به گزارش شبنم همدان به نقل از مهرخانه، نوع روابط انسانی و بازنمایی این روابط در فیلمهای سینمایی بهخصوص در سینمای اجتماعی که بخش عظیمی از فیلمهای سینمای ایران را دربرمیگیرند اهمیت ویژهای دارد و میتوان از نوع بازنمایی این روابط تا حدودی به ویژگیها و خصوصیات یک جامعه دست یافت. دختران و نحوه بازنمایی آنها در فیلمها نیز از این قاعده مستثنی نیست و با تحلیل چگونگی بازنمایی این قشر از جامعه در فیلمهای سینمایی میتوان تاحدودی به نوع روابط انسانی آنها و نسبتی که با جامعه و ساختارهای آن دارند پی برد. به این منظور، گفتوگویی داشتیم با دکتر عبدالکریم خیامی؛ مدرس دانشگاه و تحلیلگر رسانه و از او در مورد نحوه بازنمایی دختران در سینمای بعد از انقلاب پرسیدیم.
- آقای دکتر بفرمایید که پس از انقلاب با توجه به تغییرات فرهنگی و اجتماعی که در جامعه صورت گرفته بازنمایی دختران در سینما چه تغییراتی داشته است؟ شما دستهبندی مشخصی در خصوص دورههای مختلفی که دختران در سینما بازنمایی شدهاند دارید؟
در اینجا موضوع ما سینمای پیش از انقلاب نیست. اما بهطور اجمالی میتوان گفت در سینمای پیش از انقلاب متناسب با شرایط آن زمان در گفتمان غالب فیلمها - که البته در این میان فیلمهای پاک و خوبی هم وجود داشتند- نوعا جنس دختر مطرح بود نه جنسیت دختر. در آن دوره دختران بیشتر برای تکمیل قصه و پر کردن پازلهای خالی شخصیتها و جایگاه نسبتهای آدمهای یک قصه حضور داشتند. آن دوره، دوره اوج فیلمفارسی بود و طبیعتا بیشتر به دختران نگاه ابزاری میشد.
سینما با چند واسطه روی فرهنگ اجتماعی اثر میگذارد
سینما جزء جامعه ماست و وقتی جامعه تغییر پیدا میکند سینما هم تغییر میکند چون آدمهایی که کار سینمایی میکنند عضو این جامعه هستند و دغدغهها و حس و حال آنها روی کار سینمایی آنها اثر میگذارد. بنابراین، من سینما را تابع تغییرات فرهنگی و اجتماعی میدانم. سینما برخلاف حوزه نظری و دانشگاه خیلی زود خودش را شبیه جامعه میکند یا از جامعه اثر میپذیرد. از سوی دیگر، سینما با چند واسطه روی فرهنگ اجتماعی اثر میگذارد. درست است که سینما مانند تلویزیون فراگیری ندارد و درصد کمی از مردم اهل سینما رفتن مستمر هستند اما آدمهایی که بهصورت مستمر به سینما میروند عموما به دلیل تحصیلات بالا یا تعلق به طبقات بالای اجتماعی روی اطرافیان موثر هستند. لذا با چند واسطه سینما روی فرهنگ اثرگذار است.
در دهه 60 جنسیت مستقل دختران در سینما مطرح نبود
از دیدگاه من پس از انقلاب در سه دوره میتوان بازنمایی دختران در سینما را دستهبندی کرد. در دهه اول پس از انقلاب هم به دلیل تازه بودن انقلاب و هم به دلیل جنگ بهصورت طبیعی سینما در واکنش به پیش از انقلاب بود. لذا در دهه اول انقلاب بهرغم فیلمهای قلهای که داریم ولی در مجموع جنسیت مستقل دختران مطرح نیستند و باز هم برای تکمیل شخصیتها به داستان اضافه میشوند. در این دوره، دختران بسیار پاک، عفیف و با حجاب به تصویر کشیده میشوند اما به دلیل محدودیتهایی که آن زمان وجود داشته نوعا نقش اول را برعهده ندارند و قهرمان یا موضوع داستان نیستند. در آن زمان اصلا نمایش دخترها در تصویر محل سوال و دغدغه و تردید بود وقتی هم که به سینما میآیند نوعا نقش دو یا سه را برعهده داشتند. البته، نقش مادر و همسر متفاوت است و بازنمایی زنان در این نقشها پررنگتر بود. در آن دوره، تازه انقلاب کرده بودیم و میخواستیم در نقطه مقابل دوره قبل قرار بگیریم و این نوع از سینما واکنشی به سینمای پیش از انقلاب بود.
نقش اصلی دختران در سینمای دهه 60 تغلیظ بعد احساسی و عاطفی فیلم بود
- در همین دهه 60 که دخترها در سینما نقشهای حاشیهای داشتند چه دغدغههایی از آنها نمایش داده میشد و چه نقشی در داستان فیلمها داشتند؟
در آن سالها نقش دختران عموما انتظار، ایثار، حمایت و پشتیبانی بود. آنها نقش تکمیلکننده اعضای خانواده را داشتند، حامی بودند و بار عاطفی خانواده را به دوش میکشیدند. زمانی هم که در فیلمها بحث جنگ مطرح میشد، انتظار ویژگی پررنگ آنها بود و در انتظار بازگشت پدر از جبهه بودند. در واقع، نقش اصلی دختران تغلیظ بعد احساسی و عاطفی فیلم بود. موضوع دختر نیست و همین ابعاد هم برای تکمیل پروژههای حسی و عاطفی فیلم است. باید آن شرایط را درک کرد که تازه انقلاب شده بود، جنگ بود، هنوز نهادها شکل نگرفته بود، حساسیتها واکنش به پیش از انقلاب بود و وقتی برای تدبیر و آیندهپژوهی در آن برهه وجود نداشت.
از اوایل دهه هفتاد که از جنگ فاصله گرفتیم به تدریج تغییراتی شکل گرفت و شرایط اجتماعی عوض شد. البته، من قبول ندارم که دهه هفتاد را به دوره پیش از سال 76 و پس از آن تقسیمبندی کنیم. درست است که از نظر سیاست گذاری فرهنگی قبل و بعد از سال 76 اهمیت دارد اما تغییرات جامعه مربوط به قبل از این سال است. زیرا دو سه سال پس از جنگ اقتصادی که طراحی شد به تغییرات اجتماعی دامن زد و در سینما نیز از اوایل دهه 70 شاهد تغییراتی بودیم اما از سال 76 به بعد بروز این تغییرات جدیتر شد و سرعت بالایی به خود گرفت.
افراط و تفریطها در بازنمایی دختران در دهه 70
در دوره اصلاحات تغییر نقش و بازنمایی دختران در سینما سریعتر، جدیتر و عمیقتر شد. در این دوره، در کنار نقشهای تکمیلی که کماکان وجود دارند چالشهای جنسیت دختر – یعنی نقش یا جایگاهی که جامعه برای دختر ساخته نه جنس فیزیکی او – بهتدریج موضوع فیلمها قرار گرفت. در این دوره، انفجار دفعی و نهچندان بهسامان مطالبات واقعی و غیرواقعی دختران را داشتیم. یعنی مطالبات درست و نادرست دختران بهصورت درهم و انفجاری مطرح شد و این مساله در محتوا و فرم بیان صورت گرفت. بخشی از محتوا و مطالبات درست و بخشی هم نادرست بودند. در این دوره دختران خواهان استقلال، تحصیل، شغل و همانندی با مردان بودند و گرایشات فمینیستی هم همراه با این مطالبات بود اما این مخلوط مطالبات درست و غلط دختران حتما در بیان یعنی شیوه قصهپردازی، روایت، شخصیتپردازی و ... دچار اشکالاتی بود.
یکی از این اشکالات افراط است. مثلا در این ادعای دختران در سینمای آن دوره که ما میگفتند از سوی پدر محبوس و محدود شدهایم خیلی افراط شده و اغراق زیادی در آن وجود دارد. نکته دوم این است که جامعه یا حداقل سینماگران ما وقتی به سنت یا قدیم حمله میکنند جایگزینی برای آن ندارند. کلمه قدیم به معنای وسیع یعنی هرچه پیش از ما بوده اعم از معماری، آداب و رسوم، بزرگترها، آیینها و ... . قدیم یا سنتهای ما مخلوط است و خیلی از آنها غلط هستند اما وقتی بیمهابا و اغراقگونه با آن حمله میکنید باید جایگزین داشته باشید. مسایلی مانند شیوه خواستگاری، نگاه پدر به دختر خود و کار و تحصیل و پوشش او با توجه به غیرتی که دارد و ... جزو آیینها و آداب و رسوم ما هستند که برخی درست و برخی هم غلط بودهاند اما به هر حال نظام جا افتادهای هستند که وقتی به این نظام حمله میکنید اگر جایگزین نداشته باشید شرایطی بدتر از نظام سنتی حاکم میشود و همه چیز در تعلیق قرار میگیرد. شرایطی که الان وجود دارد هم نتیجه همین افراط و تفریطهاست.
