به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم : از جمله این بازیگران گرانسنگ، رویا تیموریان است؛ بانوی بازیهای ماندگار تلویزیون، سینما و تئاتر. تیموریان پس از بازی در سری اول مجموعه دیوار به دیوار، امسال دوباره با سری دوم این مجموعه مهمان نگاه مخاطبان شده و شمایلی از یک زن میانسال، تنها و باورپذیر را به نمایش درآورده است.
تیموریان در گفتوگویی چهرهبهچهره با خبرنگار جامجم از نقش پوران میگوید.
شما همکاری با سامان مقدم را از سالها پیش آغاز کردهاید. در «کافه ستاره» نقشی جدی و تحسین شده از خود به نمایش گذاشتید، در مجموعه «شمسالعماره» باز شاهد بازی تماشاییتان در نقش زنی دوستداشتنی که اخلاق و رفتاری خاص و طنزگونه داشت بودیم و سال گذشته و امسال در دیوار به دیوار هم باز نقشی طنز و البته کاملا متفاوت با پری شمسالعماره را ایفا کردید. همکاری مجددتان با آقای سامان در ایفای نقش پوران چطور شکل گرفت؟ آیا از ابتدا شما را برای این نقش در نظر داشتند؟
هنگام ساخت سری اول دیوار به دیوار که در سال 95 اتفاق افتاد، آقای مقدم از همان ابتدا درخصوص پوران با من صحبت کردند. گفتند که این زن خصوصیتهای ویژهای دارد. بعد از اینکه برای بازی در نقش با هم به توافق رسیدیم، در حین ضبط کار هم باز نقطهنظرهایمان را به اشتراک گذاشتیم و در واقع هر کاراکتری برای خودش صاحب شناسنامه و ویژگیهایی شد.
جذابیتهایی که از همان ابتدا در وجود پوران دیدید چه بود؟ چه عاملی به قبول این نقش ترغیبتان کرد؟
هرگاه آقای مقدم برای بازیگری به من پیشنهاد بدهد، مسلما به بازی ترغیب میشوم! (میخندد) زیرا او همیشه انتخابهای درستی دارد و میداند چه نقشی را برای چه کسی در نظر داشته باشد. این اشراف او به شکلگیری هرچه بهتر نقش هم کمک میکند، چرا که ما عموما افرادی دقیقه نودی هستیم، تائید کارها دیر به دستمان میرسد و رسیدنشان به مرحله تولید همیشه به لحظات آخر موکول میشود.
و به دیوار به دیوار 2 رسیدیم...
بله. در انتهای دیوار به دیوار 1 دیدیم که پوران با آقای دلپاک (با بازی فرهاد آئیش) ازدواج کرد. بر همین اساس در فصل دوم مجموعه هم داستان پس از ازدواج این دو شخصیت و به نوعی زندگی مشترکشان را دنبال کردیم. در این فصل تعامل و ارتباط میان این دو نفر را بیشتر شاهد شدیم و البته مهمتر از آن، نکتهای که آقای مقدم بشدت مدنظر داشتند این بود که در مسیر داستان و به کمک ترسیم روابط میان این خانوادهها، نقدهای اجتماعی داشته باشیم. اتفاقی که در سال گذشته هم با استقبال مخاطبان مواجه شد و حتی بسیاریشان گفتند که با مشکلات خانوادگی و تعاملات همسایگی میان شخصیتها همذاتپنداری برقرار کردند. فکر میکنم این جزو وظایف ماست که خوب و بد را در کنار هم نمایش دهیم.
حالا که دیوار به دیوار 2 به مرحله پخش رسیده، خودتان سری دومش را چطور ارزیابی میکنید؟
دیوار به دیوار 2 هم اتفاق خوبی است. تیمی حرفهای داشت که در لحظه لحظه کار دلنگران بهتر شدن آن بودند. فضای پشت صحنه سری دوم اینطور است که انگار دیگر واقعا همه با هم به یک خانواده تبدیل شده و از عالم همسایگی درآمدهایم. من معتقدم این مخاطبان بودند که تقاضای ساخت سری دوم مجموعه را کردند.
پوران در سری نخست دیوار به دیوار ویژگیهایی متفاوت با خانوادههای داستان داشت و در لحظاتی تنهاییها و غربتش به چشم میآمد. ازدواج او با دلپاک و از بین رفتن این تنهایی، تعریف و ماهیت او را دگرگون نکرده است؟
در سری دوم بیشتر زندگی مشترک میان این دو نفر را شاهد هستیم و پوران دیگر تنها نیست، بلکه این تنهایی جایش را به همدلی داده است. ضمن اینکه دلمان میخواست نشان دهیم همسران دوم میتوانند چه ارتباط صمیمانه و مادرانهای با فرزندان قبلی همسر خود داشته باشند.
شما بازی در مجموعه دیوار به دیوار را تجربه کرده بودید و قطعا برای بازی در سری جدید، از نظرات و دیدگاههای مخاطبان اطلاع داشتید. عمده نظراتی که این مخاطبان بعد از تماشای سری نخست مجموعه در خصوص نقشتان داشتند چه بود؟ چقدر بازخوردهای خوب و بد دیدید؟
بازخورد بد که اصلا ندیدم و از زبان اطرافیان و دوستان و حتی کاربران فضای مجازی فقط تعریف شنیدم. همه خوشحال بودند و میگفتند در بسیاری از لحظات، انگار خودمان و مشکلاتمان را میدیدیم. من ژانر دیوار به دیوار را طنز نمیدانم؛ این یک مجموعه شادیآور و پرانرژی است و خود ما هم در پشت صحنه از حضور در آن لذت میبریم و این لذت به مخاطبان منتقل میشود.
پخش مناسبتی یک اثر در ایام ویژهای چون نوروز، تاثیری هم روی ساخت یا داستان آن دارد؟ آیا حساسیتهای گروه و بازیگران برای ساخت مجموعه بیشتر میشود یا تفاوتی ندارد؟
بله. حساسیتهایمان بیشتر میشود، چون به هر حال عید است و تعداد تماشاچیهای تلویزیون از مواقع دیگر سال بیشتر میشود. خیلی باید احتیاط بکنیم تا نگاه و رضایتشان را جلب کنیم.
جالب است که در این ایام حتی افرادی که در طول سال به دلیل مشغلههایشان، فرصتی برای تماشای تلویزیون ندارند هم به تماشای مجموعهها مینشینند و دیده شدن بازیگران از این طریق دوچندان میشود.
دقیقا. به همین دلیل هم هست که بعد از بارها تجربه آثار مناسبتی هنوز برای خودمان تعجبآور است که چرا همه تصمیمگیریها به لحظات آخر موکول میشود. قطعا تصمیمگیرندگان از مدتها قبل میدانند فروردین در پیش است؛ اگر زودتر شرایط مهیا شود و ما به تولید اقدام کنیم، متنها استحکام بیشتری پیدا میکنند و همه با فشار و استرس کمتری به فعالیت میپردازند. در چنین شرایطی کیفیت آثار هم بالا میرود. این موضوعی است که به دغدغه همیشگی ما تبدیل شده است و به نظرم باید تعامل میان هنرمندان و مسئولان بیشتر شود و اطمینانها افزایش پیدا کند. به هر حال ما افرادی هستیم که سالها در این عرصه فعالیت داریم و دیگر خودمان خیلی خوب خط قرمزها را میشناسیم؛خط قرمزهایی که نسبی هم هستند و در دورههای مختلف جلو و عقب میروند. در شرایط حاضر بلاتکلیفی، مانع درست کار کردن ما میشود. ما هم متعلق به همین سرزمین هستیم، عمرمان را در آن گذراندهایم و جایی هم جز اینجا برای فعالیت کردن نداریم.
شما جزو آن دسته هنرمندانی هستید که بهرغم درخششتان در عرصههای مختلف، گویی هیچگاه مرزی میان این عرصهها قائل نبودهاید و به موازات در تئاتر، سینما و تلویزیون حضور دارید.
من همیشه این جمله را همهجا میگویم که خانه اولم تئاتر است و آرزو دارم که هر سال حداقل در یک نمایش بازی کنم. عقیده دارم یک تئاتر خوب در کنار گروهی باکیفیت، میتواند مرا دوباره بازسازی و برای کارهای بعد آمادهام کند. وقتی یک گروه خوب باشد، متن خوبی نوشته شده باشد و شرایط مهیا باشد، تفاوتی میان سینما، تئاتر یا تلویزیون نمیبینم.
و نقشهایی هم که در تلویزیون ایفا کردهاید، هرکدام به نوعی در حافظه این مخاطبان رسانه ماندگار شدهاست. به عنوان مثال،شب دهم هنوز در بازپخشهایش هم خوب دیده میشود و مردم از بازی شما در آن صحبت میکنند. عامل اصلی ماندگاری یک اثر را در چه میدانید؟
در خصوص مجموعه شب دهم من نقش آقای فتحی را برجسته میدانم. او قلم بسیار شیوایی دارد و احاطه و اشرافش نسبت به تاریخ معاصر کشور بالاست. وقتی یک متن خوب و صحیح در اختیار بازیگر قرار میگیرد و یک کارگردان خبره و باتجربه کار را هدایت میکند، قطعا میتوان کیفیت خوبی را انتظار داشت. اگر میبینیم بسیاری از مجموعهها و آثار ماندگار نشدهاند، یکی از دلایلش این است که متنی که در شروع کار به ما میدهند تا پایان ضبط مدام تغییر میکند، روند اتفاقات عوض میشود و شیرازه کار از هم میپاشد. بهتر است این تغییرات در ابتدا صورت گیرد تا بازیگر بداند که میخواهد چه کار کند. من معتقدم کم یا زیاد دیده شدن نقش برای بازیگران باتجربه چندان مهم نیست و خود من در هر نقشی که پیشنهاد میشود، فرض میکنم کار اولم است و در نقطه صفر قرار دارم و با همان دلهرهها و اضطرابها و همان احساس مسئولیتها جلوی دوربین میروم.
پس نقطه ضعف اصلی آثاری را که اکنون دیده نمیشوند در متن میدانید؟
متن قطعا تاثیرگذار است و اکنون در این زمینه مشکل داریم. شخصیتپردازیها، دیالوگنویسیها و در مجموع روند داستانهایمان دچار اشکال است. به هر حال همه دلشان میخواهد تلاش خودشان را بکنند که اتفاق خوبی در آثار رخ دهد. چقدر خوب است که ضعف سناریوها را چه در تلویزیون و چه سینما برطرف کنیم. بویژه در تلویزیون که مسئولیتی سنگین و بزرگ دارد. در این رسانه حداقل 50 میلیون نفر کار شما را میبینند و در بارهتان نظر میدهند. اینکه نگاه سادهانگارانه داشته باشیم، خیلی بد است و عواقب خوبی را هم در پی نخواهد داشت. چنانچه کیفیت درستی را در آثارمان اتخاذ کنیم، میتوانیم انتظار داشته باشیم مخاطبانی هم که با این رسانه قهر کردهاند، برگردند و تلویزیون قویتر شود.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما