23. مرداد 1395 - 15:50   |   کد مطلب: 11769
سرپرست معاونت امور بهداشتی همدان خبر داد
پیش‌بینی احداث 33 مرکز خدمات جامع و پایگاه سلامت در همدان
سرپرست معاونت امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی همدان از پیش‌بینی احداث 33 مرکز خدمات جامع و پایگاه سلامت در سطح استان با اعتبار 14 میلیارد تومان خبر داد.

به گزارش شبنم همدان به نقل از فارس : جلال‌الدین امیری از واگذاری خدمات بهداشتی ـ درمانی به بخش خصوصی با اجرای طرح تحول نظام سلامت خبر داد و اظهار کرد: واگذاری ارائه خدمات به تعاونی‌های بهداشتی ـ درمانی متشکل از فارغ‎التحصیلان رشته‌های بهداشتی با عنوان مراقبان بهداشت از جمله اقدامات بوده است.

وی این اقدام را به منظور تأمین و ارتقای مراقبت‌های بهداشتی در جمعیت‌های حاشیه شهر و جمعیت شهری 20 تا 50 هزار نفر مهم دانست.

سرپرست معاونت امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی همدان افزود: در این خصوص با هماهنگی‌های انجام شده و با برگزاری آزمون 491 نفر با عنوان مراقبان سلامت در رده‌های مختلف بهداشتی جذب و برابر دستورالعمل‌های کشوری و با شرایط و قوانین بخش خصوصی انجام وظیفه خواهند کرد.

وی از بهسازی 42 مرکز خدمات جامع شهری و 24 مرکز خدمات جامع روستایی در سال گذشته خبر داد و افزود: 119 خانه بهداشت، 10 پایگاه سلامت و سه آموزشگاه بهورزی نیز بهسازی شده که تمام این مراکز با اعتباری 3 میلیارد و 800 میلیون تومان بهسازی شده است.

امیری با بیان اینکه امسال برنامه‌ریزی لازم در خصوص احداث و بازسازی واحدهای فرسوده و استیجاری انجام شده است، گفت: برای احداث 33 مرکز خدمات جامع و پایگاه سلامت در سطح استان 14 میلیارد تومان اعتبار پیش‌بینی شده که در دست اقدام است.

این مسؤول با بیان اینکه مشارکت‌های مردمی و افراد خیر در این زمینه موثر است و به پیشرفت کار کمک خواهد کرد، خواستار توجه به این موضوع شد.

سرپرست معاونت امور بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی همدان با بیان اینکه اعتبارات تخصیص یافته تملک دارایی به شهرستان‌ها در زمینه تجهیزات 5 میلیارد و 653 میلیون تومان از بیمه روستایی بوده است، گفت: اعتبارات تخصیص یافته تملک دارایی به شهرستان‌ها در زمینه تجهیزات 694 میلیون تومان از اعتبارات شهری بوده است.

وی جمع اعتبارات تملک دارایی از ابتدای امسال تاکنون را 6 میلیارد و 347 میلیون تومان دانست.

 

انتهای پیام/ص

23. مرداد 1395 - 15:45   |   کد مطلب: 11768
بانوی سنگ‌نورد کشورمان درباره المپیکی شدن رشته سنگ‌نوردی گفت: مدال المپیک ارزشش را دارد که همه زندگی‌ام را برای دستیابی به آن بگذارم.

به گزارش شبنم همدان به نقل از تسنیم : فرناز اسماعیل‌زاده ضمن بیان این مطلب اظهار داشت: خبر المپیکی شدن رشته سنگ‌نوردی خبر بسیار خوشحال‌کننده‌ای برای دوستداران این رشته ورزشی بود. رشته سنگ‌نوردی با فاکتورهای المپیک همخوانی دارد و از جذابیت و هیجان خاصی برخوردار است، به‌خصوص در رشته سرعت. امیدوارم این رشته در المپیک ثابت بماند.

وی ادامه داد: ما در رشته سنگ‌نوردی نیروهای بسیار خوبی داریم که در صورت راهیابی به المپیک توانایی کسب مدال در این رشته را دارند. البته این منوط به آن است که امکانات مناسبی برای این رشته فراهم شود.

دارنده مدال برنز مسابقات سنگ‌نوردی قهرمانی آسیا یادآور شد: در تیم‌های نوجوانان و جوانان مربیان بسیار خوبی داریم، اما در رده سنی بزرگسالان مربیان حرفه‌ای نداریم. همین موضوع باعث شده تا ورزشکاران ما برای بالا بردن تجربه و دانش خود در رقابت‌های مختلف جهانی شرکت کنند که این موضوع هم هزینه‌بر است و در بیشتر مواقع با هزینه‌های شخصی در این رقابت‌ها شرکت می‌کنیم.

اسماعیل‌زاده همچنین خاطر نشان کرد: حالا که رشته سنگ‌نوردی به بازی‌های المپیک راه پیدا کرده است، این نیاز وجود دارد که کمپ اختصاصی برای این رشته ایجاد شود تا ورزشکاران سنگ‌نورد در فضایی اختصاصی به تمرین بپردازند.

وی که به‌تازگی از رقابت‌های سنگ‌نوردی قهرمانی آسیا بازگشته است، حالا خود را برای رقابت‌های جهانی ایتالیا آماده می‌کند. اسماعیل‌زاده در این مورد افزود: رقابت‌های جهانی سنگ‌نوردی رو به پایان است و تصمیم دارم پس از پایان این رقابت‌ها از سال 2017 همه تمرکزم را روی بازی‌های المپیک بگذارم. حضور در المپیک آرزوی هر ورزشکاری است، اما من هدفم مدال‌آوری در این بازی‌هاست.

بانوی سنگ‌نورد کشورمان تأکید کرد: با توجه به المپیکی شدن سنگ‌نوردی، سرمایه‌گذاری‌ها روی این رشته بیشتر می‌شود و رقابت با حریفان سخت‌تر، اما وقتی به مدال المپیک فکر می‌کنم با خودم می‌گویم که این مدال ارزشش را دارد که همه زندگی‌ام را برای آن بگذارم. به‌همین دلیل همه سختی‌ها را به جان می‌خرم.

 تیم ملی سنگ‌نوردی بانوان کشورمان چندی پیش در رقابت‌های قهرمانی آسیا در رشته سرعت و در بخش تیمی صاحب مدال برنز شد. فرناز اسماعیلی، الناز رکابی و سیما سلطانی اعضای تیم بانوان در این رقابت‌ها بودند.

انتهای پیام/ص

23. مرداد 1395 - 15:39   |   کد مطلب: 11767
سخنگوی سازمان امداد و نجات با اشاره به تصادف 14 خودرو با کامیون در محور تهران ـ پاکدشت گفت:‌ در اثر این حادثه 3 مسافر جان خود را از دست داده و 8 نفر مصدوم شدند.

 به گزارش شبنم همدان به نقل از فارس : سیدمصطفی مرتضوی از وقوع تصادف میان 14 خودرو با کامیون در محور تهران ـ پاکدشت خبر داد و اعلام کرد: این حادثه ساعت 8 صبح امروز حوالی پاکدشت شریف‌آباد بعد از کوشش‌رادیاتور به وقوع پیوسته است.

وی افزود: در اثر این حادثه 3 مسافر جان خود را از دست داده و 8 نفر مصدوم شدند.

سخنگوی سازمان امداد و نجات ادامه داد: واژگونی پژو RD در آزادراه زنجان ـ قزوین نیز روز گذشته 6 مجروح بر جای گذاشت که نیروهای امدادی اقدامات لازم جهت نجات جان حادثه‌دیدگان انجام دادند.

به گفته وی، نیروهای عملیاتی هلال‌احمر پس از بررسی صحنه حادثه بلافاصله عملیات رهاسازی را برای بیرون آوردن یکی از سرنشینان خودروی RD انجام دادند و پس از آن مصدوم به بیمارستان انتقال یافت.

مرتضوی گفت: 5 مصدوم دیگر این حادثه توسط نیروهای اورژانس به نزدیک‌ترن مرکز درمانی انتقال یافتند.

انتهای پیام/ص

 
23. مرداد 1395 - 8:48   |   کد مطلب: 11762

به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم :

 

افسانه بایگان با چه انگیزه‌ای به مجموعه پریا پیوست؟

23. مرداد 1395 - 8:36   |   کد مطلب: 11761
صبح تا شب دارم اینجا کار می‌کنم. اینکه می‌گم صبح تا شب، یعنی صبح تا شبا! موقع برگشت به خونه، اون وقتی که می‌شینم تو تاکسی زار زار می‌زنم زیر گریه. با خودم می‌گم، خدایا! آخه این بود، سرنوشت؟

به گزارش شبنم همدان به نقل از تراز : این قصه‌ی زن‌ها و مادران زیادی است؛ گرچه نباید باشد. این قصه‌ی زنان زیرزمینی شهر است که گاهی تقدیر و گاهی هم تمایلات شخصی آن‌ها را وادار کرده است که مترو را به عنوان محل امرار معاششان انتخاب کنند. برخی‌شان از این شغل راضی و خوشحالند اما برخی دیگر می‌گویند جریان زندگی آن‌ها را مجبور کرده است که هر روز کیسه‌های خشن و بزرگ را در سایه‌ی نگاه سنگین آدم‌ها جابه‌جا کنند.

آنچه می‌خوانید، قصه‌هایی کوتاه از چهار زن دستفروش در مترو است که از میان حدود ۲۰ مصاحبه انتخاب شده‌اند. ترجیح دادیم سراغ زنانی برویم که اگر آنها را در خیابان ببینید، محال است بتوانید حدس بزنید که «دستفروشی» را به عنوان یک «شغل» برای خود انتخاب کرده‌اند.

۴ مرداد ماه ۹۵ ـ خط ۲ مترو تهران (ایستگاه شادمان)

اول صبح است. کوله‌ی سنگین و بزرگش را به زحمت در میان جمعیت حمل می‌کند. مانتو، روسری و کفش‌هایش را با رنگ سفید ست کرده و صورتش را هم تا آنجا که توانسته با ماسک پوشانده است. چند بسته آدامس و آب‌نبات خارجی از کیفش بیرون می‌آورد و شروع می‌کند به تبلیغ از کیفیت آنها و تاکید دارد که هیچ جا نمی‌شود این آب‌نبات‌های تُرک را «دونه‌ای هزارتومن» خرید. کسی در آن همه شلوغی اعتنایی به او ندارد. بعضی‌ها چشم‌غرّه‌هایی به او می‌روند و وقتی از کنارشان رد می‌شود با یک «نوچ» غلیظ بدرقه‌اش می‌کنند. قطار به ایستگاه می‌رسد، آب‌نبات‌ها و آدامس‌ها را دوباره در کوله‌پشتی‌اش می‌گذارد و می‌نشیند، روی صندلی ایستگاه. سرش را به دیوار تکیه می‌دهد و خیره می‌شود به سقف.

ـ خانم ببخشید، این کار درآمدش خوبه؟

ـ می‌خوای بزنی به این کار؟

ـ کار که نه؛ اما بدم نمیاد ازش سر در بیارم.

ـ ببین؛ پولش خوبه اما به ما نگاه کن. داریم پول جونمونو درمی‌یاریم. بیا یه دست به این کوله‌ی من بزن؛ ببین چقدر سنگینه. کمر و شونه دیگه برام نمونده.

ـ چند وقته که داری تو مترو کار می‌کنی؟

ـ (ماسکش را برمی‌دارد. بینی جراحی شده‌اش خودنمایی می‌کند.) بعد از دو سال امروز، اولین روزیه که دوباره برگشتم، مترو. تا همین دو سال پیش، چند سالی اینجا کار می‌کردم. بعد تونستم یه پس‌اندازی جمع کنم و خودم یه شرکت پخش مواد غذایی زدم. دو سالی کار کردم اما خودت که می‌دونی، بازار خیلی خرابه. دوباره برگشتم اینجا.

ـ منظورت اینکه با پس‌اندازی که از دست‌فروشی تو مترو عایدت شد، شرکت زدی؟

(خیلی دوست ندارد به این سوال جواب دهد.) نه؛ خودمم یه چیزی داشتم.

