با سامان گلریز ؛ سرآشپز معروف به گفتوگو نشستیم تا برایمان از عشق به کار و چگونه پولدار شدن از این طریق بگوید.
بیکاری در جامعه ما زیاد شده و داد خیلیها را درآورده ...
آنهایی که دادشان درآمده به این دلیل است که تنبل هستند. به نظر من بیکاری در کشور ما مفهوم ندارد. بیکاری برای تعداد معدودی وجود دارد که تحصیلات و تخصصشان در زمینههای خاص است. من با آماری که دارم بجد میگویم در حرفه ما که آشپزی است، مثل اسفنج خشک تشنه نیروی کار هستیم. هر روز افراد زیادی با من تماس میگیرند و برای آشپزخانه یا رستوران خود، آشپز ایرانی میخواهند اما واقعا کسی نیست! کشور ما بشدت به نیروی انسانی که مهارتی را بلد باشد، نیازمند است. اما متاسفانه همه دوست دارند، بروند دانشگاه و در رشتههای مهندسی و دکتری تحصیل کنند و کمتر کسی حاضر است به صورت عملی کاری را یاد بگیرد که نیاز جامعه است. ما به نیروی کار متخصص نیاز داریم. کسی که در هیچ حرفهای تخصص ندارد، نمیتواند توقع کار داشته باشد.
به نظر میرسد، روش استاد ـ شاگردی در کشور ما کمرنگ شده؛ همه دوست دارند استاد و کارفرما باشند.
این اصلا شدنی نیست! حتی اگر فردی دکترای تئاتر هم داشته باشد تا خاک صحنه نخورد و کار عملی انجام ندهد، نمیتواند در زمینه تئاتر فعالیت کند. البته این را هم بگویم که خیلی از کارها ذاتی است و باید استعدادش در فرد وجود داشته باشد. اگر استعداد وجود نداشته باشد با تحصیل نمیتوان آن را کسب کرد. اما با کار عملی میتوان حرفهای را آموخت حتی اگر استعداد کمی در آن زمینه وجود داشته باشد. در حوزه آشپزی که تخصص من است بجد میگویم که به نیروی متخصص نیازمندیم و بهتر است کارگاههای آموزشی دایر کرده و با جذب افراد، این بخش را تقویت کنیم.این حرکتها باعث میشود، هم در افراد انگیزه کار ایجاد شود و هم آمار بیکاری کاهش یابد.
شما میگویید مثلا به پیتزازن حرفهای نیازمندید؛ اما جوان لیسانسه کمتر تمایل دارد وارد این حرفه شود؛ چون اگر تحصیلات دانشگاهی هم نداشته باشد، میتواند در این حرفه فعال باشد. به نظرتان برای علاقهمند کردن مردم به حرفههای مختلف چه باید کرد؟
به نظر من آفتی که به جان جوانان ما افتاده و دارد آنها را نابود میکند این است که میخواهند یکشبه ثروتمند شوند و اصلا برایشان مهم نیست این پولدار شدن از چه طریقی باشد. قهوهخانههایی که به مشتریان خود قلیان میدهند، درآمد زیادی دارند به همین دلیل مثل قارچ زیاد شدهاند. پولدار شدن از هر روش حتی اگر سلامت جامعه را تهدید کند، خطر بزرگی است که باید برای آن فکری کرد. معتقدم برای موفقیت و پولدار شدن باید عاشق کار بود. من معمولا از 4 صبح بیدار میشوم و تا آخر شب کار میکنم. اصلا اینجور نیست که با پارتی به تلویزیون راه پیدا کرده و بعد به شهرت رسیده باشم. من خیلی سخت و فشرده کار میکنم. دورهای که دانشجو بودم هم درس میخواندم و هم کار میکردم. در محدودترین وقتی که در اختیار دارم، کتاب میخوانم و برای ارتقای دانشم به کلاسهای آموزشی میروم. از کار نمیترسم در تابستان اگر پیشنهاد خوبی از مناطق گرمسیر داشته باشم، نه نمیگویم و حتما میروم و به گرمای شدید هوا توجه نمیکنم! هیچ وقت از سختی کار نترسیدهام.
کار پول میآورد یا پول ایجاد کار میکند؟
برای من که همه عمر کار کردهام، معلوم است که کار برایم پول میآورد. من هیچ وقت سرمایهدار نبودهام که مثلا ده تا ماشین بخرم، نگهدارم تا ماشین گران شود و آنها را بفروشم و پولدار شوم. من به ازای کاری که انجام میدهم، دستمزد میگیرم. تلاش کردهام آن قدر کارم خوب باشد که دستمزد خوبی هم بگیرم و دستمزدم را تبدیل به سرمایه کنم. تمام عمر کار کردهام و باز هم تاکید میکنم که یکشبه یا در زمانی بسیار محدود نمیتوان ثروتمند شد.
از کار کردن لذت میبرید؟
همیشه از کار کردن لذت میبرم. هرزمان میخواهم برای ضبط یک برنامه تلویزیونی یا پخت غذایی خاص بروم، شب تا صبح خوابم نمیبرد؛ چون بشدت هیجانزده میشوم. انگار روز اول است میخواهم به سرکار بروم. عاشق آشپزی هستم و برای یادگیری پخت غذاهای اصیل ایرانی حاضرم به هر نقطهای از کشور سفر کنم تا مثلا در یک روستای دورافتاده پخت غذایی اصیل را یاد بگیرم.
به جوانان چه توصیهای دارید که بیکار نمانند؟
کار عار نیست. کار کردن افتخار شخصی و ملی است. کارکردن هدفمند و شریف به منظور فراهم کردن بهترین اسباب زندگی برای خود و خانواده افتخار است. اگر هدفی را بروشنی در ذهن طراحی کنی، مسلما به آن خواهی رسید. اصلا نباید از کارهای جزئی و به اصطلاح دمدستی پرهیز کرد و فقط به این اندیشید که باید، سمت و پست خیلی بزرگی داشت و مدیرعامل و کارفرما بود. اگر خواستار زندگی خوبی هستیم باید بشدت کار کنیم. شعار من در زندگی این است: کار و کار و کار...
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما