به گزارش شبنم همدان، سمیه نوش آبادی در یادداشتی نوشت:
هجوم مانتوهایی که به جای آنکه حجاب باشند سمبل بی حجابی و بی هویتی هستند در سال جاری یکی از مشکلات عمده فرهنگی جامعه است. نوشتن جملات انگلیسی بی مفهوم بر روی مانتوهای زنانه چنان مد شده است که به راحتی در هر دقیقه چند نمونه از آن در سطح شهر قابل رویت است. انتقادهای شدید منتقدان اجتماعی نسبت به این مد بی معنا راه به جایی نبرده است و همچنان ثبت واژه های Queen و King بر روی لباس ها ، رژه ملکه ها و شاهزاده های پوشالی را شهر های کشور به نمایش می گذارد.
داستان ملکه های خیالی هنوز تمام نشده است و معضل این عبارات بیگانه همچنان ادامه دارد که با موج جدیدی از بی هویتی فرهنگی مواجه می شویم. در موج دوم لباس هایی به بازار آمده اند که بیشتر لباس شهرت هستند تا پوشش زن مسلمان. روی این مانتوها شاهد عباراتی هستیم که پرده های حجب و حیا و عفت زن ایرانی را نشانه گرفته اند. وقتی یک زن مسلمان بدون اینکه حتی لحظه ای تأمل کند لباسی را می پوشد که پشت آن با فونت درشت نوشته است « please add me in your heart» و با این لباس با غرور و افتخار در خیابان های شهر و بین مردان بیگانه قدم میزند ، چه چیزی از فرهنگ زن محجوب ایرانی باقی می ماند؟! تا این حد بی هویتی قابل تصور نیست از این رو باید به این نکته بیندیشیم که شاید زن مسلمان ایرانی جایگاهش را فراموش کرده است.
اگر مروری بر ادبیات گذشتۀ ایران داشته باشیم ، با شأن و منزلت معشوق ادب فارسی مواجه می شویم که موجودی پاک و در پرده و دست نایافتنی است و به واقع می تواند سمبل زن با وقار ایرانی باشد. اما امروز زن ایرانی بر خلاف آن معشوق زیرک و با حیا یی که دست هیچ عاشقی موفق به فتح دلش نمیشد، در حالی در خیابان های شهر قدم میزند که با لباسش از نامحرمان طلب عشق می کند و خودش را لایق هر قلبی می بیند. کم خردی و پیروی کورکورانه از مدهای زننده غربی تا حدی است که در مواردی این لباس ها بر تن بانوانی جوانی دیده می شود که دوش به دوش همسرانشان در شهر قدم می زنند.و این جاست که باید از لگدمال شدن فرهنگ و غیرت ایرانی انگشت حیرت به دهان گرفت و مبهوت به تماشای عروسک های خیمه شب بازی روان در خیابان ها پرداخت.
این مناظر و این پوشش ها دو چیز را در ذهن متبادر می کند. نخست از خودبیگانگی زن امروز جامعه ایران و تسلیم شدنش در برابر نقشه های شیطانی دشمنان و دوم بی تدبیری و عدم کفایت مسئولان.
در مورد نخست باید با تعقل و تفکر به اصالت و هویت خویش بیندیشم؛ مگر ما همان زنانی نیستیم که هر چیزی را لایق پوشیدن نمیدانستیم. مگر ما از نسل همان مادرانی نیستیم که با چنگ و دندان حجابشان را در مقابل نامحرمان حفظ کردند. مگر عفت و نجابت از خصیصه های بارز زن ایرانی نیست. پس چرا هنگام انتخاب لباس لحظه ای به هویت خود و نیت کسانی که در پی ترویج هرزگی هستند نمی اندیشیم. چرا در غفلت و بی خبری و تنها برای پیروی از مدهای پوشالی چوب حراج به پیشینه فرهنگی خود میزنیم و با پوشیدن لباسی که واژه های آن لایق زنان خیابانی است عفت و نجابت خود را لجن مال می کنیم.
مورد دوم متوجه مسئولان است و این سوال مطرح می شود که چرا هیچ نهادی بر تولید و پخش این لباس ها که نوعی بی هویتی فرهنگی را رواج می دهند نظارت ندارد. اگر این لباس ها تولید داخل هستند باید مسئولان به این سوال پاسخ دهند که چرا نظارتی بر تولید و پخش لباس در داخل کشور وجود ندارد. چرا تولید کنندگان و فروشندگان آزادانه با تولید و فروش چنین لباس هایی فرهنگ و عفت و غیرت و عقل و اندیشه مردم را به تاراج می برند . و اگر این لباس ها جزء اقلام قاچاق وارد کشور می شوند باز هم عدم نظارت کافی و عدم مدیریت درست مسئولان را می رساند.
اگر هریک از ما به عنوان انسانی که اشرف مخلوقات و دارای قوه اختیار و تفکر است، به آنچه می بینیم و می خریم و می پوشیم توجه کنیم و در انتخاب نوع لباس و رفتار اجتماعی برای شخصیت و هویت خویش ارزش قائل شویم ، هرگز تن به پوشیدن لباس های شهرت نمی دهیم و خود را مضحکه دیگر جوامع نمی کنیم.
انتهای پیام /
دیدگاهها