24. آبان 1394 - 11:38   |   کد مطلب: 8058
ارضای نیاز جنسی به اشکال و صور جدیدی در حال اتفاق است که متأسفانه، هم دختران و هم پسران در معرض خطر هستند. من با فضای علوم پزشکی ارتباط داشتم و تعدادی از پزشکان دایماً با دخترانی روبه‌رو هستند که برای ترمیم بکارت مراجعه می‌کنند. در حال حاضر در مناطق جنوب تهران نیز با این پدیده مواجه هستیم که دختران به سادگی خود را در معرض تماس‌های جنسی مخاطره‌آمیز قرار می‌دهند.
 ثروت و زیبایی؛ اصلی‌ترین معیارهای انتخاب همسر/ اغلب جوانان به ازدواج فکر می‌کنند و تعداد کمی تجردگزینی خودخواسته دارند

به گزارش شبنم ها، به نقل از پایگاه تحلیلی- خبری مهرخانه، با توجه به رسالت خود جهت اطلاع‌رسانی جامع اقدامات و فعالیت‌های صورت‌گرفته در حوزه زنان، مبادرت به پوشش همایش‌ها، جلسات، نشست‌ها و هم‌اندیشی‌های گوناگون که توسط طیف‌های فکری و سیاسی مختلف برگزار می‌شود، می‌کند. بدیهی است این اقدام صرفاً جهت اطلاع‌رسانی به علاقه‌مندان حوزه زنان صورت گرفته و لزوماً بیانگر دیدگاه‌های مهرخانه نیست.

یک جامعه‌شناس با اشاره به تحقیقی در سطح تهران در رابطه با معیار ازدواج جوانان تصریح کرد: هم دختران و هم پسران ظاهر و ثروت را در اولویت‌ها مطرح می‌کردند که نشان‌ می‌دهد ارزش‌های مادی در هر دو جنسیت شکل گرفته است. در این پژوهش معیارهای ایده‌آل برای ازدواج از جوانان پرسیده شد و همه افراد ابعاد معنوی، صداقت، ایمان و پاکدامنی را بیان کردند، اما در عمل برای پسران در درجه اول زیبایی ظاهری و در رتبه‌ بعدی ثروت دختر اهمیت داشت، همچنین دختران ثروت را در اولویت قرار می‌دادند و ظاهر را در اولویت دوم می‌گذاشتند.

به گزارش خبرنگار مهرخانه، نشست «چیستی تجرد افراد بالای 35 سال و علل و پیامدهای آن»، عصر چهارشنبه در پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات و با حضور دکتر شیرین احمدنیا؛ جامعه‌شناس و عضو هیئت مدیره انجمن جامعه‌شناسی ایران و مدیرگروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن، و دکتر شهلا اعزازی؛ جامعه‌شناس برگزار شد.

در ابتدای نشست شهلا اعزازی با اشاره به آمار وضعیت تأهل و تجرد گفت: در حال حاضر 152 هزار نفر تجرد قطعی داریم که زنان و مردان بالای 50 سال هستند. همچنین یک میلیون و 300 هزار نفر در سن ازدواج مجرد قرار دارند. زنان مجرد با 90 هزار نفر جمعیت، بیشتر از مردان مجرد هستند. زمانی همه ازدواج می‌کردند و تجرد قطعی خیلی کم بود، اما در حال حاضر این‌طور نیست.

از منظر جامعه‌شناسی تجرد آسیب نیست، بلکه نوع دیگری از زندگی است
او با طرح سؤالی مبنی بر این‌که که آیا تجرد آسیب است یا خیر؟ تصریح کرد: از منظر جامعه‌شناسی تجرد آسیب نیست، بلکه نوع دیگری از زندگی است، اما از دید فردی ترجیح می‌دهم افراد در سنی ازدواج کنند، صاحب فرزند شوند و در دوره‌ای، از بودن کنار فرزندان لذت ببرند. سپس جوان خانواده ازدواج می‌کند و در محدوده نزدیک پدر و مادر نومکانی تشکیل می‌دهد و نوه می‌آید و نوع دیگری از نومکانی ایجاد می‌شود.

این جامعه‌شناس با تأکید بر این‌که زمانی که از ایران صحبت می‌کنیم نگاه ما به تهران است، اظهار داشت: در تهران گروهی از افراد برای کسب موقعیت‌های بهتر و به دست آوردن شغل به خارج از کشور سفر کردند. 4 میلیون جمعیت خارج از ایران وجود دارند که حتی پس از انقلاب از کشور خارج شده‌اند. به همین دلیل مدل سنتی خانواده در حال تغییر است و رابطه‌ها و کمک‌های دوجانبه خانواده اول و دوم در درصدی از جامعه وجود ندارد. این تصوری است که ما از زندگی داریم، اما الزاماً جوان ما نباید از زندگی آینده خود این تصور را داشته باشد. عوامل مختلفی در این تصور نقش دارند که یکی از آن‌ها داشتن رابطه با جنس مخالف در دوران مجردی است.

