به گزارش شبنم ها، احتمالا شما هم با این صحنه در مهمانیها و جمعها مواجه شدهاید که مادر از فرزندش میخواهد اسباببازیهایش را به کودکان دیگر هم بدهد اما کودک وسائلش را محکم به خودش میچسباند، یا خودش گریه میکند و یا اشک دیگر بچهها را درمیآورد.
والدین در این مواقع اغلب نسبت به رفتار کودک خود حس خوبی ندارند. با عقل بزرگسالانه ما باید بتوانیم وسائل و چیزهایی که در مالکیت ما قرار دارند را به دیگران قرض بدهیم و این کار بخشندگی و مهربانی ما را نشان میدهد. اما کودکان فاقد این تفکر هستند و با به وجود آمدن حس مالکیت در آنها تصور میکنند اگر وسیلهای در دستان آنها باشد برای آنهاست و اگر نباشد برای همیشه آن را از دست دادهاند.
این موضوع خیلی وقتها چالشبرانگیز است و باعث به هم خوردن آرامش بچهها و بزرگترها در جمع میشود. در این مطلب، مهارتهایی را درباره مواجهه صحیح با حس مالکیت کودک و جلوگیری از چالشبرانگیز شدن این ماجرا، با هم مرور میکنیم.
اول مالکیت بعد بخشش
والدین باید بدانند برای پیدا شدن حس سخاوت، بخشش و توانایی قرض دادن، اول لازم است حس مالکیت در کودک پدید بیاید. اگر نگذاریم حس مالکیت در کودک به وجود بیاید و تثبیت بشود، کودک نه تنها نسبت به وسائل خود بلکه نسبت به وسائل دیگران هم حریص خواهد شد و هیچگاه موفق نخواهد شد در این زمینه با همسن و سالان خود رابطه خوبی برقرار کند.
به حس مالکیت کودک احترام بگذارید و برای آن ارزش قائل باشید. حس مالکیت باعث به وجود آمدن حس ارزشمندی و استقلال در کودک میشود. هیچگاه وسائل او را به زور نگیرید و به دیگران بدهید. با کودک صحبت کنید و اگر تمایل نداشت وسائلش را به کسی بدهد با روشهای دیگر جو بین کودکان را آرام کنید.
آموزش قرض دادن و تعامل کردن
درباره وسائل متعلق به کودک مثل اسباببازیها در اولین مرحله باید مبنا را بر قرض دادن بگذارید و آن را به کودک آموزش بدهید. وقتی کودک مفهوم مالکیت در قالب «مال من» و «مال او» را بلد باشد، میفهمد برخی وسائل متعلق به او هستند و برخی نیستند. پس میتواند با امانت دادن وسائل متعلق به خودش برای دقایق یا ساعاتی از وسیله دوستش استفاده کند.
در صورت تثبیت صحیح مفهوم مالکیت در ذهن کودک او با قرض دادن، تعامل کردن با دیگران را هم یاد میگیرد. به این ترتیب کودک راحت میتواند با همسن و سالان خود بازی کند و نگران از دست رفتن حس مالکیت خود نباشد.
مراقب جملات سمی باشید
گاهی اطرافیان برای از بین حساسیت کودک نسبت به وسائل خود به شوخی از جملاتی مثل « میدی عروسکت رو من ببرم خونه؟»، « اگه نیای ببوسمت، ماشینتو میبرم برای نوهام» استفاده میکنند.
ما میدانیم که هیچ بزرگتری اسباببازی کودک را با خودش نمیبرد ولی این جملات برای کودکان به همین اندازه جدی است و یک تهدید به حساب بیاید. اگر کودک برای حفظ اموالش به خواسته بزرگترش تن داد باید بدانیم او را وارد مسیر خطرناکی کردهایم که در سنین بزرگتر به راحتی فریب خواهد خورد و برای حفظ دوستداشتنیهایش به خواستههای نامعقول وخطرناک دیگران هم تن خواهد داد. بنابراین بسیار جدی و البته محترمانه با این صحبتهای کلیشهای اطرافیان برخورد و از چارچوب ذهنی کودک خود محافظت کنید: « عمو شوخی میکنه، ماشین برای شماست»، « خاله شما رو دوست داره، اگر دوست داری شما هم برو پیشش بشین»
از طرف دیگر والدین هم باید مراقب باشند که برای خواباندن قائله بین کودکان بر سر اسباببازی و درگیری بچهها برای حس مالکیت، از جملات سمی استفاده نکنند: « اینو بده به دوستت، خودم یکی دیگه برات میخرم»، « اینو بده به دوستت، یکی بزرگتر یا جدیدترش رو برات میخرم»
قرار نیست که حس مالکیت کودک را با مصرفگرایی تعویض کنیم. به این معنی که کودک هیچ حس تعلقی به وسائل خود نداشته باشد چرا که مطمئن است والدین برای او یکی بهتر و بزرگتر را تهیه خواهد کرد. این بچهها در آینده با مفاهیمی مثل مسئولیتپذیری و یا قدرشناسی هم دچار مشکل خواهند شد.
به کودک برچسب نزنید
همه میدانیم که برچسب زدن به کودک کار نادرستی است. اما برخی والدین تصور میکنند برچسب زدن برای یاد دادن فضائل اخلاقی و آشنایی او با رذایل اخلاقی کار درستی است. بنابراین برای اینکه به کودک بگویند خساست کار نادرستی است در مواقعی که کودک میخواهد از حس مالکیت خود دفاع کند به او میگویند: « خسیس نباش»، « ببین اشکش رو درآوردی»، « تو که صدتا ازینا داری یکیشو بده به دوستت».
باید بدانیم این جملات نه تنها برای کودک آموزنده نیستند بلکه چون توانایی درک آنها را ندارد چه بسا موجب نهادینه شدن خصیصهای که از آن میترسیم، مثل خساست، در کودک باشد. برای کودک تفاوتی ندارد که چه مقدار اسباببازی دارد و یا کودک مقابل او آن اسباببازی را ندارد. کودک تک بعدی میاندیشد و در اندیشه او در آن لحظه فقط این است « این اسباببازی من است، مال من است و کسی نباید آن را داشته باشد»
اگر بتوانیم فرآیند ذهن و تجزیه و تحلیل کودک از مسائل مختلف را در سنین مختلف بدانیم، میتوانیم در مواقع حساس خودمان را جای او بگذاریم و تصمیماتش را با عقل و منطق خودش بررسی کنیم.
بزرگترین اشتباه در فرزندپروری این است که با عقل و تجارب بزرگسالانه، رفتار کودک را تحلیل کنیم و از کودکی 4ساله بخواهیم مانند والد 40ساله خود فکر و رفتار کند.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما