گلايههاي محقق همداني از اكتشافاتي كه شد اما ديده نشد! محقق همدانی گفت: تولید پارچههای استریل با استفاده از فلز نقره و بکارگیری علم نانو شدم و دستمالهای استریل و آنتیباکتریال تولید کردم که حتی تا چند بار قابل مصرف بوده و در هر جا و هر مکانی آن که آن را بگذاری استریل باقی میماند.
|
به بهانه بازگشت پیکر مطهر شهید حججی به میهن: یک کارشناس مسائل دینی اظهار داشت: شهادت شهید حججی و صدها شهید مدافع حرم به دشمنان ایران و انقلاب ثابت کرده است تا زمانی که حماسه ی امام حسین (ع) در شریان های اسلام و انقلاب جاری است دشمن هیچ گونه اقدامی نمی تواند انجام دهد. |
با دختر باحجاب دریاها و آسمان ایران: فریسا نکومنشراد که شاید کمتر نام او را شنیدهایم یک دختر غواص بینالمللی و خلبان پاراگلایدر است که شاید بهتر است بگوییم زمین خاکی روح او را آرامش نمیبخشد و او همیشه همچون پرندهای است در آسمان خلیج فارس یا همچون ماهی کوچکی در اعماق دریا. |
گفت و گو با بانوی نارنجی پوش ایران; نارنجی پوش شهر پیش قلعه ، شبیه بقیه نارنجی پوشهای کشورمان نیست. او تنها زنی است که جارو به دست خیابان ها را تمیز می کند؛ زنی مهربان، صمیمی و سخت کوش که با وجود همه مشکلات ، سرسختانه پای کاری که انتخاب کرده ایستاده و از انتخابش پشیمان نیست. |
گفتگو با راضیه سادات میرصالحی بانوی طلبه هنرمند; بهترین خاطره من برمیگردد به زمانی که یک عروسک رزمنده ساختم. عروسکی که قرار است، توسط یکی از مدافعان حرم به سوریه سفر کند. ایشان به من تاکید کردند که عروسک سایز جیبشان باشد تا... |
گفت و گو با یک زوج خاص به بهانه روز ازدواج; « یک جلد کلام الله مجید ، یک سکه طلای بهار آزادی به نیت الله جل جلاله ، 14 شاخه گل نرگس به نیت 14 معصوم، یکصد و بیست و چهار هزار صلوات به نیت 124 هزار پیامبر و 1001 زیارت عاشورا به نیت اسماءالهی.» |
گفتگو با سحر تقی پور سازنده مادربزرگهای تپل و بانمک; جرقهٔ اولیه، یک مادربزرگ بسیار ساده در گوگل بود که مشابهاش را با تغییراتی به سبک خودم ساختم. شاید برایتان جالب باشد که من در اولین تجربههایم با دست خالی و حتی بدون چرخ خیاطی شروع به کار کردم. سعی کردم خودم شیوه ساخت عروسکها را یاد بگیرم. با آزمون و خطا جلو رفتم. بعد از آن به عروسکها شخصیت دادم، برایشان نام انتخاب کردم و برای هرکدامشان داستان خاصی نوشتم. |
گفتگو با زینب موالی، همسر شهید مدافع حرم پیراهن و کفشهای آغشته به خون همسرش را در آغوش میکشد. میگوید اینها یادگاریهای فرشاد است. پرچمی را که روز تشییع روی تابوت همسرش کشیده بودند، هنوز نگه داشته است. عکس یادگاری هم از همسرش بسیار دارد، اما بجز یکی که روی دیوار پذیرایی خانهشان جا خوش کرده، بقیه را در گوشه و کنار خانه چیده است. میگوید، چون مستاجر است، آنها را به دیوار نزده است. اینها را زینب موالی میگوید؛ همسر شهید مدافع حرم، سردار فرشاد حسونیزاده، زنی که بیان میکند، پس از شهادت همسرش آرام شده. او در این گفتوگو از روزهای پایانی زندگی با همسرش میگوید؛ روزهایی که برای دیدار با او به سوریه رفته بود. |
گفتوگو با بانوی مدیر مهد قرآن; معلم با لحنی هیجان برانگیز و با صدای بلند میخواند: «فرشتهها میخندند، فرشتهها میگویند» و بچهها در ادامه حرفهای او با شور و نشاط از جای برمیخاستند، دست میزدند و میگفتند: «هاهاها، هاهاها.» شادی در کلاس موج میزد. |
«حق الناس یعنی حساب و کتابی که در آن با مردم طرفیم؛ بدهی که به مردم داریم» برای محسن شکوریان فرد، فرهنگی باسابقه قمی ، این جمله مثل یک تلنگر بوده؛ جمله ای که پای منبر یک کارشناس مذهبی شنیده و ته دلش لرزیده از این بدهی؛ همین شده که حالا دنبال دانشآموزانی است که در این سالها در مدرسه او، در دورانی که او مدیر و معاون انضباطی بوده درسخواندهاند. |