5. آبان 1396 - 11:23   |   کد مطلب: 19192
ازدواج با خود یا «خود شیفتگی»
سولوگامی رهاورد دنیای مدرن
از دید کارشناسان حوزه‌های روانشناسی علت اصلی ازدواج با خود، «خود شیفتگی» در افرادی است که کسی را به اندازه خودشان دوست ندارند و نمی‌خواهند با فرد دیگری باشند برای همین دوست دارند با خودشان ازدواج کنند و شادی آن را با کسی تقسیم نکنند.
سولوگامی,خودشیفتگی,ازدواج با خود,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih,شبنم ها;

به گزارش شبنم همدان به نقل از طنین یاس : معصومه طاهری - همگان به خوبی می‌دانیم که ازدواج هسته اول ایجاد خانواده و آن نیز به نوبه خود واحدی در سنگ بنای جامعه انسانی و بشریت است، لذا نوع پایه گذاری و میزان اندیشه و تدبر درباره آن  در میزان پیشرفت یا انحطاط سقوط یا صعود جامعه تأثیر زیادی دارد. ازدواج  در ادیان الهی مورد توجه است  و پیروان خود را به آن تشویق و ترغیب می‌کنند و اما از نظر دین اسلام هم ازدواج پیمانی مقدس است، پیمانی که برقراری آن براساس مقررات آداب و رسوم، تشریفات و قوانین خاصی است امر مقدسی که از دو بُعد روحی و جنسی قابل بررسی است و توجه کافی به هر دو بعد در تحکیم این امر، اهمیت به سزایی دارد و دارای مجموعه‌ای از اهداف انسانی و مقدس است که باید در سایه آن به همه نیازهای انسان جواب داده شود و مسیر زندگی به طرز صحیح طی شود؛ در واقع ازدواج پاسخ مثبت به فطرت و ذات انسانی افراد است  که به دنبال آن باعث ایجاد امنیت و آسایش، بقای نسل، احساس مسئولیت و.... می‌شود و تنها اراضای نیاز جنسی افراد محسوب نمی‌شود، بلکه آثار و نتایج فردی و جمعی بسیاری به همراه دارد .

خداوند تبارک و تعالی هم در قرآن به فلسفه نیاز دو جنس مخالف به همدیگر اشاره کرده است که نشان از توجه بنیادین اسلام  به این  مسئله مهم دارد مثلا در آيه 21 سوره روم خداوند می‌فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ َلآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ « و از نشانه‏هاى او اين‌كه از نوع خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در کنار آن‌ها آرامش يابيد و ميان‌تان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين نعمت براى مردمى كه مى‏انديشند قطعا نشانه‏هايى است.» در اين آيه مبارکه هدف از خلقت دو زوج زن ومرد ، سکونت و آرامش برای هر دو است و با تعبير پر معني «لِتَسْكُنُوا» مسايل بسياری را مطرح کرده است، مانند اين تعبير قرآنی در آيه 189 سوره اعراف  هم آمده است چه آن‌که اين آرامش از  آنجایی ناشی مي‌شود که اين دو جنس مخالف، مکمل يکديگر و مايه شکوفايي و پرورش استعدادهای يکديگر مي‌شوند به گونه‌ای که هر يک بدون ديگري ناقص است و طبيعی است که ميان يک موجود و مکمل وجود او چنين جاذبه نيرومندی وجود داشته باشد.

آرامش و سکونت ذو ابعاد از طریق ازدواج  دارای جنبه‌های جسمی، روحی، فردی و اجتماعی است. از منظر جامعه شناسی و روانشناسی بيماری‌هايی که به خاطر ترک ازدواج برای جسم و روان انسان همچنین سلامت  جامعه پيش مي‌آيد قابل انکار نيست. از سویی عدم تعادل روحي و رواني و ناآرامي هايي که افراد مجرد با آن دست به گريبانند کم و بيش بر همه روشن است که عمدتا ناشی از تنهایی و نبود  همراه و همسر برای فرد است  تا باعث سکینه و آرامش یکدیگر باشند.

