منیره غلامی توکلی
به گزارش شبنم ها به نقل از طنین یاس، خانواده را مهمترین رکن جامعه و هسته اولیه تشکیل دهنده آن تعریف میکنند. خانواده در نزد ملل مختلف دارای قداست است که در ابتدا با پیوند یک زن و مرد تشکیل میشود.
با ورود فرزندان، علاوه بر اینکه خانواده بزرگتر میشود، نقشهای متعدد و همچنین مسئولیتهای متفاوتی نیز به وجود میآید که انجام درست و به موقع این مسئولیتها با تکیه بر ارزشهای درونی یک جامعه که ریشه در ادوار و فرهنگ آن جامعه دارد، باعث ثبات و قوام بینان خانواده میشود.
بینان خانواده، یعنی همان چهارچوبهایی که اساس همزیستی، همدلی و همزبانی یک خانواده را تشکیل داده و آنها را به عنوان یک واحد اجتماعی در پیشرفت فردی، خانوادگی و اجتماعی همراهیمیکند.
بنیان خانواده که اکنون به عنوان یکی از واژههای پرکاربرد در ادبیات جامعهشناسی، روانشناسی زناشویی و حتی ادبیات سیاسی، مطرح است، امروزه دستخوش تغییرات و همچنین خطراتی شده که آن را به سوی تزلزل و یا از همپاشیدگی سوق میدهد.
اگر از زاویهای دیگر به خانواده نگاه کنیم، میتوانیم اعضای آن را مانند تکههای پازلی فرض کنیم که در صورت چیدمان درست، یک طرح زیبا را ساخته و به نمایش میگذارند و در غیر این صورت تکههایی از هم جدا شده، خواهند بود که علیرغم عینیت، توانایی ساخت طرحی زیبا را نخواهد داشت. پس در این صورت میتوان نتیجه گرفت که ماهیت خانواده هرگز از بین نمیرود، بلکه هویت آن از شکلی موزون و معنا دار خارج میشود! و اگر به تکههای جدا شده تقسیم شوند هر قطعه از پازل خانواده رها شده و فاقد یک نقش و تأثیرگذاری خواهند بود و چه بسا که ظرفیت آنها به هدر رود.
از این زاویه دید ما با سه شکل خانواده رو به رو هستیم 1. خانواده مستحکم 2. خانواده متزلزل و خانواده گسیخته که هر کدام دارای ویژگیها و شرایط خاص خود هستند.
در گزارش دوم به تعریف و بیان ویژگیهای خانواده متزلزل اشاره کردیم که خانواده متزلزل، جامعه متزلزل پدید میآورد. اصولا ریشه بسیاری از کجروییهای اجتماعی را باید در خانواده جستجو کرد. اگر شاهد لجام گسیختگی جوامع هستیم و میزان ارتکاب به جرایم روز به روز افزایش میابد و اگر میزان اخلالات رفتاری و شخصیتی هر روزه بیشتر میشود و اگر از هر 5 ازدواج، 4 تای آن به طلاق منجر میشود، ریشه تمامی این مشکلات را باید ابتدا در خانواده جستجو کرد.
باید بپذیریم که ثمره تشکیل هر خانوادهای مثبت نیست و برخی از خانوادهها آسیبزا هستند که میتوان به خانواده از هم گسیخته و خانواده متزلزل اشاره کرد.
خانواده گسیخته یعنی: « گسیختگی خانوادگی یا تجزیه برخی از نقشهای اجتماعی به علت آنکه یک یا چند نفر از عهده انجام وظایف خود آنگونه که شاید و باید بر نیامدهاند.»
مسیر غلط همان قدر که برای تبدیل شدن یک خانواده "مستحکم" به خانواده از هم "گسیخته" کوتاه هست به همان اندازه پیوند و تبدیل خانواده "از هم گسیخته "به خانواده" مستحکم" سخت و طاقت فرسا خواهد بود.
بنابر نظر کارشناسان، بیشترین علت گسیختگی خانوادهها 1میتوان به:
1. عدم ثبات است که از عدم دلایل عدم ثبات خانواده میتوان به عدم موفقیت اعضای خانواده( مادر یا پدر) در انجام تکالیف ناشی از نقش خود.
