به گزارش شبنم همدان به نقل از راه دانا : در گذشتههای نه چندان دور زندگی مشترک افراد دوام طولانیتری داشت و طلاق بهندرت اتفاق میافتاد. اما امروزه به وضوح دیده می شود که آمار طلاق افزایش یافته و حتی همسرانی که بسیار متعهد و به اصول اخلاقی پایبند هستند نیز ممکن است به دلایل مختلف ناگزیر از طلاق شوند.
شاید برای بسیاری از ما این سؤال ایجاد شود که چه عواملی سبب شکست زندگی مشترک میشود.
بر این اساس بر آن شدیم تا برحسب نیاز گفتگویی با عفت رمضانیان مدیرعامل موسسه فرهیختگان در آسمان امین(ره) به شرح ذیل داشته باشیم.
با توجه به اینکه شما در ابعاد مختلف خانواده فعال بوده و تجربه زیادی در این بخش دارید، به نظر شما خانواده موفق چه خانواده ای است؟
خانواده موفق خانواده ای است که در آن اعضاء در کنار همدیگر احساس آرامش، امنیت و رضایتمندی داشته باشند. در چنین خانواده ای افراد نسبت به منافع و حقوق هم متعهد بوده و در قبال هم مسئولیت پذیرند. در اینچنین خانواده ای است که شادی یک عضو باعث شادی کل خانواده می شود و بالعکس اگر فردی دچار آسیب شود دیگران نسبت به این مسأله بی تفاوت نبوده و مشکل او را مشکل کل خانواده می دانند و سعی می کنند با همفکری و تعاون به فرد آسیب دیده کمک کنند. بنای این خانواده ها بر محبت و همدلی است و احترام متقابل در آن نقش ویژه ای ایفا می کند. اخلاق مایه رفتار خانواده موفق بوده که برگرفته از تعهدات مذهبی و دینی افراد است. در خانواده موفق افراد به رشد فکری و سلامت روحی و جسمی هم کمک می کنند و از موفقیت همدیگر خوشحال هستند. نقش ها در چنین خانواده ای ثبات داشته و جایگاه افراد رعایت می شود. مشورت در امور و تصمیم گیری بر اساس منافع و سلایق جمع و صد البته بر اساس مصلحت کل خانواده حرف اول را می زند.
به نظر شما چرا در جوامع امروزی با توسعه پیش رو، طلاق با روند غیر قابل کنترل در حال پیشرفت است؟
عوامل اجتماعی و فرهنگی زیادی در این امر دخیل هستند. بخشی از این عوامل بر می گردد به تغییر هویت فرد و جامعه که متأثر از رشد ارتباطات و فناوری است و برخی هم مربوط به شرایط محیطی و تغییرات در سبک زندگی است.
بی شک تغییر نگاه به زندگی، تغییر نظام ارزشی، زدودن تقدس از حیات خانوادگی، پروش روحیه استقلال طلبی، فرد گرایی و کاهش تعهد به ازدواج، مشکلات جنسیتی، عدم ایفای نقش مهارت آموزی به فرزندان توسط والدین، تضاد بین ارزش های خانواده و نهادهای آموزشی مانند مدرسه، رسانه و… که این روزها به جای والدین وظیفه تربیت فرزندان را بر عهده گرفته اند!، نگاه توسعه ای لیبرالیستی که رفاه مادی و لذت بیشتر را هدف زندگی می داند، نگاه فمینیستی و استقلال اقتصادی زنان، آرمان زدگی که در برخی سریال ها و از طریق رسانه ها به جوان تلقین می شود، رشد نیافتگی و تجربه ناکافی زوجین و صدها دلیل دیگر در رشد روز افزون طلاق در جامعه امروز نقش دارد.
نقش طلاق در روند تغییر اخلاق در جامعه به چه صورت است، زیرا در این خصوص ما کودکانی به نام طلاق داریم که در جامعه زندگی می کنند؟
همانطور که می دانید اخلاق فراتر از دین است. در گذر از سنت به مدرنیته اخلاق اسلامی تبدیل به اخلاق حرفه ای یا اخلاق مدرن شد که خود زمینه ساز تبدیل اخلاق به قانون بود. اگر نگاهی به گذشته بکنیم می بینیم که گذشتگان ما اخلاقی تر بوده و مسیر اختلاف بین زوجین تا طلاق را بر اساس اخلاق طی می کردند، لذا کمتر منجر به طلاق می شد اما امروز ارزش ها به ضد ارزش تبدیل شده و قبح طلاق ریخته شده و راه چاره آن بازگشت به اخلاق اسلامی است که جوهره دین اسلام به آن است.
در مورد بخش دوم سؤالتان باید بپذیریم که به هر حال این پدیده ناخوشایند اجتماعی پیامدهایی هم به دنبال دارد که از آن جمله پیدایش کودکان طلاق است. فرزندانی که ناخواسته دستخوش ناملایمات زندگی شده و ضربه روحی سنگینی را متحمل می شوند.
گوشه گیر شدن، افسردگی، خشم، رفتارهای ضداجتماعی، افت تحصیلی، گرایش به سمت اعتیاد به سیگار و مواد مخدر و… از حداقل آسیب هایی است که متوجه این گروه از فرزندان جامعه است که نقش نهادهای مسؤول را سنگین می کند تا تمام تلاش خود را در جهت کمک به این فرزندان به منظور پذیرش شرایط جدید و آموزش مهارت حل مشکلات به آنان و حمایت مادی و معنوی آنان به کار گیرند.
چه عواملی باعث گسترش طلاق های بی مورد و بدون دلیل موجه در جامعه امروزی شده است؟
عدم شناخت صحیح طرفین از یکدیگر در موقع ازدواج، عدم بلوغ فکری جوانان در امر ازدواج و هیجانی و احساسی برخورد کردن با مقوله ازدواج، تقابل سنت و مدرنیته و بالطبع ایجاد نقش های موازی و بعضاً جابجایی نقش ها مانند نان آور شدن زنان، توقعات آرمانی و تجمل گرایی و چشم و هم چشمی هایی که منجر به مشکلات مالی و اقتصادی می شود، عدم تعهد و مسئولیت پذیری طرفین، افت مذهب و اعتقادات مذهبی در کشورهای توسعه یافته، غلبه فرهنگ فردگرایی و حقوق محوری، تغییر نگاه هدفمند به زندگی، کاهش آستانه صبر و سازش و… از جمله عوامل تأثیر گذار در رشد روز افزون طلاق در جامعه امروز است.
چه راهکار عملی برای جلوگیری از طلاق وجود دارد؟
خوب در این زمینه حرف های زیادی زده شده که به مرحله عمل نرسیده، به نظر می رسد تا جوان ما هویت خود را بازنیابد و با بلوغ فکری به مقوله ازدواج نگاه متعهدانه و مسئولیت پذیر نداشته باشد در این زمینه موفقیتی حاصل نخواهد شد. توجه به تفاوت های دینی، اجتماعی، تحصیلی و قومی به منظور رعایت کفویت در ازدواج، مهارت آموزی زوجین به منظور توانایی حل مسأله و تقویت فرهنگ گفتگو در خانواده و موارد متعددی که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد می تواند به عنوان راهکار عملی کاهش طلاق مطرح شود.
به نظر شما آشنایی قبل ازدواج یا بهانه هایی که به تازگی در روند غربگرایی وارد زندگی ایرانی اسلامی شده است نظیر ارتباط های بی حد و مرز قبل از دوران عقد می تواند به زندگی سالم و شاداب کمک کند؟
ببینید به این سؤال به دور از تعصبات بی منطق و یا استدلال و دفاع بی پایه و اساس باید پاسخ داد. بی شک با این درجه از رشد عقلی و شخصیتی در جوانان و با توجه به تغییر در فرهنگ اجتماع، شناخت درست و صحیح طرفین قبل از ازدواج نقش به سزایی در دوام پیوند در خانواده ها ایفا خواهد کرد اما این شناخت در چهارچوب مشخص و بر اساس ضوابطی که شرع آن را مجاز می داند مطلوب است. اگر قرار شد طولانی شده و ارتباطات به خارج از حد خود کشیده شده و به یک پیش آزمون در ازدواج تبدیل شود، روح اصلی تشکیل خانواده را مخدوش کرده و به سرانجام مطلوبی نخواهد رسید.
نقش نهادها، موسسه ها و خانواده ها در شادابی زندگی و جلوگیری از طلاق چیست؟
بی شک نقش مهمی بر عهده دارند مخصوصاً آن نهادهایی که متولی فرهنگ جامعه هستند. آموزش خانواده ها مخصوصاً آموزش های پیش از ازدواج و آموزش مهارت به افراد خصوصاً مهارت حل تعارض و توانایی حل مسائل به زوجین و… از کارهای بسیار مهم است. حمایت از خانواده های آسیب دیده و تقویت آنان، تعریف مددکار اجتماعی و ارائه خدمات مشاوره ای نیز از وظایف نهادهای حمایتی خواهد بود. اصلاح قوانین مانند انعطاف پذیری شغلی بانوان و کار پاره وقت آنان به جهت تحکیم بنیان خانواده ها نیز از وظایف نهادهای قانون گذار بوده و باید به آن پرداخت. تسهیل شرایط ازدواج جوانان و توان افزایی آنان در قبال تأمین هزینه های زندگی و… هم متوجه دولت و دستگاه های حاکمیتی است.
نظر خود را به صورت کلی در رابطه با موضوع بیان کنید؟
به نظر حقیر موضوع طلاق پدیده اجتماعی غیرقابل انکار قرن حاضر هست که نیازمند نگاه واقع بینانه فارغ از نظرات کلیشه ای و سطحی است. تلاش برای هویت یابی زنان و مردان و پاسداشت مرزهای جنسیتی، احترام به نقش ها، بازپروری خانواده های سنتی، احیای روش های دینی و اخلاقی حل اختلاف از جمله کدخدامنشی و دعوت به صبر، احیای فرزندآوری و… از جمله مواردی است که باید بدان توجه کرد تا بتوان ورود عالمانه و مسؤولانه ای به موضوع طلاق داشت.
به امید داشتن جامعه ای با آمار بالای ازدواج و آمار پایین تری از طلاق و جدایی. إن شاء الله
منبع:اصفهان شرق
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما