5. آذر 1396 - 16:15   |   کد مطلب: 19643
گفتگو با سهیلا منصوریان، یکی از خواهران معروف ووشوکار;
خدا را شکر با تلاش به هر چیزی که دوست داشتیم رسیدیم
زندگی انسان‌های خودساخته همیشه جذاب است. آدم‌های معمولی زندگی‌نامه آنها را می‌خوانند، می‌بینند یا می‌شنوند و خیلی زود این افراد برایشان به قهرمان‌هایی دور از دسترس تبدیل می‌شوند!
سهیلا منصوریان,ووشوکار,خواهران ووشوکار,shabnamha.ir,شبنم همدان,afkl ih,شبنم ها;

به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم : آنها از خودشان مایه گذاشته‌اند؛ از نیروی بدنی و ذهنی و معجزه‌ای به نام ایمان و امید. قهرمانانی که دور از دسترس به نظر می‌رسند، معمولا شرایط دشواری را پشت سر گذاشته‌اند و هنوز هم در حال مبارزه هستند، آنها یک لحظه متوقف نمی‌شوند، چون می‌دانند توقف و ایستادن یعنی پایان.

ماه رمضان امسال در یکی از قسمت‌های برنامه ماه عسل،سه خواهر ووشوکار و برنده‌ طلا مقابل دوربین نشستند و از زندگی پر از فراز و نشیب‌ خود گفتند و بعد از این برنامه بود که خواهران منصوریان بین مردم معروف شدند و ورزشکارانی مانند علی دایی هم آنها را دیدند و پشتکارشان را تبریک گفتند.

شهربانو، سهیلا و الهه اما بسادگی به طلا دست نیافته بودند.آنها در سکوت و گمنامی، قهرمان درون خود را کشف کرده، به آن پر و بال دادند و برای نجات زندگی خود از او کمک گرفتند.

دوربین سینما و تلویزیون زمانی آنها را کشف کرد که به قهرمان تبدیل شده بودند. فیلم مستند «صفر تا سکو » که به زندگی این سه خواهر می‌پردازد، این روزها در حال اکران است.

سهیلا می‌گوید: خانم سحر مصیبی سه سال با دوربین کنار ما بود و از زندگیمان فیلم گرفت تا صفر تا سکو ساخته شد. اول سخت بود اعتماد کردن و از همه زندگیمان گفتن، اما به مرور به این کارگردان اعتماد کردیم و بعد از نمایش صفر تا سکو در جشنواره سینما حقیقت، به برنامه ماه عسل دعوت شدیم.

با سهیلا منصوریان که خواهر وسطی است، هم‌صحبت شدیم تا برایمان از رویاهایی بگوید که برای رسیدن به آنها مبارزه کردند.

در رویاهای کودکی آیا خود را قهرمان می‌دیدید؟ ووشو چطور به ورزش مورد علاقه شما و در ادامه راهی برای رسیدن به آرزوهایتان تبدیل شد؟

از بچگی تلاش می‌کردیم به خواسته‌هایمان برسیم. خدا را شکر تا الان به هر چیزی که دوست داشتیم با تلاش رسیدیم. ما در زندگی سختی‌‌های زیادی دیدیم، اما این سختی‌ها باعث نشد کوتاه بیاییم و تسلیم دشواری‌ها شویم. مادرمان بزرگ‌ترین حامی ما در زندگی بود. از بچگی به ورزش‌های رزمی علاقه‌مند بودیم و فیلم‌های بروس‌لی را با هیجان تماشا می‌کردیم. وقتی خواهر بزرگمان شهربانو وارد رشته ووشو شد و ما را هم با این ورزش آشنا کرد، متوجه شدم این ورزش، ترکیبی از چند ورزش است؛ بوکس، کاراته و... و متوجه شدم این ورزش چقدر با خلق و خوی من تطبیق دارد.با جدیت آن را ادامه دادم و تلاش کردم موفق شوم. حدود پنج سال پشت در اردوهای تیم ملی ماندم و راهم نمی‌دادند، اما کوتاه نیامدم. برخی اوقات حتی پول رفت و‌آمد به سالن تمرین را نداشتم، اما پیاده رفت و آمد کردم تا به آنچه دوست داشتم برسم.

