به گزارش شبنم ها،
در شهرها و روستاها بیشتر کوچه ها و خیابان ها به نام شهدا مزین است . این همه کوچه این همه شهید و این همه خانواده ای که فرزندان خود را در راه دفاع از میهن اسلامی به جبهه فرستادند نشان می دهد ایران مملو از بزرگ مردان و شیردلان است. شیردلانی که در مقابل ظلم و تعرض بعثی ها ایستادند و عده ای از آنها شهید شدند و عده ای دیگر عاشقانه از جسم خود گذشتند و جانباز شدند. به برکت نام شهدا امروز کوچه های شهر آرام و امن شده اند.
اعضای کانون اسلامی خواهران برای دلجویی از خانواده یکی از این شهدا راهی روستای امزاجرد شدند. شهید فرامرزی از اهالی روستای امزاجرد است که در سال 1362 در پیرانشهر به درجه رفیع شهادت نائل امده است.
در گرم صمیمی خانواده حاضر شدیم و با خواهر شهید هم صحبت شدیم. خواهر از فراق جانسوز برادرش می گفت و از سالها عشق بازی با برادر عاشقش در عالم خواب و رویا. این برادر شهید هر هفته در خواب به دیدن خواهرش می آید و احوال او را می پرسد.
خواهر شهید می گفت: آخرین باری که حمید از جبهه به خانه آمد هنگام رفتن گفت این آخرین دیدار ماست و من در این سفر شربت شهادت را می نوشم. چون بسیار شوخ طبع بود شربتی درست کرد و به همه اعضای خانواده داد و گفت من هم شربت شهادت را می نوشم.
خواهر از وابستگی شدید براردش می گوید: از بین 5 برادر و دو خواهر در خانواده حمید وابستگی عجیبی به من داشت. فاصله سنی ما زیاد بود اما رابطه مان شبیه رابطه مادر و فرزندی بود. وقتی من ازدواج کردم برادرم کوچک بود و هر روز برای دین من بهانه میگرفت.
برادر دیگر شهید جانباز است و یادگاری تلخ از دفاع مقدس به همراه دارد.
انتهای پیام/ ن
دیدگاه شما