بلوغ دختران بلوغ دختران بلوغ دختران بلوغ دختران بلوغ دختران بلوغ دختران بلوغ دختران زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن
به گزارش شبنم همدان به نقل از مهرخانه:
زنانگی و بدن (نگاهی جامعهشناسانه به بلوغ)
نویسنده: منصوره موسوی
انتشارات مروارید؛ 1394
در پیشگفتار کتاب «زنانگی و بدن» آمده است: "شاید خیلی از دانشآموختگان جامعهشناسی از خود پرسیده باشند که چرا بهرغم حضور اجتماعی زنان و کودکان در عرصههای عمومی اجتماعی در دوران مدرن، مدت زیادی طول کشید تا مطالعات مربوط به زنان و کودکان به عرصه جامعهشناسی وارد شد؟ شاید ساختار مردانه علم در ابتدای قرن نوزدهم بتواند پاسخی بر چشمپوشی بسیاری از جامعهشناسان از این سنخ اجتماعی باشد. ویرجینیا وولف در کتاب «اتاقی از آن خود» علوم و فنون و ادبیات را عرصهای میداند که تا مدتها در اختیار مردان و برای مردان بوده است. امروزه زنان به مدد جنبشهای اجتماعی و علمی توانستهاند این دیوار را بشکنند و تا حدود زیادی علوم و فنون و ادبیات را از مرزها و محدودههای جنسیت جدا کنند".
از دیدگاه این کتاب مهمترین موضوعی که جامعهشناسی، بهخصوص در عرصه مطالعات دختران نوجوان باید به آن بپردازد، بلوغ است. بلوغ دختران در جامعه ما در هالهای از مذهب، اسطوره و تابو و هنجارها و ارزشهای اجتماعی مدرن و پیشامدرن پوشیده شده و تبدیل به عرصهای وهمآلود و مرزی شده که سبب میشود دختربچهها گاهی زودتر از آنچه تصور میشود به دنیای بزرگسالی گام گذارند.
نویسنده به همین منظور در این کتاب، به مطالعه دخترانی پرداخته است که در سن بلوغ، یعنی سنین دوازده تا پانزده سالگی هستند. سنینی که مرز میان دنیای بزرگسالی و کودکی است. دوره بلوغ، دوره به نسبت کوتاهی از تجربه بدنی است که مجموعهای از ارجاعات فرهنگی-اجتماعی آن را در بر میگیرد. عدم حد و مرز ناشی از ساختارهای فرهنگی- اجتماعی باعث میشود گاه دختران قبل از سن بلوغ وارد مرحله بزرگسالی شوند (مثل ازدواجهای زودرس در بین برخی اقوام و گروههای اجتماعی) یا سن مشخصی برای آن در نظر گرفته نشده باشد (سن بلوغ از نظر وظایف شرعی، قوانین مدنی، قوانین مجازات اسلامی، قوانین آموزشی سنین متفاوتی را در برمیگیرد). بنابراین سن بلوغ با تأثیر گرفتن از ساختارهای اجتماعی-فرهنگی میتواند به گونههای متفاوتی تعریف شود.
در این کتاب بلوغ به عنوان مرحلهای مطالعه شده است که دختران، بدن و جنسیت خود را تجربه میکنند. این مطالعه براساس پژوهشی کیفی در مناطق مختلف شهرهای تهران و مشهد و چند روستای استان خراسان، شیراز و گرگان و زابل به شیوه تصادفی بوده است که اطلاعات به صورت مصاحبه عمیق و نیمهعمیق با یکصد و پنجاه نفر دختر نوجوان گردآوری شده و به صورت کیفی مورد تحلیل قرار گفتهاند. نویسنده در این کتاب کوشیده است تا رویارویی دختران نوجوان را با تغییراتی که در کالبد آنها اتفاق میافتد و عوامل اجتماعی را که در این راستا منجر به ازخودبیگانگی آنها با بدن و جنسیتشان میشود، مورد بررسی قرار دهد.
کتاب «زنانگی و بدن» در پنج بخش تهیه شده است. بخش اول کتاب با عنوان «جامعهشناسی بدن» بحث مفصلی در مورد جامعهشناسی بدن را مطرح میکند. بحث بر سر بدن قدمتی طولانی دارد، از اندیشههای فیلسوفان یونان باستان گرفته تا آموزههای مسیحیت که قائل به دوپارگی وجود انسان یعنی جسم و جان بودند (ص19). اگرچه مفهوم «بدن» آنگونه که امروزه در جامعهشناسی کاربرد پیدا کرده در روزگار گذشته جایی نداشت، اما زمینههای طرح چنین نظریهای و اهمیتی که مبحث بدن در میان جامعهشناسان یافته است، ناشی از اومانیسمی است که انسان را محور جهان میداند؛ انسانی که نه محمل روح خدا، بلکه در طبیعت و با طبیعت زندگی میکند و غرایزش او را احاطه کردهاند (ص 22).
عنوان بخش دوم کتاب «بدن زنانه و بلوغ» است. در مقدمه این بخش آمده است: اغلب فکر میکنیم یکی از دشوارترین مراحل زندگی هر فرد، دوران بلوغ است. کتابهای روانشناسی زیادی هم انباشته از دستورالعملهایی همگانی درباره چگونگی طی کردن دورهای است که به آن «بحران بلوغ» میگویند. نگاه بسیاری از این کتابها به بلوغ، نگاهی خطی-تکاملی است، که به گریزناپذیری این بحران و اینکه هر فردی کمابیش آن را تجربه میکند اشاره دارد و البته پربیراه نیز نیست. ما همواره نوجوانانی را میبینیم که با این بحران دست و پنجه نرم میکنند و نیاز به راهنمایی مشاوران و روانشناسان دارند. اما مطالعات علوم اجتماعی، بهویژه مردمشناسی، انگارههای دیگری را در این رابطه مطرح میکند. مردمشناسان با تکیه بر نظریههای تکثرگرایانه به جوامع و زندگی انسانها با پژوهشهای میدانی، مناسبات بسیار متنوع و گوناگونی را بین افراد مورد مطالعه قرار دادهاند که انسان را از دیدگاههای فیزیولوژیک و روانشناسانه تکاملی- خطی فراتر میبرد (ص37).
در بخش سوم کتاب با عنوان «جنسیت و هویت اجتماعی دختران نوجوان» نویسنده بر این نکته تأکید دارد که کلیشههای جنستی که از بدو تولد به صورت جریان اجتماعی شدن با ساختاری دوگانه درباره پسران و دختران آغاز میشود و همه رفتارهای آنها را تحتالشعاع قرار میدهد، در دوران بلوغ به اوج خود میرسد (ص 51).
«بدن و هویت اجتماعی دختران نوجوان» عنوان بخش چهارم کتاب است که موسوی با توجه به جوان بودن این بحث در جامعهشناسی، به این بحث از سه زاویه بدن و سبک زندگی، بدن و قدرت اجتماعی و بدن و سلطه مردانه پرداخته است. او در نهایت در بخش پنجم کتاب «از خودبیگانگی جنسیتی»، از خودبیگانگی جنسیتی را چنین تعریف میکند: وضعیتی که دختران نوجوان را نسبت به رشد جسمانی، آینده و ورود به دنیای زنان بزرگسال، دچار هراس و نگرانی میکند. آنها در این سنین با بدن خودشان بیگانه میشوند و از رشد آن میهراسند و دچار انفعال و بیقدرتی و گاه انزوا میشوند. دلایل بیگانگی آنها با خویش، نه تغییرات جسمانی، بلکه عوامل متعدد اجتماعی است که بلوغ دختران را بهویژه در جامعه سنتی و نیمهمدرنی مانند ایران در برگرفته است (ص 100).
کتاب زنانگی و بدن (نگاهی جامعهشناسانه به بلوغ)، به قلم منصوره موسوی توسط انتشارات مروارید در سال 1394 با قیمت 90000 ریال به بازار کتاب عرضه شده است.
انتهای پیام/ص
بلوغ دختران بلوغ دختران بلوغ دختران بلوغ دختران بلوغ دختران بلوغ دختران بلوغ دختران زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن زنانگی و بدن جامعه شناسی بدن جامعه شناسی بدن جامعه شناسی بدن جامعه شناسی بدن جامعه شناسی بدن جامعه شناسی بدن
دیدگاه شما