به گزارش شبنم ها به نقل از عصر قانون ، «این عکس تلخه ولی واقعیه، برای هوادارایی میگم که از ایشون بت ساختند، بتی که به هیچ مسلکی پایبند نیست، دیگه کسی تو کامنتای من حق نداره اسمی از ایشون بیاره. آقای حسنی! میدونم دهنت باز میشه به هر تهمتی. اما من واگذارت میکنم به خدا و خوشحالم که دیگه نمیبینمت.»
آزاده نامداری، مجری شناختهشده تلویزیون و برنامهساز این توضیح را در کنار عکسی از خود با چشمان کبود در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد. او همسر سابق فرزاد حسنی، یک مجری مشهور دیگر تلویزیونی است.
ساختارشکنیهای این دو در برنامههای زنده تلویزیون بیش از هرچیز در شهرت آنها نقش داشت؛ از جمله خواندن شعر عاشقانه توسط فرزاد حسنی برای آزاده نامداری در برنامه پخش زنده.
فرزاد حسنی البته پیش از این هم به دلیل برنامه پرطرفدار «کولهپشتی» به شهرت رسیده بود. به خصوص زمانی که سردار رادان فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران را به این برنامه دعوت کرد و به دلیل رفتارهای خشن نیروی انتظامی با دختران «بدحجاب» او را مقابل دوربین به تندی مورد انتقاد قرار داد.
این بار اما نه اظهار عشق مقابل دوربین تلویزیون و نه به چالش کشیدن یک چهره سیاسی، بلکه انتشار عکسی از چشم کبود آزاده نامداری در صفحه اینستاگرام او باعث شهرت دوبارهاین دو نفر شد. خانم نامداری در توضیح این عکس نوشته بود که پیش از طلاقش از فرزاد حسنی کتک خورده و این عکس متعلق به آن زمان است.
انتشار عکس زنی کتکخورده از همسر یا شریک زندگیش در فضای اینترنت، کار مرسوم و متداولی در ایران نیست. شاید به همین دلیل است که از روزی که خانم نامداری این عکس را منتشر کرده، سیلی از اظهارنظرات گوناگون پیرامون آن منتشر شده است؛ از کسانی که این اقدام او را ستودهاند تا کسانی که او را تقبیح کردهاند که چرا مسائل خصوصیاش را عمومی کرده است.
انتقادات به افشای مسائل شخصی از سوی آزاده نامداری
نویسنده وبلاگ «زیتون زیتون» در گفتوگو با چند مرد نظر آنها را درباره این کار خانم نامداری پرسیده است. برخی از این نظرات را در زیر میخوانید:
یک مرد بازنشسته: آزاده نامداری اگه زن خوبی بود، عیب شوهرشو نمیکرد تو بوق و کرنا. حالا گیرم یه کتک هم خورده باشه. آسمون که به زمین نیومده. خداییش خانوم من هرگز منو جلوی فامیلش کوچیک نکرده. یه بار عصبانی شدم زدمش، دستش کبود شد. به همه گفت از پلهها افتاده.
یک مغازهدار: من جای فرزاد حسنی بودم میکشتمش! این چه عکسی بود برای همه فرستاده بود بیحیا… اصلا راجع بهش حرف نزن!
یک مرد مسن: اصلا قرآن خدا هم گفته اگه چندبار به زنت چیزی گفتی و گوش نکرد میتونی با چوب مسواک بزنیش. در کتاب خدا اومده. این خانوم معصیت کرده عکسشو چاپ کرده.
تخریب یک چهره سرشناس
انتقاد دیگری که به عمل آزاده نامداری شد، بر این محور استوار بود که او با این کارش یک چهره محبوب و مشهور را تخریب کرده است. اما فرزاد حسنی اولین چهره محبوب و مشهوری نیست که رفتار داخل چهاردیواری خانهاش علنی شده است.
وودی آلن، رومن پولانسکی، کریس براون؛ دوست پسر ریحانا، اشتراوس کان؛ رئیس سابق بانک جهانی تنها چند نمونه از چهرههای محبوب و سرشناسی هستند که اعمالشان در حوزه خصوصی، عمومی و به رسانهها کشیده شد. بنابراین مشهور بودن فردی که دست به خشونت زده، دلیلی بر پنهان کردن خشونت نیست.
استفاده از احساسات مذهبی مردم
فرزاد حسنی در جوابیهای که به پست اینستاگرام همسر سابقش، آزاده نامداری داده از اشاراتی استفاده کرده که میتوانند افراد مذهبی، سنتی و پایبند به قوانین خانوادگی را به شدت تحت تاثیر قرار دهند.
وی در ابتدای پاسخش تاکید کرده که قصد پاسخگویی نداشته اما به خواستهٔ «مادر سیده ۶۳ سالهاش» اقدام به پاسخگویی کرده است. بلافاصله نیز گفته: «حریم خصوصی افراد متعلق به ذوالحرم است ولاغیر. بر فرض محال اگر این ادعاهای کذب صحت هم داشت، آیا این روش درستی برای بیان آن است؟ ریختن آبروی دیگران و حتی خانواده خود به چه قیمتی؟».
در همین پاراگراف تاکید بر «سید» بودن مادرش و سن او دو عاملی است که میتواند افراد مذهبی را تحت تاثیر قرار دهد.
در ادامه او با استناد به همان اصلی که خشونت خانگی را موضوعی خصوصی و شخصی میداند، از عمومی کردن این مسئله انتقاد کرده است. این استدلال نیز کسانی را که طرفدار این نظریه هستند و متاسفانه تعدادشان نیز کم نیست، به طور خودکار به سمت آقای حسنی جلب میکند.
دوگانگی در تعریف عرصه عمومی و خصوصی
فرزاد حسنی در پایان نامهاش دو پرسش را مطرح کرده و از مردم خواسته تا این دو سوال را با خانم نامداری در میان بگذارند: «نظر ایشان درباره گروه های سیاسی چیست؟ نظر ایشان دربارهٔ عاطفهٔ مادری و عشق به فرزندشان چیست؟».
یکی از کاربران فیسبوک درباره پاسخ آقای حسنی چنین نوشته بود: «بیشرمانهترین روش آزار زن دست گذاشتن بر مهر مادری اوست. سالهای سال است که مردان در اختلافات خانوادگی به پشتوانه قانون و با علم به اینکه مهر مادری عمیقترین حس زن است آنها را آزار میدهند. مردان زیادی از بچه به عنوان گروگان استفاده کردهاند تا زن مجبور به تن دادن به سختترین شرایط زندگی باشد. زنان زیادی یک عمر با بچهشان در یک زندگی تلخ سوختهاند. کنایه فرزاد حسنی به حس مادری همسر سابقش آزاده نامداری یک اشاره پلید است. تصور کنیم اگر این زن بچهای از این مرد داشت آیا میتوانست طلاق بگیرد؟ آیا میتوانست کتک خوردنش را رو کند؟ اگر مادر شده بود این مرد چه استفادههایی از مهر مادری او میکرد؟ اگر مادر شده بود چه در این زندگی میماند چه طلاق میگرفت این مرد از مهر مادری او به عنوان نقطه ضعفش استفاده میکرد و یک عمر شکنجهاش میداد. حالا شخصی مثل آزاده نامداری که دستش به جایی میرسد و صدایش بلند است، ببینید بر سر دیگر زنان بیصداتر چه میاید در این اجتماع که نه قانونش منصفانه است نه مردش شرم دارد که هنگام دعوا بر مهر مادری دست درازی نکند.»
ضمن اینکه اینجا هم میتوان این پرسش را مطرح کرد که بر فرض اگر خانم نامداری طرفدار هرگروه سیاسی باشد، طرح این مسئله در فضای عمومی آیا مصداق تفتیش عقاید نیست؟ و اصولا این موضوع چه ربطی به اعمال خشونت علیه او دارد؟ آیا کسی را که طرفدار هر گروه سیاسی است میتوان مورد خشونت قرار داد؟
آنچه که این بحثها بیش از پیش روشن میکند، ناآگاهی عمومی نسبت به موضوع خشونت به طور عمومی و خشونت خانگی به طور اخص است. سوده راد فعال حقوق زنان در این مورد در صفحه فیسبوکش مینویسد: «من مدتهاست با خودم عهد بستم پیش از آنکه انگشت اتهام را به سوی فرزاد حسنیها ببرم، یا در مورد توانایی آزاده نامداریها برای انتخاب همسر مناسب -! – قضاوت کنم، یا آنها را مجریان شبکههای ایران ببینم و کبودی زیر چشم زن را اندازه بزنم تا ببینم از پلهها افتاده یا رد سیلی فرد دیگری است، باید بتوانم به خودم، به اطرافم، به دنیایم نگاه کنم و ببینم نقش من در سکوت اینهمه قربانی خشونت خانگی چیست؟ من کجای این دنیا ایستادهام؟».
دیدگاه شما