به گزارش شبنم همدان به نقل از مهرخانه : تحقیق درباره این موضوع از آن نظر مهم است که امروزه در ایران نیز روز به روز بر تعداد مادران شاغل تماموقت که ساعات طولانی جدا از فرزند خود بهسر میبرند، افزوده میشود. این پژوهش در پی آن است، که ضمن بررسی سبکهای فرزندپروری خانوادههای شهرستان اندیمشک، عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری سبکهای فرزندپروری (مذهبیبودن والدین، اقتصاد خانواده و فضای فرهنگی) را نیز بررسی کند.
روش پژوهش
این پژوهش به لحاظ روش ترکیبی در قالب پژوهش آمیخته اکتشافی انجام شده که شامل روشهای کمی و کیفی یا پژوهشهای ترکیبی است. بدین ترتیب که فرآیند تحقیق در دو مرحله متوالی صورت گرفته است: در مرحله نخست، مبتنی بر مطالعات کمی، از طریق اجرای پرسشنامه، و در مرحله دوم (مطالعه کیفی)، از طریق اجرای مصاحبه نیمهساختاریافته، به شناسایی سبکهای فرزندپروری والدین و عوامل مؤثر در شکلگیری آنها پرداخته شده است.
جامعه آماری پژوهش بنا بر ماهیت روش پژوهش از دو گروه تشکیل شده است. جامعه آماری بخش کمی عبارت است از: جامعه دردسترس که شامل تمام دانشآموزان سال سوم مقطع متوسطه یکی از دبیرستانهای دخترانه شهرستان اندیمشک است که در سال تحصیلی 92- 91 مشغول به تحصیل، و تعدادشان 95 نفر بوده است. اما شرکتکنندگان بخش کیفی پژوهش عبارتاند از: تمام والدین دانشآموزان سال سوم متوسطه همان دبیرستان.
نمونهگیری نیز به دو شکل انجام شده است: برای انتخاب نمونه در مرحله کمی تحقیق از روش نمونهگیری تصادفی ساده برای دانشآموزان استفاده شده است. نمونهگیری در بخش کیفی بهصورت هدفمند انجام شده است. در بخش کیفی جمعآوری اطلاعات و دادهها نیز هنگامی متوقف میشود که اطلاعات در مورد همه دستهبندیهای مورد نظر اشباع شود.
سبک مقتدرانه؛ بهترین سبک تربیتی از نگاه فرزندان
با توجه به نمرهگذاری پرسشنامهها و درصد فراوانی آنها نتایج پرسشنامه نشان میدهد که دانشآموزان سال سوم متوسطه در ارزیابی سبک والدین خود بیشترین امتیاز را به سبک مقتدرانه و بعد سبک مستبدانه و سبک سهلگیرانه دادهاند و از دیدگاه فرزندان، بهترین سبک تربیتی همان سبک مقتدرانه است.
بر اساس نتایج، از میان کل افراد نمونه 66.7 درصد (پنجاه نفر) سبک فرزندپروری مقتدرانه، 16 درصد (دوازده نفر) سبک فرزندپروری مستبدانه و 17.3 درصد (سیزده نفر) سبک سهلگیر دارند و سبک برتر (غالب) همان سبک مقتدرانه است.
اولین سؤال پژوهش: مذهبیبودن والدین در تعیین سبکهای فرزندپروری آنها مداخله میکند؟
مذهبیبودن والدین یکی از عوامل مهم تربیت دینی فرزندان است، چراکه والدین مذهبی هم بهصورت مستقیم و هم غیرمستقیم در جامعهپذیری و دینیکردن فرزندان خود نقش بهسزایی دارند. رفتارهای مذهبی فرزندان بهوسیله تعامل بین سطوح تعهد دینی در خانواده و حمایتها و زمینههای مذهبی خانواده (والدین) تحتتأثیر قرار میگیرد. در خانوادههای مذهبی فضای گرم و پذیرنده مشوق فرزندان برای آموزش و بحثهای دینی است.
مذهبیبودن والدین دربرگیرنده مقولههای تربیت دینی و مذهبیبودن والدین، و عوامل تأثیرگذار بر تربیت دینی فرزندان است، چنانکه شرکتکننده کد 114 که دارای سبک مقتدرانه است، معتقد است: «اگر خانواده از لحاظ اعتقادی ضعیف و بیقید و بند باشد، به پوشش و اصول دینی اهمیت ندهند، زیاد از فرزندان انتظار نمیرود که در جهت دینیشدن گام بردارند؛ چراکه جو مناسبی برای رشد دینی ندارند».
شرکتکننده کد 149 که دارای سبک مستبدانه است، معتقد است: «فرزندان نیاز دارند که والدین خود را در محیط خانه به عنوان الگوهای دینی و اخلاقی ببینند تا درسهای دینی زندگی را از آنها بیاموزند و آنجاست که باورهای مذهبی فرزندان شکل اصلی خود را پیدا میکند». همچنین شرکتکننده کد 111، که دارای سبک سهلگیرانه است، معتقد است: «فضای مذهبی خانواده در افکار و اندیشههای فرزندان تأثیر خوبی دارد. سلامت روحی و روانی آنها را تضمین میکند».
والدین سبک مقتدرانه و مستبدانه برای خانواده اهمیت بیشتری قائل هستند
یافتههای حاصل از پاسخگویی به سؤال اول پژوهش نشان میدهد که همه شرکتکنندگان (والدین) معتقدند که باورها و اعتقادات آنها در روشهای تربیتی فرزندانشان تأثیر میگذارد و مذهبیبودن والدین دربرگیرنده مقولات زمینهها و عوامل تأثیرگذار است. در خصوص مقوله زمینههای تأثیرگذار، شباهت بین شرکتکنندگان، در سه سبک مقتدرانه، مستبدانه و سهلگیرانه، به دینیشدن فرزندان، پوشش و عفاف، و الگوگیری از والدین مربوط است؛ در حالیکه تفاوتهای آنها بیشتر در زمینههای شکلگیری شخصیت فرزندان، فضای خانواده، ایمان و التزام دینی، و انجام اعمال است. اما در خصوص مقوله عوامل مؤثر در تربیت دینی فرزندان، اگرچه پاسخهای والدین نشان میدهد که خانواده مهمترین و تأثیرگذارترین عامل در تربیت دینی فرزندان است و دیگر عوامل بعد از خانواده قرار میگیرند، بیشترین میزان شباهت والدینِ سه سبک در زمینه عواملی چون مدرسه، معلمان، اماکن و مؤسسات است. این در حالی است که تفاوتهای آنها بیشتر در زمینه خانواده، رسانه و دوستان است؛ بهگونهای که والدین سبک مقتدرانه و مستبدانه برای خانواده اهمیت بیشتری قائلاند، ولی والدین سبک سهلگیرانه دیگر عوامل را در اولویت قرار میدهند و برای خانواده ارزش کمتری قائل هستند.
والدینی که از اعتقادات دینی قویتری برخوردارند، بیشتر از سبک مقتدرانه بهره میگیرند
شرکتکنندگان سبک مقتدرانه بیشترین امتیاز را کسب کردهاند و نتایج نشان میدهد که شرکتکنندگان سبک مقتدرانه بیشتر تحتتأثیر اعتقادات و باورهای دینی خود در تربیت فرزندان قرار دارند و والدینی که از اعتقادات و باورهای دینی قویتری برخوردارند، در تربیت فرزندان خود بیشتر از سبک مقتدرانه بهره میگیرند. بنابراین مذهبیبودن والدین بهمثابه یکی از عوامل مهم و مؤثر در تربیتی دینی فرزندان بهشمار میآید که در تعیین سبکهای تربیتی والدین مداخله میکند؛ چراکه نخستین الگوهای دینی و تربیتی فرزندان والدین او در خانواده هستند.
سؤال دوم پژوهش: فضای فرهنگی خانواده در تعیین سبکهای فرزندپروری والدین مداخله میکند؟
فرهنگ درون خانوادهها از ارزشها و باورهای موجود در جامعه تأثیر میپذیرد و آن نیز به نوبه خود در فرزندان تأثیر میگذارد. پس میتوان گفت که شرایط فرهنگی درون خانوادهها در فرزندان تأثیر میگذارد؛ چرا که فرزندان تحت آن شرایط در خانواده بزرگ میشوند و افکار و ذهنیات خود را بر اساس همان باور و اعتقاد شکل میدهند. فضای فرهنگی خانواده دربرگیرنده مقولههای فضای فرهنگی خانواده، رسانهها در نقش واسطه انتقال فرهنگها و تهاجم فرهنگی است. شرکتکننده کد 106 که دارای سبک مقتدرانه است معتقد است: «فضای فرهنگی موجود در خانواده در فرزندان و زمینههای فکری و فرهنگی آنها تأثیر بسیاری میگذارد؛ اگرچه در خانواده ما بیشتر از تلویزیون، کتاب و مجلات داخلی استفاده میکنیم که به دلیل دردسترس بودن و کمهزینه بودنشان است».
شرکتکننده کد 149 که دارای سبک مستبدانه است معتقد است: «والدین از طریق روشهای تربیتی فرهنگ را به فرزندان خود منتقل میکنند. از ماهواره و تلویزیون به دلیل برنامههای جذاب و سرگرمکنندهای که دارند بیشتر استفاده میشود، برعکس رسانههای داخلی که فقط برنامههای تکراری دارند».
همچنین شرکتکننده کد 107 که دارای سبک سهلگیرانه است معتقد است: «ماهواره، با رواج برنامههای مبتذل و خلاف ارزشهای اسلامی و خانوادگی، بیش از هر رسانهای در تهاجم فرهنگی موفق بوده است. شبکههای متنوع ماهوارهای همه گروههای سنی را در بر میگیرد و تلاش میکند بر خانوادهها احاطه داشته باشد».
یافتههای حاصل از پاسخگویی به سؤال دوم پژوهش نشان میدهد که اکثر شرکتکنندگان این پژوهش معتقدند که فضای فرهنگی درون خانوادهها بدون شک بر فرزندان، نگرش، افکار و ذهنیاتشان تأثیرگذار است. به این ترتیب، در خصوص مقوله فضای فرهنگی (رسانهها واسطه انتقال فرهنگها)، شرکتکنندگان سه سبک فرزندپروری در استفاده از رسانههایی چون ماهواره، تلویزیون، مجله و روزنامه به یکدیگر شباهت دارند که این به دلیل اطلاعرسانی، بهروز بودن، برنامههای متنوع و جذاب، و دردسترس بودن آنهاست. این در حالی است که آنها، بیشتر، در زمینه استفاده از اینترنت و کتاب تفاوت دارند که دلیل آن هم دردسترس نبودن و هزینه زیاد آنهاست.
در زمینه تهاجم فرهنگی و اینکه چه رسانهای موفقتر عمل کرده است، شرکتکنندگان هر سه سبک اغلب به نقش ماهواره و بعد اینترنت اشاره کردند. دلیل آنها برای چنین نظری دردسترس بودن، هزینه کم، برنامههای متنوع و ضداخلاقی، رواج مدگرایی، رواج فساد و فحشا، و تغییر در اعتقادات و افکار خانوادهها است. رسانهای چون ماهواره و اینترنت روی ضعفها و احساسات خانوادهها و بهخصوص نسل جوان انگشت میگذارد و راههای نفوذ در ذهن جوانان را پیدا میکند.
سؤال سوم پژوهش: وضع اقتصادی خانواده در تعیین سبکهای فرزندپروری والدین مداخله میکند؟
اقتصاد خانواده دربرگیرنده مقولههایی چون اقتصاد خانواده و مدیریت کردن اقتصاد خانواده است. شرکت کننده کد 106 که دارای سبک مقتدرانه است، معتقد است: «درآمد خانواده در تربیت فرزندان تأثیر میگذارد، و پایایی عمل بیشتری برای والدین در تهیه کردن امکانات رفاهی و آموزشی، و اوقات فراغت فرزندان فراهم میکند».
شرکتکننده کد 149 که دارای سبک مستبدانه است، معتقد است: «اقتصاد خانواده در روشهای تربیتی فرزندان تأثیرگذار است، چراکه خیلی از خانوادهها بر اثر وضع اقتصادی نامناسب از فرستادن فرزندان خود به مدرسه خودداری میکنند. آنها توانایی تأمین هزینههای هرچند جزیی فرزندانشان را ندارند. این مسائل میتواند آینده فرزندان را تحتتأثیر قرار دهد و فرزندان در بیسوادی بمانند».
شرکتکننده کد 111 که دارای سبک سهلگیرانه است، معتقد است: «اقتصاد خانواده در روشهای تربیتی والدین مداخله میکند و بین آن دو ارتباط قوی و محکمی وجود دارد؛ چراکه موجب فراهم آمدن آرامش و رضایت خاطر فرزندان، جلوگیری از کجرویها و انحرافات، عملکرد تحصیلی خوب، امکانات بهداشتی و سلامتی و رفاهی، و اوقات فراغت مفید برای فرزندان میشود».
یافتههای حاصل از پاسخگویی به پرسش سوم نشان میدهد که بیشتر شرکتکنندگان معتقدند که اقتصاد خانواده در روشهای تربیتی والدین تأثیر میگذارد، بهگونهای که در اینباره بیشترین شباهتهای والدین سه سبک فرزندپروری در زمینههای آرامش و رضایت خاطر، جلوگیری از انحرافات و کجرویها، بهداشت و سلامتی، و اوقات فراغت مفید بود. و اما تفاوت شرکتکنندگان سه سبک در زمینه عملکرد تحصیلی، کلاسهای تقویتی و آموزشی، چگونگی مدیریت و تربیت صحیح فرزندان بود. در زمینه همخوانی هزینهها و درآمدها (مدیریتکردن اقتصاد خانواده)، اکثر شرکتکنندگان سه سبک بیان کردند که درآمدها و هزینههای آنها با هم همخوانی ندارد. بیشترین شباهت شرکتکنندگان سه سبک در زمینههایی چون بالا بودن تورم و هزینهها، خواستههای متنوع فرزندان و شاغل بودن والدین بود؛ در حالیکه تفاوتهای آنها بیشتر به زمینههایی چون نبود برنامهریزی، مدیریت/ فقدان مدیریت مناسب و نبود توجیه برای فرزندان برمیگردد. اما تعداد کمی از آنها که درآمدها و هزینههایشان همخوانی داشت معتقد بودند که دلیل آن مدیریت، برنامهریزی و تربیت صحیح فرزندان است.
با توجه به نتایج بهدست آمده میتوان چنین گفت که اگر والدین آگاهی و شناخت لازم در خصوص سبکها و عوامل مؤثر در آنها را داشته باشند و در رفتار با فرزندان خود این آگاهی را منعکس کنند، قطعاً در تربیت فرزندان خود موفقتر خواهند بود. همچنین نتایج تحقیق نشان میدهد که با توجه به شرایط کنونی فرهنگ جامعه و شرایط خانوادهها مناسبترین شیوه والدین شیوه قاطع و اطمینانبخش است، چون شیوه مستبدانه و سهلگیرانه در نتایج تربیت تأثیر منفی میگذارد و اهداف تربیتی را با انحراف مواجه میسازد؛ در حالیکه شیوه تربیت قاطع و اطمینانبخش فرزندان را به موفقیت میرساند.
لازم به ذکر است پژوهش حاضر با عنوان "بررسی عوامل مؤثر در شکلگیری سبکهای فرزندپروری" توسط دکتر جمیله علمالهدی و مهوش مهری انجام و سال 95 در دوفصلنامه "علوم تربیتی از دیدگاه اسلام" منتشر شده است.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما