به گزارش شبنم همدان به نقل از همدان پرس : حدود سه سالگی سارینا بود که پدر و مادرش به ضریب هوشی بسیار بالای او پی بردند و از همان زمان آموزش سارینا بهگونهای که بچگیاش هم پابرجا باشد را آغاز کردند طوری که او در سن ششسالگی اولین کتاب خود را به نگارش درآورد. فریدون بابایی، پدر سارینا متولد ملایر است و زمان کودکی، نوجوانی و قسمتی از جوانیاش در این شهر زیبا سپری شدهاست.
شما را به خواندن این گفتگوی خانوادگی و خاص که با صحبتهای ابتدایی پدر سارینا آغاز و با مشارکت فعالانه همه اعضای این خانواده سهنفره همراه شد، دعوت میکنیم.
این روزها که حس زیبای تولد سارینای عزیز بهعنوان نشانهای از عظمت خداوند دوباره برایمان تداعی شده، بفرمایید که آیا از آن زمان با این دید که کودکی خاص را تربیت خواهید کرد مواجه بودید؟
ما ابتدای امر مثل همه، بسیار خوشحال بودیم که خدای مهربان فرزندی سالم به ما عطا کرده است ولی همسرم، در سن یکسالگی ظاهراً به این مهم رسیده بود که سارینای عزیز با بقیه متفاوت است، چون راحت و زیاد صحبت میکند ولی در کل از سهسالگی متوجه شدیم که با فردی خاص و تربیتی متفاوت روبرو هستیم.
مبنای تربیتی کودک خود را چه چیز قرار دادید آیا الگوی خاصی موردنظر شما بوده؟ تحصیل پدر خانواده در مقطع دکتری فلسفه تعلیم و تربیت و مادری توانمند در رشته حقوق، در این پرورشِ فکری ارزشمند چه نقشی داشته است؟ لطفاً مثالهایی از روش کاری خود با فرزند دلبندتان بیان کنید.
چون خودم و همسرم تحصیل میکردیم و الان هم درحال ادامه تحصیل هستیم، شاید نکته مهم همین ارزشگذاری برای علم است که میتواند مبنای پیشرفت در این زمینه باشد. آشنا کردن سارینای عزیز با زندگینامه اندیشمندان بزرگ جهان هم توانست مبنای کار و افزایش انگیزه در این کودک شود. سارینا هم بهمرور الگوی خودش را در زمینه کاوش علوم پزشکی پروفسور موسیوند، نخستین سازنده قلب مصنوعی در جهان قرارداد ولی حتماً تحصیلات خانواده میتواند در شکوفایی استعداد نقش مهمی ایفا کند.
اینکه سارینا جان از ۳الی ۴سالگی بر زبان فارسی، سپس زبان انگلیسی مسلط شد مرهون چه اقداماتی بود؟ چقدر برای فرزندتان وقت گذاشتید؟ از ارتباط بین خانوادهتان و صمیمت خانواده بگویید؟
در ارتباط با مسلط شدن بر زبان فارسی، ارتباطات اجتماعی میتواند مهم باشد و تشویق کودک به صحبت کردن که متأسفانه گاهی خانوادهها، این را یک نقطه ضعف دانسته و شاید کم صحبت کردن و ساکت بودن کودک را بیشتر میپسندند.
در زمینه مسلط شدن بر زبان انگلیسی هم یادگیری ازطریق الگوبرداری اتفاق افتاد، همینکه متوجه میشد من و مادرش واژههایی بهغیراز زبان فارسی به کار میبریم، تشویق میشد خودش نیز به انجام این یادگیری بپردازد. مهم این است که اجبار نباشد، آن زمان یادگیری پایدار اتفاق خواهد افتاد.
آیا مورد مشابه دیگری در خانوادهتان وجود دارد؟ آیا سارینا دوستانی مشابه خود دارد؟ برای تربیت فرزند به مراکز خاصی مراجعه کردید؟ مکانهایی برای ارتقای این نخبه در نظر گرفتهشده؟ قطعاً مشکلاتی در زمینه تربیتی برای افراد نخبه وجود دارد، چه امکاناتی باید فراهم شود؟ در کشورهای خارجی روند تربیت این افراد و احیاناً مراکز مرتبط به چه شکل است؟
"سمیه فرهاد" مادر این فرانخبه که کارشناسارشد حقوق جزا و جرمشناسی است نظرش بر این است که در میان فامیل ممکن است کودکی با ضریب هوشی بالا دیده شود ولی شاید به شکوفایی نرسیده است.
سارینا معمولاً فقط دوستان مدرسهای دارد ولی در میان اعضای فامیل دو دخترخاله دارد که معمولاً بازیهایش با آنهاست.
سارینای عزیز هم وارد بحث میشود و مهر تأیید بر دو دوست خوبش میزند یکی از آنها را "سونیا قهرمانلو" و دیگری را "مهنا دلالتی" میداند و میگوید دوست دارم همیشه با این دونفر باشم.
پدر سارینا در زمینه آینده نخبهها معتقداست: شکوفایی استعداد این افراد زمانی میسراست که در زمان کودکی تشخیص داده و هدایت شود. آن زمان نهتنها برای خودش بلکه برای بشریت مفید واقع خواهد شد.
مادر سارینا معتقد است: نمیتواند بین تحصیل در ایران و خارج از ایران مقایسه صورت دهد چون سارینا فقط تجربه تحصیل در کشورمان را دارد ولی با توجه به پیشنهادهای ادامه تحصیل در کشورهای اروپایی و آمریکایی، نمیتوان با قطعیت پاسخ داد؛ شاید خروج از ایران بر بهبود شرایط کمکی نکند، فعلاً همهچیز اینجا خوب است و مسئولان بلندپایه کشوری کاملاً با سارینا دوست هستند و مراکز تحقیقاتی مجهز هم در تهران وجود دارد و فعلاً دلیلی بر وجود مشکل خاص و رفتن از ایران نمیبینم.
چاپ حدود 20 جلد کتاب حتی برای افرادی با سن بالاتر هم مستلزم تلاش و وقت زیادی است این موضوع چگونه محقق شد؟ چند ساعت از شبانهروز به مطالعه میگذشت؟ آیا سارینا از کودکی خود راضی ست؟ آیا کودکی کرده؟ اوقات فراغتش چه بوده؟ این تفاوت و تمایز داشتن با دیگر همسالان برای او مانعی نبود؟
پدر سارینا اعتقاد دارد نویسندگی یکی از علایق ساریناست ولی در زمینههای دیگری همانند هنر طراحی، ادبیات کهن، موسیقی و حفظ قرآن به زبان انگلیسی هم علاقه دارد و در کنار هم به این امور میپردازد.
در زمینه کودکی کردن سارینا، برخلاف تصور دیگران، ما هیچگونه دخالتی نکردیم؛ سارینا آنچه را که دوست دارد انجام میدهد فقط ما نظارت و کمی کنترل داریم. زمان مطالعه، خواب، بازی، پارک و غیره به دست خودش صورت میگیرد و واقعاً آزادی کامل و فرصت خلاقیت در خانواده ما وجود دارد.
سارینا معمولاً ۴ ساعت مطالعه دارد و چون یادگیریاش سریع صورت میگیرد نیازی به مطالعه بیشتر نمیبیند.
برای پرورش خلاقیت و تداوم این راه چه برنامهای دارید؟
ما به آرزوی خودمان رسیدهایم و نیازی نداریم آرزوی خودمان را در سارینا ببینیم؛ برای ما انسان شدن و انسان ماندن سارینای عزیز بالاتر از همه خواستههایمان از این کودک است.
سارینا واقعاً مستعد است و حتی میتواند در ورزش هم بدرخشد ولی مهم ایجاد شرایط برای شکوفایی استعداد است که ما هم سعی در ایجاد این شرایط را داشتهایم که امیدوارم باعث کاهش درد و رنج انسانها در آینده شود.
نگاه مذهبی شما و اهمیت دادن به قرآن کریم بهطوریکه فرزندتان قرآن را به زبان انگلیسی میخواند، چه نقشی در تقویت حافظه و افزایش معرفت وی داشته؟
مادر سارینا در زمینه تربیت مذهبی سارینا به پدربزرگ مادریاش اشاره دارد و میگوید در سالیان زیاد این پدربزرگ ارزشمند معلم قرآن بوده است و زندگی پاک او میتواند الگویی برای زندگی آینده سارینا باشد ولی متأسفانه این پدربزرگ اکنون در میان ما نیست. سارینا هم خودش علاقهمند شد قرآن را به زبان انگلیسی فرابگیرد. ظاهراً سارینا کارهای غیرمعمول و سخت را دوست دارد.
ایده اولیه طرحهایی که با موضوعات اجتماعی به تصویر کشیده میشود، چگونه شکل میگیرد از طرح تا عمل را توضیح بفرمایید؟
سارینا در زمینه کارهایش میگوید موضوعی را که برایم مهم است درنظر میگیرم و سعی در به عمل رساندش دارم. مثلاً موضوع حقوق شهروندی و تدریس آن در مدارس نظرم را خیلی به خود جلب کرد تصمیم برای عملیاتی شدنش گرفتم. یک روز به مجلس رفتم و نظرم را با حاج محمدکاظمی نماینده مردم ملایر در مجلس در میان گذاشتم، او هم با مهربانی مرا پذیرفت و قول داد در کمیسیون مربوطه آن را به تصویب برساند.
سارینا در چه انجمنهای عضویت دارد و مهمترین هدفی که برای تحقق آن تلاش میکند، چیست؟ دوست دارد در 10 سال آینده و 20 سال آینده کجا بایستد و چه کند؟
سارینا در انجمنهای علمی مثل بنیاد نخبگان، انجمن نخبگان ایران، مجلس مشورتی نخبگان، پویندگان سلامت ایران و نهادهای دیگری عضو است و سخنرانی داشته است.
دوست دارد در ۱۰ سال آینده به ساخت کلیه مصنوعی دست پیدا کند و آن همان الگویابی از همشهریاش پروفسور موسیوند است.
البته "کودکان کار" هم دیگر وجود نداشته باشد و پیشنهادی هم در زمینه توجه ویژه به کودکان کار به مجلس شورای اسلامی برده است تا شاید قدمی در راه ممنوعیت بهکارگیری این کودکان و رهاشدن از خستگی کار این کودکان مظلوم و معصوم بردارد.
از بین علوم مختلف به کدامیک علاقه بیشتری دارد آیا نگاه فلسفی به دنیا پیچیده نیست؟ چرا وی در انجمنهای مرتبط با فلسفه عضویت دارد؛ این پیچیدگی ازنظر دنیای کودکی 10 ساله چگونه تفسیر میشود؟
لطفاً در مورد تست هوش ساختهشده از نگاه یک کودک و میزان کاربردی بودن آن توضیح بفرمایید؟ و اینکه هوش مهمتر است یا پشتکار؟ و از چه زمانی متوجه هوش سرشار سارینای عزیز شدید؟
تست هوش ساختهشده توسط سارینا نظر روانشناسان را به خودش جلب کرده است؛ من خودم که تخصصم تعلیم و تربیت است واقعاً شگفتزده شدم چون کار زیبا و علمی بود و سارینا معتقد است میتواند ضریب هوشی خیلی بالا راهم بسنجد و با گویههای سخت این تست یقیناً سازنده خود باید، آن نمره آخر و بالاترین را بدست آورد و بازهم مهر تأییدی بر عظمت خداوند و لطف بیکرانش به من و مادر سارینا و دریک نگاه به انسانیت شد.
این تست درصورت بدست آوردن روایی و اعتبار در آزمایش بزرگ میدانی، میتواند جایگزین تمام تستهای موجود باشد که همگی ساخت خارج است.
با توجه به علاقهمندی به نگارش کتاب در خصوص عناوین کتابها و شیوه نگارش آن توضیح دهید؟ منظور از مرحله مطالعات کتابخانهای تا دیگر مراحل نهایی نگارش است.
سارینا در حال حاضر بیشتر به عملیاتی کردن نظریاتش میپردازد مثل همان تدریس درس، آشنایی با حقوق شهروندی در مدارس و یا کودکان کار، معمولاً نویسندگی را در ردههای بعدی قرار میدهد شاید این نشان از رسیدن به سطح بالای انتزاع باشد ولی در کل میگوید اگر موضوعی که ذهنم را به خود مشغول بکند با طراحی یا نویسندگی و یا طرح آن با مقامات به حل آن میپردازم چون رؤیاپردازی دردی از جامعه و ذهن من دوا نخواهد کرد.
با توجه به قرارگیری در ایام اربعین حسینی ایشان سخنرانیهایی با موضوع اربعین داشتند. نگاه سارینای عزیز به دین و واقعه کربلا و اهمیت آشنایی کودکان با مناسبتهای مذهبی و ترویج دین و دیگر مسائل اعتقادی را در صورت امکان بفرمابید؟
اسطورهها و انسانهای بزرگ میتواند در تسکین ناآرامیهای درون بسیارمفید باشند.
امام حسین(ع) نشان میدهد شجاعت و ایثار برای رسیدن به آزادی و آزادگی بسیارمهم و لازم است، زندگی بزرگان دینی ما که بهدوراز مادیات بوده است میتواند سارینای عزیز را بهتر به هدفش برساند. سرگذشت این عزیزان نقشه راه خوبی برای این کودک است.
سخنرانیهای سارینا در دانشگاههای بزرگ تهران و حضور مداوم در صداوسیما و تشویق عزیزان دوستدار علم و دانایی اعتمادبهنفس سارینا را بهجایی رسانده که ما میتوانیم را به معنای واقعیاش عملیاتی میکند.
برای تقویت اعتمادبهنفس و خودباوری کودکتان چه کردید؟ و سارینا برای موفقیت خود در برنامهها ازجمله مدیریت زمان و مطالعه چگونه برنامهریزی میکند؟
سارینا میگوید عامل مهم در موفقیت توکل به خدای مهربان و برنامهریزی علمی است و من تمام کارهایم با برنامه پیش میرود کنترل زمان و ساعت مطالعه و دیگر کارهایم برایم بسیارمهم است کاش شبانهروز بیشتر از ۲۴ ساعت بود.
خاطره شیرین و احیاناً تلخی در مسیر طی شده که مایل هستید با خوانندگان به اشتراک بگذارید؛ بیان بفرمایید؟
سارینا میگوید دخترعمویم آیناز را بسیار دوست دارم و اغلب زمانی که در ملایر اقامت داریم با این دختر مهربان سپری میشود.
در آخرین سفرم به ملایر بهترین خاطرهام رقم خورد و آن زمانی بود که حاج محمدکاظمی نماینده مردم ملایر در مجلس تمام شرایط را فراهم کرد تا من از نقاط تاریخی این شهر دیدن کنم، دیدن شهر زیرزمینی سامن که هنوز برای عموم مردم آزاد نیست برای من باز شد و شگفتزده شدم آنچه دیدم فرهنگ و تمدن چندین هزارساله بود.
تلخترین خاطرهها هم از نگاه سارینا دیدن کودکان کار است که رفتنش به خیابان و دیدن آنها و یا اینکه در کارگاهها کارمیکنند روحش را آزار میدهد.
توصیه سارینا جان و پدر و مادر وی به خوانندگان ما در گروههای سنی مختلف و کلام پایانی شما؟
سارینا به خوانندگان این مصاحبه توصیه میکند، بدانند خدای مهربان در هر فردی استعداد خاصی قرار داده است و باید تلاش و پشتکار داشته باشد تا شکوفا شود و همچنین تنها نباید خودمان را ببینیم، سرنوشت همه باید برایمان مهم باشد.
پدر سارینا هم رمز موفقیت در زندگی را صداقت و پرهیز از دروغگویی میداند. مادر سارینا هم نهادینه شدن انسانیت در هر شخصی را رسیدن به سعادت میداند.
فریدون بابایی، سمیه فرهاد و سارینا بابایی هم در پایان بسیار خوشحال هستند که مورد لطف و مهربانی هم استانیهایشان قرار دارند و افتخار میکنند متولد مهد و تمدن ایرانزمین هگمتانه هستند.
اصولاً همکلام شدن با فرانخبهها تجربه جالبی بود با ملاحظاتی نانوشته بااینهمه و از روی خوششانسی در مقابل فردی قرار داشتم که حرفهای بسیاری برای گفتن داشت و چه چیزی بهتر از این برای من مصاحبهشونده.
در اینجا پرانتزی باز میکنم برای بیشتر خواندن از سارینا.
- همه به من میگویند بچگی کردی؟ البته این سؤال هم از پدر و مادرم پرسیده میشود. یک روز از معاون وزیرعلوم پرسیدم «بالاخره ما نفهمیدیم بچگی کردن چی است. آقای دکتر شما به من بگید؟» پاسخ داد: «سارینا، وقتی ما بزرگسالها خودمان نیستیم و درواقع فیلم بازی میکنیم بچگی نمیکنیم ولی اگر خودت باشی و نقش بازی نکنی، درواقع داری بچگی میکنی».
اگرهم منظور از بچگی بازی کردن است که من حسابی به بازی میپردازم مخصوصاً با عروسک که خیلی دوست دارم.
- جمله فیلسوفان را دوست دارم، فنی و کاربردی است. جمله سقراط که گفت: «من داناتر از شما هستم، چون من میدانم که نمیدانم ولی شما نمیدانید که نمیدانید» را بسیار دوست دارم چون وقتی بدانیم که نمیدانیم برای دانستن تلاش خواهیم کرد.
- برادر و خواهری ندارم و خیلی دوست دارم داشته باشم شاید باهم یک کار بزرگ انجام دادیم، کاش داشتم.
- بهتراست خانوادهها، زیاد اجازه ندهند، بچهها از فضای مجازی استفاده کنند و البته خود بچهها باید به این نکته پی ببرند که کتابها بهترین دوست و همراه آنهاست، فضای مجازی آنها را از اهدافشان بسیار دورمیکند و حتی مشکلات جسمی هم پیدا میکنند؛ خود پدر و مادرها الگوی بچهها هستند اول خودشان سعی کنند به بچهها اهمیت بدهند، حرف آنها را بشنوند و بهجای فضای مجازی در فضای واقعی باشند.
- مهمترین دغدغه پدر و مادرم، غذا خوردن من است؛ آنها عقیده دارند چون زیاد فعالیت میکنم ممکن است ضعیف و ناتوان بشوم، امیدوارم یک روز بتوانم خواسته آنها را برآورده کنم و حسابی غذا بخورم.
- جملات منفی را دوست ندارم، روحیه افراد را خراب میکند، بهتراست همیشه از جملات مثبت و زیبا استفاده کنیم من خودم همیشه میگویم میشود و میتوانم و واقعاً انجام میشود.
- یک روز که در یک بازدید روبروی آقای دکتر نعمت زاده بودم و صحبت میکردم ناگهان در میان صحبتهای من، مرا به روی دست گرفت تا همه مرا ببینند که یکلحظه جا خوردم، که وزیر صنعت و معدن مرا به روی دست گرفته و همه در حال عکس گرفتن بودند.
- دوست دارم همه دنیا صلح باشد و هیچ کودکی شب با استرس نخوابد.
- معلمان واقعاً، یکی از پاکترین و بهترین انسانها هستند و انگیزه عالی برای پیشرفت دانشآموزان هستند دست همه آنها را به نشانه احترام میبوسم. هیچگونه مشکلی برای پیشرفت من وجود ندارد، امیدوارم بتوانم زحمات آنها را جبران کنم.
- یکی از خاطرات زیبای من در زمینه کتابخوانی، طرح "کتابت را جابگذار" بود. با دعوت شدن به نشست کتابخوان، با ایجاد شرایط، این طرح کشوری را به مرحله اجرا گذاشتیم تا تشویقی باشد، برای مردم تا به خواندن کتاب روی بیاورند.
- زمانی که برای حمایت از کودکان کار در البرز سخنرانی کردم، در حین سخنرانی من بسیاری گریه میکردند و پایان آن سخنرانی آقای استاندار به همه اعلام کرد بلند شوید و همه ایستاده مرا تشویق کردند.
- بهزودی به ملاقات معاون وزیرعلوم میروم حتماً نشریه شما رو میبرم نشان ایشان میدهم البته همیشه به ایشان میگویم همدان تمدن آریایی دارد.
انتهای پیام/ص
دیدگاهها