ـ شما که یه زن جوون شیک‌پوشی. آدم اگه تو خیابون ببینتت، فکر نمی‌کنه شغلت این باشه. به خاطر نیاز مالی این شغل رو انتخاب کردی یا اینکه فکر کردی یه کار پردرآمده و می‌شه راحت بدون مالیات و بقیه داستانا ازش پول درآورد؟

من فقط دارم، ظاهرمو حفظ می‌کنم تا صبح به صبح که میام تو مترو، مردم نگن اَه...این زنه بو می‌ده و کثیفه و از این حرفا. من نیاز مالی دارم. باید پول در بیارم.

ـ رابطه فروشنده‌ها اینجا با هم چطوره؟ منظورم رفتار قدیمی‌ها با جدیدترهاست.

ـ یه سری فروشنده قدیمی اینجا هستن که فکر می‌کنن، مترو مال اوناست. اتفاقا همینا از راه فروش تو مترو خونه و ماشین و...خریدن. بعضیا که انقدر خودشونو بستن، دیگه نمیان مترو. این قدیمیا فروشنده‌های جدید رو خیلی اذیت می‌کنن.

ـ تو چی؟ خونه و ماشین داری؟

منم یه ماشین خریدم که صبحا نزدیک مترو پارک می‌کنم و میام سر کار.

ـ تو یه زن جوونی. خیلی جوون. نمی‌ترسی از این کار؟ از آینده؟

ببین؛ بذار این طوری بهت بگم. من دارم اینجا پول درمیارم اما همه‌ی عزت و احترام و آبروم خدشه‌دار شده. برای همینه که انقد خودم رو می‌پوشونم. من یه جوون بیکارم. تو بگو چیکار کنم؟ خب مجبورم. مگه من بدم میاد، بشینم تو خونه خانمی کنم. خب، شرایط فعلی این طوریه. درسته که خودم دارم بهت می‌گم درآمد این کار این خوبه، اما اگه مجبور نباشی نمی‌ارزه، به خستگیش نمی‌ارزه، به از بین رفتن احترامت نمی‌ارزه.‌

ـ مردم تو قطار باهات بد رفتاری می‌کنن؟

ـ من قطارای خیلی شلوغ سوار نمی‌شم. مردم یا خیلی خوبند یا خیلی بد، آدم معمولی نداریم. یا سرم داد می‌زنن یا کاری بهم ندارن. اگه بتونی یه شغل خوبی برای خودت دست و پا کنی خیلی از اینجا بهتره. من دیگه برم از صبح هیچی نفروختم.

ـ برو. ان‌شاءالله خوش‌روزی باشی.

زنان دستفروش‌ مترو عمدتا در واگن بانوان اقدام به فروش اجناسشان می‌کنند

۵ مرداد ماه ۹۵ ـ خط یک مترو تهران (ایستگاه شوش)

روی صندلی ایستگاه نشسته بود. موبایلش را برداشت و تند تند شماره گرفت. الو...مریم! اونجا اوضاع خوبه؟ من از صبح فقط ۱۶ تومن فروختم... به نظرت منم بیام اونور؟ الو...الو... مریم... اَه... لعنت به این شانس.

ـ خانم این دستبند قیمتش چنده؟

ـ اینو می‌گی عزیزم؟ ۱۲ تومن. (با استیصال عجیبی که در صورتش نمایان است، دستبند را در کیسه می‌گذارد و می‌دهد، به من.) قابل‌تو نداره عشقم.

ـ دستت درد نکنه. ببین وقت داری یه گپ با بزنیم. قول می‌دم کوتاه باشه.

ـ تا اومدن قطار بعدی فقط.

ـ باشه؛ حتما. تو چند سالته؟

ـ مگه خبرنگاری؟

ـ آره.

ـ ۲۶.

ـ خیلی وقته میای مترو برای فروشندگی؟

ـ یه ساله که میام. از اولم بدلیجات می‌فروختم.

ـ چی شد که اومدی مترو؟ یعنی جریان زندگی چطوری تو رو کشوند اینجا؟

ـ لطفا از نگاه بالا به پایین با من حرف نزن. من بچه‌ی شهرستانم اما یه روز مثل تو بودم. من لیسانس کامپیوتر دارم و از خانواده سطح پایینی هم نیستم. به خوابم نمی‌دیدم این روز رو...

ـ خب تا قطار نیومده تعریف کن که چی شد؟

ـ تو شهرمون دانشجو بودم که عاشق یکی از همکلاسیام شدم. بچه تهران بود. نه که فکر کنی بچه پولدار بودا، بچه‌ی پایین شهر بود، خواستیم با هم ازدواج کنیم که خانواده پسره خیلی موافق نبودن. خلاصه بعد کلی داستان عقد کردیم و من اومدم تهران. هم شوهرم بیکار بود، هم من. مادرشوهرم می‌خواست چیکار دو تا آدم بیکارو؟ خیلی باهام بدرفتاری کرد. کار مناسبی هم که شوهرم راضی باشه پیدا نکردم، همش می‌گفت اونجا محیطش مردونه است، اونجا فلانه... کار درست نشد، برام. یه روز سوار مترو بودم مثل تو نشستم کنار چندتا فروشنده که داشتن با هم حرف می‌زدن. از لابلای حرفاشون فهمیدم که درآمد خوبی دارن... رفتم پیش یکی‌شون راه و چاه کارو پرسیدم. منم زدم به کار.

ـ شوهرت و مادرشوهرت می‌دونن که تو مترو کار می‌کنی؟

ـ مادرشوهرم که نه اما به شوهرم راستش رو گفتم.

ـ اگه می‌خوای سوار این قطار بشی، من مزاحمت نمی‌شم.

ـ نه بابا. این یکی که خیلی شلوغه. فحشم می‌دن مردم.

ـ شوهرت الان چیکار می‌کنه؟

ـ دوماهه تو بانک کار پیدا کرده. آبدارچیه.

ـ با وجود اینکه اون کار پیدا کرده، تو می‌خوای به کارت تو مترو ادامه بدی؟

ـ آره. باید بتونیم، دوتایی پول پیش یه خونه جور کنیم. بعدشم باید واسه خونه‌ای که اجاره می‌کنیم، وسیله بگیریم، تا اون موقع باید کار کنم.

ـ الان روزی چقدر در میاری؟

ـ روزی ۵۰، ۶۰ تومان. البته روزهایی هم هست که کمتر در بیارم.

ـ پدر و مادرت خبر دارن که تو اینجا چه اوضاعی داری؟

ـ وای. نه؛ فکر کن بدونن. اگر اونا بفهمن که دیگه هیچی. راستش من الان خیلی ناراضی نیستم. تنها وحشتم اینه که یه روز تو همین ایستگاه‌ها مادرشوهرم و یا یه آشنا ببینم. خیلی از اون روز می‌ترسم. برای همین ماسک دارم.

ـ احتمال اینکه یه آشنا ببینتت، اینجا خیلی زیاده. اگه اتفاقی مادرشوهرت رو ببینی فکر می‌کنی اون چه واکنشی نشون بده؟

ـ ولش کن. دوست ندارم بهش فکر کنم.

با اینکه می‌گفت درآمد روزانه‌اش حدود ۵۰ هزارتومان است، اما از طریق مصاحبه‌ با فروشندگان دیگر متوجه شدیم دستفروشی در مترو به صورت میانگین روزی ۳۰۰ هزارتومان درآمد دارد؛ درآمدی که شاید باعث بهبود معیشت آن‌ها شود اما اثرات مخربی چون احساس اضطراب و افسردگی را نیز در آن‌ها ایجاد می‌کند. این نتیجه‌ی یک پایان‌نامه و پژوهش علمی است که در سال ۱۳۹۲ در گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران انجام شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که علل عمده‌ی روی آوردن این افراد به دستفروشی، مشکلات فردی (سرمایه‌ی انسانی اندک) مثل نداشتن مهارت، حرفه و تحصیلات پایین است. از سوی دیگر درآمد ناکافی، اختلافات و مشکلات خانوادگی (طلاق، خیانت و اعتیاد همسر) مشکلات فرهنگی و نداشتن موقعیت اجتماعی این افراد را ناگزیر به سمت این مشاغل سوق می‌دهد.