سومین اشکال بازنمایی دختران در آن دوره سطحی بودن این بازنمایی است و به مسایلی مانند این که دختر میگوید خودم میخواهم شوهر انتخاب کنم، عقد دخترعمو و پسرعمو در آسمان بسته شده و ... پرداخته میشود. سه چیز هم به این پدیده دهه 70 دامن میزند. یک مساله فشار گیشه است یعنی وقتی این فاکتورها به فیلم اضافه میشود بلیط بیشتری به فروش میرسد. مساله دوم، سیاستزدگی آن دوران است یعنی سینماگران علاقه داشتند برخی از حرفهای سیاسی خود را از طریق دختران مثلا علیه جناح راست آن زمان بزنند ولی در اینجا دختر هم آسیب میبیند.
دخترانی که در این دهه مطرح هستند کماکان دختران در حال تغییر جایگاه هستند، دخترانی که قرار است ازدواج کنند، همسر و مادر شوند. در این دوره دختران نسبت به دهه قبل جدیتر شدهاند، نقشهایشان مهمتر شده و بیشتر حرف میزنند اما کماکان دخترهایی هستند که قرار است همسر و مادر شوند. در این فیلمها دختر موضوع داستان و موضوع تغییر جایگاه است اما خود این جایگاه کماکان دغدغه نیست.
از دهه هشتاد تاکنون دغدغههای دختران در سینما موضوع تعدادی از فیلمها شد
در نیمه دوم دهه 80 تا به الان مسئولان، جامعه، سینما، مسئولان سینما و تلویزیون از بس در مدت مدیدی با هم دعوا داشتند خسته شدند و به این نتیجه رسیدند که میتوانیم در فضایی آرامتر پیش بریم تا به راه سومی برسیم که تا الان این وضعیت ادامه دارد. در این سالها چند اتفاق افتاده است. اول این که در سالهای اخیر خوشبختانه خود دخترها و دغدغههای آنها جدای از این که قرار است معشوق، عاشق یا مادر و همسر شوند موضوع تعدادی از فیلمها شده که این مساله احترام به دختران است. مثلا فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند جدا از قضاوت درست یا غلط کارگردان یا این که مقوله ازدواج هم در این فیلم مطرح است اما موضوع آن سیر زندگی یک دختر است.
در میان فیلمهای آقای میرکریمی هم در فیلم یک حبه قند، موضوع ازدواج و دعوای سنت و مدرنیته است. در این فیلم یک دختر پیشبرنده داستان است اما دختر بودن او ملاک و موضوع نیست. اما در فیلم دختر آقای میرکریمی خود دختر اصل داستان است و نسبت او با پدر، مادر، دوستان، انتخاب رشته، فرار و ... مطرح میشود. این که دختر موضوع یک فیلم بشود اتفاق خوبی است. الان طرح آسیبهای اجتماعی در سینما خیلی جدیتر از قبل شده اما از آن جایی که سینمای ما در طرح موضوع مستقل چالشهای هویتی و جنسیتی دختران بدون معشوقه تجربه زیادی ندارد من این نگرانی را دارم که طرح همزمان آسیبهای اجتماعی بر حل مساله دختران غلبه پیدا کند. از سوی دیگر، ما به شدت نیاز داریم که به رابطه پدر و دختر در جامعه رسیدگی شود و یکی از جاهایی که باید به این مساله رسیدگی کند سینما است. ما اگر بتوانیم رابطه پدر و دختران را ارتقا دهیم و تعالی ببخشیم بخشی از مسائل دختران حل میشود. این مساله کار سختی است و باید مهلت دهیم تا ببینیم سینماگران چه میکنند.
- در سینمای ما نوع بازنمایی رابطه دختر با نسل گذشته بهخصوص با پدر و مادر چگونه است؟
در دوره اول مشکل جدی در این رابطه در سینما مطرح نمیشود. دخترها کاملا حرف گوشکن هستند و نقشهای حاشیهای و مکمل دارند و منتظرند. اینها جزو ملاکهای مثبت بودن یک دختر است. در دوره دوم به قدیم حمله میشود و پدر و مادر و بزرگترها هم در این قدیم گنجانده شدهاند و دوره حمله به آنها و تخطئه آنهاست. در دوره سوم که الان در آن به سر میبریم آرام آرام به سمت گفتوگو حرکت میکنیم و تعداد فیلمهایی که پایان آن به مخاطب واگذار میشود و تصمیم جدی و قطعی نمیگیرد و حق را کاملا به یک طرف نمیدهد زیاد شده است.
در دهه 70 در اکثر فیلمها کاملاً حق با دخترها بود
در دهه 70 در اکثر فیلمها کاملا حق با دخترها بود و حتی پدر و مادرها که فیلم را میدیدند با آن همذاتپنداری میکردند. در آن دوره، غرض دفاع از جدید بود و بر این اساس هر چیز جدیدی خوب و هر چیز قدیمی بد بود و یک نوع مطلقانگاری صورت میگرفت اما الان سینما آرام آرام دوست دارد کمی گفتوگو بین پارادوکسهای جامعه ما برقرار کند. یکی از نشانههای این مساله افزایش تعداد شخصیتهای خاکستری در سینما و تلویزیون است در حالی که قبلا تعداد شخصیتهای خاکستری کمتر بود. نشانه دوم این است که پایان داستان بسیاری از فیلمها به مخاطب واگذار میشود. نشانه بعدی این است که قصهها موضعگیری شفافی ندارند. سردسته کارگردانهایی که این سیر را طی کرده و در الان در اکثر فیلمهایش قضاوت صفر و یکی نمیکند حاتمیکیاست. او الان خودش را بیشتر از قضاوت عقب کشیده است. مثلا در فیلم از کرخه تا راین موضع فیلمساز روشن است و در آن شرایط فرهنگی و سیاسی میتوانسته تصمیم بگیرد و در شرایط خود موضع درستی نیز هست. اما در فیلمهایی مانند گزارش یک جشن، به رنگ ارغوان یا به نام پدر رویکرد متفاوت است.
در گزارش یک جشن شما بالاخره نتیجه نمیگیرید که نیروی انتظامی باید برخورد کند یا خیر و حضور آن درست است یا درست نیست. در فیلم به رنگ ارغوان بهرغم اینکه به دستگاه امنیتی نزدیک شده اما باز هم حقی برای دختر آن فرد منافق قائل است. در فیلم به نام پدر، مرد جانباز است و حاتمیکیا هم دفاع میکند ولی میگوید ما مینها را کاشتیم و دختران ما روی همین مینها رفتند. این حرف از دیدگاه اجتماعی یک نظریه است و معنای خاصی است که ذهن را درگیر میکند. این نظریه میگوید نسل قبل جنگید و ایثارگری کرد و کار خود را بهخوبی انجام داد اما یادش رفت مینها را جمع کند و حواسش به این سمت نبود. این هم از مصادیق رابطه پدر و دختر است. در موج مرده هم میگوید تو خیلی درگیر جنگ بودی و حواست به خانوادهات نبود. پس در دوره دوم به گفتوگو و قضاوت دو سویه یا چند سویه میرسیم.
چگونگی بازنمایی رابطه دختران با جنس مخالف در سینمای بعد از انقلاب
- بازنمایی دختران در رابطه با جنس مخالف به چه صورت بوده است؟
در دوره اول، رابطه با جنس مخالف تحت حاکمیت نظام خانوادگی سنتی ترتیب داده میشد و مثلا مادر پسر در روضه یا بازار دختر را میدید و بعد خواستگاری میکرد. البته، خارج از این چارچوب هم فیلمهای معدودی مانند گلهای داوودی را داریم اما در آنجا هم خانواده خیلی محکم است و وقتی رابطهای خارج از این چارچوب شکل میگیرد خانواده بلافاصله وارد میشود. دوره دوم دوره اعتراض دختران و بروز اعتراضهای واقعی و غیرواقعی آنها در جامعه است. یعنی بخشی از این اعتراضها و حرفها حرف جامعه و بخشی هم حرف سینماگران بود نه حرف جامعه. در این دوره ضربهای به این ستونها که بخشی از آن کج و بخشی راست بود زده شد و هیچ جایگزینی هم نداشتیم.
رابطه با جنس مخالف از لحاظ دینی یک نیاز و یک تکلیف است اما در فیلمها از یک مواجهه خانوادگی تبدیل به یک مواجهه فردی میشود و دختر میخواهد به تنهایی سازوکار رابطه با جنس مخالف، چیستی، چگونگی و حد و آغاز و پایان آن را تعیین کند و ساختارهای اجتماعی و نظام خانواده باید آن را بفهمند. در دوره اول، ساختار اجتماعی و نهاد خانواده اهمیت دارند اما در دوره دوم، ساختار اجتماعی و نهاد خانواده باید حقوق دختر را بفهمند.
سینما در دوره دوم به ساختارهای اجتماعی، ساختار سیاسی حاکمیت و پدر و مادرها میگوید شما باید فردیت دخترها را بفهمید. در واقع، در دوره دوم دختر را فردی میکند و بعد او را رها میکند. در حالی که همه ما در جامعه به هم تکیه دادهایم اما وقتی دختر را از دور تا دور او یعنی ساختارهای اجتماعی، مذهبی، حاکمیتی و خانواده جدا کردید و تکیهگاه جایگزینی هم برای او نگذاشتید حداکثر تکیهگاه دختر در رابطه با جنس مخالف روانشناسی، تحصیلات و رمان است. یعنی این ساختارها را با همه درستی و غلطی که داشتند به حاشیه بریدم و به او گفتیم تو از رمانهایی که خواندهای و از مشورت با روانشناسان و جامعهشناسان بفهم که چگونه باید با جنس مخالف رابطه داشته باشی. در واقع، نهادهای مدنی جایگزین نهاد خانواده، دین و سنت شد.
در دوره سوم سعی میشود تا آنجا که امکان دارد نظامات مختلف حرفشان را بزنند. وقتی به سیر تاریخی کشورهای انقلابی و کشورهایی که تمدن ساختند نگاه میکنیم میبینیم که 30، 40 سال زمان زیادی برای تمدنسازی نیست چون تکنولوژی خیلی پیشرفت کرده و ارتباطات خیلی سریع شده 30،40 سال قرن ما مثل 200 سال قرون قبل است. ما نیاز داریم که به درکهای متقابل برسیم. ما سینماگر و کارگردان خوب و خوشفهم کم نداریم و من اخیرا فیلمهای خوب بیشتری در زمینه دختران میبینم.
ضرورت توجه به رابطه پدران و دختران
به دلیل گستردگی آسیبهای اجتماعی نمیتوان به همه آنها با هم رسیدگی کرد و باید چند مساله اولویتدار را مشخص کرد که انبوهی از مسایل دیگر به تبع آنها حل میشود. به نظر من یکی از این مسایل، حوزه دختران است. یعنی در جامعه ما یکی از گرانیگاههایی که اگر به آن رسیدگی کنی دهها مساله اجتماعی حل میشود و اگر به آن رسیدگی نکنی دهها مساله دیگر اضافه میشود دختران هستند. در این حوزه هم دهها مساله مانند تحصیل دختران، شغل آنها، هویت جنسیتی، دختران و فضای مجازی، اعتیاد شیک و ... وجود دارد. اما یکی از مهمترین مسایلی که اگر به آن بپردازیم نتیجه خوبی میگیریم رابطه دختران با پدر است.
ابهاماتی که پدران در رابطه با دختر خود دارند
من همیشه حس میکنم ابهام بزرگی پیش روی پدرانی است که دختر دارند. البته، این ابهام برای دختران هم هست اما دختران به اندازه پدرها نگرانی ندارند. پدرها پرسشهای بیپاسخ زیادی در مورد دختران دارند که این پرسشها و پیچیدگیها در مورد پسران کمتر است. ما اگر بتوانیم روابط پدر و دختر را درست کنیم فرصت بسیار بسیار خوبی برای کمک به دختران ایجاد کردهایم.
- نگرانی پدرها در چه حوزهای است؟
پدرها در سطوح مختلف زندگی دخترانشان ابهام و سوال دارند. مانند دختران و تحصیلات، دختران و جنس مخالف، دختران و کار، دختران و جامعه، دختران و فامیل، دختران و ازدواج، سن دخترها و کار، سن دخترها و ازدواج، دختران و محل کار و ... . به نظر من جامعه پدران در این زمینه خیلی فقیر است و نیاز به کمک برای رفع ابهامها دارند. رابطه دختر با پدر، با جنس مخالف، با مادر و برادر یک مقداری نیاز به بازسازی دارد و من جای اهالی سینما باشم به این موضوع میپردازم.
- نظر شما راجع به فیلم دختر آقای میرکریمی چیست؟
اینکه در این فیلم، دختر موضوع قصه شده قابل احترام است. طبق معمول، آقای میرکریمی قضاوت خطکشی شده ندارد و صفر و یکی یا سیاه و سفید قضاوت نکرده است و به روشنی ابهامات و پرسشهای بیپاسخ جامعه و خانوادهها در مورد دختران را نشان داده است. در فیلم دختر، دغدغههای دینی، سنتی، فمینیستی، غربی، اسلامی و قومی خانوادهای که در آبادان زندگی میکنند نمایش داده شده و این دغدغهها به شهر تهران وصل میشود و نحوه مواجهه با دختران و وضعیت کنونی جامعه را نشان میدهد. فیلم دختر ابهامات و اشکالاتی دارد اما در مجموع در طرح مساله موفق بوده است.
- ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
دیدگاه شما