ازدواج یک پدیده اجتماعی اثرگذار

از آنجا که ازدواج پديده‌اى دقيقاً اجتماعى است سريعا صبغه‌اى اجتماعى پیدا می کند. يعنى به رنگ جامعه‌اى که در آن جاى دارد. اين ويژگى موجب مى‌شود که در هر جامعه اشکال و انواعى خاص  داشته باشد. مانند ازدواج خصوصی، گروهی، دوستانه، آزمایشی، ازدواج با ارواح و... که هرکدام برگرفته از شرایط اجتماعی جامعه مورد نظر  صورت می‌گیرد اما با همه اینها بعد از ازدواج‌های نامتعارف و غلط اجتماعی همجنس‌گرایان یا ازدواج با حیوانات و شاهد اتفاق عجیب دیگری در این حوزه هستیم به نام ازدواج با خود یا سولوگامی هستیم؛  رفتار اجتمای غلط  واپس گرایانه بشری و مد تازه‌ای که در بین غربی ها رواج پیدا کرده است و متاسفانه با تبلیغات متعدد در بین جوامع شرقی و سنتی نیز کم و بیش نفوذ کرده است؛ چنان‌چه برخی ناآگاهانه و از سرجهالت سعی در عملی کردن سولوگامی را دارند.

  این مد غلط که به دنبال دنیای لیبرال و فردگرای اروپای مدرن ایجاد شده، رسم جدیدی است که در آن افراد با خودشان ازدواج می‌کنند؛ یعنی فرد دوستان و آشنایان را به جشن عروسی خودش دعوت می‌کند جشنی که خبری از مردی به نام داماد  در کنار عروس نیست، بلکه خودش به تنهایی جلوی آیینه می‌ایستد و بعد از قرائت خطبه یا دعای مربوط به ازدواج به خودش بله و رای مثبت می‌دهد و از آن به عنوان ازدواج یاد می‌کنند؛ در این میان شرکت‌های گوناگون سودجو و فرصت طلبی هم در این زمینه ایجاد شده‌اند و به این افراد خدمات رسانی می‌کنند. برای نمونه یک شرکت آمریکایی با نام با خودم ازدواج کردم بسته‌های کادویی را با یک حلقه ازدواج به‌فروش می‌رساند و ازاین رویه غلط برای منافع و بقای خود حمایت می‌کند.

سولوگامی  براساس خودشیفتگی و نارسیس

اصولا در دید کارشناسان و افراد مختلف در حوزه‌های روانشناسی علت اصلی ازدواج با خود، «خود شیفتگی» در افرادی است که کسی را به اندازه خودشان دوست ندارند  و نمی‌خواهند با  فرد دیگری باشند برای همین دوست دارند با خودشان ازدواج کنند و شادی آن را با کسی تقسیم نکنند. در همین راستا کریستوفر لاش، نویسنده و منتقد فرهنگی در کتاب پرفروش خود با عنوان «فرهنگ خودشیفتگی» که بر اساس مقاله کلاسیک زیگموند فروید با نام «در مورد خودشیفتگی» نوشته ‌شده، ازدواج با خود را یک پیامد منطقی از خودشیفتگی و نارسیس دانسته است. در روان‌شناسی خودشیفتگی یا نارسیسیسم بیانگر عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشت‌های درونی است. احساس خودبزرگ‌بینی و عشق بیش‌ از حد به خود که فرد حاضر نیست کسی را شریک آن کند.  

زن ابزار  نظام سرمایه داری

به دنبال ایجاد مد غلط ازدواج با خود که به نوعی رهاورد دنیای متمدن و مدرن غربی امروز است. به طوری که در اشکال مختلف زنان را ابزاری برای اهداف  ومنافع سرمایه داران قرار می‌دهند و هر بار با ایجاد و ترویج مدهای اجتماعی از آنها بهره برداری می‌کنند؛ به نام تساوی زن ومرد ، زن را از کانون  گرم خانواده به بیرون می‌کشانند و بدون توجه به توان و روحیات ظریف زنانه به هر کاری وامی‌دارند و همواره آنها را با بمباران تبلیغاتی کاذب تشویق می‌کنند تا از نقش تکراری مادری و همسرداری به مشاغل سنگین  و سختی رو بیاورند تا جایگاه و نفوذشان محفوظ بماند و مانند مردان زندگی کنند؛ نتیجه این می‌شود که میلی به زندگی کنار یک مرد را ندارند و تنهایی را ترجیح می دهند. مصادیق این تفکر پوسیده فمینیستی را در فیلم‌های سینمایی و سریال های تلویزیونی به خوبی شاهدیم که چگونه با این دیدگاه زن را بر مرد برتر نشان می‌دهند به طوری که نیازی به مردی ندارد وقتی به نام توسعه و پیشرفت و تمدن، تفکر پوسیده فمینیستی در جوامع  پیاده می‌شود، عاقبت فرزندان چه خواهد شد؟ و تربیت و پرورش نسل آینده را به چه کسانی باید سپرد؟ مادری که راننده ماشین سنگین است یا به عنوان مهندس معدن و مکانیک در فضای سخت و خشن مردانه کار می‌کند، آیا فرصت بازیابی خود را دارد؟ آیا فرصت می‌کند تا در آرامش فرزندانش را پرورش دهد؟ و یا این که فضای امن و مناسبی برای همسر خود فراهم کند؟ پس تنهایی را به همه این مسئولیت‌ها ‌ترجیح می‌دهد.

 در راستای تفکرات فمینیستی مدرن ربکا تریسر، نویسنده کتاب «تمام خانم‌های مجرد، زنان مجرد و ظهور یک ملت مستقل» گفته است:« در نسل‌های پیاپی، فشار اجتماعی و اقتصادی زیادی روی زنان وجود داشت که آنان را مجبور می‌کرد برای ثبات زندگی خود، به ازدواج دست بزنند. شخصا به‌عنوان کسی که برای سال‌های طولانی زندگی متأهلی داشته‌ام، می‌دانم نوعی تأکید بر ازدواج وجود دارد که بسیار ناعادلانه است. فرهنگی برای تداوم ازدواج شکل‌ گرفته است که آن را هیجان‌انگیزترین اتفاقی معرفی می‌کند که در زندگی هر کس رخ می‌دهد. با این حال اگر با خودتان ازدواج کنید، می‌توانید بگویید زندگی من همان لذتی را دارد که افراد متاهل تجربه می‌کنند.» البته قابل ذکراست که در این میان برخی بازیگران و سلبریتی‌ها که به اشکال مختلف تجرد و گریز از زندگی مشترک را با افتخارتبلیغ می‌کنند در ایجاد  چنین سبک غلط زندگی غربی بین عموم جامعه تاثیر گذار هستند. مینی رو، استاد روانشناسی هم  درباره سولوگامی می‌گوید: ««مردم در حال عجیب‌تر شدن هستند! به نظر می‌رسد آنان می‌خواهند همه چیز را بیرون بکشند و نشان دهند از خودشان رضایت دارند، در حالی که در واقعیت این‌گونه نیستند. مفهوم اصلی ازدواج، همراهی است، به همین خاطر کل هدف ازدواج در سولوگامی از بین می‌رود.»

با نهادینه شدن اندیشه‌ و سبک زندگی لیبرالی، کم و بیش باید شاهد چنین رویدادهایی عجیب، غیر عقلانی و ناسازگار با فطرت انسانی هم بود. در واقع یکی از بزرگ‌ترین داعیه‌‌های نظام‌های لیبرال، لیبرال دموکرات ایجاد برابری و آزادی از هرگونه دخالت‌های دیگران است. این امر تا حدی پیش می‌رود که در جوامع لیبرال دموکرات شاهد آزادی روابط زن و مرد و حتی اختلاط آزادی جنسی آنان در مدارس و باشگاه‌ها هستیم. این روابط آزاد جنسی بستری برای رشد و گسترش تمایلات جنسی است که در نهایت پیامد‌هایی همچون موالید ناخواسته، سقط جنین، سستی بنیان خانواده، خانواده‌های تک‌والدینی، هم‌جنس‌گرایی، تولد ناشناس، روسپی‌گری و خود‌‌فروشی، هم‌خانگی، تأخیر در سن ازدواج و عدم تشکیل خانواده و انواع بیماری‌های مقاربتی را به همراه می‌آورد. سلامت و دوام و بقای خانواده نیزبه خطر می‌افتد و نتیجه آن می‌شود که چنین رفتارهای خلاف عقل ومنطقی ایجاد می‌شود که نه تنها مسکنی بر این معضلات عارضی نیست بلکه تاثیرات و عوارض انها را بیشتر می‌کند یعنی همین بیماری خودشیفتگی انسان لیبرال که هر روز نمودی تازه می‌یابد سولوگامی تنها نمونه‌ای از آن است مسیری که سرنوشتی بهتر از نارسیس نخواهد داشت.

انتهای پیام/ص

دیدگاه شما

آخرین اخبار