29. آذر 1394 - 8:54   |   کد مطلب: 8451
به مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسگری(ع)
امام عسکری علیه السلام، حلقه وصل دوران ظهور و عصر غیبت
آگاهی بخشی به مردم، برای نجات از گمراهی ها و تفرقه ها و سوءباورها و ناامیدی های حاصله از غیبت حضرت مهدی علیه السلام، مسئولیتی بزرگ بود که بر دوش همه امامان معصوم علیهم السلام، بویژه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام قرار داده شده بود و با قلم و بیان و سلوک ویژه ی آن بزرگواران به انجام رسید.

چرا ماه به محاق رفت

بی تردید یکی از عواملی که باعث کنار گذاشته شدن نسبی امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام، و عدم حضور ظاهر و چشمگیر آن دو بزرگوار در صحنه اجتماع شده بود، بی لیاقتی مردم و بی توجهی آنان به ساحت مقدس امامان معصوم علیهم السلام بود که طی سالهای متمادی به تدریج رشد کرده و در آن دوران به اوج خود نزدیک شده بود.
دو عامل دیگر نیز در این میان دارای تأثیری غیرقابل انکار بودند، یکی ترس خلفای جور و درباریان آنان از قیام مردم به رهبری امام علیه السلام که سختگیریهای فراوان را بر ایشان تحمیل می کرد، و دیگری اراده حتمی خداوند بر نهان زیستی و غیبت طولانی دوازدهمین امام شیعیان، حضرت مهدی علیه السلام که اقتضا می کرد، نوعی مقدمه چینی و آماده سازی مردمی برای آن پیشاپیش صورت گیرد.

چند استراتژی برای غیبت بزرگ آخرالزمانی

با توجه به این عوامل است که می بینیم دوران زندگی و امامت دهمین و یازدهمین امام علیهماالسلام به عنوان حلقه وصلی بین دو دوران ظهور و غیبت، در هاله ای از پوشیدگی فرو رفته است. بویژه در زمان امام یازدهم بسیاری از ارتباطات بین امام و شیعیان، به وسیله نامه نگاری های متقابل برقرار می شده، دیدارهای زیادی در گذرگاه ها و در حین عبور امام حسن عسکری علیه السلام صورت می گرفته، پیامها و رهنمودهای حضرت بیشتر توسط وکیلان مخصوص و نائبان معین، به مردم انتقال می یافته و در برخی مراجعات مردم، بنا به مصالحی خواسته آنان به امر حضرت، به دست یکی از خادمان یا ملازمان آن بزرگوار به انجام می رسیده است. این جلوه ها، کیفیت برخورد با غیبت حضرت مهدی علیه السلام را روشن ساخته، قضاوت درباره چگونگی بهره بردن از امام غائب علیه السلام را آسان می کند.

امام عسکری علیه السلام می کوشید مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده و تنفیذ آن در شخص فرزندش امام مهدی علیه السلام صورت گرفته است. این امر درباره افکار افراد عادی دشوار می نمود لکن امام علیه السلام به هر ترتیب، فکر غیبت را در اذهان و افکار رسوخ می داد و به مردم می فهماند که این حقیقت را باید بپذیرند و دیگران را به این اندیشه آگاه سازند

امام عسکری علیه السلام می کوشید مردم را قانع سازد که زمان غیبت فرا رسیده و تنفیذ آن در شخص فرزندش امام مهدی علیه السلام صورت گرفته است. این امر درباره افکار افراد عادی دشوار می نمود لکن امام علیه السلام به هر ترتیب، فکر غیبت را در اذهان و افکار رسوخ می داد و به مردم می فهماند که این حقیقت را باید بپذیرند و دیگران را به این اندیشه آگاه سازند. در اینجا به برخی از نامه ها و فرمایشات امام عسکری علیه السلام در این باره اشاره می شود.

هشدار اول) شکیبا باش و چشم انتظار فرج

امام حسن عسکری علیه السلام در نامه ای که به "علی بن حسین بن بابویه قمی" نگاشته است می فرماید: «بر تو باد که شکیبا باشی و چشم انتظار فرج بمانی، که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: "برترین اعمال امت من انتظار فرج است." شیعیان ما همواره در اندوه بسر می برند تا زمانی که فرزندم ظهور نماید؛ آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله بشارت داد که: "زمین را از عدل و داد پر کند همچنانکه از ظلم و جور پر شده باشد." پس ای شیخ، ای ابوالحسن علی بن حسین! تمام شیعیان مرا به صبر فرمان ده که همانا خداوند زمین را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث می رساند و سرانجام از آنِ تقواپیشگان است، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو و بر همه شیعیان ما باد.» (مناقب آل ابی طالب: 4/426)

هشدار دوم) غیبت خانماسوز

شیخ صدوق از "احمد بن اسحق" روایت کرده است که گفت: به حضور حضرت امام عسکری علیه السلام شرفیاب شدم و می خواستم درباره امام پس از او سؤال کنم. حضرت پیش از آنکه سخنی بگویم فرمود: «ای احمد! خدای عزوجل از روزی که آدم را آفریده تاکنون، زمین را از حجت خالی نگذاشته و تا روز قیامت نیز خالی نخواهد گذاشت. بلکه همواره حجت خدا بر خلق او موجود است و خداوند به برکت او بلاها را از اهل زمین دور گرداند و به خاطر او باران را از آسمان فرو فرستد و برکتهای زمین را برویاند.» پس داخل خانه شد و با کودکی همچون ماه شب چهارده خارج شد و پس از معرفی او فرمود: «به خدا سوگند که غائب خواهد شد، غیبتی که در آن هیچ کس از هلاکت و گمراهی نجات نیابد؛ مگر کسی که بر اعتقاد به امامت او ثابت قدم بماند و خداوند او را بر دعای برای تعجیل فرج توفیق عنایت کند.» (حق الیقین: 316)

هشدار سوم) سنتی از خضر و ذوالقرنین

"احمد بن اسحق" می گوید: روزی دیگر به خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسیدم و گفتم: شنیدم که فرمودی در حضرت مهدی علیه السلام سنتی از خضر و ذوالقرنین هست. آن سنت چیست؟ فرمود: «طولانی شدن غیبت. به حقیقت پروردگار سوگند، غیبت او آنقدر طول خواهد کشید که اکثر معتقدین به امامت او از دین برگردند. و بر آیین حق کسی باقی نماند، جز آنکه خداوند در روز میثاق بر ولایت ما، از او پیمان گرفته و ایمان را در دل او جای داده و او را به روح ایمان تأیید کرده باشد.» (همان: 317)

هشدار چهارم) اطاعت کنید و پراکنده نشوید

 

 در زمان امام یازدهم بسیاری از ارتباطات بین امام و شیعیان، به وسیله نامه نگاری های متقابل برقرار می شده، دیدارهای زیادی در گذرگاه ها و در حین عبور امام حسن عسکری علیه السلام صورت می گرفته، پیامها و رهنمودهای حضرت بیشتر توسط وکیلان مخصوص و نائبان معین، به مردم انتقال می یافته و در برخی مراجعات مردم، بنا به مصالحی خواسته آنان به امر حضرت، به دست یکی از خادمان یا ملازمان آن بزرگوار به انجام می رسیده است

شیخ صدوق در روایتی دیگر به نقل از "محمد بن معاویه" و "محمد بن ایوب" و "محمد بن عثمان عمروی" آورده است که می گویند: ما چهل نفر بودیم که در خانه امام حسن عسکری علیه السلام گرد آمده بودیم. آن حضرت فرزند خویش صاحب الأمر علیه السلام را به ما نشان داد و فرمود: «این است امام شما بعد از من و او خلیفه من بر شماست. پس، از او اطاعت کنید و بعد از من پراکنده نشوید که در دین خود هلاک خواهید شد. او غیبتی خواهد داشت و شما از این پس او را نخواهید دید.» ما از منزل آن حضرت خارج شدیم و پس از چند روز خبر شهادت آن بزرگوار را شنیدیم.» (همان)
از این چند روایت و نمونه های دیگر، می توان به سنگینی بار مسؤلیتی که در انتقال سیر تاریخ شیعی از مرحله ظهور به مرحله غیبت بر دوش امام حسن عسکری علیه السلام نهاده شده بود، پی برد.

تلاش ناکام دشمن برای خاموش کردن نور خدا 

هراس و وحشت عباسیان از مهدی موعود علیه السلام که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نوید ظهورش را بارها داده و او را بزرگترین مصلح در تاریخ جامعه بشری معرفی کرده بود که طومار ظلم و ستم را در هم خواهد پیچید و عدالت اجتماعی را برقرار خواهد ساخت، روز به روز بالا می گرفت. آنان می خواستند با از میان برداشتن نسل پیامبر صلی الله علیه و آله مانع ظهور امام منتظر علیه السلام گردند، چنانکه امام حسن عسکری علیه السلام در نامه ای به همین مطلب اشاره کرده است:
«پنداشته اند با کشتن من، نسلم را قطع خواهند کرد، حال آن که خداوند خواسته آنان را تکذیب کرده است و سپاس خدای را که مرا از جهان نبرد تا آن که جانشین و امام بعد از من را نشانم داد. او در خلقت و اخلاق، شبیه ترین کس به پیامبر صلی الله علیه و آله است. خداوند او را در دوران غیبت حفظ می کند، سپس او را ظاهر می سازد تا زمین را پس از آن که پر از ظلم و ستم شده باشد، سرشار از عدالت و برابری کند.»

ما و تنها راه چاره

آنک شیعه آن دوران بود و امتحان بزرگ غیبت حجت خدا، همراه با ستم روزافزون عباسیان و فتنه های دین سوز و خانمان برانداز مخالفین ولایت. و اینک ما شیعه این دوران هستیم و امتحانی بزرگتر؛ امتحان غیبت امام زمان خود، همراه با ستم همه جانبه خیل مستکبران، و فتنه های عالمگیر همه مخالفان ولایت و اسلام و انسانیت. و گریزی نیست از مقاومت و انتظار و آماده کردن خود و جامعه برای حکومت جهانی امام زمان علیه السلام.

منبع: تبیان

دیدگاه‌ها

بِسمِ ربِّ العِشق و مِهر و ماه و نور - در شبِ یلدا خوشا شعر ظُهور در آستانه شب یلدا ، مثنوی «یلدای مهدوی» تقدیم به ساحت مقدس و نورانی حضرت بقیة‌الله الاعظم آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) و تمامی منتظران راستین حضرت یار در شبِ یلدا و شعر و شور و عشق - دل هوس دارد کِشَد پَر تا دمشق پیکرِ تب‌دارِ سردارانِ نور - گشته رقصان بر سَرِ دارِ ظُهور مانده جا بر صورتِ آیینه‌ها - جایِ زخمِ پنجۀِ گُرگینه ها خون خضاب آورده گیسویِ دمشق - کرده آشفته جهان را شورِ عشق یاد ِیاران در شب یلدای سرد - کرده در شهر فراقم کوچه‌گرد با خیالِ جِلوۀ ِصبحِ ظُهور - در شبِ یلدایِ عشق و شعر و شور می‌نگارم لحظه‌هایِ ناب را - در غمِ یار، اشکِ چشمِ آب را در شبِ دور و درازِ هجرِ یار – می‌کُند گُل، شعرِ سبزِ انتظار دفتر و دست و قلم مَسحورِ نور- می‌تَراوَد شعر سرسبزِ ظُهور خط به خط دفتر به تَسخیرِ وَلا - غم نگارِ داغِ سُرخِ کربلا در شبِ طولانیِ یلدایِ داغ -می‌سُرایم شعرِ جان‌سوزِ فراق در میانِ مقتلِ دیدارها - غرقه در خون پیکرِ سردارها دل تمنا می‌کند آغوش را - شاهدِ جامِ شهادت نوش را خون‌جگر از ظلم اسکندر،ولی - دل‌خوشِ عماریِّ سَیّد علی بی‌کَس و آواره از شهر و دیار -می‌نویسم عاشقی را با تو یار کهِ‌ی امام لاله‌ها یا بنَ الحَسَن - ای اُویسِ رانده ما را از قَرَن ای جهان گُم در خَمِ ابروی تو - تا کجا ما را فراقِ رویِ تو ؟؟ در شبِ یلدایِ هجرانت ، سَحَر - می‌زَند با مُشتِ تنهایی به دَر مست و شیدایِ غمت مرغ چمن –گشته مدهوشِ شَمیمَت نَستَرَن لاله لاله، سینه سینه، پُر زِ داغ - با غمِ تو در شبِ یلدایِ باغ ای فراقت بُرده از دل‌ها قرار - غم کشیده ، عاشقانت را به دار بیرقِ هجرانِ تو تا کِی عَلَم ؟ - تا کجا از داغِ تو گِریَد قَلَم ؟ کو سَحَرگاهی بر این یلدایِ تار؟ – وعدۀِ دیدارِ ما کِی با تو یار ؟ تا کجا تا کِی شبِ یلدای غم؟ – تا کجا حِرمان تو را، ماهِ حرم؟ کِی کجا یلدایِ هجرانِ تو یار؟ - می‌رسد پایان به صُبحی زَرنگار ای که زُلفت بویِ نرگس می‌دهد - با تو ما را عاشقی حِس می‌دهد کُشت ما را ظُلم اسکندر بیا - ای وَلا را وارثِ حیدر بیا شد نمک غرقابه در فسق و فساد - گشته ویران کاخِ عدل و قسط و داد ای سفرکرده، فراقَت کُشتِمان - کرده خَم این بارِ دوری پُشتِمان ای غمت آورده جان‌ها را به لَب - بی تو تا کِی ما اسیرِ ظُلمِ شب بر شبِ یلدایِ دوری کو سَحَر؟ -در فراقت تا کجا خون، چشم تر ؟ تا کجا تا کِی تو را در انتظار - یوسفِ گُم‌گشتۀ زهرا تبار بی تو ما را تا کجا این فصلِ سرد؟ - نوبهارا ؛ دشتِ دل را دَرنَوَرد ای نگاهت بی‌قرارِ آمدن - یوسف گُم گشتۀی دور از وطن نورِ چشمانِ غریبِ بی مَزار - تا کُجا داغِ تو بر دل‌هایِ زار ای دلت از جورِ یاران غرقِ درد - در میانِ شهر غم‌ها کوچه‌گرد ای وجودت بی‌قرارِ آمدن - یوسفا کِی می‌کنی قصد وطن ؟ یوسفِ زهرا ظُهورت دیر شد - در فراقت رهبرِ ما پیر شد موسفید و قد خمید و تن تَکید - بی‌وفایی‌ها ز یاران بَس که دید کرده یارانِ قدیمش او رَها - در حصار آورده او را فتنه‌ها غم نشسته در نگاهَش پیرِ ما - با دلِ خون می‌کُند تدبیرِ ما بُغض باران بر گلویش بَسته راه - هم‌نشین و مَحرَمِ او ، اشک و آه لشکر غم بسته راهش بر نگاه - درد و داغ و غُصّه می‌گوید به چاه در شبِ یلدایِ تنهاییِ خویش - یادِ یاران می‌کند با قلبِ ریش سیدِ خوبان، امیرِ شهرِ عشق - قتلگاهِ قومِ یارانَت دمشق اندکی دیگر تحمُّل بایدت - تا صدایِ خندۀِ گُل آیدت از یمن آید خبر از آمدن - بویِ نرگس می‌دهد زُلفِ قَرَن خونِ جاری از سر و رویِ دمشق - مرگِ سردارانِ سَربَردارِ عشق این‌همه باشد نشانِ وَصلِ یار - مژدۀِ مرگِ زمستان در بهار این شب دِیجور غم سَر می‌شود - نوبتِ دیدارِ دلبر می‌شود بویِ مهدی کرده پُر آفاقِ عشق - شاخِ نرگس کَرده گُل در باغِ عشق زین تغزّل‌ها که بلبل می‌کند - اندکی دیگر سَحَر گُل می‌کند این شب دور و درازِ انتظار - می‌نشیند در سحرگاهی به بار اندک‌اندک می‌رسد صُبح ظهور - می‌رسد آخَر به پایان راهِ دور از فَلَق سَر عشقِ سَرمَد می‌زند - بر شبِ دوری ، سَحَر حَد می‌زند کامِ دل را وَه چه شَهدی می‌رسد - مژده یاران، بویِ مهدی می‌رسد به امید ظهور حضرت یار .... 29 آذرماه 1394 منصور نظری

دیدگاه شما

آخرین اخبار