برخی از تئوریسین‌های توانمندسازی در آموزش‌های خود می‌گویند وقتی دست‌تان خالی است و دیگران و محیط نمی‌توانند به شما کمک کنند، روی توانایی‌های شخصی خود حساب کنید و از آنها برای موفقیت استفاده کنید، شما گویا از این روش استفاده کرده‌اید.

بله! بشدت روی قدرت بدنی خودمان حساب کرده و از آن استفاده کردیم و رشته‌ای را انتخاب کردیم که بتوانیم از این قدرت برای پیشرفت و موفقیت استفاده کنیم. سختی‌هایی که در زندگی دیدیم باعث موفقیت ما شد. ما سه تا خواهر خیلی پشت هم بودیم از یکدیگر حمایت می‌کردیم. گاهی که سختی‌‌ها زیاد و از تحمل من خارج می‌شد، الهه و شهربانو به من روحیه می‌دادند. حمایت‌های عاطفی باعث شد تا بتوانم دوباره فعالیتم را ادامه دهم.

بعد از شهرتی که بین مردم به دست آوردید چه اتفاقی در زندگی شما رخ داد آیا تاثیری بر مسیر زندگی و کارتان داشت؟

استقبال از فیلم صفر تا سکو و برنامه ماه‌ عسل امیدواری ما به آینده را بیشتر کرد. اولش واهمه داشتیم از این‌که برای مردم از سختی‌هایی که در زندگی دیده‌ایم، بگوییم اما بعد نمایش این آثار متوجه شدیم که مردم پیام زندگی ما را دریافت کرده‌اند؛ ما معتقدیم که نباید نشست و منتظر بود که خوشبختی در خانه را بزند بلکه آدم‌‌ها باید به سمت خوشبختی حرکت کنند و آن را پیدا کنند.

پدرتان خانواده شما را ترک کرد، نبود پدر چه تاثیری در زندگی شما داشت؟

حضور پدر می‌تواند خانواده را محکم و استوار نگه دارد.پدر می‌تواند الگوی خوبی برای فرزندانش باشد. مسلما اگر پدرمان ما را ترک نمی‌کرد، راحت‌تر می‌توانستیم به موفقیت دست پیدا کنیم.اما واقعیت این است که هیچ‌وقت پدر بالای سر ما نبود و ما تجربه حضور او در کنار خودمان را نداریم، به همین دلیل نمی‌توانم، بگویم پدر داشتن چه حسی دارد! اما اگر بود حتما زندگی ما بهتر بود.

برای آینده چه برنامه‌ای دارید؟

حدود هفت ماه دیگر المپیک آسیایی شروع می‌شود.از اول فروردین تمرینات تیم ملی شروع می‌شود و من امیدوارم در سبک وزن بتوانم طلای المپیک را به دست بیاورم.

شهرت، بر اوضاع مالی شما چه تاثیری داشت؟

درآمد آنچنانی نداریم.درآمد ورزشکاران بیشتر از طریق لیگ تامین می‌شود، لیگ هم چون اسپانسر ندارد، پول چندانی نمی‌دهد، ما با تیم سپاهان همکاری می‌کنیم اما این تیم از ورزشکارهایش حمایت مالی نمی‌کند. من سه سال برای سپاهان مجانی بازی کردم، چون دوست داشتم این تیم صعود کند. اما واقعیت این است که ما ورزشکارها چقدر می‌توانیم در اوج باشیم که چند سال از آن را رایگان برای یک تیم بازی کنیم. لیگ سالی چهار، پنج میلیون به ما می‌دهد که آن هم صرف مربی، تمرین و دارو و رژیم غذایی می‌شود و عملا چیزی دستمان را نمی‌گیرد.

انتهای پیام/ص

 

دیدگاه شما

آخرین اخبار