2. طلاق و جدایی: گاه خانواده به این دلیل از هم گسیخته میشود که یکی از همسران تصمیم بر جدایی میگیرد و بدین ترتیب از اجرای تکالیف ناشی از نقش خود باز میایستد.
3. خانواده درون تهی: اعضای آن به زندگی با یکدگیر ادامه میدهند ولی روابط سالم و کنش مثبت متقابل با یکدیگر ندارند و از حمایت عاطفی یکدیگر محروم هستند این نوع خانوادهها را با اصطلاح ( طلاق عاطفی) میشناسیم.
4. غیبت اجباری یکی از زوجین: برخی خانوادهها به دلیل مرگ زن یا شوهر و یا زندانی بودن یا غیبت آنها بر اثر جنگ و فاجعهای دیگر گسیخته میشوند.
عدم موفقیت غیرارادی در اجرای نقشهای اساسی : در این صورت علت فاجعه خانوادگی ممکن است بروز انواع بیماریهای روانی یا جسمانی باشد. فردی ممکن است عقبماندگی روانی داشته باشد یا زوجی مبتلا به بیماری روانی شده یا گرفتار بیماریهای جسمانی مزمن شود که در هر صورت باعث عدم موفقیت در ایفای نقش میگردد.
در پژوهشهایی که از اعضای خانوادههای از هم گسیخته صورت گرفته است، عنصر "بیاعتمادی به هم"، "عدم انگیزه برای زندگی در کنار هم"، "عدم گذشت از اشتباهات قبلی" " رهایی از قید و بندهای زندگی زناشویی" حتی با وجود علاقه زوج به یکدگیر، سختترین شرایط پیوند دوباره را رقم میزند.
با توجه به اینکه همیشه گفتهاند:« پیشگیری بهتر از درمان است.» باید بپذیریم که "انتخاب درست، درست زندگی کردن و ساختن یک خانواده مستحکم" بهتر و راحتتر از " انتخاب غلط، خراب کردن زندگی مشترک، بازسازی آن و حتی یا ترک کردن آن" است.
وقتی سخن از "انتخاب درست" به عنوان نخستین گام برای تشکیل زندگی مشترک، نام برده میشود، منظور انتخابی است که بر اساس شناخت متقابل، رعایت کلیدواژه همکفو بودن و انتخابی با مشورت بزرگترها و حتی مشاوران ازدواج صورت گرفته باشد نه انتخابی که پایه و اساس آن فقط و فقط دنیای معجول به اسم " فضای مجازی" است.
در یک مفهوم کاملا فانتیزی همه کسانی که همسر خود را در این فضایی که حتی نسبت آن با واقعیت کمتر از نسبت تخیل با واقعیت است، یافتهاند عاشق و واله جذابیتهای جسمی و مَرام! طرف مقابل شدهاند. جذابیتی که عشق به آن مانند تب تندی است که به زودی عرق کرده و مَرامی که با یک مشکل کوچک به نامردمی و بیمرامی تبدیل میشود...
به هر حال چه در علم دانشگاهی و چه در دین مبین اسلام که در واقع مکتب انسانسازی و هدایت جامعه به سوی تعالی است، راهکارهای انتخاب درست به وضوح بیان شده است. شرایطی که اکثرا جوانان و خانوادهها امروزه از آن رویگردان هستند! چیزهایی مانند تقوی، زیبای درون، توجه به اصالت خانواده و در نهایت انجام امور و مسئولیتهای هر شخص با توجه به استعدادهای فیزیکی و ذاتی او ...
متأسفانه امروزه روابط خارج از عرف بین پسر و دختر به عنوان روابط اجتماعی، دوستیهای خیابانی و پرسه زدنهای بیهدف در مراکز تفریحی حتی در قالب اردوهایی علمی – تقریحی به عنوان تفریح سالم، شرایط انتخاب درست همسر را تغییر داده و به سمت و سوی میکشاند که زیبایی چهره، صرف جذابیتهای جنسی، مادیات و بیبندوباری - که دختر و پسر را به قول خودشان از محدودیتهای بعد از ازدواج مینامند..
در ظاهر اگر این موارد اموری شخصی و در عین حال خانوادگی محسوب میشود، در باطن به جامعه و امور فرهنگی و اجتماعی ختم میشود، شرایط کنونی جامعه ما در بالا رفتن آمار طلاق و کم شدن آمار ازدواج و همچنین پایین آمدن سن طلاق و بالارفتن سن ازدواج، مؤید همین نکته است. این درحالی است که تغییر ارزشهای تشکیل خانواده در کوتاه مدت به افزایش طلاق منجر شده و در دراز مدت باعث به وجود آمدن پدیدهای تحت عنوان ازدواجهای سفید و به موازات آن طلاقهای عاطفی، میشود.
در مورد ارتباط بین طلاق عاطفی، ازدواج سفید، خیانت و ... که محصول کم رنگ شدن اهمیت بنیان خانواده در یک جامعه است و کم کم آن جامعه را به سوی رونق روسپیگری پیش میبرد باید گفت زوجی – دختر و پسر – که همدیگر را در دنیای مجازی پیدا کردهاند و زندگی مشترکی بر پایه شناخت مجازی از هم تشکیل میدهند در دنیای واقعیت یکدیگر را تحمل نکرده و بار دیگر پناهنده دنیای مجازی شده و در آن به دنبال مرهمی برای زخمهایی هستند که به قول خودشان از نزدیکترین فرد زندگیشان خوردهاند! اینگونه ارتباطها که برای این افراد تجربه شده است، اینبار در تأهل واژهای به تحت عنوان " خیانت" را رقم میزند که آخرین پُتک بر پیکره لرزان خانواده است!
باید در نظر داشت که تکرا تجربه غلط، غلطی بزرگتر با خطراتی وحشتناکتر و در عین حال جبرانناپذیرتر است. از قدیم گفته شده که آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود کسی که از شناخت مجازی دوبار گزیده میشود به وضوح فرد" عاقلی" نبوده و در نتیجه دچار مشکلات بعدی خواهد شد.
احتمال تشکیل خانواده کاذب بر اساس شناخت مجازی توسط فردی که به روابط خارج از عرف این فضا عادت دارد، بسیار بیشتر از کسانی است که کمتر خود را آماج خطرات ارتباطات خارج از عرف مخصوصا با هدایت فضای مجازی قرار میدهند. این دست ازدواجها که نوعی روابط نامشروع در پوسته ظاهری شهر تشکیل دادهاند میتوان به " ازدواج سفید" نام برد. ازدواجی در کمتر از نیم دهه قبح آن به راستی شکسته است.
از دیدگاه اجتماعی این نوع ازدواجهای یک پدیده الگوبرداری شده از فرهنگ متبذل غربی است که ریشه و اساس بنیان خانواده را هدف قرار داده است، پدیدهای که شیوع آن در کمتر این مورد تولد احتمالی فرزندان نامشروع و به قطع سقط جنین را افزایش میدهد.
الهه مولاعلی، کارشناس مسائل اجتماعی در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس با اشاره به اینکه ازدواج سفید،محصول برنامههای ماهوارهای و عین نفوذ فرهنگی در کشوری است که بنابر عقاید اسلامی " ازدواج" را پیوندی مقدس میشمارند و برای آن چشنها و مراسمی خاص دارند، گفت: در این نوع ارتباطها که برای کیفی سازی آن از واژه " ازدواج استفاده میکنند، زن بیشک بیشترین آسیب را خواهد دید به نحوی که باید گفت: شروع این روابط چیزی جز تباهی و سیاهی به دنبال نخواهد داشت به نحوی که با عدم تمایل مرد برای ادامه زندگی مشترک علاوه بر ضربه روحی به زن، حرمت و شخصیت او نیز شکسته خواهد شد و به مرور زمان با تکرار ورود مردان به زندگیاش سلامت روحی و جسمی او به خطر خواهد افتاد.
در پایان میتوان گفت که عوامل مؤثر در گسست خانواده عبارتند از
در نگاه کلی به مبحث آسیبشناسی خانواده میتوان مهمترین علل مؤثر در گسست خانواده را چنین بیان کرد:بیتوجهی به دستوران خداوند، بیبرنامگی و احمالکاری، مدگرایی افراطی و چشم و هم چشمی، دخالتهای بیمورد، خودخواهی ولجبازی، اعتیاد به مواد مخدر و مصرف الکل، بیکاری، بیعاری و تنپروری، دو رویی و تضاد شخصیت، سوء ظن و بدبینی، ناسپاسی و قدرنشناسی.
انتهای پیام/
دیدگاه شما