به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم :
شما سالهاست در زمینه گریم و طراحی چهره فعالیت میکنید. با توجه به تجربیاتی که بهدست آوردهاید، از زیبایی چه تعریفی دارید؟
در تعریف کلاسیک و استاندارد به کسی زیبا گفته میشود که ابعاد صورتش با هم تناسب داشته باشد، مثلا فاصله بین دو چشم، فاصله دو ابرو و اندازه پیشانی با اندازه چانه متناسب باشد.
در تعریف عمومی و خارج از دنیای تصویر همین ملاکها برای زیبایی وجود دارد؟
بله.اینها تعریف کلاسیک چهره زیباست.
اما برخی این استانداردها را ندارند اما به نظر زیبا میآیند.
استانداردهای چهره بیشتر در تصویر خود را نشان میدهد. در عکس ثابت یا متحرک زیبایی در تقارن و ترکیب مناسب است اما در دنیای واقعی به این ترکیب کمتر توجه میشود؛ شاید اجزای صورت یک نفر متناسب نباشد اما مثلا چشمان جذابی داشته باشد که صورتش را زیبا کند. تصویر ایرادات صورت را بیشتر نشان میدهد به همین دلیل باید ابتدا متناسبسازی چهره انجام شود. در دنیای واقعی اولین چیزهایی که دیده شده و باعث میشود ما درباره چهره دیگران قضاوت کنیم، پوست سالم و خوشرنگ و در مرتبه دوم چشم قرار دارد.
این که میگویند زیبایی نسبی است، درست است؟
زیبایی به سلیقه افراد بستگی دارد.برخی به نظر ما زیبا نیستند اما کسی هست که آن فرد را بسیار دوست دارد و به نظرش زیباترین آدمی است که وجود دارد.
این برمیگردد به باورها و فضایی که فرد در آن بزرگ شده است؟
سلیقه کاملا شخصی است و به عوامل زیادی بستگی دارد حتی جغرافیا و باورهای منطقهای روی این نگرش تاثیر دارد. بعضی خصلتهای فردی روی نگرش همه ما درباره زیبایی تاثیرگذار است. برای بیشتر مردم، آدمهای شاد و کسانی که باعث میشوند اتفاقات خوبی برای اطرافیان رخ دهد، زیباتر به نظر میرسند. اخلاق کاملا روی قضاوت دیگران درباره چهره تاثیر میگذارد. یک آدم خوش خُلق به نظر دیگران زیبا جلوه میکند هر چند چهره معمولی داشته باشد. البته برعکسش هم وجود دارد .
همان گفته قدیمی که سیرت درونی در چهره آدمها خود را بروز میدهد؟
درونیات آدمها تاثیر مستقیمی روی رنگ پوست و درخشش چشمها دارد.آدمهایی که درون پرتلاطم، نامهربان و عبوسی داشته و برای دیگران خوبی و خیر نمیخواهند، معمولا رنگ پوستی کدر و زرد داشته و چشمانشان درخشش خود را از دست میدهند. به همین دلیل هر چند از نظر تصویری صورت متناسبی داشته باشند اما زیبایی آنها به دل نمینشیند و اگر هم در نگاه اول به چشم بیایند،به مرور زیبایی آنها تحت تاثیر اخلاقشان کمرنگ میشود.
الان یکسری آرایش مُد شده که به جای این که چهره را متناسب و زیبا کند بیشتر صورتها را زشت میکند، این نوع آرایش چرا باب شده؟
این اتفاق در کشور ما به شکل نامتعارفی زیاد شده است. در حالی که در خیلی از کشورهای دنیا آرایش کردن یعنی استفاده از یک فون و کرم ملایم با سایه؛ کاری که اصلا به چشم نیاید و بیشتر برای ایجاد تقارن باشد.اما در کشور ما آرایشها هر روز ناهنجارتر میشود که به نظر من بیشتر برای جلب توجه است. اما کسانی که این طور آرایش میکنند، نمیدانند که آرایش برای متناسب کردن چهره و زیباتر شدن است. وقتی آرایش غلیظ و نامتعارف باشد، زشتیهای صورت هم بزرگنمایی میشود به همین دلیل هیچ کس نمیتواند با آرایش غیراصولی و زیاد خود را زیباتر از آنچه هست نشان دهد. دختران جوان از این نکته غافلند که معصومیت و چهره بکر آنها خیلی زیباتر از زمانی است که صورت خود را رنگآمیزی میکنند؛ آن هم با رنگهایی که اصلا با چهره و سن آنها هماهنگ نیست.
برای نسل نوجوان و جوان چه توصیهای دارید که هم زیبا به چشم بیایند و هم به دام آرایشهای اغراق شده، نیفتند؟
در بیشتر کشورهای دنیا، دختران جوان به طراوت و زیبایی واقعی چهره خود دست نمیزنند.دخترهای ما هم بهتر است زیبایی فطری و درونی خود را زیر پوشش سنگینی از رنگها مخفی نکنند. متاسفانه در کشور ما سن جراحیهای زیبایی هم پایین آمده است و دختران جوان همه اجزای صورت خود را به دست جراح میسپارند به همین دلیل مثلا سن یک دختر 20 ساله، گاهی 30 سال و حتی بیشتر به نظر میآید.
همه زنها در همه دورهها دوست داشته و دارند که جلب توجه کنند. این خصلت در ذات زنان وجود دارد اما در نسلهای قبلی و مثلا 20 - 10 سال قبل استفاده از آرایش و جراحی به اندازه امروز مُد نبود، چرا این اتفاق افتاده است؟
به نظرم بالا رفتن سن ازدواج و این که جوانها کمتر تمایل به ازدواج دارند روی این مساله تاثیر دارد. مسائل روحی و روانی کاملا در استفاده خانمهای جوان از آرایشهای غلیظ تاثیرگذار است.
خانمی که روان سالمی داشته باشد هیچوقت درگیر این ماجرا نمیشود.
قدیمترها خانوادهها روی آرایش دختران نظارت بیشتری داشتند و فرزندان هم حرفشنو بودند اما اکنون شرایط کاملا تغییر کرده، شما در چه خانوادهای رشد کردید که هم گریمور شدید و هم درگیر این حاشیهها نشدید؟
من سال 55 به تلویزیون و واحد گریم رفتم اما آن زمان ابروهای پرپشتی داشتم و با لباس بسیار سادهای به تلویزیون رفتم و اصلا به این فکر نمیکردم که باید در ظاهر خود تغییر ایجاد کنم؛ چون هدفم از کار مشخص بود. بیشتر دختران آن دوره تا وقتی که ازدواج نمیکردند سراغ آرایش نمیرفتند اما الان زمانه عوض شده، نوجوانان و جوانان پای برنامههای ماهواره و شبکههای مجازی یاد میگیرند که انواع و اقسام آرایشها را روی چهره خود پیاده کنند و اصلا به این هم فکر نمیکنند که با این میزان آرایش زشت میشوند یا زیبا! به نظرم بیکاری هم تاثیر زیادی در این روش زندگی دارد. مسلما خانمی که کار داشته باشد، وقت نمیکند زمان زیادی برای آرایش صرف کند. البته تفریحات اجتماعی کشور ما کم است و جوانها نمیدانند انرژی خود را چطور تخلیه کنند. به همین دلیل به سمت رفتارهای نابهنجار کشیده میشوند.هم وقت و انرژی خود را تلف میکنند و هم نمیتوانند برای آینده خود برنامهریزی مناسبی داشته باشند.
بیکاری، تمایل نداشتن به ازدواج و نداشتن تفریح مناسب باعث میشود جوانان از راه درست زندگی بازمانند و در این شرایط هم دولت باید برنامهریزی مناسبی داشته باشد و هم خانوادهها بهتر و موثرتر کنار فرزندان خود باشند و از آنها بدرستی حمایت کنند.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما