امروز پس از چهار مرحله جنگ سرد، سخت، نيمه سخت و نرم كشور وارد پنجمين مرحله جنگ سلطه با عنوان جنگ شناختي شده است. ولی جنگ شناختی چیست؟
در اولین قدم یک جمله ساده برای درک راحت تر جنگ شناختی میگویم:
“جنگ شناختی، شناخت انسان ها را مورد هدف قرار میدهد”
به عنوان مثال آیا افرادی را دیده اید تا چند ماه قبل به اعتقادات خود به شدت پایبند بوده اند و اکنون اعتقادات خود را خرافات تلقی می کنند. یا با افرادی مواجه شده اید به رهبری جامعه خود عشق می ورزیدند ولی حالا با دید بدبینانه از وی سخن می گویند و امثال این نمونه ها. خب جای تعجبی وجود ندارد در یک کلام ساده این افراد مورد اصابت گلوله دشمن در جنگ شناختی قرار گرفته اند بدون اینکه وی جراحتی در بدن خود احساس کند.
جنگ شناختی (Cognitive warfare) چیست؟
اصطلاح جنگ شناختی نیازمند برخی فاکتورهاست. تشریح و تفسیر در متن امنیت ملی، بصورت فرآیند اطلاعات غلط برای فرسودگی روانشناختی گیرندههای اطلاعات به طور گسترده تعریف شده است. اثرات این جنگ از طریق منابع اطلاعاتی مانند رسانه های اجتماعی، شبکه اینترنت به طور استراتژیک گسترش مییابد. جنگ شناختی، هنگامی که به طور موثر تمرین میشود، دارای ماهیت موذیانهای است و درک و واکنش معمولی ما نسبت به حوادث را مختل میکند. حال این سوال مطرح است که چگونه دشمنان با استفاده از این نوع جنگ یکدیگر را تحت تاثیر قرار میدهند و به رقبای خود آسیب وارد میکنند؟ چگونه قدرتها بدون دخالت محسوس خود این جنگ را به راه میاندازند؟
به همین دلیل است که گاهی از این جنگ به عنوان جنگ موریانه ای نام میبرند. این نوع جنگ شکل تکامل یافته تر، پیشرفتهتر و اثر گذار تر جنگ نرم است. از ویژگی های مهم این جنگ متکی بودن بر زیرساخت رسانههای نوین سایبری است که تفکر آدمی را مورد هدف قرار میدهد.
جوزف نای، محقق و سیاستمدار برجسته آمریکایی، مبدع عبارت «قدرت نرم» یا Soft Power می باشد که کتب و مقالات متعددی در خصوص بکارگیری قدرت نرم در مناسبات بین المللی و کسب هژمونی جهانی نگارش کرده است. جوزف نای قدرت نرم یک کشور از سه طریق قابل تامین میداند: اول، فرهنگ آن کشور، دوم ارزش های سیاسی و سوم سیاست خارجه آن کشور.
البته ما میدانیم که هنوز هیچ قانونی برای جلوگیری از جنگ شناختی در فضای مجازی وجود ندارد. همچنین قانونی هم برای مقابله با جنگ شناختی و تلقی آن به عنوان اقدام مجرمانه وجود ندارد. بهترین راه برای مقابله با این نوع جنگ شناختی، ارتقای آگاهی در میان طیف خاکستری و افزایش هوشیاری عمومی است. شاید تصویر زیر بهترین درک را از جنگ نرم تداعی کند. در تصویر زیر هر دو شلوار را یک دشمن پاره کرده است. یکی را با جنگ سخت و دیگری را با جنگ شناختی.
مولفه های قدرت در نبرد شناختی
این نوع نبرد، در مرحله طرح ریزی و همچنین اجرا، دارای سطوحی سه گانه مشتمل بر سطح راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی است. این سطوح نشانگر دامنه، عمق، هدف، اهمیت و تاثیرگذاری جنگ نرم در جامعه هدف است.
شناخت این سطوح به روشن سازی برنامه ها و راهبردهای دشمن در این حوزه کمک میکند. شناخت دقیق این سطوح انطباق راهبردها و راهکارهای مقابله ای با سطوح طرح ریزی دشمن را ممکن می سازد. بر این اساس، برای مقابله با سطح راهبردی جنگ نرم، باید به اتخاذ راهکارهائی در سطح راهبردی اقدام کرد. میتوان با درک سطح کنشگری و برنامه ریزی دشمن به اولویت گذاری در اقدامات مقابل مبادرت نمود. چه بسا، در قبال سطوح پائین تر جنگ نرم، اتخاذ راهکارهائی در آن حدود بدون هزینه نمودن در سطح راهبرد، کافی باشد.
در هر حال کسب توانمندی و قدرت در چهار حوزه زیر در جنگ شناختی میتواند در سطوحی سه گانه راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی موثر واقع شود.
پیچیدگی های جنگ شناختی نسبت به جنگ سخت
در این قسمت به جنبه های مرموز و دلهره آور جنگ شناختی می پردازم. امید دارم که با خواندن این مطلب پیچیدگی های این نوع از جنگ وحشتناک را بهتر لمس کنید. سعی من بر این است که با نوشتن یکسری سوال و گزاره های ساده اهمیت موضوع را برای شما ارائه دهم.
تفاوت جنگ نرم و جنگ شناختی
جنگی که شباهت به جنگ نرم دارد اما دیگر خبری از تلاش دشمن بر تضعیف باورها و افکار افراد یک سرزمین با استفاده از اعتقادات نیست. بلکه از رسانه های جدیدتر و فضاهای مجازی برای تحت تاثیر قرار دادن افراد جامعه استفاده میکند، بدون اینکه خود را نشان دهد. مانند حشرهای که ساختار چوب را از داخل از بین میبرد اما از خارج چیزی مشهود نیست.
شروع جنگ شناختی چگونه است؟
این جنگ یک جنگ اعلام نشده است و شروع مشخصی برای آن نمی توان متصور بود. معمولا زمانی متوجه می شویم که دیگر کاری از دست ما ساخته نیست. حمله شناختی روس ها برای انتخاب ترامپ را به یاد بیاورید. روس ها تفکر مردم آمریکا را چنان مهندسی کردند که نهایتا در کمال ناباوری ترامپ رئیس جمهور شد. چه چیز برای دشمن بهتر از نشاندن یک رئیس جمهور بی کفایت بر سرکار است. قطعا تخریبی بیش ازبمب اتم برای کشور به بار می آورد.
سلاح های جنگ شناختی
در جنگ شناختی دشمن از چند سلاح اعتمادزدایی، ناامیدسازی جامعه، ناکارآمد نشان دادن حاکمیت، از بین بردن مشروعیت های جامعه و زیر سوال بردن اعتبار نظام و حاکمیت در راس یک کشور استفاده می کند.
تلفات حمله شناختی چگونه است؟
دلهره آورترین قسمت این جنگ اعلام نشده، تلفات انسانی آن است. در جنگ سخت وقتی یک نیروی خودی مورد اصابت دشمن قرار میگیرد یک نفر از نیروهای خودی کم میشود، ولی در جنگ شناختی وقتی یک نیروی خودی مورد اصابت دشمن قرار میگیرد، یک نفر از نیروهای خودی کم میشود و یک نفر به نیروهای دشمن اضافه می شود. حتی بدترین از این آنکه فرد مورد اصابت قرار گرفته شاید گروهی را از نیروهای خودی به جبهه دشمن بیفزاید.
زخمی های نبرد شناختی چگونه است؟
در جنگ نرم زخمی ها متوجه زخمی شدن خود نمی شوند چون نه خونی می بینند و نه دردی حس می کنند. زخمی های جنگ شناختی شادان و خندان و بدون نگرانی از زخم های کشنده ی خود به زندگش ادامه میدهند.
شهدا در جنگ شناختی چگونه اند؟
در جنگ سخت افراد کشته شدگان بر طبق عقیده اکثر ادیان، شهید محسوب شده و رهسپار بهشت تلقی می شوند. بالعکس این موضوع در جنگ شناختی کشته شدگان، پیرو شیطاین و بازیچه دست قدرت ها هستند. البته نکته مثبت اینجاست که در صورت اصابت نفر خودی و تاثیر نپذیرفتن او، دیگر نسبت به حملات بعدی مصون خواهد ماند. به عبارتی دیگر فرد تاثیر نپذیرفته روئین تن خواهد شد.
آسیب دیدههای جنگ شناختی
اگر حس میکنید که از این جنگ آسیبی به شما نمیرسد کاملا در اشتباه هستید. این جنگ نفر به نفر نیست و تمام جامعه یک کشور درگیر آن خواهند شد. شما از آسیبهایی که میبینید هیچ دردی احساس نمیکنید. به تیم دشمن ملحق میشوید و حتی از ترکشهایی که به شما اصابت میکند ممکن ابراز رضایت کنید، چرا که افکار شما دیگر دست خودتان نیست.
تصرف زمین در جنگ شناختی چگونه است؟
در جنگ شناختی تصرف زمین به معنی جنگ سخت وجود ندارد. ولی عرصه کارزار در این جنگ تفکر مردم است. در نبرد شناختی جبهه ای موفق است که اذهان بیشتری را تصرف کند. باور پذیر بودن یکی از مهم موافه های مهم این کارزار است. به عنوان مثال در قبل از دوران انقلاب اسلامی ایران اگر ناوگان نیروی دریایی آمریکا به قصد حمله، به سمت کشوری حرکت می کرد. آن کشور قبل از رسیدن ناوگان آمریکا دچار فروپاشی می شد. ولی امروز آمریکایی ها در کشورمان این باورپذیری را از دست داده اند. با حرکت ناوگان آمریکا همچنان زندگی عادی مردم جاری است. این موضوع یکی از جنبه های شکست در باورپذیری برای آمریکا و موفقیت برای ایران است. پس اگر در جنگ شناختی باورهای عموم مردم تصور نشود پس زمین ها تصرف نخواهد شد.
ایثار و حماسه سازی جنگ اداراکی شناختی چگونه است؟
یکی از مولفه هایی که هر کشوری در جنگ سخت از آن بهره می برد حماسه سازی می باشد. معرفی افراد فداکار و ایثارگر موجب تشویق مردم به ایثار و فداکاری برای کشور در جنگ سخت می شود. ولی در جنگ نرم ایثارگران و قهرمانان چه کسانی هستند.
جلوگیری از جنگ شناختی
شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که کسی و یا قدرتی جلوی جنگ شناختی را بگیرید. برخلاف دیگر انواع جنگها هنوز برای دو نوع جنگ یعنی جنگ نرم و جنگ شناختی که زائیده پیشرفتهتری از جنگ نرم است قانون منعی وضع نشده است. کسی به کمک یک جامعه درگیر جنگ شناختی نمیآید. مگر اینکه خود جامعه با استفاده از چند سلاح پیشگیرانه و مقابله ای یعنی: ارتقای هوش اجتماعی و آگاه کردن جامعهای که مورد اصابت گلوله های جنگ شناختی قرار گرفتهاند از این میدان پیروز خارج شوند
یک مثال مهم از جنگ اداراکی یا شناختی
هدف جنگ شناختی، ایجاد تحول در نحوه نگرش شما به محیط پیرامون و زمینهسازی برای انجام کاری خاص از جانب شماست. یکی از مثالهای جدید این نوع جنگ را میتوان در اثرگذاری روسیه بر انتخابات امریکا در سال 2016 جستجو کرد. روسیه با انتشار اخبار جعلی در فضای سایبر و با بهرهگیری از تکنیکهای روانی، سعی کرد مردم امریکا را به سمت رای دادن به کاندیدای مطلوبه خود هدایت کند. گفته میشود روسیه با تکیه برجنگ شناختی موجب انتخاب ترامپ شده است.
برخی دیگر عقیده دارند که روسیه به طور مشخص قصد نداشته از کاندیدای خاصی حمایت کند. این گروه اعتقاد دارند هدف اصلی روسیه را آشکار ساختن ناتوانی امریکا در حراست از آرا اعلام میکنند.
در جنگ شناختی، جنگ روانی به شکل چندلایه اجرا میشود. مثلا ممکن است تبلیغات برای جلب رای مردم به گونهای انجام شود که بخشی از جامعه هدف از بین برود. فرض کنید یکی از نامزدها خود را طوری مدافع حقوق جوانان معرفی کند که موجب دلسرد شدن میانسالان و سالخوردگان گردد. خوب است به این نکته نیز اشاره کنیم که جنگ شناختی به روشهای متعدد دیگری هم انجام میشود. آنچه اهمیت دارد این است که بعضی از این روشها، افراد فعال حاضر در ستادهای انتخاباتی را هدف میگیرد، در حالی که در برخی دیگر از این روشها، طیف خاکستری هدف گرفته میشوند.
چند نفر آلوده جنگ شناختی میشوند؟
این جنگ صورتی شبیه به بیماری های لاعلاج و یا اعتیاد دارد. شما درگیر آن شده و از بین میروید. ممکن است از بین نروید و دیگری را نیز تشویق به ملحق شدن به گروه دشمن کنید، اما بدون اینکه متوجه شوید. بنابراین در جنگ سخت نهایتا از بین میرویم درحالی که برای حفظ حریم کشور و ارزهای خود تلاش میکنیم. اما از بین رفتن در جنگ شناختی به منزله این است که فرد ابتدا گرایشش به سوی دشمن کشیده شده است. به این ترتیب با سوق دادن دیگران به سوی دشمن نیز نامحسوس قدرت دشمن را افزایش داده و نیروی های خودی را تضعیف کرده است.
نشانه های هدف در جنگ شناختی
نخبگان، جامعه، اعتقادات و نگرش های مثبت نسبت به کشور همگی نشانه های اصلی برای اصابت گلوله های دشمن هستند. در واقع ادراک را از افراد میگیرند و آنها را دست آویز خود برای رسیدن به هدف میکنند، بدون اینکه خود وارد میدان شوند. بنابراین جامعه از جنگ و تبعات آن در رنج است اما همچنان با توجه به اینکه در حال مدیریت شدن از سوی دشمن است خود را از درون از بین میبرد.
دیگر ابعاد جنگ ادراکی یا شناختی
1ـ در جنگ شناختی (Cognitive warfare) اعتقادات، نگرشها و رفتار نخبگان و عامه جامعه هدف قرار میگیرد. به عبارت دقیقتر، در جنگ شناختی مدیریت ادراک صورت میگیرد که ترکیبی از طرحریزی، عملیات امنیتی، پوشش و فریب و عملیات روانی است و به تغییر و دستکاری شناخت جامعه نسبت به نظام سیاسی منجر میشود.
2ـ از بین بردن سرمایههای اجتماعی و معنوی نظام که سالها با نظام همراه و همدل بودهاند، یکی از ویژگیهای این جنگ است؛ برای این منظور دشمن با مستندسازیهای پیچیده و حیلههای رسانهای زیرساختهای فکری و مذهبی نظام را زیر سؤال برده و اعتقادات گذشته مخاطبان را با تردید روبهرو میکند.
3ـ پیروزی در جنگ شناختی سبب میشود دشمن در کوتاهمدت توانایی اثرگذاری بر رفتارهای جامعه را به دست آورد و رفتارهای آنان را در امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی دیپلماتیک به سمت مورد نظر خود سوق دهد.
4ـ تغییر باورهای نظام اسلامی یکی از کارویژههای اصلی جنگ ادراک است که در آن باور به اسلام، باور به کارآمدی نظام اسلامی و باور به امکان تداوم نظام اسلامی هدف قرار میگیرد و حتی با روشهای پیچیده درصدد بر میآید دوستان انقلاب را نسبت به آینده ناامید و مأیوس کند!
حمله به منبع ادراک به کمک اسلحه اطلاعات اساس جنگ شناختی را تشکیل میدهد و راهکار مقابله با آن نیز دفاع از منبع ادراک با کمک اسلحه اطلاعات است؛ در چنین وضعیتی، سانسور و سکوت نمیتواند به حل مسائل و مشکلات کمک کند؛ بلکه اصل متقاعدسازی و اقناع مخاطبان را باید در دستور کار قرار دهیم.
دیدگاه شما