11. مهر 1396 - 15:33   |   کد مطلب: 18838
گفتگو با کارشناس علوم قرآنی درباره حوادث یازدهم و دوازدهم محرم:
اسرای دفاع مقدس به یاد اسرای کربلا سختی ها را تحمل کردند
اسرای دفاع مقدس هر روز را به یاد اسارت خانواده امام حسین سپری کردند و با ایمان و شناخت و آگاهی از مشقتهای این مسیر در راه دفاع از ارزشهای اسلام و کشور خود گام برداشتند و امروز ایران سربلند اسلامی مدیون غیورمردان دفاع مقدس و شهدای آن دوران است.
شبنم ها, shabnamha,shabnamha.ir afkl ih, شبنم همدان,

به گزارش شبنم همدان: 

حوادث یازدهم و دوازهم محرم

استاد حوزه علمیه اظهار داشت :عمر بن سعد ملعون روز یازدهم محرم سال 61 ه.ق تا ظهر در زمین کربلا ماند و کشته شدگان سپاه خود را خاک کرد و بر آنها نماز خواند .در حالی که بدن امام حسین (ع) و 72 تن از یاران گران قدرش بر زمین داغ کربلا باقی مانده بود .هنگام ظهر عمر بن سعد دستور داد اهل بیت امام حسین (ع) را بر شتران برهنه سوار کنند ,حضرت زین العابدین (ع) را نیز با غل و زنجیر بر شتر سوار کردند .هنگام حرکت کاروان اسراء از کنار قتلگاه به یکباره غوغایی به پا خواست و  صدای شیون و گریه بانوان بلند شد.

 

گفتگوی حضرت زینب با بدن برادر

وی افزود: حضرت زینب (س)با چشمی خون فشان رو به بدن مطهر  برادر کردند و فرمودند :"به فدای آنکس که سپاهش روز دوشنبه غارت شد به فدای آنکه ریسمان خیامش را قطع کردند! به فدای آنکس که نه غایب است تا امید بازگشتنش باشد نه مجروح است تا امید بهبودش باشد! به فدای آنکس که جان من فدای او باد. به فدای آنکس که با دلی اندوهناک و با لبی عطشان او را شهید کردند. به فدای آنکس که از محاسنش خون می چکد ."نکته قابل توجه در فرمایش حضرت زینب (س) این است که ایشان غارت خیمه ها را روز دوشنبه بیان فرموده اند در حالی که بنا به گفته  تاریخ نویسان واقعه عاشورا  روز جمعه یا شنبه بوده است .از این رو باید گفت کلام بلند حضرت زینب (س) به روز دوشنبه ای اشاره دارد که غاصبان خلافت در سقیفه بنی ساعده دور هم جمع شدند تا سنگ بنای انحراف و گمراهی میلیون ها مسلمان را بنا نهند .در حقیقت شمر ملعون خنجری را که در عصر عاشورا بر گلوی مبارک امام حسین (ع) قرار داد که  غاصبان خلافت در سال 11ه.ق آن را از غلاف بیرون آورده و برای کشتن امام حسین (ع) آماده کرده بودند .

این کارشناس علوم قرآنی خاطر نشان کرد: در روز یازدهم عمر بن سعد ملعون به کوفه آمد و عبید الله بن زیاد با برگزاری مجلس باشکوهی اذن عمومی داد تا مردم در مجلسش حاضر شوند. آنگاه سر مقدس امام حسین (ع) را مقابل او گذاشتند و عبیدالله بن زیاد به راس مبارک امام حسین (ع)نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می کرد .در این هنگام زید بن ارقم برخواست ,در حالیکه می گریست فریاد زد :"چوبت را از لب و دندان حسین (ع) بردار من با چشم خود دیدم رسول خدا (ص) بوسه بر این دهان می زد ."

 

حضرت سجاد (ع) : بازار شام جای عیزان ما نبود

کارشناس علوم قرآنی در خصوص شهادت امام سجاد (ع)اذعان  داشت :امام سجاد (ع)34سال در فراق پدر گریه کرد و گفت: "بازار شام جای عزیزان ما نبود ."دستگاه اموی با گذشت زمان به شیوه های مبارزاتی  امام سجاد (ع) پی برد و دریافت که ادامه حیات امام با شرایط و اوضاع زمامداری آنها نمی سازد لذا تصمیم به قتل حضرت گرفتند.

 

انگیزه های دستگاه خلافت برای قتل امام سجاد (ع)

 به طور کلی چهار عامل اصلی انگیزه قتل امام سجاد(ع)از نظر دستگاه حاکم بود .1.وسعت نفوذ امام .در طول 35 سال بعد از واقعه کربلا امام سجاد (ع) توانست از طریق دعاها و نشر معارف اسلامی توانست یارانش را منسجم نماید و اگاهی های لازم را به آنها بدهد. امام سجاد (ع)معارف ناب و عمیق اسلام حقیقی را از طریق دعا ترویج فرمود  و این خطر بزرگی برای دشمن محسوب می شد .2.بغض و حسادت ؛ عبدالملک ,هشام ,ولید حتی جمعی ازبزرگان بنی امیه به امام سجاد (ع)حسادت می ورزیدند چرا که مردم از روی فهم و درایت نسبت به امام عرض ارادت داشتند .3.افشاگری ؛ امام سجاد در هر فرصتی واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (ع) و اسارت خاندان پیامبر(ص) و مظلومیت خود را برای مردم بیان می کردند .4.ترس ازقیام ؛ دستگاه خلافت تصور می کرد که اگر امام علمی بلند کند به خاطر محبوبیت و نفوذ معنوی آن حضرت حتی کسانی که دوست اهل بیت هم نیستند زیر آن پرچم جمع می شوند و علیه حکومت اموی قیام کنند .

حسینی تصریح داشت :دوران عمر پر برکت امام سجاد( ع)در یکی از حساس ترین دوره های تاریخ واقع شده بود .ولید بن عبدالملک از امام سجاد( ع) کینه داشت و می گفت :"من تا وقتی علی بن الحسین در دنیا باشد راحت نیستم ."ولید زمانی که زمام حکومت را در دست گرفت تصمیم گرفت امام سجاد(ع) را به قتل برساند لذا زهر کشنده ای برای کار گزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد زهر را به امام بخوراند امام سجاد (ع)در سن 57 سالگی در مدینه به شهادت رسید .

اسارت پیروان امام حسین در جنگ تحمیلی

پس از گفتگو در خصوص اسارت خاندان اهل بیت (س)سیده فاطمه حسینی در خصوص اسارت علی اکبر حسن زاده (دایی خود )بیان کرد   :دو تن از دایی های بنده   علی اکبر حسن زاده 22 ساله و حسین حسن زاده 18 ساله در جنگ تحمیلی حضور داشتند حسین حسن زاده در اردیبهشت ماه  1364 به مقام رفیع شهادت نائل شد اما علی اکبر حسن زاده در شهریور  ماه سال 1364 مفقود اعلام شد.

به دلیل نگرانی هایی که در بین اعضای خانواده به وجود آمده بود . پدر و پدر بزرگم به خط مقدم جبهه مراجعه کردند تا اطلاع و اگاهی از علی اکبر به دست اورند اما هیچ یک از افراد و اشنایان زخمی شدن و شهادت او را مشاهده نکرده بودند. به  ناچار به بیمارستان های مختلف مراجعه کردند اما هیچ گونه ردی از او به دست نیاوردند.

 

بی قراری های مادر در دوران اساسرت فرزند

وجیهه طاهری (مادر گران قدر شهید و آزاده بزرگوار ) هر روز  به دیدار  جانبازان بستری در بیمارستان ها می رفت تا بلکه خبری از فرزند مفقود الاثر  خود بدست آورد. ماجرای جالب توجه ای که در این بین به وجود آمد، این است که مادر بزرگم   پرستاری از یکی از جانبازانی که کاملاچهره اش سوخته است و تنها از لحاظ قد و هیکل شبیه علی اکبر است را به عهده می گیرد و با عشق و محبت به مراقبت از او می پردازد  اما پس از چند روز که آن جانباز بزرگوار قدرت تکلم خود را به دست می اورد متوجه می شود او علی اکبر حسن زاده نیست با وجود اینکه آن جانباز از ناحیه دو پا و دو چشم کاملا اسیب دیده بود همه اعضاء خانواده آرزو می کردند  که ای کاش علی اکبر حسن زاده باشد تا از رنج انتظار رهاشوند .

 

انتظار سخت تر از اسارت است

سیده فاطمه حسینی اضافه کرد :تا سال 1367 هیچ گونه اطلاع و اگاهی از علی اکبر به دست نیاوردیم تا اینکه از طریق نامه صلیب سرخ متوجه شدیم او در اردوگاههای عراقی به سر می برد شاید دور از ذهن باشد اگر بگویم انتظار  سخت تر از اسارت است خانواه من ان روز توانستند نفس راحتی بکشند .

علی اکبر حسن زاده و دیگر اسرای دفاع مقدس هر روز را  به یاد اسارت خانواده  امام حسین سپری کردند و با ایمان و شناخت و آگاهی از مشقتهای این مسیر در راه دفاع از ارزشهای اسلام و کشور خود گام برداشتند و امروز ایران سربلند اسلامی مدیون غیورمردان دفاع مقدس و شهدای آن دوران است.

انتهای پیام / 

دیدگاه شما

آخرین اخبار