به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم : نیلوفر شادمهری چند سال قبل برای تحصیل در مقطع دکترای طراحی صنعتی به فرانسه رفته و در بازگشت از این کشور خاطراتش را در قالب کتابی به نام «خاطرات سفیر» منتشر کرده است؛ کتابی که رهبر معم انقلاب، خواندن آن را به بانوان سرزمینمان توصیه کردهاند.
او در این کتاب با ذکر خاطرات روزانهاش، این آزادی فرانسوی را به چالش کشیده و عنوان کرده که او به عنوان یک زن مسلمان و شیعه با پوشش چادر با چه مشکلاتی در فرانسه روبه رو بوده است.
با شادمهری همصحبت شدیم تا برایمان از تجربه زندگی یک زن محجبه در فرانسه بگوید.
چه چالشی شما را بر آن داشت خاطرات خود را نوشته و آن را به صورت کتاب منتشر کنید؟
زمانی که در فرانسه بودم خاطراتم را در وبلاگم منتشر میکردم.همان زمان برخی از انتشاراتیها در تهران برایم ایمیل ارسال میکردند و پیشنهاد چاپ خاطراتم را میدادند اما من نپذیرفتم تا زمانی که به تهران برگشتم و آنها را برای انتشار به سوره مهر دادم.
در ظاهر و از آنچه از عکسها و فیلمهایی که از فرانسه در جاهای مختلف منتشر میشود، چنین برمیآید زنان محجبه برای زندگی در این کشور مشکلی ندارند، شما که در این کشور زندگی کردهاید، زنان محجبه در فرانسه با چه مشکلاتی روبهرو هستند؟
واقعیت با آنچه در عکسها و فیلمها منتشر میشود کاملا فرق دارد. بچههایی که به مدرسه میروند اصلا اجازه ندارند پوشش اسلامی داشته باشند به همین دلیل اعراب مسلمانی که در فرانسه زندگی میکنند و تمایل دارند فرزندانشان محجبه باشند، کودکان خود را به مدارس مذهبی کاتولیک میفرستند، چون در این مدارس بچهها اجازه دارند، پوشش داشته باشند.
در سطح دانشگاهی هم میتوان نوعی از حجاب را رعایت کنند که آنهم بیدردسر نیست! وقتی در جامعهای زندگی میکنی که با پوشش اسلامی مشکل دارد، تو مدام تحت فشار هستی، وقتی برای خرید میروی این فشار را احساس میکنی، وقتی برای انجام کارت به ادارهای میروی، گاهی مورد سوال قرار میگیری در حالی که کارمند مثلا فرمانداری حق پرسش از تو را به دلیل حجابت ندارد.
این درحالی است که مدعیاند فرانسه کشوری کاملا آزاد است پس من هم باید آزاد باشم با حجاب اسلامی در شهر تردد کنم، اما حتی در دانشگاه و مقطع دکتری برایم مشکل ایجاد میکردند.
در فرانسه وهابیهای زیادی زندگی میکنند که پوشش خاصی دارند؛ دامن و مقنعه بلند و معمولا در رنگهای طوسی، سورمهای و سدری. البته زنان اعرابی که دانشجو باشند خیلی کم بودند. من اصرار داشتم پوششم از آنها متفاوت باشد که نشان دهد مسلمان و شیعه هستم. میخواستم فرانسویها متوجه شوند مسلمانان در درون خود تقسیمبندیهایی دارند.
آیا تاکیدی روی ایرانی بودن خودتان هم داشتید؟
بله، دقیقا در بحثهایی که با استادان و دانشجوها داشتم تاکید میکردم من شیعه و ایرانی هستم.مردم فرانسه و حتی جامعه دانشجویی این کشور هیچ شناختی از ایران ندارند و به نظرشان ما مانند وهابیها فکر و زندگی میکنیم! بارها از من میپرسیدند تو چطور به مقطع دکترا رسیدی؟ مگر خانمها در ایران تحصیل میکنند، مگر رانندگی میکنند. آنها فکر میکردند ما مثل مردم عربستان زندگی میکنیم و تفکراتمان شبیه وهابیون است.
شاید شناخت نداشتن آنها از ایران به دلیل کمکاری خودمان نیز هست که نتوانستهایم بعد از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب، ایران اسلامی را به کشورهای دنیا بشناسانیم.
بله این هم هست! بخصوص کشور ما که از نظر رسانهای دشمن زیاد دارد. گاهی تعداد زیادی از رسانههای دنیا دست به دست هم میدهند هجمه رسانهای بزرگی علیه ایران راه میاندازند و ایران را تخریب میکنند.
سینما میتواند معرف خوبی برای ایران باشد، بخصوص در فرانسه که مردمش با سینمای ایران آشنا هستند؟
مردم فرانسه با سینمای ایران آشنا نیستند! بجز یکی، دو کارگردان ایرانی که در فرانسه معروف هستند بقیه فیلمسازان واقعا گمنام هستند. همسرم محمدرضا شفاه که فیلم «بیست ویک روز بعد» را تهیه کرده است در فرانسه سینما میخواند و بخشی از پایاننامهاش درباره سینمای آقای حاتمیکیا بود و جالب اینجاست که هیچکس این کارگردان را نمیشناخت. در حالیکه آقای حاتمیکیا یکی از بزرگترین کارگردانان سینمای ایران است.
شما چادر را به عنوان حجاب انتخاب کردید و در فرانسه برای حفظ آن تلاش کردید، حجاب چه بخشی از شخصیت خود شماست و تصمیم داشتید با آن چه چیزی را به جهانیان نشان دهید؟
پوشش معرف شخصیت هر آدمی است! این پوشش را انتخاب کردم تا هویتم را آنگونه که دوست دارم نشان دهد و برایم امنیت و احترام به ارمغان بیاورد. با نوع پوششم تصمیم نداشتم چیزی را به کسی ثابت کنم، در وهله اول نیاز خودم بود که این پوشش را داشته باشم.
رهبر معظم انقلاب در یکی از دیدارهایشان پیشنهاد دادند خانمها کتاب «خاطرات سفیر» را مطالعه کنند. به نظرتان چه عواملی باعث شد ایشان چنین پیشنهادی را به مردم بدهند؟
حتما لطف و بزرگواری ایشان بوده که چنین توصیهای را فرمودند .چنین استنباط میکنم که ایشان از کتاب نیز خوششان آمده است. من بخشی از خاطرات و تجربیاتم را از جاهای مختلف که میرفتم و با آدمهای گوناگونی که درباره حجابم بحث و گفتوگو میکردم، در این کتاب نوشتهام. این خاطرات را به زبان ساده نوشتم شاید به همین دلیل است که مورد توجه قرار گرفته است.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما