به گزارش شبنم همدان، عطر رایحه رضوی مردم این شهر را از پیر و جوان و کوچک و بزرگ به خیابان ها کشاند. حضور خالصانه و پر شور مردم ، اشتیاق زیارت ثامن الحجج (ع) را به بهترین شکل به تصویر کشید. طنین آوای رضا رضا ، دل های مشتاقان اهل بیت را روانه مشهد مقدس کرد و حلقه های اشک در چشمان امیدواران به کرم امام رضا (ع) مهر تأیید بر این زیارت نهاد.
انتهای پیام/
به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم :
به گزارش شبنم همدان به نقل از فارس : «پیرحسین کولیوند» با اشاره به حادثه آتشسوزی در هتل محل اقامت زائران ایرانی در نجف اشرف اظهار داشت: این حادثه بعدازظهر امروز در هتل «مضیف» واقع در میدان صاحب نجف به وقوع پیوست.
وی با اشاره به اینکه 31 زائر ایرانی در این آتشسوزی دچار حادثه شدهاند، گفت: 14 نفر در محل حادثه توسط نیروهای هلالاحمر به صورت سرپایی درمان شدند و 17 نفر دیگر به درمانگاه ولایت انتقال یافتند.
معاون مرکز پزشکی حج و زیارت هلالاحمر خاطرنشان کرد: 3 نفر از مصدومانی که به درمانگاه ولایت منتقل شده بودند به بیمارستان نجف اعزام شدند.
کولیوند با بیان اینکه وضعیت عمومی مصدومان مساعد است، گفت: عمده مشکل آنها دودزدگی و مشکلات ریوی بوده که خوشبختانه با اقدامات انجام شده کسی دچار مصدومیت شدید نشده است.
وی خاطرنشان کرد: زائرانی که در محل هتل حادثه دیده بودند از استان قم و هرمزگان هستند و اسامی 3 مصدوم بستری در بیمارستان نجف «مجتبی سلامی»، «علی رنجبری» و «بتول زارعی» است.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان به نقل از تسنیم : وارد مترو میشوم. مثل همیشه شلوغ است و بازار دستفروشها گرم. هر چیزی را میتوان در مترو یافت، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. مرد جوانی با یک گونی بزرگ به واگن خانمها وارد میشود. همین که از تلوتلو خوردن حرکت قطار آسوده میشود، بساطش را پهن میکند. دفتر مشقهای رنگی که هر کدام تصاویری از انیمیشنهایی دارد که سالهای سال است در رسانه ملی پخش میشود. چشم آدمهای اطراف بهسمت بساطش میرود. چند خانمی که در اطراف نشستهاند و معلوم است بچه دارند، چندتا از دفترهایش را میخرند. مرد بساطش را جمع میکند و به واگن دیگری میرود. حراج زده است و میگوید که با قیمت کمتر از بیرون حاضر است هر 5 دفتر را 20 تومان بدهد. بهقول خودش حراج به مالش زده است و همین، دیگران را بیشتر ترغیب میکند.
* * * * *
چهار سالی است که گروههای خودجوش فرهنگی برای تولید و طراحی نوشتافزارهای ایرانی اسلامی وارد میدان شدهاند؛ نوشتافزارهایی که بتواند با کیفیت مناسب و با طرحهای زیبا و جذاب در بازار نابرابر توزیع و عرضه این اقلام رقابت کند، اما سؤال اینجاست: این تلاشها پس از گذشت چهار سال چه نتایجی را بههمراه داشته است؟ آیا تولیدکنندگان با همکاری نهادهای مختلف توانستهاند استفاده از این نوع اقلام را در میان مردم جا بیندازند و بهعبارت دیگر، آنها را با ضرورت استفاده از این کالاها آگاه کنند؟ آیا نهادهای مرتبط با این موضوع، به وعدههای خود عمل کرده و آیا مشکلاتی که تولیدکنندگان این حوزه با آن مواجه بودهاند، رفع شده است؟
نهادها و مراکز دولتی برای نوشتافزار اسلامی ایرانی چه کردند؟
سال 90 آغاز فعالیتهای برخی از این نهادهای خودجوش بود که بدون حمایتهای دولتی و برخورداری از تسهیلات ویژه نهادها کار خود را شروع کرده بودند. طرحهای اولیه هر کدام از این گروهها در وهله نخست شاید بیشتر از 15 طرح جدید نبود، اما کمکم توانستند جای خالی نوشتافزاری با رنگ و بوی ایرانی اسلامی را پر کنند اما در این میان مشکلات متعددی برای تولیدکنندگان این حوزه وجود دارد که رفع آنها از عهده گروههای اینچنینی که بدون پشتوانه و تنها بهصرف دغدغه وارد کار شدهاند، برنمیآید. از جمله مشکلاتی که این روزها تولیدکنندگان نوشتافزار با آن مواجه هستند، نبود سامان و ساختار مناسب در زمینه تولید این دسته از کالاهاست که بخشی از آن از خلأهای قانونی موجود نشأت میگیرد و بخشی از آن نیز به دستگاههای نظارتی مرتبط است. اگرچه گفته میشود که بخش قابل توجهی از نوشتافزارهای مصرفی در کشور، از کشورهایی مانند چین وارد میشود، اما بخش قابل توجهی از نوشتافزارهایی که در بازار خرید و فروش میشود، به چاپخانههایی اختصاص دارد که در ایران فعالیت میکنند و برای اینکه سود بیشتری داشته باشند، از کاراکترهایی بهره میبرند که جای خود را بهیمن رسانهها در میان خانوادهها باز کرده و شناخته شدهاند.
واردات ادامه دارد، مسئولان شعار میدهند
هرچند مجلس شورای اسلامی از دو سال پیش تلاش کرد تا با همگرایی نهادها و مشخص کردن مسئولیتهای هر کدام، بخشی از مشکلات این تولیدکنندگان را رفع کند، اما حقیقت این است که حمایتی که بهواسطه آن مایه دلگرمی در میان تولیدکنندگان ایجاد شود، وجود ندارد. اگرچه نمیتوان از وجود خلأهای قانونی چشم پوشید، اما دور از انصاف است که همه موانع را بر گردن این موضوع گذاشت. واضح آن است که بیش از وجود خلأهای قانونی، عدم حمایت برخی از نهادها سنگ بر راه تولیدکنندگان انداخته است. با گفتوگوهای انجام شده با حضور کمیسیون فرهنگی مجلس، قرار بر این شد که گمرک از واردات بیرویه جلوگیری کند و نهادها و وزارتخانههایی مانند وزارت ارشاد نیز نظارت خود را دقیقتر کنند، اما با وجود این، سعید حسینی، مدیرعامل مجمع تولیدکنندگان نوشتافزار اسلامی ایرانی، معتقد است که کارهای صورت گرفته ناتمام مانده و وضعیت نسبت به قبل بهتر نشده است.
حسینی در این رابطه به تسنیم میگوید: همچنان علیرغم بحثها و صحبتهایی که میان مسئولان در این رابطه شد، واردات ادامه دارد و نظارتی نیز بر تولیدات داخلی صورت نمیگیرد.
بهگفته او؛ تنها 10 درصد از بازار نوشتافزار در دست تولیدکنندگان نوشتافزار اسلامی ایرانی است؛ باقی این بازار یا به طرحهای غربی اختصاص دارد یا بخشی نیز به اشکال هندسی و ...، این میزان مربوط به دفاتر مشق است که بیشترین تولید را داریم، در باقی کالاها میزان کمتر از این است.
حمایتهای مسئولان از نوشتافزار ایرانی اسلامی، نمکی بر دیگ آش است
برخی از تولیدکنندگانی که وارد این عرصه شدهاند، معتقدند که دولت آنچنان که باید از این طرحها حمایت نمیکند و حمایت آنها از تولیدکننده داخل، در حد نمکی بر دیگ آش است. امین قانعی، از تولیدکنندگان فعال در شهرستان و تولیدکننده برند «پویا»، در این رابطه به تسنیم گفته: معمولاً انجام این نوع کارها با خود حمایت خاصی بههمراه ندارد. برای تولید این اقلام بارها با مشکلات مالی متعددی مواجه بودیم، اما کمکی از سوی مسئولان برای رفع آن ندیدیم. حتی ما از مؤسسات ذیربط درخواست وام کردیم که این را هم موافقت نکردند. در حال حاضر فعالیتهای اینچنینی را در قالب «نگاه خیّرین» دنبال میکنیم، به این صورت که از برخی خیرین استمداد کردیم و آنها نیز بهشرط بازگشت سرمایه در این راه همکاری کردند. حمایتهایی هم اگر بوده، بهاندازهای نبود که مشکلات ما را برطرف کند؛ بیشتر بهاندازه یک نمک برای یک دیگ آش بود و دردی را دوا نمیکرد.
