به گزارش شبنم ها ؛ به نقل از پایگاه خبری زنان قم، ازدواج و در نتیجه آن فرزندآوری دو تصمیم مهم و اثرگذار در زندگی هر فردی است، گرچه گرفتن هر یک از این تصمیمات متأثر از شرایط اجتماعی، اقتصادی و گاها نیز فرهنگی است، اما مسلما نگرش خود فرد به این موضوع حرف نخست را میزند و تصمیمگیرنده نهایی خود اوست.
شاید بتوان به جرأت گفت فرزندآوری و در واقع صاحب اولاد شدن یکی از آرزوهای هر زوجی است که زندگی مشترک خود را آغاز کردهاند، حال برای برخی بسیار زود دستیافتنی، برای برخی دیرتر و متأسفانه برای عدهای هرگز دست یافتنی نیست.
در سال های نه چندان دور که همه به یاد داریم شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر" در تمام معابر عمومی، بیمارستان ها و... به راحتی دیده می شد که این سیاست حرکت جامعه ایران را به سمت میانسالی و پیری سوق می داد که با توجه به این امر سیاست فرزند کمتر تبدیل به فرزند آوری بیشتر تبدیل شد که سیاستهای تشویقی دولت برای جبران کاهش رشد جمعیت و نرخ باروری ابلاغ شد.
در سال ۲۰۰۴/۱۳۸۳ مطالعهای بر روی کودکان حدود ۵ ساله انجام و اعلام شد کودکانی که خواهر یا برادر ندارند در مقایسه با کودکان هم سن و سال خود که تکفرزند نیستند مهارتهای ارتباطی و اجتماعی ضعیفتری دارند و این موجب شد نگرانیها افزایش یابد. البته در مطالعه جدیدی که به تازگی صورت گرفته مشخص شدهاست که این تفاوت با بزرگتر شدن کودکان تا حدودی برطرف میشود، اما همچنان اثرش به طور کمرنگ باقی است.
در حقیقت محققین این پدیده را چنین توجیح میکنند که آموختن مهارتهای اجتماعی مانند مسیری است که داشتن خواهر و برادر حرکت در این مسیر را سریعتر و آسانتر میسازد و برای ادامه مسیر، ارتباط با همسالان برای کودکان بسیار ضروری است، تا بتوانند مهارتهای اجتماعی لازم را بیاموزند.
در هر حال این امر قابل انکار نیست که تکفرزندی بر رفتار والدین و همینطور کودکان تاثیر فراوانی دارد، همانطور که خود ما نیز در اطرافمان گاهی شاهد این امر هستیم که کودکان در خانوادههای تکفرزند در طیفی از خواستههای بیپایان خود رشد میکنند و این در حالی است که همه یا اکثر خواستههایشان هم اجابت میشود!
شاید شما هم شاهد این مسئله بودهاید که در اکثر موارد مفاهیم اخلاقی مثل قناعت، ایثار، گذشت برای دیگری، تلاش برای استقلال شخصیت به گونهای مسئولانه در این کودکان تجربه نمیشود و این امر خود جای تأمل دارد، چرا که فرزندان ما پدران و مادران فردای این سرزمین هستند و باید خود نیز پرورش دهنده کودکان آینده باشند.
از طرفی هم والدین این خانواده ها بر این عقیده هستند که با داشتن یک فرزند زمان بیشتری به رسیدگی به فرزند و زندگی خود دارند و بهتر می توانند به مسائل زندگی رسیدگی کنند اما آیا واقعا این گونه است؟آیا با داشتن تنها یک فرزند به اینده فرزند خود صدمه وارد نمی کنیم؟
با این وجود برخی از والدین تمایل به داشتن چندین فرزند را دارند اما مشکلات امروز جامعه مانع از این کار می شود از همین رو برخی مشکلات همچون بیکاری بخصوص قشر تحصیل کرده که امروز در جامعه بیشمار می باشند مانع از این است که والدین به فکر فرزند آوری باشند و از طرفی هم والدین با این مشکلات اقتصادی چگونه می توانند از تامین آینده فرزندانشان مطمئن باشند که اقدام به فرزند آوری کنند.
با توجه به مشکلات اقتصادی این روز های کشور تحقق امر فرزند آوری که از سوی دولت مطرح شده است با استقبال مناسبی روبرو نخواهد شد البته اگر این گونه سیاست ها با برنامه ریزی مناسب و دقیق اجرا شود می تواند مشکلاتی از مشکلات کشور را حل کند.
دکتر غلامرضا حسنی ، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه در خصوص سیاست افزایش جمعیت ، میگوید: تصمیمگیری در خصوص تولد فرزند فقط توسط زوجین انجام میشود و دولت نباید آن را به خانوادهها دیکته کنند بلکه باید با ایجاد شرایط مناسب سبب تشویق زوجین شود.
حسنی، مهمترین عامل در سیاست افزایش جمعیت را ایجاد بسترهای مناسب، آسانسازی ازدواج و فرزندآوری میداند و معتقد است، بدون فراهم شدن این بسترها افزایش جمعیت نمیتواند مثبت ارزیابی شود.
وی اظهار میکند: اگر بستر مناسب برای ازدواج زنان کشور فراهم شود، مشکل جمعیتی کشور حل میشود و نیازی به اجرای سیاستهای افزایش جمعیت نخواهد بود، این امر نشاندهنده اهمیت زیاد آسانسازی قوانین و بستر مناسب برای تشکیل خانواده است.
با توجه به این موضوع ناهید خداکرمی میگوید "مطالعات جهانی سه مولفه شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ازدواج و فرزندآوری موثر میدانند. اگر جامعهای در این سه مولفه ضعیف باشد فرزندآوری در آن کاهش پیدا میکند".
همچنین به گفته علیاکبر محزون خانوادههای 4 نفره در سال 85 به خانوادههای 3نفره در زمان فعلی رسیدهاند. همچنین بنابر آماری که محزون ارائه کرده 14.4 درصد زوجین بدون فرزند و 18.9 درصد آنها یک فرزند دارند. درحالیکه 79 درصد متولدین قبل از سال 50 دارای سهفرزند و بیشتر بودهاند. به همین منوال تک فرزندی در کشور از مرز 33 درصد عبور کرده است.
مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی ثبت احوال همچنین در آمار دیگر میگوید در سال 65 تعداد خانمهای 15 تا 49 ساله 10.5 میلیون نفر بود. همین آمار در سال 90 به 22 میلیون و 300 هزار نفر رسیده است. در حالی که فرزندآوری با کاهش چشمگیری روبرو بوده است.
بدون شک کاهش جمعیت خطری است که چنانچه درست مدیریت نشود در آینده نه چندان دور مشکلاتی را برای کشور به وجود خواهد آورد اما مهمتر از کاهش جمعیت چگونگی مدیریت این بحران است. زمانی که شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مهیا باشد جمعیت به طور طبیعی رشد خواهد کرد، اما تحقق این مساله پیچیدهتر از آن است که با راه حل های ساده و پیش پا افتاده و برنامه ریزی نه چندان دقیق حل شود.
افزایش جمعیت امری است که در بلندمدت اتفاق میافتد و بر منحنی جمعیتی تاثیر میگذارد بنابراین نباید انتظار داشت مشکلات جمعیتی با شتابزدگی و تنها تصویب چند قانون دور از ذهن حل شود...
دیدگاه شما