22. خرداد 1399 - 8:47   |   کد مطلب: 7167
«نقش رسانه در عدالت جنسيتي» امروز سوم شهريور ماه از سوي كارگروه رسانه معاونت زنان رياست‌جمهوري با حضور كارشناسان و استادان دانشگاه به بحث گذاشته شد.
«نقش رسانه در عدالت جنسيتي» نقش كليشه‌ اي زنان در رسانه ادامه مي‌يابد؟

  به گزارش شبنم ها به نقل از سرويس «زنان» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر هادي خانيكي كه در نشست تخصصي «نقش رسانه در عدالت جنسيتي» كه از سوي كارگروه رسانه معاونت زنان رياست‌جمهوري برگزار شد، سخن مي‌گفت، افزود: در حال حاضر رسانه‌ها فضاي تعامل و ارتباط را بسته‌اند و اين در شرايطي است كه مرزهاي هويتي شكل گرفته و تعاملات مختل شده است.

    دكتر هادي خانيكي ،استاد دانشگاه معتقد است: زماني كه از زنان نخبه سخن مي‌گوييم همه به سراغ استادان دانشگاه يا فعالان سياسي مي‌رويم؛ اين در حاليست كه در روزنامه‌نگاري اجتماعي بايد به دنبال زناني رفت كه با شرايط متفاوت توانسته‌اند بر محيط پيرامون خود اثرگذار باشند.
    
    اين استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به دغدغه اجتماعي روزنامه‌نگاران با بيان اينكه «رسانه جاي ارتباط را گرفته است» ادامه داد: سخت‌افزار ارتباطات رسانه‌ها هستند . ما در رسانه‌هاي امروز به چگونگي انتشار خبر بيشتر توجه مي‌كنيم تا اينكه ببينيم آيا بين گوينده و مخاطب ارتباط شده است يا نه و در مجموع آيا رسانه شرايط گفت‌وگو را در جامعه فراهم كرده يا خير؟
    
    وي همچنين با اشاره به اينكه « رسانه هم مي‌تواند فضاي جامعه را باز كند و هم آن را ببندد» اضافه كرد: رسانه زماني مي‌تواند فضاي جامعه را ببندد كه ما و ديگري، تشكيل مي‌دهد؛ يك ما در جامعه و آنهايي ديگر در حكومت. وقتي كه ما و ديگري و مرزهاي هويتي شكل مي‌گيرد و زماني كه دو جنس يا دو نسل يا جريان سياسي مي‌سازد كه نمي‌توانند با هم گفت‌وگو كنند، رسانه عاملي براي ايجاد مرزها و بستن فضاي گفت‌وگو در جامعه مي‌شود.
    
    دكتر خانيكي در عين حال گفت كه « زماني كه رسانه هر مساله حادي در جامعه را به يك مساله مشترك تبديل مي‌كند گره‌گشايي رسانه‌اي انجام مي‌دهد؛ در واقع اگر رسانه و سياست هر دو انگاره‌نگار شوند به دنياي فروبستگي‌ها مي‌رسيم و اگر پل شوند براي ارتباطات به دنياي ارتباطي مي‌رسيم و اينجاست كه رسانه‌اي شدن مسائل زنان مي‌تواند به حل مشكلات كمك كند. »
    
    اين استاد ارتباطات همچنين با بيان اينكه « در چنين شرايطي روزنامه‌نگار و روزنامه‌نگاري از مساله اجتماعي غفلت مي‌كند و تحت‌الشعاع هنجارها و ارزشهاي ه شكل‌گرفته در جامعه قرار مي‌گيرد و دچار نوعي بي‌حسي نسبت به مساله اجتماعي مي‌شود، ورود به مساله اجتماعي سخت و پرهزينه است.» افزود: به همين جهت در جامعه ما عملا گريز در مساله اجتماعي بر ورود به اين مساله پيشي مي‌گيرد. به اين دليل كه وقتي وارد مساله اجتماعي مي‌شويم كار سختي آغاز مي‌شود مانند عدالت جنسيتي و تبعيض جنسيتي كه نمي‌دانيم از كدام زاويه وارد شويم.
    
    اين استاد دانشگاه در بخش ديگر سخنانش با بيان اينكه « اگر به تاريخ مطبوعات ايران نگاه كنيم مي‌بينيم اين تاريخ خيلي هم مذكر نيست و زنان از اولين روزهاي انتشار روزنامه‌ها در ميانه كار بوده‌اند، با اشاره به روزنامه‌نگاري شهروندي گفت: هر شهروند خود يك رسانه است و مي‌تواند وارد چرخه روزنامه‌نگاري شود.
    
    خانيكي در ادامه با اشاره به تفاوت‌هاي روزنامه‌نگاري اجتماعي و سياسي افزود: روزنامه‌نگاري سياسي روزنامه‌نگاري است كه در آن ارزش‌هاي سياسي به انعكاس پديده ارزش مي‌دهد اما روزنامه‌نگاري اجتماعي فقط صداي كساني كه در دسترس هستند و به چشم مي‌خورند نيست بلكه در سطح جامعه پديده‌ها را بررسي مي‌كند. در اين زمينه زماني كه از زنان نخبه سخن مي‌گوييم همه به سراغ استادان دانشگاه يا فعالان سياسي مي‌رويم؛ در حالي كه در روزنامه نگاري اجتماعي بايد به دنبال زناني رفت كه با شرايط متفاوت توانسته‌اند بر محيط پيرامون خود اثرگذار باشند.
    
    اين استاد ارتباطات همچنين با بيان اينكه « فضاي روزنامه‌نگاري ما فضاي پاسخ دادن به يكديگر است و هر چقدر هم تندتر باشد بيشتر به چشم مي‌خورد» اضافه كرد كه نكته سوم اين است كه روزنامه‌نگاري اجتماعي فقط سياه نيست و فحشا، فقر و اعتياد تنها مسائل اجتماعي نيستند.
    
    اين استاد دانشگاه تصريح كرد: در روزنامه‌نگاري اجتماعي ارتباط فعال بين روزنامه‌نگار، مخاطب و سوژه‌ها وجود دارد و روزنامه‌نگاري اجتماعي فقط مصاحبه‌كردن نيست بلكه گفت‌وگو با سوژه است.
    
    خانيكي در ادامه يكي از نقيصه‌هاي مهم در روزنامه‌نگاري ايران را از منظر حقوقي توصيف كرد و گفت: به دلايل مختلف ضعيف‌ترين و شكننده‌ترين بخش در روزنامه‌نگاري اجتماعي بخش حقوقي است. اين نوع روزنامه‌نگاري بيشتر به مساله جديد با نگاه قديم برخورد دارد؛ به عبارت ديگر نگاه جديد و متاثر از تحولات جامعه نيست. در روزنامه‌نگاري امروز آسيب‌هاي جامعه را نيز كمتر مي‌بينم و بيشتر درگير فضاي بسته جامعه قرار مي‌گيريم.
    
    اين استاد دانشگاه علت ضعف در حوزه اخلاق حرفه‌اي و اجتماعي را نيز در كمبودها دانست و افزود: چون نهادهاي حرفه‌اي و آموزش‌هاي ما كارساز نيستند از فرد روزنامه‌نگار انتظار داريم اخلاقي عمل كند به جاي آنكه به دنبال فضاي اخلاقي باشيم . از سويي از نظر من مواجهه با سه سيطره اخلاقي است كه او را به كار غيراخلاقي حركت مي‌دهد. اولين مانع اخلاقي سيطره منفعت است، فرد به عنوان روزنامه‌نگار رها شده وقتي كه پشتيبان نهادي ندارد و فكر مي‌كند خودش بايد همه مشكلاتش را حل كند؛ به خصوص در نگاه به گذشته احساس مقبوليت مي‌كند و دست به رفتار غيراخلاقي مي‌زند. امر دومي كه سيطره دارد غفلت است؛ جامعه ما حتي بخش نخبه آن دچار نوعي بي‌حسي است؛ در حالي‌كه در مشاركت عموم است كه امر اخلاقي صورت مي‌گيرد. امر اخلاقي در بي تفاوتي و كناربودن صورت نمي‌گيرد؛ زيرا جامعه هميشه مشاركت جو بوده و اگر مشاركت سياسي اجتماعي و فرهنگي صورت نگيرد، اخلاق نيز در آن شكل نخواهد گرفت.
    
    وي سيطره سوم را مربوط به سياست دانست و گفت: سياست‌زدگي نيز حقيقت را قرباني گرايش‌هاي سياسي مي‌كند.
    
    اين استاد دانشگاه تاكيد كرد: اگر مي‌خواهيم اخلاق در روزنامه‌نگاري ايجاد شود بايد نگاه نهادي به اين موضوع ايجاد كنيم .
    
    در رسانه‌هاي نوين بيشتر موفقيت زنان ديده مي‌شود
    
    به گزارش ايسنا زهرا نژادبهرام – فعال حوزه زنان- نيز در اين نشست به نقش زنان در رسانه‌هاي نوين پرداخت و گفت: ويژگي تعاملي‌بودن در رسانه‌هاي نوين باعث شد تا گفتمان‌هاي مسلط در رسانه‌هاي سنتي تغيير كند كه يكي از دلايل آن حضور كاربران در اين رسانه‌هاست.
    
    وي موضوع اصلي را در رسانه‌هاي نوين، رويكرد جنسيتي دانست و تصريح كرد: در شرايطي قرار گرفته‌ايم كه رسانه‌هاي نوين آن‌چنان گستردگي را به خود اختصاص داده‌اند كه روزنامه‌هاي سنتي به محاق رفته‌اند يا سبك خود را تغيير داده‌اند. همچنين فرصت‌هاي جديد در رسانه‌هاي نوين شرايطي را فراهم كرده كه بتواند تاثير جدي در گفتمان‌هاي سياسي و اجتماعي جامعه بگذارد.
    
    نژادبهرام ادامه داد: رويكرد جنسيتي را از اين منظر نگاه كنيم كه هم مردان هستند و هم زنان؛ رويكرد جنسيتي را به اين معنا نگاه نكنيم كه موضوعيت فقط زنان هستند، بلكه اين امكان براي همه مردان و زنان وجود دارد كه براي تغيير گفتمان غالب فعال شوند و يكي از رفتارهايي كه گفتمان غالب انجام مي‌دهد طبيعي سازي رفتارهاست مثل اينكه طبيعي است زنان كارشان در خانه است.
    
    اين فعال حوزه زنان همچنين با اشاره به فرمول مطرح در اتحاديه اروپا درباره مديريت رسانه‌هاي نوين گفت: اين فرمول 4 عامل اصلي براي مديريت را مفيد مي‌دانند. يكي از چهار ويژگي بحث دسترسي است. در رسانه‌هاي نوين دسترسي بسيار ساده است. عامل دوم ميزان استفاده است؛ اين كه شايد دسترسي داريم اما استفاده نمي‌كنيم؛ چنان كه ميزان استفاده از خبر صدا و سيما حدود 20 درصد است. اخبار دائما در حال پخش است اما موضوع اين جا ميزان استفاده از اخبار است.
    
    وي افزود: بحث سوم اين است كه آيا رسانه مي‌تواند منابع خودش را تامين كند؟ ميزان هزينه رسانه‌هاي نوين به نسبت رسانه‌هاي سنتي بسيار كمتر است و دسترسي به آن‌ها ساده‌تر. موضوع چهارم توليد ارتباط است و اين كه چقدر اين رسانه‌ها در ارتباط بخشيدن و توليد ارتباط موثر هستند. اين چهار ويژگي كه تحت عنوان ويژگي‌هاي خاص براي مديريت رسانه مطرح شده امروزه ما را به اين جمع‌بندي مي‌رساند كه رسانه‌هاي نوين ظاهرا موقعيت بالاتري نسبت به سايرين دارند.
    
    اين فعال حوزه زنان با بيان اين كه «يك ويژگي در اين رسانه‌ها وجود دارد كه شايد مورد توجه قرار نگرفته و آن نگاه جنسيتي است» افزود: تعداد كارگزاران و كساني كه در گروه‌هاي اجتماعي فعاليت مي‌كنند ظاهرا بيشتر از زنان هستند. در آن جا موضوعاتي مطرح مي‌شود كه شايد در فضاي روزنامه‌نگاري معمولي كمتر ديده مي‌شود.
    
    نژادبهرام اظهار كرد: در رسانه‌هاي نوين از مواردي كه زناني كه يا آسيب ديده‌اند يا گرفتار شده‌اند كمتر مي‌بينيد و در عوض بيشتر موفقيت زنان است كه مطرح مي‌شود، همچنين از تفاوت‌هاي زنان و از شاخص‌هاي زنان در عرصه‌هاي مختلف و در حوزه‌هاي تخصصي در رسانه‌هاي نوين بيشتر ديده مي‌شود. چيزهايي كه در رسانه‌هاي سنتي كمتر ديده مي‌شد. در اين جا زنان كارگزارند و توانايي‌هايشان را به نمايش مي‌گذارند.
    
    دكتر اعظم راود راد: چرا با وجود نقش فعال زنان در جامعه، تصوير آن‌ها در رسانه‌ها خوشايند نيست؟
    
    به گزارش ايسنا، دكتر اعظم راودراد- عضو هيات علمي ارتباطات دانشگاه تهران – در اين نشست گفت: با توجه به آمار ارايه شده حدود 60 درصد خبرنگاران ثبت شده را زنان تشكيل مي‌دهند و نقش زنان در فعاليت اجتماعي 16 درصد است؛ اما ما در مطبوعات خود تنها تصوير زنان مظلوم و زخم خورده را مي‌بينيم و نه آن چه در واقعيت وجود دارد.
    
    وي افزود: با يك حساب سرانگشتي ما در حال حاضر 3600 خبرنگار زن در جامعه داريم كه به صورت رسمي ثبت شده‌اند، اما از طرف ديگر وقتي به محتواي رسانه‌هاي ارتباط جمعي دقت مي‌كنيم مي بينيم در اين رسانه‌ها تصويري از زنان جامعه ارايه شده كه خيلي خوشايند نيست و تصوير متوجه اين 60 درصد و رشد فعاليت‌هاي اجتماعي زنان نيست.
    
    وي ادامه داد: علي رغم اين كه از نظر تعداد، خبرنگاران زن نسبت به خبرنگاران مرد، فزوني دارند، اين سوال مطرح است كه چرا موفق به ارايه تصوير صحيح از زن به جامعه نشده‌اند؟ براي پاسخ به اين سوال سه مبحث را در رابطه زن و رسانه‌ها مطرح مي‌كنم. اول زنان به عنوان كارگزاران رسانه. زناني كه در رسانه‌هاي مختلف توليد محتوا مي‌كنند و بازنمايي زنان در رسانه‌هاست، به اين معني كه با مطالعه محتواي رسانه‌ها ما چه تصويري از زنان را اخذ مي‌كنيم. مبحث سوم زنان به عنوان مخاطبان رسانه است اين كه استفاده رسانه‌اي زنان چگونه است و زنان از چه رسانه‌هايي استفاده مي‌كنند و بيشتر چه مباحثي را دنبال مي‌كنند.
    
    اين استاد دانشگاه با اشاره به سقف شيشه‌اي در رسانه‌ها براي زنان، گفت: شاهد تداوم نگاه نابرابر در ميان زنان رسانه و نه در ميان مردان هستيم. به اين معني كه خود زنان هم نگاه فرهنگ حاكم را در بخش خود اعمال مي‌كنند نه نگاه تغيير دهنده و در نهايت موانع فرهنگي كار زنان هم مهم است.
    
    راودراد در پاسخ به اين پرسش مطرح شده كه بازنمايي زنان در رسانه‌ها چگونه است اظهار كرد: به طور خاص زنان در مطبوعات بيشتر در نقش قرباني در صفحات حوادث هستند و در سينما و تلويزيون بازنمايي كليشه‌اي از زنان وجود دارد و بيشتر تاكيد بر نقش‌هاي خانه‌داري است، حتي درباره زنان شاغل و فعال اجتماعي هم به شكلي تصوير ساخته مي‌شود كه نتيجه‌اش «افزايش بار نقش» براي زنان شاغل خواهد بود.
    
    وي تاكيد كرد: بحث ظاهرگرايي در بازنمايي زنان در تلويزيون كه تعريف ارايه شده از زن با وضعيت موجود متفاوت است. ناديده گرفتن تغييرات در زنان خانه دار يكي از مشكلات در رسانه‌هاست و در تلويزيون همان زنان بيست يا سي سال پيش است، در حالي كه نقش زنان در خانه نيز تغيير كرده است.
    
    اين مدرس دانشگاه افزود: زنان مخاطب رسانه را در مواجهه با رسانه به دو دسته تقسيم كرده‌ام ؛ يك دسته زنان آرمانگرا مثل ما و دسته دوم نسل‌هاي بعدي كه به طور طبيعي ارزش‌ها و آرمان‌هايشان در يك نسبتي با ارزش‌هاي ما تفاوت دارد. در سينما و تلويزيون هم اين بازنمايي كليشه‌اي وجود دارد به خصوص در آن فيلم‌هاي سينمايي كه در تلويزيون پخش مي شوند. اگر در يك فيلم نقش اصلي براي يك زن باشد او را از فعاليت‌هاي اجتماعيش دور مي‌كنند و بيشتر در آشپزخانه و خانه نشان داده مي‌شود.
    
    اين استاد دانشگاه در ادامه گفت: در سال‌هاي گذشته بيش از 60 درصد زنان وارد دانشگاه مي‌شدند و بعد از فارغ‌التحصيلي كمتر از 30 درصد اين افراد جذب بازار كار مي‌شوند اين موضوع به اين معني است كه حداقل 30 درصد اين افراد خانه‌دار مي‌شوند. حال اين سوال مطرح است كه آيا يك زن خانه‌دار ليسانس با يك زن ديپلمه يا بي‌سواد يكسان است؟ بازنمايي اين دو فرد در رسانه‌هاي ما تفاوتي ندارد.
    
    وي تصريح كرد: حال اين سوال مطرح است كه مقصر اين مسائل كيست؟ عليرغم حضور زنان در رسانه‌ها به صورت گسترده، چرا هم‌چنان نقش زنان كليشه‌اي است؟ در دو دهه گذشته تغييراتي روي داده است اما اين تغيير هنوز با بخش مطلوب جامعه تفاوت زيادي دارد چون در فرهنگ چندين صد ساله ما جاي مرد بيرون از خانه و نان‌آور بوده است و تصميم گيرنده در همه زمينه‌ها آنان بوده‌اند.اين فرهنگ در ذهن زنان جامعه نيز به صورت ناخودآگاه وجود دارد. به همين دليل ما نيازمند خود آگاهي هستيم.
     

دیدگاه شما

آخرین اخبار