به گزارش شبنم ها به نقل از ناب نیوز؛ مرضیه حدیدچی (دباغ) از جمله زنان مبارز انقلاب اسلامى است که فعالیت های سیاسی خود را تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد. وی در سمت های مختلفی از جمله فرماندهی سپاه همدان، نمایندگی مجلس و قائم مقامی جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران قرار داشته است. وی بارها در طول مبارزات خود توسط ساواک دستگیر شده و تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت. همچنین این بانوی مبارز انقلابی یکی از معتمدین امام خمینی (ره) در ابلاغ نامه تاریخی بنیانگذار انقلاب به گورباچف بود.
با توجه به آغاز دهه مبارک فجر و در آستانه سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند ایران اسلامی، با این بانوی مبارز به گفتگو نشستیم که در ادامه می خوانید:
سرکار خانم دباغ برای شروع وآشنایی با سوابق انقلابی شما اولین سوالی که ذهن را درگیر می کند این است که چه اتفاقاتی موجب شد شما در صف اول انقلاب باشید؟
من در دوران طلبگی اساتید متعددی داشتم که آخرین آنها آیت الله شهید سعیدی بود؛ وقتی نام ایشان به میان می آید دست اندرکاران انقلاب می دانند که این شهید بزرگوار نقش بسیار موثر و بارزی در انقلاب و جذب جوانان به سمت آن داشتند که به لطف خداوند نیز در این صف قرار گرفتم و برنامه های آنان را دنبال کردم تااینکه آیت الله سعیدی زیر شکنجه به شهادت رسیدند و ما نیز متفرق شدیم. مدتی مخفیانه زندگی کردم و پس از دستگیری به زندان رفتم اما با عنایت خداوند از زندان فرار کردم که مدتی در انگلیس وفرانسه بودم سپس به لبنان رفتم؛ در لبنان با تعدادی از برادران ، برای کسانی که از ایران برای دوره های چریکی می آمدند فعالیت آموزشی داشتیم.
شما پس از انقلاب اولین زن فرمانده ی سپاه همدان بودید؛ به عنوان یک خانم ایا این مسئولیت برایتان سنگین و مشقت بار نبود؟
برای یک زن فرماندهی سپاهیان و دیدن دوره های چریکی با وجود داشتن 8 فرزند در ایران همچنین فرار، سخت بود اما به لطف خداوند، فرزندان من توانستند تحت تربیت پدرو مادرم همچنین دختر ودامادم در مسیر انقلاب قرار گیرند و تاالان که 18 نوه و چند نتیجه دارم، همه آنها در این مسیر و تابع ولایت فقیه هستند.
در موفقیت های شما همسرتان چه نقشی داشتند؛ آیا شما را همراهی می کردند؟
همسرم هم بااین مسائل وفعالیت های من مخالفتی نداشت و این اختیار را به من داد که هر کاری که می دانی برای انقلاب لازم است انجام بده.
چه خاطراتی از ایت الله شهیدان سعیدی و بهشتی و امام موسی صدر دارید و این افراد چه نقشی در انقلاب داشتند؟
تنها چیزی که می توان گفت این است که هیچکس تاکنون آیت الله سعیدی را نشناخته است. همه فکر می کنند ایشان مانند سایر عزیزان فردی بوده که سخنرانی و مبارزه کرد و سرانجام به شهادت رسید؛ اما ایشان مردی بود که در خارج از محیط تهران و کرج جایی در اختیار داشت که خانم ها وآقایان را دعوت و برای آنها صحبت می کردد و آموزش مبارزاتی می داد که چه نوع اسلحه هایی به کار برده می شود و از هرکدام چگونه می توان استفاده کرد. شهید بزرگوار با تمام گرفتاری هایی که از طریق ساواک شامل خود و خانواده اش شده بود اما از عهده تمام مسائل بر می آمد.
در رابطه با شهید بهشتی باید کسانی که با ایشان همراه بودند صحبت کنند چرا که ایشان شخصیتی والا و برجسته بودند و من این اجازه را به خود نمی دهم که در این مورد چیزی بگویم.
امام موسی صدر نیز در لبنان نقش بسیار اساسی داشتند به حدی که مشروب فروشی های لبنان تابع ایشان بودند؛ امام موسی صدر ابتدا به آنها نگفت که مغازه ها را تعطیل کنید بلکه مطابق آنچه اسلام به پیغمبر (ص) فرمود عمل کرد که ابتدا لا اله الا الله بگویید و رستگار شوید. قبل از آیت الله امام موسی صدر در لبنان مردم در جریان مبارزات نبودند بلکه ایشان پس از اتفاقات فلسطین روی مردم لبنان کار کردند تا جایی که دشمن از ایشان ترسید و سرانجام اورا دزدیدند وسرنوشتشان نامعلوم است. کارها و فعالیت های امام موسی صدر باید به صورت نوشته به دست هم کشیان وی ارائه شود چرا که برای نسل جوان ما لازم است.
شما زندان هم رفته اید؛ چه خاطراتی از آن روزها دارید؟
در زمان طاغوت فشار زیادی روی مبارزین بود که ما نیز جزء آنها بودیم؛ پس از شهادت آیت الله سعیدی در سال 50 دستگیر شدم که مرتبه اول وقتی چیزی به دست نیاوردند پس از چندماه مرا آزاد کردند اما مجدد دستگیر و زندانی شدم. شکنجه های زندان و ساواک برای همه بود و زن و مرد با جرم های مختلف هیچ فرقی نداشت بلکه آنها آموزش هایی که دیده بودند را پیاده می کردند تا به اهداف خود برسند.
درخصوص شکنجه ها نیز لزومی ندارد در این مصاحبه توضیح داده شود چرا که در کتابم همه چیز را درخصوص خودم و دخترم مفصل نوشته ام و در موزه عبرت نیز به همت سایر برادران همه چیز به خوبی نشان داده شده که لازم است همه از آن بازدید کنند تا بدانند بر سرکسانی که به دست ساواک افتادند چه آمده است.
چالش های انقلاب پس از امام خمینی(ره) را به ویژه پس از فتنه 88 همچنین در پسابرجام چگونه ارزیابی می کنید؟ چه وظیفه ای در این راستا بر عهده ماست؟
کسانی که حقیقتاً انقلاب و رهبری امام را پذیرفتند در طول تاریخ انقلاب و پس از آن تغییر ذائقه نداده اند همه پای انقلاب و خون شهدا ایستاده اند و در پی پیاده کردن فرمایشات امام هستند که باید تابع ولی فقیه باشیم.به عنوان خواهر کوچک در این مورد عرض می کنم نسل سوم انقلاب و شاید چهارم که فرا می رسد، نیاز دارند به اینکه برخی مسائل از جمله جنایات شاه و خیانت های پهلوی و همچنین انقلابی که قرار است به جای طاغوت بنشینند و اسلام و قرآن را پیاده کند، نوشته شود تا جوانان سردرگم نشوند که به چه کسی اعتماد کنند.
متاسفانه در زمان انتخابات می بینیم تمام گروه ها ودسته ها وکسانی که کاندید می شوند اینگونه نشان می دهند که دست از پا خطا نکرده و در تمام زندگیشان فقط خدا و پیامبر وائمه بوده است اما می دانیم هیچکس معصوم نیست، معصومین فقط چهارده نفر بودند که آخرین آنها امام زمان است و منتظریم تا ظهور کنند و حق را به حق دار بدهند؛ اینکه کاندید شویم برای اینکه صرفا به جایی برسیم و در این راه از دروغ و دغل خودخواهی بهره گیریم به مصلحت نیست و دل امام و رهبر معظم انقلاب به درد می آید لذا باید حواسمان را جمع کنیم که تمام هم و غم ایشان این بوده و هست که خوب ها و بدان یک جا جمع نشوند و دست به تضعیف انقلاب نزنند.
از زمانی که پیام امام راحل (ره) را با آیت الله جوادی آملی به گورباچف دادید، بگویید و اینکه چه حسی داشتید؟
حضرت امام (ره) به دلیل جنایاتی که در کشورهای مختلف در رابطه با انقلاب در گوشه و کنار دنیا رخ می داد برای گورباچف نامه نوشت که برای ابلاغ آن من از بین خانم ها و آیت الله جوادی آملی از بین لباس پوشان امام صادق (ع) انتخاب شدیم. البته افراد دیگری نیز بودند به طور مثال معاون وزیر امور خارجه آن زمان یعنی آقای لاریجانی هم با بودند ور از طرف گورباچف، مشاورسیاسی و یک مترجم نیز بودند که حرف های انگلیسی را به روسی ترجمه می کرد. که امام مصر بودند تا نامه را صرفا به گورباچف نرسانیم بلکه به صورت سمعی و بصری برای او خوانده شود. آیت الله جوادی آملی قسمت های عربی و فارسی نامه را می خواندند، آقای لاریجانی ترجمه انگلیسی می کردند و مشاور گورباچف هم که یک مترجم داشت به زبان روسی برای گورباچف توضیح می دادند. نامه امام آنقدر تاثیرگذار بود که پس از هفت ماه در جامعه شوروی آن زمان که مردم جرات هیچ حرکتی نداشتند و زیر یوغ استعمار بودند، چنان اثری گذاشت که مسلمانان شوروی از ایران برای ماه مبارک رمضان درخواست قرآن نمودند؛ لذا آیت الله موسوی اردبیلی که در آن زمان مسئول دستگاه قضایی بودند، اعلام کردند هرکس در خانه خود قرآن اضافی دارد بیاورد تا به آنها برسانیم.
نامه امام که به طور سمعی و بصری برای فردی که مدعی بود کشورش نیمی از گستره کره زمین را در برگرفته خوانده شد در عرض هفت ماه همه چیز را می گرداند وشخصاً فکر می کنم اگر عمر امام باقی بود با تداوم این مسائل شاید امروز هیچ غیر مسلمانی در دنیا پیدا نمی شد.
به نظر شما نقش زنان در زمان کنونی برای حفظ انقلاب چیست؟
من فکر می کنم هرکدام از ما در هرکجای ایران که قرار داریم، اگر خودمان را بشناسیم دیگر توصیه و نصیحت جایگاهی ندارد. متاسفانه تعدادی از خواهران ما به رسالت ومسئولیتی که خون شهدا در جای جای این کشور اسلامی برای هدایت و ارشاد دیگران به ویژه خانم ها از خود باقی گذاشتند بی توجه هستند وگرنه کسی به خود اجازه نمی داد با لباس و روسری و زیورآلات کذایی در جامعه حضور یابد چرا که این ظلمی به خون شهدا و خانواده آنهاست. امیدواریم بانوان ما مانند روزهای انقلاب، اندکی تامل کنند و با مطالعه کتاب های شهدا و جانبازان اجازه بی توجهی به خون شهدا را ندهند.
انتهای پیام/
دیدگاه شما