یکی دو سالی میشود که «برجام» در منظومهی واژهها و محاورات روزمرهی مردم جا گرفته است. بهگونهای که امروز هر کسی که اندک آشنایی با تاریخ سیاسی دو سال اخیر و روند مذاکرات هستهای داشته باشد، میتواند به زعم خود در اینباره اظهارنظر کند.
هنوز آوردههای «برجام» برای مردم شفاف نشده است. با وجود اینکه بارها و بارها از زبان مسئولین دولتی، خبر رفع تحریمهای ظالمانه علیه ایران شنیده میشود، اما از طرف دیگر نمود عینی آنها را نمیبینیم. مردم از شنیدن کلمه «برجام» بیشتر از هر چیز دیگری احساس خستگی میکنند؛ یک خستگی عمومی که قرار است در اثر ماهها مذاکره و دید و بازدیدهای سیاسی بر تن و فکر مردم چیره شود و افکار عمومی با بیحوصلگی تمام منتظرند تا ببینند نتیجهی آن چه خواهد شد؟ نمونهی این خستگی را در دوران پیشابرجام شاهد بودهایم. بهگونهای که عموم مردم تبدیل به تماشاگران یک بازی سیاسی شده بودند که توپهای زیادی از خط دروازههای ایران رد میشد و در آن دست داور و رقیب در یک کاسه قرار داشت.
دولتی که تمام جزئیات مذاکرات را محرمانه عنوان میکرد، در دوران پسابرجام هم بر تمامی مفاد قراردادهای اقتصادی، تجاری و نفتی خود، مهر محرمانه میزند تا روند پنهانکاریهای خود را تمدید کرده باشد.
اکنون حدود یک ماه از رونمایی مدل «برجام 2» از سوی حسن رحانی میگذرد. او که اولین بار پس از اعلام خبر رد صلاحیتها توسط شورای نگهبان، ابراز ناراحتی کرد، گفته بود: «ظاهرا مدل برجام را باید در داخل کشور هم پیاده کنیم.» رئیس جمهور پس از آن در چند مورد از سیاسی بودن مدل «برجام 2» پرده برداشت و آن را «برنامه جامع اقدام مشترک ملی» نامید. او طی چند سخنرانی، گزارههای سیاسی برجام 2 را بر روی بازتعریف انقلاب و انقلابیگری، انتخابات هفتم اسفند و علمکردن کلیدواژه «آزادی» در مقابل رد صلاحیتهای شورای نگهبان استوار کرد.
اما در چند روز گذشته مدل ملی برجام، ماهیت اقتصادی و اجتماعی خود را نیز به دست آورد. چرا که روحانی یک روز پیش از راهپیمایی عظیم مردم در 22 بهمن، از چشمانداز 20 ساله توسعه کشور سخن گفت و ابراز کرد: «امروز همگان باید برای تحقق «برجام 2» که همان برنامه اقدام جامع توسعه و پیشرفت کشور است، بکوشند.» او حتی در سخنرانی خود در روز 22 بهمن نیز برجام 2 را به پیشرفت و توسعه کشور گره زد و گفت: «ما نیاز به برنامه جامع اقدام ملی (برجام 2) داریم و همه باید برای ساختن ایران به یک اقدام مشترک ملی دست بزنیم.»
به نظر میآید با توجه به انبوه مشکلات اقتصادی کشور و مسئولیت مهم و جدی دولت در حل این بحران که قرار بود در دوران پسابرجام نصیب ایران شود، تأکید بر لزوم مشارکت همگانی در حل این مشکلات و مرتبط دانستن باز شدن گرههای کور اقتصادی به گروهی که روحانی آنها را «همگان» مینامد، جز یک ترفند برای گریز از ارائهی راه حل نیست؛ چرا که مسلما در طی مذاکرات برجام ملی، روحانی با این فراخوان مشارکت عمومی، دست دولت را برای روز مبادا که همان باز نشدن قفل اقتصاد است، باز گذاشته و مثلا با مطرحکردن اینکه عدهای تندرو در روند مذاکرات سنگاندازی میکنند و یا متهم کردن منتقدین به دلواپسان برجام ملی و ... کمکاری خود را به دوش دیگران بیندازد.
یکی از دلایل تمایل دولت به ائتلاف با اصلاحطلبان و برخی اصولگرایان نظیر لاریجانی، نیز به همین دلیل است که بتواند سر و صداهای کمتری از مجلس در نقد از عملکرد اقتصادی دولت به گوش مردم برسد، مردمی که از شنیدن واژهی برجام خسته شدهاند.
دیدگاه شما