نقش زنان نقش زنان نقش زنان نقش زنان نقش زنان نقش زنان نقش زنان نقش زنان انتخابات انتخابات انتخابات انتخابات انتخابات انتخابات انتخابات دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم
به گزارش شبنم همدان به نقل آرمان زنان : فاطمه فتحی ، در خصوص مهمترین نقش و جایگاه ویژه زنان در جامعه اسلامی اظهار کرد: نقش زنان در ساختن یک جامعه انکار ناپذیر است و چه بسا مهمترین وظیفه در ساخت و تمدن سازی یک جامعه بر دوش زنان است.
* حضور فعال و تاثیرگذار زنان در جامعه با تاکید بر رعایت حیای فاطمی
وی با بیان اینکه زنان نقش تاثیرگذاری برای تمدن سازی، پرورش فرزندان متعهد و متخصص و ایجاد آرامش در خانواده دارند، تاکید کرد: علاوه بر این موارد یک زن فرهیخته و مومنه لازم است با الگو گیری از حضرت زهرا (س) و داشتن حیای فاطمی با رعایت حرمت ها در برخورد با یک مرد بیگانه حضوری فعال و تاثیرگذار در جامعه داشته و آن را حفظ کنند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: زنان همواره در ساختن یا فروپاشی حکومت ها، انقلاب ها و جوامع نقش بسزایی داشته و دارند و در بسیاری از موارد حضور ملموس یک زن به عنوان گرداننده برنامه ها و تدبیر امور جهت خلق یک حکومت یا فروپاشی آن به چشم می خورد.
وی ادامه داد: زنان علاوه بر حضور موثر خود می توانند بسیاری از اطرافیان از جمله، پدر، برادر، همسر و فرزندان را نیز همراه خود کرده و در وقوع یک جریان نقش آفرین باشند.
* هدایت جریان های سیاسی گاه بر عهده یک زن است
فتحی با تاکید بر اینکه زنان با تربیت فرزندان خود می توانند فراز و فرودهایی در یک ملت ایجاد کرده و نقش آنان در پیشبرد اهداف یک برنامه اجتماعی بسیار قابل توجه است، به موضوع انتخابات پیش رو اشاره کرد و افزود: هدایت جریان های سیاسی گاه بر عهده یک زن بوده و علاوه بر آن زنان می توانند خانواده خود را برای انتخاب یک شخص، گروه و یا جریان سیاسی ترغیب کنند.
وی خاطر نشان کرد: در انتخابات پیش رو این زنان هستند که می توانند خانواده خود را برای رای دادن به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران آماده کرده و آن ها را برای انتخاب افراد اصلح برای شوراهای شهر و ریاست جمهوری راهنمایی کنند و لذا می توان گفت که زنان سهم گسترده ای در انتخابات داشته و نقش مهمی در انتخاب شدن یک کاندیدا خواهند داشت.
* ضرورت رسیدگی رئیس جمهور دولت دوازدهم به معضلات بخش زنان و خانواده
این کارشناس مسائل سیاسی تاکید کرد: لازم است رییس جمهور منتخب مردم توجه ویژه ای به مسئله زنان، خانواده و کودکان داشته باشد و برنامه های جدی و موثری برای بهبود وضعیت فرهنگی و حجاب در جامعه در نظر گرفته و رسیدگی به زنان سرپرست خانوار و آسیب دیده، رسیدگی به کودکان کار، رسیدگی به اوضاع قلیان کشی و اعتیاد در بانوان و … را در دستور کار خود قرار دهد.
انتهای پیام/ص
نقش زنان نقش زنان نقش زنان نقش زنان نقش زنان نقش زنان نقش زنان نقش زنان انتخابات انتخابات انتخابات انتخابات انتخابات انتخابات انتخابات دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم دولت دوازدهم
بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون
به گزارش شبنم همدان به نقل از خبرگزاری تسنیم : محققان مدعی شدند که روشی برای درمان بیماری پارکینسون پیدا کردهاند.
بر اساس گزارش BBC، آنها مدعی هستند که میتوانند با دستکاری و برنامهریزی مجدد سلولهای مغز انسان، آنها را وادار کنند که وظیفه سلولهایی را بر عهده بگیرند که بر اثر پارکینسون از بین رفتهاند.
آزمایشها روی موشهایی با نشانه بیماری حاکی از کاهش علائم یا بهبودی نسبی بیماری بوده است.
با اینکه این آزمایشها در مراحل اولیه قرار دارد، امیدهای زیادی برای درمان پارکینسون ایجاد کرده است با این حال به گفته محققان، برای انجام آزمایش مشابه روی انسان به مطالعات بیشتری نیاز است.
افراد مبتلا به پارکینسون کمبود دوپامین دارند به این دلیل که برخی از سلولهای مغز که دوپامین تولید میکنند، از میان رفتهاند.
هنوز مشخص نیست که چه چیزی باعث تخریب این سلولهای مغزی میشود، اما از میان رفتن این سلولها منجر به مشکلاتی مانند لرزش، ناتوانی حرکت و سختی در راه رفتن میشود.
پزشکان معمولا داروهایی تجویز میکنند که علائم بیماری پارکینسون را کنترل میکند، اما آن را درمان نمیکند و عامل اصلی آن را از بین نمیبرد.
پژوهش اخیر به شکلی کاملا متفاوت روشی را به کار بردهاند که نیازی به پیوند سلول تازه ندارد و با استفاده از مولکولهای کوچک، به صورت مجدد سلولهای موجود در مغز را برنامهریزی کردهاند.
در نهایت این ترکیب جدید از مولکولها به موشهای بیمار تزریق شد و علائم بیماری پارکینسون در آنها کاهش یافت.
انتهای پیام/ص
بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون کمبود دوپامین کمبود دوپامین کمبود دوپامین کمبود دوپامین کمبود دوپامین
به گزارش شبنم همدان به نقل از فارس : عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی پیش از ظهر امروز برای بازدید از کارگاه ریلگذاری، کنارگذر غربی همدان، ایستگاه پیشنهادی شماره یک راه آهن، ایستگاه پیشنهادی شماره 2 راه آهن، بیمارستان شهرستان بهار، ایستگاه فعلی راه آهن، پیاده راه بوعلی همدان، شرکت در شورای حمل و نقل و مسکن در استانداری و بازدید از بیمارستان اکباتان وارد همدان شد.
خرمشاهی به ما گفت این روزها هر کسی را میبیند از او خداحافظی میکند. گفت دو سه روزی بیشتر زنده نخواهد بود و دوست دارد برخی ناگفتهها را بگوید. هر چند بسیاری از حرفهای او قابل انتشار نیست، اما در این گزارش، با این ملاحظه که این متن، یک گفتوگو به روال نهچندانپسندیده «گفتوگوی منتشرنشده با شاعر درگذشته» نیست و صرفا روایت این دیدار است.
خرمشاهی و شعر طنز مطبوعاتی
میشود گفت هیچ شاعری به اندازه محمد خرمشاهی، شعر مطبوعاتی ننوشته و منتشر نکرده است؛ یکی از مهمترین مصادیق این ادعا، شعرهای روزانهای است که او پانزده سال از دهه 70 تا میانه دهه 80 در روزنامه کیهان مینوشت؛ ستون شعر طنزی داشت که با امضای «میلاد» منتشر میشد. مثل اغلب شعرهایش که امضایی مستعار داشت. او در این باره گفت: «آقای صفارهرندی من را به کیهان دعوت کرد. پرسید هفتگی میخواهی شعر بنویسی برای ما؟ گفتم نه، هر روز. گفت هر روز؟ مگر میشود؟! آهان از کتابها برمیداری! گفتم خیر، اگر یک روز شعر تکراری از من دیدید همان روز جریمهام کنید. برای کیهان هر روز شعر میگفتم... نه ده بیت، بیست بیت، گاهی صد بیت. همان روز اول که کیهان بودم، در غنا کودتا شده بود. گفتم ده دقیقه به من اجازه بدهید بروم اتاق و برگردم. چند دقیقه بعد برگشتم و گفتم این هم شعر امروز! از همان روز تا پانزده سال در کیهان بودم. بعدها که آقای صفارهرندی وزیر فرهنگ شد، سمت مشاوره را به من پیشنهاد داد که نپذیرفتم. هیچگاه دنبال پول و قدرت نبودم.»
اما حضور خرمشاهی بهعنوان شاعر در مطبوعات به سالها پیش از کیهان مربوط است. او در اغلب نشریاتی که مایهای از طنز داشتهاند، قلم زده است. او میگوید مدتها همه کاره توفیق، یکی از مهمترین نهادهای مطبوعاتی طنز بوده؛ نشریهای که بارها پیش از انقلاب اسلامی بابت انتشار شعرهای خرمشاهی توقیف شده بود. حالا مرگ خرمشاهی، تنها 11 روز پس از مرگ حسین توفیق، سردبیر توفیق که دهم فروردین امسال در 88 سالگی درگذشت، اتفاق میافتد تا مهمترین نشریه طنز تاریخ مطبوعات ایران که ازسال 1302 تا 1350 منتشر میشد، دو مهره مهم خود را به فاصلهای کمتر از یکماه از دست بدهد.
خودش درباره همکاری با توفیق به ما گفت: «حسن و حسین و عباس، سه برادری که گردانندگان توفیق بودند، دانش شعری چندانی نداشتند، از همینرو در بخش شعر روی من و ابوالقاسم حالت حساب میکردند.» گلآقا، نشریه مهم دیگری بود که خرمشاهی به انتشار آن بسیار کمک کرد: «کیومرث صابری آمد پیش من. کمکش کردم. حتی خودش گفته بود و در کیهان هم چاپ شد که اگر خرمشاهی نبود، من نبودم.»
شفاهیترین شاعر معاصر
محمد خرمشاهی، نزدیک به 2000 ضربالمثل و شعر تولید کرده که بین مردم شهرت یافته است. از این شهرت اما هیچگاه اعتباری نصیب خود شاعر نشده است، چرا که تقریبا هیچیک از آن 2000 شعر و ضربالمثل به نام خود او منتشر نشدهاند. بیش از 90 اسم مستعار، امضاهای شعری او را در هشت دهه فعالیتش، نمایندگی کردهاند. از او پرسیدیم این خودداری از انتشار آثار به نام خودش از چه رو بوده است، گفت: «اگر با اسم مستعار نمینوشتم بارها بهخاطر مضامین شعرهایم کشته شده بودم! از سوی دیگر از کودکی از شهرت بدم میآمد. همین باعث شد دیگران همواره به من یادآوری کنند که حیف است کسی نمیداند این شعرها برای من است. مثلا استاد شهریار میگفت اگر مردم بدانند تو چه داری و من چه، مرا به شاگردی تو هم نمیپذیرند! اگر با اسم خودم مینوشتم، دستکم اندازه ایرجمیرزا بودم. خداوند طبعی که به من عنایت کرده شاید به کمتر کسی داده باشد.»
یکی از آسیبهایی که شاعران شفاهی همواره به جان میخرند، بهسرقترفتن تولیداتشان است؛ اتفاقی که خرمشاهی میگوید بارها از جانب شاعران معروفی برای او افتاده است: «شاعران بسیاری از من شعر دزدیدهاند و وقتی گاهی اعتراض کردهام، حرفهای جالبی شنیدهام. مثلا یکیشان میگفت تو که نمیخواهی معروف شوی، بگذار ما اینها را چاپ کنیم و اسمی در کنیم!»
شاعر برخی از شعرهای بسیار معروفی که حتما آنها را شنیدهاید، محمد خرمشاهی بوده است؛ «شبی در حال مستی...»، «در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست/ هر جا که صفا هست در آن نور خدا هست» و بسیاری شعر دیگر؛ همگی معروف و بی امضای شاعر.
زندگی و زمانه خرم
به گفته خودش 106 سال پیش، سال 1290 در ساوه متولد شده بود و حالا در نخستین ماه بهار 1396 بدرود حیات گفته است؛ «حیات» که او خوب بلد بود طنازانه به بازیاش بگیرد. مثلا وقتی از همسرش پرسیدیم و اینکه آیا در قید حیات است یا نه؟ بداههاش گل کرد که «در قید حیاط که نه، اما هر دو در قید آپارتمانیم!»
از ده سالگی به تهران آمده و از همان جوانی وارد مطبوعات و محافل ادبی شده بود. میگفت آنوقتها هفت، هشت شاعر خوب بیشتر نبوده که یکی از آنها خودش بوده است. با این حال از ادارهای بازنشسته شده که ربطی به علایق ادبیاش نداشته است؛ از وزارت راه. خاطره عجیبی هم از همکاری با این وزارتخانه در پیش از انقلاب برای ما تعریف کرد: «مهندس دری، معاون وزیر راه بود. من بازرس بودم. یکبار به او گفتم 24 ساعت وقت میدهم کار مرا درست کنی. مطالبهای داشتم. گفت تو به من وقت میدهی؟ تو مگر کی هستی؟ گفتم من اگر نبودم تو رئیس چه کسی بودی؟ چند روز بعد در راهروی وزارتخانه دیدمش که با رئیس راهآهن کشور ترکیه قدم میزد. گفتم آقای دری چه شد؟ گفت الان وقت این حرفهاست؟ برو شکایت کن اصلاً! جوان بودم و ورزشکار؛ با جهانپهلوان تختی دوست بودم و با هم ورزش میکردیم. اول هلش دادم و بعد زدمش! یکی دو نفر دیگر را هم که همراهش بودند زدم و افتادم زندان. البته 12 روز بعد با اقدام ورزشکارها و روزنامهنگاران آزاد شدم. به وزارت راه که برگشتم برای اینکه از شرم خلاص شوند مرا فرستادند چالوس و شدم رئیس راه چالوس و همانجا بازنشسته شدم.»
جالب اینکه خرمشاهی شاعری کثیرالشعر هم بود. همان روز که به دفتر روزنامه ما آمده بود در پاسخ به پرسش ما که پرسیدیم آخرین شعرش را کی نوشته گفته بود: «آخرین شعرم را همین امروز صبح گفتم. هر روز شعر مینویسم. یک بیتش را گوش کنید: بس کنید این ستم و دشمنی ناحق را / تا به کی سنگ زنی از ره کین بر شیشه.»
از محمد خرمشاهی سه فرزند باقی مانده که یکی از آنها در کانادا و دو فرزند دیگر در برزیل زندگی میکنند. کتابهای «شیخ شنگول»، «دنیای شادیها»، «مجموعه گلها» و «دیوان خرم» نیز کتابهای اوست.
عشقی، بهار، بنان و دیگر دوستان شاعر
بیش از یک قرن زندگی سببساز این بود که خرمشاهی بسیاری از بزرگان عصر ما را از نزدیک دیده باشد؛ کسانی که حتی برای پدران ما، تنها به عنوان نامهایی در کتابهای درسی و تاریخ بودهاند؛ میرزاده عشقی، ملکالشعرای بهار و بسیاری دیگر: «رئیس دفتر ملکالشعرای بهار بودم. البته دفترش جدا از خانهاش نبود؛ در تهران نو. نرسیده به قاسمآباد، نزدیک خانه قمرالملوک وزیری. بهار خیلی اصرار کرد کتابم را منتشر کنم. ابتدا میگفت تو شعرهایت از من بهتر است اما من از تو معروفتر شدهام.» از خاطرات بسیار دور او یکی ترور میرزاده عشقی است و دیگری تشییع جنازه قمرالملوک وزیری که میگوید یکی از بهیادماندنیترین خاکسپاریهای تاریخ تهران بوده است.
میگفت با غلامحسین بنان هم دوستی صمیمی داشته است: «من برای شعر اصیل ایرانی و آواز ایرانی جان میدهم. با آواز بنان حالی عجیب به من دست میداد. نمیگذاشتم خوانندهها شعرم را بخوانند و میگفتم تا سعدی هست درست نیست از من شعری خوانده شود. بنان به این حرف من معتقد نبود. میگفت خرم به خدا اگر از سعدی بهتر نیست کمتر هم نیست.»
از بزرگان موسیقی خاطره جالبی هم با محمود محمودی خونساری، دیگر خواننده معروف موسیقی سنتی نقل کرد: «هر جا با خونساری مشترکا در مجلسی بودیم و او میخواست آوازی بخواند، میگفت خرمشاهی را بیرون کنید تا بخوانم! میگفتند چرا؟ میگفت این همان ابتدا میزند زیر گریه. راست میگفت در مقابل شعر و آواز ایرانی هیچوقت طاقت نداشتم و منقلب میشدم.»
انتهای پیام/ص
محمد خرمشاهی محمد خرمشاهی محمد خرمشاهی محمد خرمشاهی محمد خرمشاهی محمد خرمشاهی محمد خرمشاهی پیرترین شاعر طنز نویس پیرترین شاعر طنز نویس پیرترین شاعر طنز نویس پیرترین شاعر طنز نویس پیرترین شاعر طنز نویس شاعر شفاهی شاعر شفاهی شاعر شفاهی شاعر شفاهی شاعر شفاهی شاعر شفاهی
به گزارش شبنم همدان به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان : چشمانش را گشود و برای آخرین بارْ به دورترین نقطه خیره شد. در این مدتْ حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاقْ بیش از پیش شعله کشید و یاد برادرْ تمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت. زینب علیهاالسلام پلک ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: «السلام علیک یا اباعبداللّه » و به برادر پیوست.
نامی آسمانی
هنگامی که زینب علیهاالسلام ، این ریحانه علی و فاطمه علیهماالسلام چشم بر این جهان فانی گشود، رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود. صبر کردند تا پیامبر باز گردد و چون نام حسن وحسین، نام این کودک را نیز از ملکوت بیاورد.
رسول خدا پس از مدتی از سفر بازگشت و به خانه نور چشم خود، فاطمه علیهاالسلام رفت. علی علیه السلام دختر را در آغوش مبارک پیامبر نهاد و منتظر نزول وحی شدند پس جبرئیل نازل شد و فرمود: «نامش را زینب بگذارید» و آن گاه از سرنوشت کودک خبر داد.
پیامبر زینب علیهاالسلام را بوسید و صورت بر صورتش گذاشت و اشک از چشمان مبارکش جاری گردید. عرض کردند: «ای رسول خدا، سبب گریه شما چیست؟» فرمود: «این دخترْ در مصیبت ها شریک حسین من است».
عشق خواهر به برادر
عشق زینب به حسین علیه السلام به گونه ای بود که روزْ به پایان نمی رسید، مگر این که زینب علیهاالسلام به دیدار برادر رفته و آتش اشتیاق خود را با نگاه و کلام برادرْ شعله ورتر می کرد. غنچه قلب زینب علیهاالسلام هر روز با دیدن برادر می شکفت و این نگاه برادر بود که هر روزْ گل وجود زینب علیهاالسلام را آبیاری می کرد.
خدایا! پس از شهادت برادر، بر قلب زینب(س)چه گذشت؟
دو شرط ازدواج
هنگامی که عبداللّه بن جعفر طیار به خواستگاری حضرت زینب علیهاالسلام رفت، امیرمؤمنان علیه السلام این ازدواج را به همان مهریه زهرا، ولی با دو شرط پذیرفت: شرط اول آن که حضرت زنیب علیهاالسلام روزی یک بار به دیدار برادرش حسین علیه السلام برود و دیگر آن که هر گاه حسین علیه السلام خواست به سفر برود، عبداللّه اجازه دهد زینب هم با حسین همراه شود و مانع وی نگردد. عبداللّه پذیرفت و ریحانه علی علیه السلام ، به عقد پسر عموی خود درآمد.
کنیه و القاب حضرت زینب
کنیه حضرت زینب علیهاالسلام ، این بانوی مکرّمْ ام المصائب، ام الرَّزایا و ام النوائب بود. دلیل این کنیه ها هم این بود که وی در طول عمر خودْ انواع مصائب و بلایا را با چشم خود دیده و صبر پیشه کرده بود. هم چنین از القاب آن حضرتْ صدیقه صغری، عصمت صغری و عقیله بنی هاشم بود. عقیله، زنِ کریمه ای را گویند که در بین خانواده و خویشانْ بسیار عزیز و محترم و در خاندان خود ارجمند باشد.
زینب(س)، فریاد بلند مظلومان تاریخ
به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند، زینب علیهاالسلام این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یارِ برادر، سالارِ قافله حسینی و غم خوارِ اسیران باشد. آمده بود تا فریاد بلند مظلومانْ باشد؛ فریادی که پژواک آنْ هنوز هم از ورای تاریخْ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.
امتداد راه برادر
اسیرانْ بر هودجی از خون نشسته بودند. با حسین آمده بودند و بی حسین بر می گشتند و سالار قافله، زینب بود؛ هر چند خمیده و شکسته دل، ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بود تا امتداد راه برادر باشد. وصیت برادر این بود که «زینبم، بعد از من مبادا روی بخراشی و گریبان بدری و جزع و فزع کنی» و زینب اکنونْ آرام چون شقایقی داغ دار با مصیبتی عظیم در دلْ به همراه قافله همراه شده بود.
روح بلند صبر
زینب علیهاالسلام در خانه رفیع امامت رشد یافته، از لبان وحی علم آموخته، و در دامان کرامتْ پرورش یافته بود. او لباس پاکی و تقوا پوشیده و به آداب و اخلاق اسلامی مزین گشته بود. زینب علیهاالسلام فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیتِ در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود؛ او روح بلند صبر و رضا بود.
وارث خاندان امامت
در اخبار آمده است که حضرت زینب علیهاالسلام ، بلندبالا بود و چهره اش چون خورشید می درخشید. سکینه و وقار او با خدیجه کبری، عصمت وحیایش با فاطمه زهرا علیهاالسلام ، فصاحت و بلاغتش با علی مرتضی علیه السلام ، حلم و بردباری اش با حسن مجتبی علیه السلام و شجاعت و قوّت قلبش با حضرت سیدالشهداء علیه السلام همانند بود.
عبادت و بندگی حضرت
حضرت زینب علیهاالسلام در خضوع و خشوع و عبادت و بندگی، وارث پدر و مادر بود. او بیش تر شب ها را با عبادت و بندگی حضرت حق به صبح می رساند و همواره قرآن تلاوت می کرد. تهجّد و شب زنده داری حضرت زینب علیهاالسلام ، در طول حیات پر برکتش ترک نشد؛ حتی در شب یازدهم محرمْ با آن همه رنج و خستگی و دیدن آن مصیبت های دل خراش هم به عبادت خدا پرداخت. حضرت سجاد علیه السلام می فرماید: «آن شب دیدم عمه ام بر سجاده نماز نشسته و مشغول عبادت است» و نیز از آن حضرت نقل شده که «عمه ام زینبْ با این همه مصیبتِ از کربلا تا شام، هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد» و نیز روایت می کنند «چون حضرت حسین علیه السلام برای وداع با زینب آمد، فرمود: خواهرم، مرا در نماز شب فراموش نکن».
عطیه خداوند
زینب، تو هدیه ای از طرف خدا بودی. تو نه تنها زینت پدر، که زینت مادر و همه خاندان نبوت و امامت بودی. صبْر بلندترین واژه ای بود که در تو به ودیعه نهاده شده بود. کدام مصیبت در دنیا با مصائب تو و کدام قلبْ با قلب تو در داغ دیدن برابری می کند. هیچ قلب چون قلب تو نسوخت و هیچ چشمی چون چشم تو، زیبایی را در صحرای کربلا ندید.
زینب، مونس برادر
زینب علیهاالسلام در ایام کودکی، با برادرش حسین علیه السلام انس و الفتی عجیب داشت در کنار برادر، آرامش می یافت و دیده از دیدارش بر نمی بست و از حضور مبارکش دور نمی شد.
روزی حضرت فاطمه علیهاالسلام نزد پدر رفت و عرض کرد: «پدر جان، متعجبم از محبت فراوانی که میان زینب و حسین است. این دختر چنان است که بی دیدار حسین شکیبایی ندارد.» رسول خدا چون این سخن بشنید، آه دردناکی از سینه برکشید و اشک دیده بر چهره روان کرد و فرمود: «ای روشنی چشم من، این دختر با حسین به کربلا خواهد رفت و به هزارگونه رنج و بلا گرفتار خواهد شد».
عروجی ملکوتی
حضرت زینب علیهاالسلام تنها 56 سال امانت الهی خویش را بر دوش کشید. نقل است که در اواخر عمرِ آن بانوی بزرگ، در مدینه منوّره قحطی پیش آمد. عبداللّه بن جعفر، همسر حضرت زینب علیهاالسلام ، درشام مزرعه ای داشت و ناچار به اتفاق همسر خود در آن دیار رحل اقامت افکند. حضرت در آن سرزمین بیمار شد و در همان جا روح خود، این امانت الهی را به صاحبش بازگرداند و با جسمی خسته از فراز و نشیب زمان و رنجور از جور مردمان به دیار باقی شتافت. عروج ملکوتی آن بانوی مکرمه بنا به قول مشهورْ در پانزدهم رجب سال 62 ق رخ داد. اینک مزار شریفش، قبله عاشقان خاندان عصمت و طهارت است.
سراسر در عبادت و طاعت
عمر پربرکت حضرت زینب علیهاالسلام سراسر در عبادت و طاعت حضرت حق گذشت. او همواره در شدیدترین بلاها و سخت ترین حالاتْ جز آن چه پسند خدا بود، نگفت و جز آن چه رضای حق بود، نکرد. از حضرت سجاد علیه السلام نقل است که «عمه ام زینبْ با این همه مصیبت های از کربلا تا شامْ هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد، ولی در یکی از منازل دیدم که آن را نشسته می خواند. نگران شدم و سبب این کار را پرسیدم، گفت: سه شب است که سهم غذای خود را به اطفال خردسال می دهم و امشب از شدت گرسنگی، قدرت بر پای ایستادن ندارم».
افشاگر ظلم بنی امیه
زینب، آن روز که آمدی، فرشتگانْ قدوم مبارک تو را نور باران کردند و روزی که رفتی، فرشتگان با چشم گریانْ بال هایشان را فرش راه تو قرار دادند. شوق دیدارِ برادر بر دل داغ دیده ات آتش افکنده بود. یک سال و اندی در فراق برادر خون گریستی و در این مدتْ لحظه ای از افشای ظلم و ستم بنی امیه دست بر نداشتی. زینب، تو به راستی پاسدار راه حسینیان و افشاگر پلیدی یزیدیان بودی.
بلاغت جاری تو
زینب، روح حسین در کالبدت می تپید و فصاحت و بلاغت پدر در زبان تو جاری شده بود، آن هنگام که داغ دار و خسته از رنج راه، ولی مقاوم و صبور در برابر پلیدترین انسان ایستادی و فرمودی: «هان ای یزید، آیا گمان می کنی که چون زمین و آسمان را بر ما تنگ کردی و ما را شهر به شهر مانند اسیران کوچاندی، از منزلت ما کاستی و بر حشمت و کرامت خود افزودی... و یک باره شاد شدی که ملک دنیا بر تو گرد آمده... نه، چنین نیست. ای یزید، لختی به خود آی. مگر فرمایش خداوند را فراموش کرده ای که فرمود: البته گمان نکنند آنان که کفر ورزیدند که مهلت دادن ما به آن ها بهتر است. همانا به ایشان مهلت دادیم تا بر گناه خود بیفزایند و عذاب دردناکی در انتظار آنان است».
زخم خاطرات
ای آیینه تمام نمای صبر و ایثار، تو را به چه نام بخوانم که نامت یادآور حماسه عاشورا و یادآور اسارت و غربت یتیمان کربلاست. تو را به چه نام بخوانم که نامت گره خورده در رنج و محنت است. ای بانوی غم، در آخرین سفر بر تو چه گذشت؟ یک سال و اندی گذشته بود که تو از قحطیِ مدینه به سوی شام حرکت کردی. راه درازی را آمده بودی و در طول راه، خاطرات سرخ خویش را ورق می زدی. از تمام جاده ها بوی برادر و در تمام گذرگاه ها، صدای گریه یتیمان را می شنیدی و بی تابی رقیه را که در تمام طول راه، پدر را می طلبید. زخم خاطراتْ روحت را آزرده کرده بود. پرنده جانت دیگر در کالبد تن نمی گنجید و می خواستی به برادر بپیوندی. می دانستی که در این سفر به دیدار برادر نائل می شوی. پس چشم ها را بر هم گذاشتی و بلندترین نغمه وصال را سر دادی.
مظلومیت جاری
قافله حسینی که به راه افتاد، زمین سجاده ای شد گسترده از کربلا تا شام، در زیر قامت خمیده ات زینب! حرکات تو در این سفر عبادت بود و این گونه بود که دفتر زندگی ات ورق خورد و رسالت اصلی ات آغاز شد. تو وارث مظلومیّتِ سترگی بودی که در خاندان طاهرتْ نسل به نسل به ارث می رسید. سلام بر تو، روزی که چشم از جهان فروبستی و سلام بر خاندان پاکت.
شکوفه کوثر
ای کوکب آسمان ایمان ای شیرزن نبرد و میدان
ای هم چو پدر فصیح و گویا رسواگر ظالمان دوران
از آتش گرم خطبه هایت کاخ ستم است کوخ و ویران
تو راز و شکوه سوختن را آموختی و شدی فروزان
آن روز که غنچه های طاها پژمرده شدند در بیابان
گردید وظیفه تو سنگین در راه حمایت از یتیمان
ای مظهر صبر و بردباری اندیشهْ ز صبر توست حیران
اگر زینب نبود
سِرّ نی در نینوا می مانْد اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیّتِ لب تشنگان در کویر تفته جای می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ در گلوی چشم ما می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگام در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب پشتِ کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
نور روشن زینب
از بلا پروا کجا دارد دل دریایی ات راه بر طوفان ببندد قامت سینایی ات
سینه ات جولانگه امواج طوفان بلاست شور اقیانوس دارد، دیده دریایی ات
حامل منشور خونین حسینی، زینبا! جاودان جوش است نور چشمه دانایی ات
تا ابد پر می گشاید بر فراسوی زمان چون عقابی خشمگینْ فریاد عاشورایی ات
در بیابانِ عطش گر پا گذاری هر نفس صد گلستان گل شکوفه از دم عیسایی ات
دشمن از نطق علی وارت به خود لرزد چو بید سامری رسوا شود، با معجز موسایی ات
هم چنان خورشید می تابد به عالم قرن هاست در میان تیرگی ها، نور روشن رایی است
وفای زینب
دل در گرو ولای زینب جان باد همی فدای زینب
از عشق حسینی اش چه گویم شرمنده کند وفای زینب
دختر شیرحق
دخت شیر حق ولی اللّه ِ داور زینب است نور چشم حضرت زهرای اطهر زینب است
دین احمد در جهان از صبر او شد استوار در حریم قرب حق با شوکت و فر زینب است
می کند شمس و قمر از طلعت او کسب نور بهر انوار حقیقت بنت حیدر زینب است
آن که از حلمش به پا این رایت اسلام کرد آن که شد بر خسرو بی یار، یاور زینب است
آن که از مریم گرفته سبقت اندر بندگی آن که از حوّا و هاجر هست برتر زینب است
آن که اندر بردباری فرد بود و بی بدیل آن که سرمست ازل شد با برادر زینب است
آن که شد راحت به روز نیمه ماه رجب از جفا و رنج بی پایان سراسر زینب است
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان به نقل از تسنیم : سوره مهر الکترونیک در نظر دارد تا هفت عنوان کتاب گویا برای گروه سنی کودک و نوجوان را برای نخستینبار در سیامین دوره نمایشگاه کتاب تهران عرضه کند.
این آثار مجموعه قصه نمایش کودکان است که برای نخستینبار از سوی سوره مهر الکترونیک تولید و عرضه میشود. این مجموعه به صورت نمایشنامه صوتی طراحی شده و به مخاطبان کودک و نوجوان کمک میکند تا در اوقات مختلف، از کتاب بهره ببرند.
همچنین سوره مهر الکترونیک کتابهای گویای «هی یو» با صدای سعید ابوطالب و «وقتی مهتاب گم شد» را نیز برای گروه سنی بزرگسال آماده عرضه کرده است.
انتهای پیام/ص
کتاب گویا کتاب گویا کتاب گویا کتاب گویا کتاب گویا کتاب گویا نمایشنامه صوتی نمایشنامه صوتی نمایشنامه صوتی نمایشنامه صوتی نمایشنامه صوتی نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب
به گزارش شبنم همدان به نقل از ایسنا : در این دیدار تیم دو نفره بانوان ایران متشکل از گلشن چمنی و شکیبا زیدی با حساب دو برصفر حریف اروپایی خود را از پیشرو برداشت تا گام نخست را محکم بردارد.
بازیکنان تیمهای ملی کشورمان در قالب چهار تیم به شرح زیر در این مسابقات معتبر جهانی حضور یافتهاند:
تیم ملی بانوان (عاطفه دهقان، فاطمه حسنی غفاری، شکیبا زیدی، ستاره امینی، مریم پارسا، مریم فرازیان، گلشن چمنی)
تیم ملی بزرگسالان آقایان (امید عبدی، علی شیرمحمدی، مهدی حبیبی، امید رحمانی شهری، عماد عزیزی، حسینی امینی، رضا سرافرازی، کریم اسدی)
تیم پیشکسوتان (مرتضی سرافرازی، کریم ناصر زارع، محمد چمنی - بازیکن و مدیر فنی تیمهای ملی - و حسن اخروی)
تیم جوانان (امیر سرافرازی، علیرضا خسرویان، الناز آقاجانی، گلنوش چمنی)
انتهای پیام/ص
در حالی که دومین روز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری صبح آرامی را می گذراند، حوالی ساعت 11 حضور محمود احمدی نژاد، حمید بقایی و اسفندیار رحیممشایی فضای ستاد انتخابات کشور را تغییر داد.
این سه نفر در میان ازدحام عکاسان و خبرنگاران وارد ستاد انتخابات شدند و ابتدا همانطور که پیش از این اعلام شده بود حمید بقایی مراحل ثبت نام خود را تکمیل کرد، بعد از آن به ناگاه محمود احمدی نژاد نیز شناسنامه خود را نشان داد و در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. این در حالی بود که مقام معظم رهبری، در توصیه ای به احمدی نژاد از او خواسته بودند تا در این انتخابات کاندیدا نشود و او نیز در نامه ای تمکین خود را اعلام کرده بود، اما امروز اتفاق دیگری رخ داد.
شیخ الاسلام وزیر کار محمود احمدی نژاد که دوران مسئولیتش با حاشیه های زیادی توسط مجلس نهم و استیضاح همراه بود و علی اکبر جوان فکر این سه نفر را همراهی می کردند.
در حالی که برخی رسانه ها خبر ثبت نام مشایی در انتخابات را منتشر کردند، او کاندیدا نشد. نهایتا احمدی نژاد در نشست خبری خود پس از ثبت نام تاکید کرد که به قول اخلاقی خود به رهبری پایبند است و فقط برای حمایت از بقایی نام نویسی کرده است.
پس از پایان سخنرانی احمدی نژاد، بقایی پشت تریبون آمد که همان لحظه اعلام شد که محمدباقر قالیباف وارد ستاد انتخابات کشور شده، همین موضوع باعث شد جمعی از خبرنگاران سالن را ترک کنند و نهایتا این خبر تکذیب شد و تا ساعاتی بعد از اعلام این خبر هنوز قالیباف و یا شخصیت مورد توجهی به ستاد انتخابات نیامد.
مراحل ثبت نام محمود احمدی نژاد به طور زنده از شبکه خبر صدا و سیما پخش شد.
مرد بیکاری که به گفته خودش مشکلات اقتصادی فراوانی داشت، سه تن از اهالی خوزستان که با لباس عرب ی آمده بودند و جمعی از بانوان بعد از احمدینژاد برای رییس جمهور شدن ثبت نام کردند.
پورمختار نماینده بهار و کبودرآهنگ در مجلس شورای اسلامی و ثروتی نماینده سه دوره مجلس نیز امروز به ستاد انتخابات آمدند تا شاید بتوانند مسیر خود را از بهارستان به پاستور تغییر دهند.
سید احمد کاشانی، پسر آیت الله کاشانی که نمایندگی دور اول و دوم مجلس را در کارنامه دارد نیز امروز آمد تا بلکه رییس جمهور شود.
ثبت نام بازیگران و شخصیتهای هنری در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا حاشیه های زیادی به همراه داشت، عصر امروز نیز سیروس میمنت بازیگر تلویزیون و سینما عزم ریاست جمهوری کرد که مورد توجه رسانه ها قرار گرفت.
ستاد انتخابات کشور در روز دوم ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری همچنین میزبان چند استاد دانشگاه، یک مربی یوگا، یک داوطلب ١٨ ساله، یک طراح لباس، یک جوان بسیجی و ... برای نام نویسی بود.
انتهای پیام/ص