به گزارش شبنم ها، به نقل از جام جم آنلاین به نقل از رکنا ، عشق مرد جوان به تکنولوژیهای جدید و تب او برای خرید آنقدر برایش دردسر ساز بود که در نهایت پایش به دادگاه خانواده کشیده شد تا در مقابل قاضی ماجرای زندگیاش را روایت کند.
این مرد که هر چه سعی میکند نمیتواند از تکنولوژیهای جدید بگذرد، حالا به درخواست همسرش مجبور شده از زندگی مشترکش برای همیشه دست بکشد. این زوج جوان در مقابل قاضی Judge عموزادی، رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده تهران نشسته و پرونده طلاق جدیدی را پیش روی این قاضی دادگاه خانواده باز کردهاند. زن جوان درباره اختلاف با شوهرش به قاضی چنین میگوید: 7 سال است در کنار پویا زندگی میکنم. 7 سالی که همیشه حرص خوردم و مرتب عذاب کشیدم. چون پویا مثل بچهها میماند. او هر چه پول درمیآورد خرج تکنولوژیهای جدید میکند. از گوشیهای پیشرفته گرفته تا تبلت و دستگاههای مختلف؛ همه اینها انواع و اقسامشان در خانه ما پیدا میشود. اگر یک سر به خانه ما بیایید آنجا را با یک مغازه کامپیوتری اشتباه میگیرید. در این 7 سال پویا هر بار با یک دستگاه جدید به خانه آمده است.
دستگاههایی که گاهی اوقات پولهای زیادی را بابت خرید آن میپردازد و چند وقت بعد دوباره جدیدترش را میخرد و آن قبلی میرود داخل کمد؛ در این مدت خیلی سعی کردم کاری کنم که او دست از اینکارهایش بردارد. هرچه اعتراض کردم، دعوا به راه انداختم، با خوبی با او صحبت کردم فایدهای نداشت. پویا تمام پولهایش را خرج این کارها میکند و اصلا به حرفهای من اهمیتی نمیدهد. بارها شده که خودمان مشکل مالی داشتهایم که اگر پویا یکی از این دستگاهها را نمیخرید، به راحتی میتوانستیم آن را حل کنیم. ولی چه فایده؛ این مرد تمام پولهایش را خرج این کار میکند. انگار یک حالت روانی در او ایجاد شده که نمیتواند دست از این تکنولوژیهای جدید بردارد. او تمام زندگیمان را نابود کرده و اصلا مسئولیتپذیر نیست. انگارنهانگار که او مرد خانه است و یک زندگی را اداره میکند. ما میتوانستیم با این پولها زندگی خیلی بهتری داشته باشیم، ولی پویا همه چیز را نابود کرد و همچنان هم بهکار خودش ادامه میدهد. حتی در این سالها بهخاطر این ولخرجیهای پویا تصمیم گرفتم بچهدار نشوم تا او دست از این کارهایش بردارد. چون میدانستم با این کارهایش نمیتوانیم امکانات خوبی برای بچهمان فراهم کنیم. ولی پویا دستبردار نیست. برای همین من هم دیگر نمیتوانم در کنارش زندگی کنم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی میگوید: آقای قاضی من زندگی مشترکمان را دوست دارم، ولی نمیتوانم در مقابل تکنولوژیهای جدید خودم را کنترل کنم. دست خودم نیست. همسرم هم به جای اینکه در این راه کمکم کند، مرتب تحقیرم میکند و به من سرکوفت میزند. او زندگیمان را به خاطر این موضوع بی اهمیت به جهنم تبدیل کرده است. برای همین من هم دیگر نمیتوانم در کنار چنین زنی زندگی کنم.
در پایان قاضی دلیل این زوج را برای جدایی کافی نمیداند و آنها را به یک مرکز مشاوره میفرستد.
انتهای پیام /
دیدگاه شما