به گزارش شبنم همدان به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، به نقل از کاشان اول؛ رتبه چهار کنکور رشته انسانی امسال، اهل سهده برزک کاشان است. ژن برتری ندارد. حافظ کل قرآن است. در یک خانواده چهارنفره که پدر کارمند و مادر خانهدار است. یکی لیسانس دارد و آن یکی دیپلم. پدرش میگوید زینب را از دوسالگی به جامعهالقرآن کاشان بردیم و دوران ابتدایی را هم در مدرسه قرآنی گذراند. بعد از آن هم وارد مدرسه تیزهوشان شد تا سال کنکور. از آقای «ابن علی» میپرسیم که آیا در مورد زینب، درگیر مشکلات و بحرانهایی که نوجوانها و جوانها عموماً دچار هستند، بودید یا نه؟ با خنده، «نه» کشیدهای میگوید و اضافه میکند که: زینب ما را هم نصیحت میکرد! و تذکر میدهد که البته بیشتر زحمت زینب را مادرش میکشید که خودش هم حافظ قرآن است.
پدر زینب میگوید در زندگی سعی کردهام کسی از من ناراضی نباشد. هدفم این بوده که لقمه حلال به دست بیاورم. هرچه هم دارم، از برکت قرآن است.
با «زینب ابن علی» که این چند روز حسابی برای جواب دادن به سوال های رسانهها وقت گذاشته، مصاحبه کوتاهی میکنیم. میخواهیم سوال هایی بپرسیم که هم کلیشهای باشد و هم نباشد! خواهی نخواهی باید در مورد ساعت درس خواندن یک رتبه تک رقمی هم پرسید!
کنکور چقدر ملاک دقیقی برای سنجش تواناییها و استعدادهای دانشآموزان است؟
40 درصد کنکور مربوط به یادگیری و مطالعات شخص و 60درصد، مدیریت زمان است. فقط هم خواندن درس نیست. معنویت انسان تعیین کننده است.
اما در مورد شیوه کنکور و روش سازمان سنجش به نظر من اگر نمره های هر درس را همان سال تحصیلی جمع بندی کنند و در کنکور تاثیر بدهند، بهتر است. چون ممکن است دانش آموزی در سال چهارم، نتواند به اندازه سالهای گذشته تلاش کند و در مقابل، دانش آموزی که فقط یک سال آخر را تلاش کرده موفق شود و این به دور از عدالت است. ارزیابی سال به سال، به عدالت نزدیکتر است.
چه شد که شما رتبه اولی های کنکور شدید؟
دنبال رتبه تک رقمی نبودم. این هم نبود که دوست داشته باشم تک رقمی بشوم و دیده بشوم. تیپ شخصیتیام طوری است که دنبال شهرت نیستم و به مطرح شدن، علاقه ندارم. دوست دارم ناشناخته باشم و برای خودم زندگی کنم.
ولی در همین دو سه روز حسابی دیده و شناخته شدید!
شما تفاوت خودتان را با دور و بری ها و هم سن و سالهای خودتان در چه می بینید؟
احتمالا انس با قرآن.
اگر می توانستید به گذشته برگردید، آیا تغییری در برنامههای زندگی و تحصیل خود میدادید؟ یا بر همین روال پیش میآمدید؟
بر همین روال پیش میآمدم. شاید از برخی وقتهایی که از دستشان دادم، بیشتر استفاده میکردم.
وجه اشتراک نفرات برتر کنکور چیست؟
فکر می کنم عمیق نگاه کردنشان باشد. به درس خواندن و کلاً به زندگی.
نخبه کیست؟
نخبه کسی است که تک بعدی نباشد. صرف اینکه رتبه چهار کنکور بشوی، نخبه نیستی. این یک شروع است. کسی نخبه است که در همه عرصه های زندگی موفق باشد. هم عرصه تحصیل، معنویت، ورزش و … . چه بسا افرادی که رتبههای برتری داشته و در رشته و دانشگاه سطح بالایی هستند، اما در زندگی خودشان موفق نیستند.
ارتباط شما با معلمان و مسئولان در دوران مدرسه چطور بود؟
معلمان و مسئولان در مدرسه ما واقعا مادرانه برخورد میکنند. اگرچه مدرسه تیزهوشان است و همه فکر میکنند که اینجا فقط درس میخوانند، اما فضای مدرسه فقط درس نیست. معنویت هم هست. مدیر و معاونان ما جو معنوی را در مدرسه برقرار کردهاند که دانش آموز تک بعدی نباشد.
چه عوامل و افرادی بیشتر از بقیه در موفقیت شما سهیم بودهاند؟
اول خدا، بعد ائمه و امام زمان و قرآن و افراد را هم بخواهم بگویم، پدر و مادرم و بعد هم مدیرم در مدرسه و معاون آموزشی و تک تک معلمان هرکدام به نوبه خود چه از لحاظ آموزشی و چه به لحاظ روحیه دادن، زحمت کشیدند.
تفریح شما در دوران کنکور چه بود؟
استخر میرفتم. گاهی اوقات هم با پدر و خانواده، بیرون میرفتیم برای گردش.
رفیق صمیمی هم داشتید؟
بله.
نقش او در موفقیت شما چه بود؟
رفقای مدرسه از ته دل آرزوی موفقیت میکنند و از موفقیت انسان خوشحال میشوند و هرنکته ای بدانند، به لحاظ آموزشی، دریغ نمی کنند. رفقای بیرون از مدرسه هم روحیه می دهند.
بزرگترین راهنمای زندگی شما چه کسی بوده است؟
مادرم.
در موقعیتهای دشوار سال کنکور، چه کار میکردید؟
موقعیت دشوار آنچنانی پیش نیامد، ولی اگر مسائل درسی و سختی های آموزشی مدنظر شماست که گاهی درسی را نمیتوانی بخوانی یا … در این موارد، بیشتر قرآن میخواندم. چرا که اگر میخواستم فکر کنم یا مشورت کنم، آشفتگی روحیام بیشتر میشد.
برنامه مشخصی برای تلاوت روزانه قرآن داشتید و دارید؟
روزی حداقل یک جزء را میخواندم و میخوانم.
حتی در ایام کنکور؟
بله. علاوه بر آن، ختم قرآن هم نذر کرده بودم.
روزی چند ساعت درس میخواندید؟
در تابستان قبل از کنکور، خیلی نمیخواندم. علاوه بر مدرسه رفتن، سه چهار ساعت درس میخواندم. شش ماه اول سال هم زیاد نبود. حدود هفت هشت ساعت. ولی بعد از عید، کمتر از 9 ساعت نمیشد.
کلاس کنکور میرفتید؟
نه.
اگر از یک دانشگاه اروپایی یا آمریکایی دعوت داشته باشید برای تحصیل در خارج از کشور، قبول میکنید؟
نمیدانم. به دانشگاه تهران هم که فکر میکنم به لحاظ دوری مسیر و سختیهایش، سست میشوم؛ خارج از کشور که جای خودش.
به چه رشتهای فکر میکنید برای تحصیل در دانشگاه؟
هنوز تصمیم نگرفته ام. چون حوزه هم ثبت نام کرده ام و میخواهم کنار دانشگاه بخوانم.
تصویری که از دانشگاه در ذهن شماست چیست؟
فکر می کنم به لحاظ فرهنگی، محیط مدرسه سالم تر باشد. و به لحاظ آموزشی هم فکر می کنم محیط مدرسه نظم بیشتری دارد. به هر حال دانشگاه هم یک دوره از زندگی انسان است و میتواند سازنده باشد.
خوشبختی در چیست؟
اینکه خود انسان احساس آرامش بکند. کاری نداشته باشد به اینکه بقیه افراد در مورد او چه میگویند.
موفقیت خودتان در کنکور را به چه کسی تقدیم می کنید؟
(بعد از چند ثانیه مکث)نمی دانم. تا الان در موردش فکر نکردم.
حرف پایانی؟
فکر نمی کنم این رتبه من، تضمین کننده موفقیتم در آینده باشد. شاید یک تصور عمومی اشتباه باشد. خیلیها هستند که رتبه خوبی هم نیاوردهاند ولی در آینده موفق شدهاند. من رتبههای برتر از خودم دیدهام که آینده چندان درخشانی نداشتهاند.
زینب ابن علی، 10 سال دیگر کجاست؟
دوست دارم به شخصینی تبدیل بشوم که هم از نظر علمی و هم دینی، حداقل مایه افتخار پدر و مادرم باشم.
برای شما آروزی موفقیتهای روزافزون داریم.
انتهای پیام/
دیدگاه شما