جوانان علاقه زیادی به ازدواج ندارند
اعزازی با اشاره به دلایل عدم علاقه جوانان به ازدواج گفت: جوانان علاقه زیادی به ازدواج ندارند. زمانی تجرد با اقتصاد همراه بود؛ یعنی مردان باید پول، ماشین، کار و خانه داشتند تا بتوانند ازدواج کنند. آن‌چه در حالا حاضر دیده می‌شود، تجرد خودخواسته است که فرد حتی با وجود شرایط مالی مناسب، نمی‌خواهد ازدواج کند؛ زیرا آینده خود را در مسایل دیگری مانند تفریح، سفر و حتی تنهایی می‌بیند. موضوع تأثیرگذار بعدی این است که دختر مجرد به شرایط زندگی زنان اقوام خود نگاه می‌کند؛ این دختر که تحصیل‌کرده است می‌گوید برای چه ازدواج کند و حقوق خود را از دست دهد. او می‌گوید می‌توانم درس بخوانم، سفر کنم و فعالیت‌های دیگری داشته باشم، اما با ازدواج این حقوق را به دیگری منتقل می‌کنم. موضوع دیگر که بیشتر برای دختران مسئله است این است که آن‌ها معتقدند که در خانه پدر هرچه بخواهند دارند، پس چرا ازدواج کنند. این دختران عموماً شوهران پولدار را می‌پذیرند، سنتی ازدواج می‌کنند و به علت این‌که علاقه خاصی به فرد مقابل ندارند، معیارها به سطح تحصیلات و پول تبدیل می‌شود؛ ازآن‌جایی‌که امروزه همه افراد تحصیل می‌کنند، داشتن مدرک دانشگاهی چندان معیار نیست و معیار پول می‌شود.

او ادامه داد: علت دیگر تجرد این است که افراد کجا یکدیگر را ببینند تا همسرگزینی داشته باشند. دختران امروز، دختران حاضر در جامعه هستند و می‌خواهند همسر خود را در محیط بیرون گزینش و انتخاب کنند، اما فضایی برای این منظور وجود ندارد. دانشگاه‌ها تفکیک شده‌اند. محل کار هم که فضای چندان مناسبی برای آشنا شدن با همسر آینده نیست. پس از آن هم سایت‌های همسریابی ایجاد شد که نمی‌دانم چه سرانجامی ‌برای آشنایی‌ها در آن‌جا وجود دارد و به چه شکلی آشنا می‌شوند. پس برخی افراد با وجود این‌که تصمیم به ازدواج دارند، اما مکانی را برای دیدن و انتخاب فرد ندارند.

تلویزیون ضدتبلیغی برای ازدواج است
این استاد دانشگاه در خصوص تأثیر برنامه‌های تلویزیونی در ازدواج گفت:جامعه ما از طریق تلویزیون دایماً بر ازدواج به شکل سنتی تأکید می‌کند. زمانی در تمام سریال‌ها دختری در حال ازدواج بود و برای گروهی از دختران و پسران مدرن شرایط خواستگاری را به این شکل نشان می‌دادند که پسر می‌گوید علاقه‌مندی شما چیست دختر می‌گوید من شعر دوست دارم پسر هم می‌گوید به به من هم شعر دوست دارم؛ این نمایش راه خوبی برای نشان‌دادن فرهنگ همسرگزینی نیست. در همان زمان تحلیل برنامه‌های تلویزیون را انجام می‌دادم و گفتم من اگر دختر یا پسر جوانی بودم، به دلیل نمایش پس‌زننده خانواده در تلویزیون، از ازدواج منصرف می‌شدم.

امروزه "علاقه" نقشی در ازدواج‌ها ندارد
اعزازی با بیان این‌که در کلاسی از دانشجویان سؤال کردم چرا با فرد مشخصی ازدواج می‌کنند، گفت: آن‌ها هر دلیل ممکن به جز علاقه‌مندی به آن فرد را بیان کردند؛ یعنی تنها چیزی که در بحث ازدواج مطرح نشده بود، علاقه بود. وقتی سؤال کردم پس علاقه چه می‌شود؟ دانشجویان مبهوت نگاه می‌کردند که مگر این موضوع هم مهم است. پس می‌بینیم معیارهای ازدواج که مسئولان تکرار می‌کنند به‌هم خورده است. مسئولان می‌گویند مگر دختر 35 ساله با پسر 30 ساله ازدواج می‌کند؟ این معیارها به‌هم خورده و تعداد زیادی ازدواج با دختر بزرگ‌تر حتی با تفاوت 20 سال وجود دارد. در بحث سواد هم می‌بینیم که سطح سواد پایین‌تر مرد دیگر دلیل ردکردن قطعی نیست.

100 هزار نفر اختلاف واقعاً مصیبت نیست که آن را بزرگ می‌کنند
او با بیان این‌که اصلاً نمی‌فهمم که چرا دولت غصه شوهرکردن دختران را می‌خورد و مسایلی مانند تجرد قطعی را مطرح می‌کند، اظهار داشت: 5 میلیون و 500 هزار مرد و 5 میلیون و 600 هزار زن مجرد وجود دارند که این 100 هزار نفر اختلاف واقعاً مصیبت نیست که آن را بزرگ می‌کنند.

تغییرات ساختاری خانواده
او با اشاره به تغییرات تاریخی که در جمعیت خانواده رخ داده است، تأکید کرد: در دوره‌ای دورکیم مسئله‌ای را مطرح کرده بود که اگر تاریخ را ببینیم می‌فهمیم انقباضی در مدل خانواده به وجود آمد. دورانی به عنوان مادرشاهی یا مادرتباری مطرح است که خانواده، قبیله بود و به‌تدیج با رسیدن به تمدن، اعضای خانواده کمتر شدند تا رسید به خانواده گسترده‌ای که سه نسل و بیشتر با هم زندگی می‌کردند؛ پس از آن خانواده هسته‌ای بود که دو نسل را تشکیل می‌داد و پس از ازدواج، فرزندان از آن خارج می‌شدند و آشیانه خالی می‌ماند. حدود 25 سال پیش والدفرزندی شکل گرفت که مادر یا پدر تنها در کنار فرزند بود. پس از آن هم خانواده یک‌نفره در حال پیداکردن معنا و مفهوم است؛ همان چیزی که در غرب معنا و مفهوم بیشتری پیدا کرده است.

متغیرهای تجردگرایی
این جامعه‌شناس با بیان این‌که زندگی مجردی، انتخاب شخصی است، افزود: شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هم در انتخاب زندگی مجردی دخالت می‌کند، اما برای برخی پیش از این سؤال شده بود که متغیرهای دخیل چیست. اگر طبقه پایین جامعه را به شکل سنتی- مذهبی در نظر بگیریم، مسئله اقتصاد در آن نقش دارد. در طبقات بالاتر که سنتی نیستند، انتخاب شخصی است. دختر یا پسر جوان از خانواده‌های متمول جدا می‌شوند و خانه می‌گیرند. پسرها زودتر جدا می‌شوند و دختران بالای 30 تا 35 سال می‌توانند جدا شوند. این جداشدن برای آن‌ها مشکل ایجاد می‌کند و اکثر مشکلات برای زنان است. خانه مجردی که پسر جوانی در آن زندگی کند، کمتر از سوی همسایه‌ها مورد نظارت قرار می‌گیرد؛ درصورتی‌که دختر مجرد که تنها زندگی می‌کند، از همان اول مورد سؤال همسایه‌هاست. این دختران باید خود را به نوعی از گزند کنجکاوی همسایه‌ها و دید مردانی که به آن‌ها پیشنهاد دوستی می‌دهند، حفظ کنند. برای دختران مجرد زندگی به تنهایی سخت است؛ زیرا هم باید پول داشته باشند و هم از لحاظ اجتماعی از خودشان محافظت کنند، اما برای پسر فقط پول مطرح است.

افراد شریک دلخواه خود را پیدا نمی‌کنند
اعزازی به امکانات شغلی دختران و پسران اشاره کرد و گفت: 40 درصد بیکاری دختران دارای تحصیلات در مقابل 20 درصد بیکاری پسران تحصیل‌کرده وجود دارد و به دختران هم حقوق کمتری تعلق می‌گیرد. پس مسئله‌ای در ذهن دختران وجود دارد که این ازدواج را نمی‌پسندند و حاضر به تحمل این مشکلات هستند. در واقع مزایایی که در این شرایط به‌دست می‌آورد، بیشتر از ازدواج است. نمی‌توانیم بگوییم این افراد از ازدواج بدشان می‌آید. آن‌ها شریک دلخواه خود را که بین سنت و مدرنیته گیر نکرده باشد، پیدا نکرده‌اند. یک مشکل دختران و پسران این است که در زمان ازدواج خیلی سنتی برخورد می‌کنند و بعد از ازدواج می‌خواهند مدرن باشد. در وضعیت سنتی مرد کار می‌کند و زن هم کار خانه را انجام می‌دهد؛ در فضای مدرن هر دو با هم در فضای خصوصی و بیرون کار می‌کنند، پولشان با هم است و با هم تصمیم‌گیری می‌کنند. گروهی سنتی ازدواج می‌کنند و مهریه و عروسی بسیار پرهزینه می‌خواهند و پس از ازدواج مدرن می‌شوند و می‌گویند مرد که شب می‌آید به خانه کار خانه هم انجام دهد. این هم مشکل پسران ما است. مدل دیگر آن هم این است زن کار می‌کند و تحصیل‌کرده است، مرد هم کار می‌کند، اما زن هیچ بخشی از پول خود را در خانه خرج نمی‌کند که این ظلم است.

او ادامه داد: جوانان به دنبال شریک واقعی می‌گردند، اما پیدا نمی‌کنند. در ازدواج شاهد نقش تأثیرگذار پول هستیم. مثلاً می‌گویند ظاهر شخص بد نیست، تحصیل هم که کرده، کار هم که می‌کند، پول هم که دارد؛ لذا این فرد را انتخاب کنیم، چون عیبی ندارد. آنانی که قبل از انقلاب ازدواج کردند حداقل در قشر روشنفکر دانشجو پول، ماشین، مهریه و جهیزیه برایشان اهمیت نداشت و فقط علاقه به فرد مهم بود، اما امروزه معیارهای ذکرشده را مطرح می‌کنند.

ایجاد راه‌های مختلفی برای ارضای نیاز جنسی
این استاد دانشگاه با اشاره به ایجاد راه‌های مختلفی برای ارضای نیاز جنسی گفت: در مورد نقش روابط جنسی در ازدواج باید دانست که افراد راه‌هایی را پیدا کرده‌اند که براساس آن حتی در روستاهای ایران هم خبر از سقط جنین می‌شنویم. در رودهن و بومهن برای جراحی‌های ترمیمی ‌مراجعه می‌کنند؛ بنابراین جوان‌ها و بزرگسالان راه خود را پیدا کرده‌اند و ارضای نیاز جنسی و ازدواج دو مقوله جدا هستند.

اعزازی در مورد تفاوت خانه مجردی بین پسران و دختران بیان کرد: پسران به شرط داشتن پول خیلی راحت آپارتمان مجردی می‌گیرند، البته تعداد دخترانی هم که خانه مجری می‌گیرند در تهران زیاد است که اکثراً از شهرستان‌ها برای تحصیل آمده‌اند و عموماً بازنگشته‌اند. اغلب دختران با همکلاسی‌های خود خانه می‌گیرند. پانسیون‌های زیادی برای دختران و زنان مجرد وجود دارد؛ یعنی بخش خصوصی و اقتصاد فهمیده است که مسئله‌ای در جریان است. پانسیون‌ها در ایران زیاد است، اما شرایط و قوانین خود را دارند. یک‌سری از دختران به علت کار به تهران آمده‌اند که ناشی از برنامه‌ریزی‌های لحظه‌ای است که به شهرستان‌ها سهمیه تحصیل در برخی رشته‌ها می‌دهند. مثلاً در یک سال 35 دانشجوی جدید روابط عمومی ‌گرفته بودیم و به دلیلی تعداد زیادی از آن‌ها از یک شهرستان کوچک بودند. مگر آن شهر کوچک چه تعداد متخصص روابط عمومی ‌می‌خواهد؟! زمانی که در شهر خود نیری کار نمی‌خواهند و این افراد، افکار جدید یاد گرفته‌اند و نیروی انسانی مؤثر هستند، مجبور به ماندن در تهران می‌شوند. پسران مشکل کمتری دارند و دختران اگر فامیل داشته باشند کنار آن‌ها و اگر نه، به شرط وجود پول، پدر و مادر برای آن‌ها خانه می‌گیرند و برای اولین‌بار این فرد زندگی خاصی تجربه می‌کند که در آن پدر و مادر، برادر، حراست خوابگاه و مسئول پانسیون نیستند؛ پس هر کاری که خودش دوست داشته باشد، انجام می‌دهد. این موارد زنجیروار به هم متصل هستند و این‌طور نیست که این پدیده ناگهان مانند قارچ بیرون آمده باشد، بلکه سیاست‌گذاری‌های قبلی آن را ایجاد کرده است. جالب این‌جاست که برای جبران، تصمیمی ‌می‌گیرند که به آن‌ها می‌گوییم پنج سال دیگر این تصمیم مشکل‌آفرین می‌شود، اما باز هم تصمیم خود را اجرا می‌کنند.

این جامعه‌شناس در رابطه با تأثیر باورهای مردم در مورد ویژگی‌های همسر گفت: دو نوع مجرد وجود دارد. یک، مجردی که اصلاً ازدواج نکرده و دیگر، افرادی هستند که در حال حاضر مطلقه و بیوه‌اند، اما بالاخره ازدواج می‌کنند. در جامعه می‌بینیم که شانس ازدواج مرد مطلقه یا بیوه از زن مطلقه یا بیوه بیشتر است و مسایلی از این دست که باید با دختر باکره ازدواج کرد، تبلیغ و ترویج می‌شود. گاهی اوقات واژگان خیلی بدی در مورد زنان بیوه و مطلقه استفاده می‌شود. با تبلیغ این موارد و با نگرش موجود در اجتماع، زنان بیوه و مطلقه در هر سنی نمی‌توانند ازدواج کنند و درصد ادواج آن‌ها بسیار کمتر از مردان است؛ بنابراین گروهی از این زنان به دسته مجردان قطعی می‌پیوندند. مسئله فرهنگی بعدی این است که عروس حتماً باید جوان باشد؛ یعنی اگر کسی در سن 40 یا 50 سالگی تصمیم به ازدواج داشته باشد، می‌گویند حوصله دارد در این سن می‌خواهد ازدواج کند؟ در فراغت‌های عمومی ‌مانند پارک هم نگرش اجتماعی و امکانات بیشتر برای مردان شکل گرفته است. مردان می‌توانند در سن 50 سالگی برخی ورزش‌ها را شروع کنند، اما این نگرش نسبت به زنان متفاوت است.

سیاست‌گذاران تجرد را موضوعی پلید می‌دانند
او در مورد معنای ذهنی تجرد در ذهن سوژه و سیاست‌گذاران تصریح کرد: نمی‌دانیم معنای ذهنی در سوژه‌ها چیست، اما سیاست‌گذران تجرد را موضوعی بسیار پلید می‌دانند؛ به جای این‌که قبول کنند تجرد هم نوعی از شیوه‌های زندگی است و در مورد چنین موضوعی شخصی، همه مردم نباید طبق آن‌چه سیاست‌گذران فکر می‌کنند صحیح است، رفتار کنند. سیاست‌گذاران معتقدند تجرد مشکلات زیادی برای زنان ایجاد می‌کند و به همین دلیل برنامه‌ریزی‌هایی می‌کنند و بر همین اساس بود که در اولویت استخدام، مرد و زن مجرد را در آخرین اولویت قرار دادند. در برابر این منطق، طبیعی است که مجردان می‌گویند اگر کار نکنیم، پول نداریم و اگر پول نداشته باشیم، ازدواج نمی‌کنیم و نمی‌دانم چطور مسئولان متوجه این موضوع نشده‌اند. من این اولویت‌بندی را فاجعه‌ای برای ایران می‌بینم.

مسئولان به دنبال راه‌حل‌هایی برای کم‌کردن تجرد هستند
اعزازی با بیان این‌که آسیب فجایع اجتماعی بیشتر از تجرد است، مسئولان به دنبال راه‌حل‌هایی برای کم‌کردن تجرد هستند، تسهیلاتی فراهم کرده و مؤسسات ازدواج آسان را فراهم می‌کنند. در این دفاتر عنوان می‌شود که هزینه 10 میلیونی ازدواج با 1 تا 2 میلیون تومان برگزار می‌شود. آیا مشکل ازدواج فقط هزینه برگزاری مراسم عروسی است؟ فکر نمی‌کنم تنها مشکل، مسایل مالی باشد.

جامعه می‌گوید نمی‌خواهم همسر دوم بگیرم
این استاد دانشگاه به علت طلاق اشاره کرد و گفت: خیانت، بیشترین علت طلاق است. با خیانت‌کردن مرد، زن هم خود را برابر می‌بیند و خیانت می‌کند و اصلاً نمی‌فهمیم در یک ازدواج مطلوب، جایی برای زن و شوهر دوم وجود ندارد. قوانین ازدواج و خانواده، خانواده را بر هم می‌زنند. مسئولان نمی‌بینند که جامعه چه پاسخی به آن‌ها می‌دهد. جامعه می‌گوید نمی‌خواهم همسر دوم بگیرم، اما در مجلس با نهایت کوشش نشستند و گفتند همسر دوم بگیر. مگر چند درصد مردم زن دوم می‌خواهند؟

او به پیامدهای تجرد اشاره کرد و گفت: از پیامدهای تجرد این است که نرخ باروری و فرزندآوری کمتر می‌شود. هرچند ممکن است افراد بخواهند فرزند داشته باشند. در ایران باید روی دو مسئله کار شود: یکی بکارت است که در بین پسران بیشتر و در دختران کمتر اهمیت خود را از دست داده و دیگری فرزند نامشروع.

اعزازی در پایان اظهار داشت: به عنوان یک جامعه‌شناس معنی ندارد بگوییم با تجرد مخالف یا موافق هستیم. روند جامعه به سمتی که می‌خواهد پیش می‌رود، اما در نظر شخصی خودمان با خانواده مخالفتی نداریم؛ چراکه فکر می‌کنیم در ازدواج پس از این‌که فرزندان رفتند آن کسانی که می‌مانند زن و شوهر هستند. در حال حاضر اشکال جدید باهم‌بودن ایجاد شده است. هم‌خانگی یکی از این مدل‌ها است. یکی دیگر از مدل‌ها این است که هر کس خانه خودش را دارد، اما تعیلات و آخر هفته را با هم می‌گذرانند؛ البته ممکن است یکی دو شب هم با هم بمانند. تجرد ناخواسته ناشی از تبلیغات جامعه است. این نگرش‌ها را دولت و رسانه تلویزیون تبلیغ می‌کنند که حتماً باید با شرایط خاصی ازدواج کرد؛ بعضی از دختران به هر علت خواسته یا ناخواسته ازدواج نمی‌کنند که باید از لحاظ مالی توانمند شوند.

شکاف نسل‌ها و نداشتن زبان مشترک در دنیای امروز
به گزارش مهرخانه، در ادامه احمدنیا با اشاره به تغییر نسل‌ها گفت: اتفاقی که در جامعه ما افتاده این است که با نسل‌های کاملاً نوینی مواجه هستیم. به‌قدری شدت تغییرات هنجاری بالا رفته است که می‌بینیم بین افراد با فاصله سنی کم تفاوت‌هایی وجود دارد و در این موضوع شاهد تأثیرگذاری عوامل سیاست، مذهب، دین و تکنولوژی‌ها هستیم. این وضعیت که نداشته‌ها را با شیوه‌های جدیدی پر می‌کنند، ویژگی خاص ایران است که حتی با کشورهای خاورمیانه هم قابل مقایسه نیست. خواه‌ناخواه ارتباطات رسانه‌ای مزید بر علت شده، دسترسی به الگوهای فرهنگی ایجاد شده، تکنولوژی‌ها در ارتباطات تأثیر گذاشته و به همین دلیل با دختران و پسران جدید مواجه هستیم. کنش‌ها و انتخاب‌ها فردگرایانه شده؛ یعنی می‌بینیم نسل جوان انتخاب‌گرتر و فعالانه‌تر در مسیر زندگی خود تأثیرگذاری می‌کنند. در همسرگزینی دامنه انتخاب‌شان وسیع‌تر شده است. پیش از این بزرگ‌ترها انتخاب می‌کردند، یا تأثیر عمده‌ای در انتخاب داشتند، اما در حال حاضر انتخاب بر دوش جوانان افتاده است یا خواسته‌اند که بر دوش خودشان بیفتد. آنقدر شکاف نسلی وسیع شده که زبان مشترک وجود ندارد و ایده‌آل‌های این افراد با ایده‌آل‌های نسل‌های قبلی خود خیلی فرق کرده است.

عمده جوانان به ازدواج فکر می‌کنند و تعداد کمی ‌به سمت پدیده مدرن تجردگزینی می‌روند
این جامعه‌شناس با اشاره به تغییرات هویت جنسیتی تصریح کرد: عمده تغییرات هویت جنسیتی در دختران افتاده است. سطح سواد در جامعه ما در چند دهه اخیر برای هر دو جنس افزایش پیدا کرده، اما برای دختران شتاب بیشتری داشته است. از طرفی با ورود دختران به عرصه تحصیلات تکمیلی مواجه هستیم که به دلیل گسترش حضور دختران، حتی در برخی رشته‌ها مانند پزشکی سهمیه‌بندی قایل شده‌اند. بنابراین با نسل جدیدی از دختران مواجه هستیم که تحصیل‌کرده هستند و در نتیجه ایده‌آل‌های‌شان تغییر کرده است و الزاماً ایده‌آل آن‌ها مادرشدن و همسرشدن نیست. هرچند هنوز نقش‌های سنتی، همچنان ایده‌آل هستند؛ یعنی جامعه‌ای هستیم که نقش‌های سنتی در آن همچنان ایده‌آل است و عمده جوانان به ازدواج فکر می‌کنند و تعداد کمی ‌به سمت پدیده مدرن تجردگزینی می‌روند و همچنان غلبه با ازدواج است. همه این موارد باید در بستر متحول‌شونده تغییرات دیده شوند تا بفهمیم چه اتفاقی افتاده است.

تغییر هدف ازدواج
او در رابطه با هدف ازدواج برای جوانان با بیان این‌که هدفی که زمانی برای ازدواج درنظر گرفته می‌شد در حال حاضر در نظر گرفته نمی‌شود، ادامه داد: پیش از این کارکرد ازدواج فرزندآوری بود، اما این موضوع کمرنگ‌تر شده است؛ نمود آن هم شاخص‌های سایز خانواده است که کاهش پیدا کرده و سن بارداری به تعویق افتاده است؛ یعنی دیرتر زوجین وارد فضای سن بزگسالی می‌شوند. در فرهنگ سنتی دو مرحله در زندگی با نام‌های کودکی و بزرگسالی وجود داشت که مرز آن هم بلوغ بود و به محض بالغ‌شدن خانواده‌ها پاسخ مشروع به نیازهای جنسی را ازدواج می‌دانستند که کاری منطقی بود؛ زیرا اقتصاد کشاورزی و مزرعه‌داری داشتیم و مزرعه فرزند پسر زیاد می‌طلبد. تصور کنید زندگی ما نسبت به اول انقلاب از 70 درصد روستانشین تبدیل به 70 درصد شهرنشین شده است، پس اولویت ما الزماً فرزند زیاد و به‌ویژه پسر نیست؛ زیرا پسر و دختر هر کدام به جای درآمد، هزینه هستند. امروز هدف ازدواج به جای بچه، راه مشروع پاسخ به نیازهای جنسی است و جامعه ما در این چارچوب، رفع نیاز جنسی را می‌پذیرد، اما بین بلوغ و سن ازدواج فاصله زیادی به وجود آمده است. پیش از انقلاب 40 درصد ازدواج‌ها، ازدواج‌های زودرس (زیر 19 ساگی) بود، اما در سال‌های اخیر کمتر از نصف ازدواج‌ها زودرس هستند. در این فاصله زیاد سن بلوغ تا ازدواج، راه‌های جایگزین برای پاسخ‌گویی پیدا می‌شود تا نیاز جنسی کنترل شود و در این رابطه همه عفیف نیستند.

دلایل اقتصادی، تغییر نگرش نسبت به ازدواج و دافعه‌های ازدواج با توجه به قوانین کشور، از دلایل تعویق سن ازدواج
احمدنیا با بیان این‌که دلایل اقتصادی، تغییر نگرش نسبت به ازدواج و دافعه‌های ازدواج با توجه به قوانین کشور، از دلایل تعویق سن ازدواج است، اظهار داشت: دختران تا حدی از ورود به ازدواجی که برای آن‌ها ایجاد محدودیت می‌کند، امتناع می‌کنند. از طرفی سبک زندگی دختران و پسران ایران مانند همه جای دنیا به هم نزدیک شده است، ولی در عین حال تفاوت ما با سایر کشورها عدم تناسب سطح تحصیلات و ورود دختران به بازار کار است؛ یعنی نسبت زیادی از دختران به تحصیل می‌پردازند، اما درصد زیادی به دلایل فرهنگی وارد بازار کار نمی‌شوند. این مسایل به سطح خصوصی زندگی آن‌ها هم وارد شده است و مردانشان اجاره ورود به بازار کار را به آن‌ها نمی‌دهند؛ به همین دلیل است که در رشته‌هایی مانند پزشکی سهمیه 50 درصدی در نظر گرفته‌اند تا در مناطق محروم و یا در زمان گذراندن طرح، با مشکل کمبود پزشک مواجه نشویم. در عرصه عمومی ‌هم کارفرما نیرویی می‌خواهد که دایماً در اختیار باشد و به بهانه مرخصی زایمان و ازدواج از فضای کار بیرون نرود. در این رابطه هیچ قانونی نیست که بگوید این زن هم انسان است. انواع دلایل کمک می‌کند تا شرایط متفاوتی را بین دختران و پسران داشته باشیم.

ثروت و زیبایی؛ اصلی‌ترین معیارهای انتخاب همسر
این استاد دانشگاه با اشاره به تحقیقی در سطح تهران در رابطه با معیار ازدواج جوانان تصریح کرد: هم دختران و هم پسران ظاهر و ثروت را در اولویت‌ها مطرح می‌کردند. ارزش‌های مادی در هر دو جنسیت شکل گرفته است. در این پژوهش من معیارهای ایده‌آل برای ازدواج را پرسیدم و همه افراد ابعاد معنوی، صداقت، ایمان و پاکدامنی را بیان کردند، اما در عمل برای پسران در درجه اول زیبایی ظاهری و در رتبه‌های بعدی ثروت دختر اهمیت داشت و دختران ثروت را در اولویت قرار می‌دادند و ظاهر را در اولویت دوم می‌گذاشتند.

فضای زندگی تجرد قطعی نگران‌کننده است
او با تأکید بر این‌که ازدواج هم‌چنان در ایران عمومیت دارد، گفت: باید بیشتر نگران موارد دیگری باشیم و تجرد در مراتب بعدی اهمیت قرار بگیرد. اگر تجرد قطعی بخواهد نگران‌کننده باشد، در ارتباط با فضایی است که زندگی افراد مجرد را درگیر می‌کند و خطراتی که برای آن‌ها وجود خواهد داشت. ارضای نیاز جنسی به اشکال و صور جدیدی در حال اتفاق است که متأسفانه، هم دختران و هم پسران در معرض خطر هستند. من با فضای علوم پزشکی ارتباط داشتم و تعدادی از پزشکان دایماً با دخترانی روبه‌رو هستند که برای ترمیم بکارت مراجعه می‌کنند. در حال حاضر در مناطق جنوب تهران نیز با این پدیده مواجه هستیم که دختران به سادگی خود را در معرض تماس‌های جنسی مخاطره‌آمیز قرار می‌دهند که این موضوع به شدت باعث انتقال ایدز می‌شود. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که فکر می‌کنند اگر پسر تن به هر خطری دهد، ایرادی ندارد؛ زیرا بکارت ندارد، اما همین رویکرد آن‌ها را به سمت مخاطرات سوق می‌دهد. در مورد ایدز زنان چه از لحاظ جسمانی و چه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی بیشتر در معرض آسیب هستند. در بعد جسمانی زنان به دلیل ساختار دستگاه تناسلی‌شان سریع‌تر بیماری را می‌پذیرند. از لحاظ اقتصادی و اجتماعی هم ممکن است زنی در شرایط تجرد برای ارضای نیازهایش به دلیل وابستگی‌های عاطفی وارد روابط شود که این موضوع، افراد را در معرض آسیب قرار می‌دهد.

احمدنیا ادامه داد: نمی‌توان به صورت رسمی ‌از مواردی نام برد، اما در حال حاضر با پدیده ازدواج سپید مواجه هستیم. برخی از کسانی که به‌طور رسمی ‌ازدواج نکرده‌اند، ازدواج غیررسمی ‌دارند و در آن چارچوب به نیازهای‌شان پاسخ می‌دهند و دختران و پسران به مسیرهای متفاوت و جدید متوصل می‌شوند. در تمامی ‌مسایل مطرح‌شده، تأثیرات را روی دخترن و پسران به صورت مجزا مطرح می‌کنیم.

در فرهنگ ما برای تجرد شرایط متفاوتی حکم فرماست
این جامعه‌شناس در خصوص تجردهای ناخواسته اظهار کرد: زمانی که از نقطه‌نظر شرایط فرهنگی در مورد تجرد صحبت می‌کنیم، وضعیت کاملاً متفاوتی برای دختران و پسران قایل هستیم. در جامعه ما پسران باید به خواستگاری بروند و دختران در ویترین بنشینند و چهره‌شان را با هر شیوه مانند لوازم آرایش و جراحی پلاستیک زیبا کنند؛ زیرا این مسئله از معیارهای ازدواج است، اما کسانی که نمی‌توانند این اقدامات را انجام دهند و از زیبایی کمتری بهره‌مند می‌شوند، فرصت ازدواج را از دست می‌دهند. به همین دلیل گاهی حتی اگر دختر قصد ازدواج داشته باشد هم شاید نتواند ازدواج کند؛ زیرا کسی باید بیاید او را انتخاب کند، اما در مورد فضای همسرگزینی امکانات و فضا خیلی گسترده‌تر از گذشته شده است و انفجار فضای همسرگزینی فراهم شده است. اینترنت، چت‌روم، خیابان، دانشگاه، فضای شغلی و در مجموع فضاهای واقعی و مجازی اجتماعی به خدمت آشناشدن افراد درآمده است، ولی مسئله اینجاست که این آشنایی‌ها به ازدواج ختم نمی‌شود.

دختران مجرد در روستاها
این استاد دانشگاه با اشاره به شرایط مختلف زندگی دختران در شهرها و روستاها بیان کرد: علی‌رغم سیاست‌های احیای مشاغل روستایی، با مهاجرت پسران از روستا به شهرها و تعداد زیادی دختران مجرد روستایی روبه‌رو هستیم. پسران از روستا رفته‌اند، اما دختران نمی‌توانند بروند؛ زیرا باید تا هر سنی قبل از ازدواج با پدر و مادر زندگی کنند. در فضای شهری شرایط تغییر کرده و درصد کمی ‌از خانواده‌های شهری به دختران خود اجازه زندگی مستقل می‌دهند. شرایط منحصربه فردی پیش آمده که نیازمند مطالعاتی است تا بدانیم این وضعیت ایران بیان‌گر چه چیزی است و آسیب‌ها کجاست.

تغییر در شکل زنان سرپرست خانوار
احمدنیا با تأکید بر این‌که زنان سرپرست خانوار در ایران پیش از این عمدتاً بیوه‌ها بودند، اظهار کرد: این افراد در اثر مرگ همسرشان، مسئولیت سرپرستی خانواده را بر عهده می‌گرفتند. امروزه دو شکل مجردها و مطلقه‌ها به جمعیت زنان سرپرست خانوار اضافه شده است که بحث طلاق بسیار مهم است. دخترانی که دافعه‌های ازدواج مانع ورود آن‌ها به عرصه زندگی می‌شود، راه‌حل جدیدی پیدا کرده‌اند؛ آن‌ها ازدواج می‌کنند و خیلی زود طلاق می‌گیرند؛ زیرا انگ زن مطلقه متفاوت از دختر مجرد است. یکی از آسیب‌ها، واردشدن پسران به رابطه با زنان مطلقه و بیوه است؛ زیرا یک‌سری موانع مانند بکارت بر سر راه شان قرار ندارد.

ایده‌آل داشتن شریک زندگی است
او با تأکید بر این‌که ایده‌آل مجردبودن نیست، بلکه داشتن شریک زندگی است، اظهار داشت: زندگی مشترک از همه نظر کارکردهایی دارد که می‌تواند آرامش‌بخش باشد، استرس را کم کند و یکی از وجوه سلامت اجتماعی است. افراد هم می‌توانند در چارچوب ارتباط متقابل مشکلات را کاهش دهند؛ بنابراین فشارهای اجتماعی برای کسانی که آگاهانه در شرایط تجرد به سر نمی‌برند، مزید بر علت می‌شود. برخی ازدواج می‌کنند که تحرک اجتماعی پیدا کنند و ارتقای مالی داشته باشند. دستیابی به چنین پایگاهی، موردی است که از گذشته ذهن افراد را مشغول کرده است و امروز ممکن است دختر حتی با داشتن تحصیلات، نتواند شاغل شود یا سقف شیشه‌ای اجازه رشد شغلی به او ندهد. از طرفی فقر به دلایل مختلف مانند تفاوت عمر زندگی، ویژگی جمعیت زنان در جهان است. بیشتر سالمندان زنان هستند که عمدتاً زنان مجرد، مطلقه یا بیوه با سطح دسترسی سخت به منابع مالی هستند. عمدتاً شرایط زندگی برای زنانی که زندگی مجردی دارند، خوب نیست؛ مگر این‌که خودشان انتخاب کرده یا پشتوانه مالی داشته یا شراکت با فرد دیگر را با شیوه‌های جدیدی فراهم کرده باشند.

معیار مهمی‌ به نام سلامت در ازدواج
این جامعه‌شناس به توصیه در خصوص معیارهای صحیح ازدواج پرداخت و تصریح کرد: توصیه ما به ازدواج با شریک زندگی مناسب بر اساس معیارهای تضمین‌کننده سلامت افراد است. از هر کسی بپرسید که بهترین معیارهای ازدواج چیست، همه را به جز سلامت مطرح می‌کند. در حال حاضر باید نگران سلامت افرادی باشیم که در تجرد می‌مانند یا وارد رابطه‌های کاذب می‌شوند. نتایج پژوهش‌ها نشان داده است که افراد متأهل نسبت به افراد مجرد سالم‌تر هستند؛ زیرا انواع مکانیسم‌ها به سلامت کمک می‌کنند؛ البته در شرایطی که انتخاب درستی صورت گرفته باشد.

او ادامه داد: باید کمک کنیم ازدواج‌ها با مبانی درستی انجام شود. در جامعه‌شناسی بر عوامل افزایش‌دهنده شانس موفقیت در ازدواج تأکید می‌کنیم تا با این روش آمار طلاق کاهش یابد. اگر می‌خواهیم با مسئله نسبت‌های فزآینده تجرد ناخواسته مقابله کنیم، باید فکر کنیم که چرا فرد تمایل به ازدواج ندارد و باید تلاش کنیم نگرش‌ها نسبت به ازدواج تغییر مثبت کند و ترس‌ها و نگرانی‌های فعلی از بین برود. باید نگرانی‌های دختری که منتظر فرد شایسته‌ای می‌ماند، را بشناسیم. نگرانی‌های این فرد کاملاً معقول است. در ازدواج افراد داد و ستد می‌کنند و امتیازات خود را با یکدیگر سبک سنگین می‌کنند و این داد و ستدها گاهی به جاهای جالبی منتهی نمی‌شود. پس باید ضمانت‌هایی ایجاد شود که افراد بتوانند با خیال راحت وارد عقود شوند و پیوندهایی شکل گیرد که محدودیت‌ها با انتخاب، اراده، هماهنگی و توافق صورت گیرد که اگر این اتفاق بیفتد، دختران و پسران حاضر به ازدواج می‌شوند.

انتهای پیام/

دیدگاه شما

آخرین اخبار