مالیاتهای سنگین پیش پای تولیدکنندگان نوشتافزار اسلامی ایرانی
این در حالی است که برخی از تولیدکنندگان این بخش در داخل کشور با وجود مشکلات متعدد توانستهاند کیفیت کار خود را بهاندازهای برسانند که بتوانند به کشورهای مجاور صادر کنند. هرچند این دسته از تولیدکنندگان برای صادرات با مشکلات متعدد مواجهند، اما معتقدند که نوشتافزار اسلامی ایرانی میتواند و ظرفیت این را دارد که در کشورهای دیگر عرضه شود و بهنظر آنها، این نوع تولیدات مورد استقبال مخاطبان خارج از کشور نیز قرار میگیرد. رضا حدیدی، مدیرعامل شرکت آزاده، یکی از تولیدکنندگانی است که قصد دارد تولیدات خود را به کشورهایی نظیر عراق و آذربایجان صادر کند، اما او به تسنیم میگوید که مسئولان برای صادرات این کالاها مالیات سنگینی در نظر گرفتهاند که او را از ادامه این کار بازداشته است.
از مسئولان نامیدیم و به مردم دلخوش
او بر حمایت از تولیدکننده تأکید میکند و میگوید: در این سالها تلاش کردیم برای اعتلای فرهنگ و نهادینه کردن فرهنگ اسلامی ایرانی از دوران کودکی و نوجوانی، وارد این عرصه شویم، اما هر روز جلوی پای ما سنگ انداختند و حمایتی نکردند. ما برای تولید، به حمایت نیاز داریم. در حال حاضر شرایط تولید، شرایط مثبتی نیست و همه چیز در بلاتکلیفی به سر میبرد.
حدیدی ادامه میدهد: ما در این سالها فقط از مسئولان شعار شنیدیم. بارها برای موضوعات مختلف مرتبط با نوشتافزار با مسئولان به بحث و گفتوگو پرداختیم، اما نتیجهای نداشته است. گویا مسئولان یادشان رفته که باید از این طرحها حمایت کنند. با یک دست که نمیتوان هندوانه هزار کیلویی را بلند کرد. بهنظرم رویکردی وجود دارد که میخواهد از تولیدات داخلی حمایت صورت نگیرد. ما فقط در این سالها دلخوش به حمایت مردم بودیم. افکار بچههای ما با انیمیشنهای خارجی عجین شده و انس گرفته، اگر قرار باشد روند به همین صورت پیش رود، دلگرمی برای تولیدکننده داخل باقی نمیماند.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان به نقل از فارس : سارا عبدالملکی، راگبیبازی ملیپوشی که زمستان گذشته دچار حادثه رانندگی شد و این تصادف موجب شکستگی بسیاری از استخوانهای وی شد و در پی آن، دستها، مهرههای کمر و جمجمه و دندههای او شکسته و ریههایش آسیب میبیند و البته دردناکترین قسمت این ماجرا آنجایی است که نخاع او به شدت آسیب میبیند تا جایی که این ضایعه نخاعی امروز این قهرمان که سابقه حضور در 17 رشته میشود ویلچرنشین شده است.
عبدالملکی ابتدا در بیمارستان آسیا بستری میشود و هزینههای بالای درمان او موجب واکنش چهرههای سرشناس فرهنگی و ورزشی شد. تا جایی که افرادی مانند علی دایی، حسن هاشمی، وزیر بهداشت، رضا صادقی و رامبد جوان در برنامه خندوانه از حامیان جمعآوری کمکهزینه درمانی وی شدند و از این طریق کمکهایی نیز به وی انجام شد. هرچند که خیلیها نیز در همان روزهای نخست فقط به گرفتن عکس یادگاری با وی و دادن چند قول واهی اکتفا میکنند.
20 مرداد تولد سارا عبدالملکی بود و این بهترین فرصت بود تا با حضور در بخش کاردرمانی بیمارستان نورافشار از وی عیادتی به عمل آورده و از آخرین وضعیت این ورزشکار مطلع شویم هرچند که عیسی براری، نماینده تامالاختیار پوشاک لینینگ، اسپانسر کاروان ایران در المپیک 2016 ریو نیز در این حضور، خبرنگار فارس را همراهی کرد تا پک کامل لباس ورزشکاران در المپیک ریو را به وی اهدا کند.
عبدالملکی یکی از هدفگذاریهایش حضور در المپیک ادوار بعدی بود که در هر صورت این فرصت برای وی با آن اتفاق تلخی که برای او رخ داد از دست رفته است، اما انگیزههای این ورزشکار برای بازگشت به زندگی روزمره و عادی به اندازهای زیاد است که چه بسا این آرزوی او نیز روزی روزگاری محقق شود.
این ورزشکار اگرچه به المپیک نرفت اما لباسهای اهدایی ورزشکاران به المپیک به اندازهای او را خوشحال کرد که به خوبی میشد حس بازگشت دوباره به زندگی و از همه مهمتر حس بازگشت به دنیای قهرمانی را در چشمان معصومش دید.
عبدالملکی که افتتاحیه المپیک ریو را از تلویزیون تماشا کرده بود از احساسش از لحظه ورود زهرا نعمتی به عنوان پرچمدار کاروان ایران در ورزشگاه میگوید: قدرت زنان ایرانی در جهان را با حضور نعمتی باور کردم و واقعا از این حضور خوشحال شدم. نعمتی از آن سوی دنیا انگیزه مضاعفی به من بخشید.
در این بین اما گلایههای ناتمام عبدالملکی و مادرش از وعدههایی که عملی نشد، از هزینههای سرسامآور درمانی و ... فضا را برای دقایقی تغییر داده تا جایی که برای لحظهای تصور گرفتاری در چنین وضعیتی به شدت هر انسانی را میرنجاند.
مادر این ورزشکار هزینههای ماهیانه درمانی او را حدود 12 میلیون در ماه عنوان میکند و از بی معرفتی و بی توجهی مسئولان ورزشی کشور یاد میکند. آنهایی که در همان روزهای نخست تصادف سارا برای اینکه دوباره به جلد روزنامهها برگردند به بیمارستان رفته و با وی عکس یادگاری میگیرند و قولهایی هم میدهند اما امروز مبلغ هنگفت درمان مانده است و قولهایی که هیچگاه عملی نشدهاند. در حال حاضر شاید ماهیانه حدود یک میلیون تومان از این هزینهها پرداخت میشود و مابقی را باید خودمان تأمین کنیم. در حال حاضر پدر و برادر سارا سخت کار میکنند تا بتوانیم این هزینهها را تأمین کنیم و اگر هم مجبور نبودم که در بیمارستان به امورات سارا برسم، من هم به سرکار میرفتم.
در نهایت براری قول داد تا روزی که سارا عبدالملکی در ورزش حضور دارد، شرکت سازنده لباسهای لینینگ لباسهای او را تأمین کند. ضمن اینکه وی قول داد به محض پایان المپیک 2016 ریو در صحبت با مسئولان کمیته ملی المپیک پیگیر رفع مشکلات مالی و درمانی این ورزشکار باشد.
به گزارش فارس، این در حالی است که در همان زمانهایی که عبدالملکی روی تخت بیمارستان بود وزارت ورزش خبر از پرداخت هزینههای درمانی این ورزشکار داده بود. در همین زمینه مازیار ناظمی خبر داده بود: سارا عبدالملکی جزئی از خانواده بزرگ ورزش است و وزارتخانه وظیفه خود می داند از قهرمانان خود همه نوع حمایت مادی و معنوی را داشته باشد. مناف هاشمی معاون توسعه منابع و پشتیبانی وزیر ورزش و جوانان اعلام کرد که تمام هزینه های پزشکی و درمان خانم سارا عبدالملکی ملی پوش تیم راگبی را پرداخت می کند. همچنین شهریان معاون امور بانوان هم در نخستین روزهای بستری شدن این بانوی ورزشکار کشورمان در بیمارستان آسیا به عیادت وی رفت و از نزدیک روند درمان عبدالملکی را مورد بررسی قرار داد. در تماسی که امروز با مادر خانم عبدالملکی داشتیم اعلام کردیم به هیچ عنوان نگران هزینه های درمان دخترش نباشد چرا که مهم بازگشت سلامتی و پیوستن دوباره وی به خانواده بزرگ ورزش است. خانواده ورزش بخشی از جامعه فهیم و همدل ایران است که در هر شرایطی حضوری موثر دارد.
حالا مادر سارا نگران است، نگران تأمین هزینههای درمانی دخترش هست و مشخص نیست با وجود اینکه 6 ماه از این دستور سپری شده، دستور وزارت ورزش برای این پرداختها به کجا رسیده و اصولاً چرا روی هوا مانده و کسی هم پیگیر آن نیست.
انتهای پیام/ص
به گزارش شبنم همدان، به نقل از جام جم آنلاین،
دکتر کاوه سالارمند ، بیان کرد :مسمومیت دارویی یکی از متداولترین انواع مسمومیتهاست. استفاده بیش از حد مجاز هر دارو یا مادهای میتواند باعث این نوع از مسمومیت شود.البته گاهی حتی استفاده از داروهایی که به قصد درمان فرد تجویز شدهاند، در همان دوز مجاز مصرفی ممکن است به دلایلی مانند وجود مشکلات زمینهای در فرد و یا تداخل دارویی با یک داروی مصرفی دیگر، منجر به بروز مشکلات در بدن فرد و مسمومیت دارویی شوند.
یک دارو ممکن است عملکرد یک داروی دیگر را تغییر داده و حتی مانع جذب آن در بدن شود. این حالت بهخصوص برای داروهایی که برای پیشگیری از شرایط خطرناک مانند حمله قلبی و سکته تجویز میشوند، اهمیت بسیار بالایی دارد. بعضی از داروها اگر با هم مصرف شوند، احتمال بروز خطر بالاتر خواهد رفت.
وی در ادامه اظهار کرد: بطور مثال «وارفارین»، داروی ضد انعقاد خون خوراکی است که برای پیشگیری از لخته شدن خون در رگها تجویز میشود. این دارو در بسیاری از سالمندان، معمولا همراه آسپرین مصرف میشود درحالیکه هر دو خطر خونریزی را افزایش میدهند، بنابراین زمانی که با هم مصرف شوند، خطر چندین برابر میشود وحتی اگر افراد عادی این دارو را مصرف کنند خطرات جبران ناپذیری را به دنبال دارد حتی افرادی که مشکلات قلبی دارند باید با ملاحظات خاصی این دارو را مصرف کنند چرا که ممکن است دچار اختلال در روند درمان بیمار گردد،تا جایی که ممکن است موجب مرگ بیمار شود.
مصرف قرص ژلوفن در بیماران قلبی و عروقی می تواند ریسک افزایش حملات قلبی را بالا ببرد. مصرف دراز مدت قرص ژلوفن و این دسته از داروها با دوز بالا می تواند منجر به خونریزی معده و زخم های گوارشی به ویژه در افراد بالای 65 سال، سیگاری و الکلی شود. با توجه به قابل فروش بودن این دسته از داروها بدون نسخه، شاید در ظاهر داروهای بی خطری به نظر برسند اما عوارض مختلفی برای ژلوفن و سایر داروهای مشابه مطرح است ،به همین دلیل در بعضی گروه های جمعیتی خاص این داروها باید با احتیاط مصرف شود و یا تا حد امکان مصرف نشود.
این دارو ساز متذکر شد : بعضی از دارو ها در شرایط خاصی ممکن مشکل ایجاد کنند به طور مثال « پرازوسین » یک داروی کنترل فشار خون است و باعث افت فشار خون می گردد.اگر پس از مصرف این دارو استحمام با آب داغ صورت گیرد ممکن است بیمار دچار افت جدی فشار خون شود.چرا که آب گرم به خودی خود می تواند باعث باز شدن عروق و افت فشار خون گردد.
وی در پایان خطر نشان کرد: گاهی مواقع بیماران تصمیم میگیرند که به طور ناگهانی مصرف داروی خود را قطع کنند .این حالت به طور بالقوه میتواند بسیار خطرناک باشد زیرا ممکن است منجر به بروز مشکلات اساسی شود. به عنوان مثال این مورد در رابطه با داروهای اعصاب و روان مصداق دارد. مصرف اکثر داروهای ضد اضطراب و خواب آور در دراز مدت باعث وابستگی به دارو می شود و ترک ناگهانی این دارو ها به صورت خود سرانه عوارض شدید ی را به دنبال دارد و حتما مصرف و قطع دارو باید تحت نظر پزشک صورت گیرد.
به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم آنلاین :
این مفسر قرآن کریم که شامگاه یکشنبه در همایش «وظیفه ما نسبت به قرآن» در شیراز سخنرانی می کرد، گفت: در برخی از جاها باید عجله کرد یکی از اینجاها ازدواج فرزندان است. زمانی که موقع ازدواج دخترمان است، باید برای آن عجله کرد نه اینکه بگوییم درسش تمام شود و بعد. برای پسر هم همینگونه است، بنابراین برای ازدواج و امورات خیر باید عجله کرد، زیرا شیطان وسوسه میکند.
رئیس ستاد اقامه نماز کشور با تأکید بر اینکه درمان تمام مشکلات در قرآن وجود دارد، به برخی از آسیبهای اجتماعی نظیر طلاق اشاره کرد و گفت: در مسئله ازدواج باید عجله کرد و دختر و پسر باید ازدواج کنند. البته من با ازدواج دانشجویی مخالفم، بلکه ازدواج باید دبیرستانی باشد. زیرا دختران در سن ۱۳ سالگی شوهر میخواهند و آن کسی که او را خلق کرده، بهتر میداند که برای او چه چیزی بهتر است.
او با انتقاد از الگوبرداری از سبک زندگی غربی گفت: متأسفانه ما دلمان میخواهد که فتوکپی زندگی غربی داشته باشیم و آمار طلاق هم بالا نرود و این کار ما همانند بتپرستان است که با دستان خود بت میسازند و بعد مسحور آن میشوند؛ یعنی ما آداب و رسوم را خودمان درست کردهایم و در آن ماندهایم.
قرائتی اظهار کرد: برخی میگویند فلان پسر کفو ما نیست، این کفو به چه معناست؟ در حالی که دختر عمه پیامبر(ص) با زیدی که برده بود ازدواج کرد. متأسفانه اکنون دختران ما لیسانس میگیرند، لذا شوهر دیپلم را قبول نمیکنند و منتظر پروفسور میمانند و چنین فردی هم نیست؛ در نتیجه سن ازدواج بالا میرود.
او با تأکید بر اینکه ازدواج باید آسان باشد، به بیان نکاتی درباره ازدواج از زندگی حضرت موسی(ع) که در قرآن کریم آمده است، پرداخت و گفت: در مراسم بلهبرون، آن پدر دختری که بهانهجویی نمیکند از صالحان است و همان صالحانی که در نماز به او سلام میدهیم.
قرائتی در بخش دیگری از صحبت هایش با یادآوری ضربالمثل چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است، گفت: اگر در فامیل ما کسی در فقر میسوزد، دادن صدقه به غریبهها هیچ ارزشی ،ندارد لذا برای کار خیر باید ابتدا از روستا و شهر خود نیت کنیم چنانچه خداوند در قرآن کریم نیز خطاب به پیامبر میفرماید که به همسرت بگو و بعد به دختر بگو و بعد به نساءالمؤمنین؛ یعنی کار خیر را باید همینطور فاز به فاز توسعه دهیم.
انتهای پیام / ن
به گزارش شبنم همدان، به نقل از همشهری آنلاین
چند روز پيش پسرنوجواني همراه مادرش به شعبه چهارم بازپرسي در دادسراي جنايي تهران رفت و مدعي شد كه مردي 3ساعت او را گروگان گرفته و شكنجه كرده است.پسرنوجوان در توضيح ماجرا گفت: مدتي قبل از طريق تلگرام با دختري به نام مژگان كه همسن و سال خودم بود آشنا شدم. مژگان عضو يكي از گروههاي تلگرامي بود كه پس از آشنايي با او در پاركي قرار گذاشتم.
بعد از اينكه سر قرار حاضر شد با يكديگر درخصوص افرادي كه عضو گروه بودند صحبت كرديم و پس از آن او خيلي زود راهي خانهاش شد. وي ادامه داد: فرداي آن روزمژگان با من تماس گرفت و اصرار داشت كه مرا ببيند. محل دومين قرارمان در نزديكي خانه آنها بود. من هم از همه جا بيخبر در محل قرار حاضر شدم اما درآنجا به جاي مژگان با مردي روبهرو شدم كه بعدها فهميدم پدر مژگان است.
او با زور و كشان كشان مرا به سمت ساختماني مسكوني برد. هرچه فرياد ميزدم و كمك ميخواستم فايدهاي نداشت. او مرا به زور به آپارتماني برد. در آنجا مژگان را ديدم كه وحشت زده كنار مادرش ايستاده بود. پدرمژگان با كمربند به جانم افتاد و آنقدر كتكم زد كه بيحال روي زمين افتادم.
پس از آن برگهاي مقابلم گذاشت و از من اقرارنامه گرفت. مجبورم كرد با دستخط خودم بنويسم كه من دخترش را فريب دادهام و تعهد دهم كه ديگر برايش مزاحمت ايجاد نميكنم. حتي از من خواست به چيزهايي اعتراف كنم كه هرگز انجام نداده بودم. در آخر هم مجبورم كرد كه بنويسم هرگز شكايتي در اين خصوص مطرح نخواهم كرد.
شاكي گفت: پدرمژگان موبايلم را گرفت و شماره دخترش را از گوشيام پاك كرد و دوباره كتكم زد؛ طوري كه بيهوش شدم پس از 3ساعت شكنجه مرا سوار ماشين كرد و در نزديكي خانهمان درحاليكه از شدت درد بيهوش شده بودم، رها كرد. خوشبختانه در آن لحظه مادرم مقابل خانهمان بود و مرا به بيمارستان رساند
با اين شكايت، قاضي، آرش سيفي دستور تحقيق و بازداشت متهم را صادر كرد. مرد 40ساله خيلي زود دستگير شد و در بازجوييها مدعي شد كه ميخواسته از پسرنوجوان زهرچشم بگيرد تا ديگر مزاحم دخترش نشود.
وي گفت:وقتي آن روز دخترم را با پسرنوجوان ديدم خيلي عصباني شدم. از دخترم خواستم او را سرقرار بكشاند تا او را بترسانم. ميخواستم كاري كنم كه ديگر حتي اسم دخترم را به زبان نياورد چه برسد به اينكه بخواهد برايش پيامك بفرستد يا به او زنگ بزند. به گزارش همشهري، هماكنون متهم با دستور قاضي در اختيار مأموران پليس آگاهي تهران قرار گرفته و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد.
انتهای پیام / ن
به گزارش شبنم همدان به نقل از ایسنا : این معضل گروه های مردمی و کسب و کارهای بسیاری را ترغیب کرده تا با کمک به این کودکان، بخشی از زخم های جامعه را التیام بخشند.
یکی از این گروه های مردمی ، گروه پایان کارتن خوابی است. گروهی که به رسم مرامنامه خود، هر سهشنبه، با حضور میان این کودکان تمرین مهرورزی میکنند.
اما این بار گروه «پایان کارتن خوابی» با هدف ایجاد مکانی پر از عشق و اعتماد برای کودکان کار، خانهای برای آموزش و تعلیم و تربیت آنها بنا نهاده است. بسیاری از معلمان و اساتید، آمادگی خود را در این حرکت فرهنگی اعلام کردهاند. این خانه در محله شوش تهران رسما فعالیت خود را آغاز کرد.
جشن افتتاح این خانه به همت «برند آرایشی بهداشتی مای» و با حضور اصحاب رسانه و خیرین برگزار شد.
انتهای پیام/ص