افسردگی، بدرفتاری و رفتارهای نامناسب جنسی خواهند شد. این کودکان توان مغزی بالاتری دارند و در انجام تکالیف مدرسه موفق ترند.
مراقبت کردن از کودک به اندازه صرف وقت برای تربیت او اهمیت دارد. برای مراقبت بهتر از کودکان مجبوریم محدودیت هایی را در نظر بگیریم. بیشتر والدین گمان می کنند گفتن کلمه ی «نه» برای ایجاد محدودیت به رابطه ی نزدیک آنها با کودکان صدمه می زند. در حالی که تنها با ایجاد محدودیت هاست که می توان به رشد شخصیت کودک کمک کرد و او را از بسیاری خطرها حفظ نمود.
اهمیت محدودیت ها
گاهی ما به عنوان افرادی بالغ سعی می کنیم در شرایط خطر قرار نگیریم زیرا مطمئن نیستیم که در آن شرایط بتوانیم از خودمان دفاع کنیم. پس چطور می توانیم کودکان را به صحنه های خطر بفرستیم با این توجیه که نشان دهیم به آنها اعتماد داریم.
با کودکان صادق باشید.
وقتی برای وارد شدن به محیطی پرخطر به شما می گویند: «آیا به من اعتماد نداری؟»
صادقانه بگویید: « من حتی زمانی که خودم هم سن تو بودم به خودم اعتماد نداشتم که بتوانم در چنین محیط پرخطری قدم بگذارم. ورود به بعضی از مکانها که در سنین بالا مشکلی ایجاد نمی کند در سنین پایین می تواند خطرناک باشد. وظیفه من به عنوان والد تو این است که تو را از موقعیت های خطرناک حفظ کنم.»
این جواب، کودک را عصبانی می کند ولی پیام مهم تر دارد: « شما به اندازه ی کافی از او مراقبت می کنید و تلاش می کنید در خط مستقیم حرکت کند. برای شما راحت تر خواهد بود که آنها را به حال خود رها کنید ولی این سختی را به جان می خرید تا از آنها محافظت کنید.»
کودکان با علم به این مسائل ، شما را امتحان می کنند.
تصور این که ایجاد محدودیت باعث می شود کودکان ما را دوست نداشته باشند در ما نسبت به ایجاد محدودیت ها ایجاد شک می کند. شاید علت این شک در گذشته ی زندگی ما باشد.
همه ی ما در درون خود حامل والدینی خوب یا بد هستیم. والدین درونی بر احساسات ما تاثیر می گذارند. آنها قدرت فوق العاده ای دارند. اگر در دوران کودکی مادری داشتید که صبح زود برمی خاست و برای شما صبحانه ای گرم آماده می کرد در این زمان ترغیب می شوید آنگونه عمل کنید.
والدین درونی ما باعث می شوند نسبت به کودکان بخشنده باشیم، سخت گیری نکنیم یا برعکس جدی باشیم و خشن برخورد کنیم. آنها ما را نسبت به محدودیت های منطقی نابینا می کنند.
اگر پدر و مادرتان در کودکی به شما محبت نکرده اند ممکن است واکنش شما معکوس باشد و نسبت به فرزندان خود بیش از حد محبت نشان دهید.
خیلی مهم است که بدانیم در هر زمان به عنوان والدین پنهانی خود با فرزندانمان گفتگو می کنیم یا به عنوان والدی که خود انتخاب کرده ایم. چه وقت مشغول ترمیم محرومیت های دوران کودکی خودمان هستیم و چه وقت با بخش بالغ شخصیتمان با آنها گفتگو می کنیم.
خوشبختانه والدین پنهان را می توان تغییر داد و اثرات آنها را کم کرد. فقط کافی است آنها را بشناسیم و تحت کنترل درآوریم.
شناخت والدین پنهانی
زمانی را صرف شناخت والدین درونی خود کنید. سپس یک والد بهتر باشید. خاطرات خوب گذشته را به یاد آورید. خاطراتی که احساس خوبی را برای شما بوجود آورد. اگر تمام وقت والدین بدی را به خاطر می آورید نگران نشوید. این طور تصور کنید که آنها در مرحله ای از زندگی شما بوده اند تا شما امروز بتوانید والد بهتری باشید.
حال که ایجاد محدودیت را پذیرفته اید سعی کنید قوانینی را در خانه بنا کنید. در اجرای آنها مداومت داشته باشید. قوانین وقتی تاثیرگذارند که نتیجه ی عدم اجرای آنها از ابتدا مشخص باشد. برای عدم اجرای قوانین باید تنبیه هایی را در نظر بگیرید.
شاید یک نوع تنبیه برای تمام سنین مناسب نباشد. مثلاً اگر به نوجوانی بگویید به عنوان تنبیه از اتاقش خارج نشود، او حتی از بودن در اتاق لذت می برد. این تنبیه فقط مخصوص کودکان زیر 7 سال است.
گاهی لازم است کاری را که بطور معمول وظیفه ی کودک نبوده به او بسپارید. مثلاً جارو کردن اتاق یا شستن ظرف می تواند نوعی تنبیه باشد.
* از ایجاد محدودیت های شدید بپرهیزید. وقتی کودک را از تلویزیون، کامپیوتر، تلفن، ضبط و سایر وسایل تفریحی محروم کنید، دیگر حربه ای در دست نخواهید داشت.
* در هر مرحله فقط یک رفتار را تغییر دهید
برای تغییر رفتار کودکان نیازمند طرح برنامه هستید. این برنامه دو بخش دارد:
1- چگونگی صحبت با کودک
2- مشخص کردن اهداف تغیر رفتار
برای تغییر رفتار در کودکان لازم است به گونه ای با آنها صحبت کنید که احساس شرمندگی نکنند. اگر کودک تصور کند شما به همکاری او نیاز دارید بهتر همراهی خواهد کرد تا وقتی که به او دستور بدهید.
«لازم است با تو صحبت کنم. 5 دقیقه وقت داری؟ من مدتهاست که به شلوغی خانه فکر می کنم. به کمک شما نیاز دارم. از تو می خواهم مسئولیت هایی را به عهده بگیری: لباس های کثیف را در سبد لباس ها بریز، قفسه های کتاب اتاقت را مرتب کن و ... می دانم که از عهده این کارها خوب برمی آیی.»
تصمیمی بگیرید که قابل اجرا باشد و بتوانید درانجام آن مداومت داشته باشید. اگر به کودک بگویید به ازای هر لباس کثیفی که روی زمین افتاد، یک هفته پول توجیبی او را قطع خواهید کرد، این تصمیم درستی نیست زیرا با اولین لباسی که روی زمین باشد خسارت زیادی به او وارد کرده اید. برای عادت کردن به مقررات به کودک فرصت دهید.
نویسنده : فاطمه اکبر زاده
دیدگاه شما