بیشتر زنان دستفروش صورت‌هایشان را می‌پوشانند

۱۰ مردادماه ۹۵ ـ خط ۱ مترو تهران (ایستگاه شهید همت)

همین‌طور که در واگن قدم می‌زند و از جنس مرغوب روسری‌های سوپرنخش تعریف می‌کند، لوگوی شرکت ‌«نایک» از زیر دمپای شلوارش خود را نشان می‌دهد که رنگ آبی آن را با روسری‌اش ست کرده است. موهایش را بلوند کرده و آرایش کامل دارد. سعی می‌کند با ناز دخترانه‌ای جواب مشتری‌ها را بدهد. خوب از پسش برمی‌آید و به فاصله‌ی یک ایستگاه سه روسری ۱۵ هزارتومانی می‌فروشد. قطار که می‌رسد، چمدانش را برمی‌دارد و زیر لب غر می‌زند.

ـ تو تازه‌کاری؟ قیافه‌ات به فروشنده‌ها نمی‌خوره؟

ـ نه تازه‌کار نیستم اما همیشه نمی‌یام مترو. گاهی وقتا که پول لازم داشته باشم.

ـ یعنی تو خونه‌داری و هر وقت پول بخوای میای مترو؟

ـ اوهوم.

ـ ازدواج کردی؟

ـ نه مجردم. با خانواده‌ام زندگی می‌کنم.

ـ پدرت زنده‌ است؟

ـ آره. پدرم کارمند دولت بود. الان بازنشسته است.

ـ ناراحت نمی‌شی اگه بپرسم برای چه کاری پول لازم داری؟

ـ می‌خوام دماغمو عمل کنم ولی پول ندارم.

ـ فقط همین؟

ـ همین چیه؟؟ فکر کردی خرجش کمه؟ اومدم دو سه ماه کار کنم و برای خرج عملم پول دربیارم. سوال بعدی؟ اجازه می‌دی به کارمون برسیم، خانم خبرنگار؟

او سوار قطار بعدی می‌شود تا روسری‌های بیشتری بفروشد و خرج عمل بینی‌اش را که البته به نظر دارای نقص چندانی هم نیست ، به دست آورد. ثابت نشستن در یک ایستگاه به تجارت زیرزمینی‌شان صدمه می‌زند و ترجیح می‌دهند قطارها و خطوط رفت و آمدشان را به طور مداوم تغییر دهند. البته چند وقتی می‌شود که مترو تهران طرحی جدید برای ساماندهی دستفروشان ارائه کرده است. شرکت مترو تهران اعلام کرده است که قصد دارد در راستای توانمندسازی بانوان دستفروش مترو ۱۰۲ غرفه در ایستگاه‌ها را در اختیار آن‌ها قرار دهد و گفته می‌شود دستورالعمل این طرح آماده‌ی ابلاغ است.

۷ مردادماه ۹۵ ـ خط ۴ مترو تهران (ایستگاه تئاتر شهر)

آن‌ها که هر روز با مترو تردد می‌کنند، او را دیده‌اند. از فروشنده‌های خیلی قدیمی مترو است و هر چند وقت، اجناس متفاوتی می‌فروشد. آن روز برای او روز خوبی نبود. تبلیغاتش برای کیفیت و قیمت کم اجناسش بی‌فایده بودند. نشست روی صندلی ایستگاه. کیفش را زمین گذاشت و تسبیحش را دست گرفت. چشمانش را بست و شروع کرد زیر لب ذکر گفتن.

ـ خیلی وقته میای مترو؟

ـ ۱۰ ساله.

ـ یعنی ۱۰ ساله که فقط با دستفروشی تو مترو پول در میاری؟

ـ آره. زندگی این طوریه دیگه گل من. زندگیم انقد سخت نبود. ۱۵ سال کارمند مخابرات بودم. البته قراردادی. همه چیز خیلی خوب بود؛ خیلی. تا اینکه یک سال تصمیم گرفتن، قراردادهامون را تمدید نکنن. ۲۷ روز هم مجانی کار کردیم اما خبری نبود. خلاصه یه روز صبح اومدن و گفتن تغییراتی ایجاد شده، ما هم کاری از دستمون برنمی‌یاد، تشریف ببرید! من موندم و یه بچه با کلی مسئولیت.

ـ از این راه از پس همه مسئولیت‌های زندگی بر میای؟ پولش کفاف زندگیتو میده؟

ـ چی بگم؟ مترو پیرم کرده. کبد، قلب، معده و...مریض شدم دیگه. خیلی اوضاع سختی دارم، اما چاره دیگه‌ای هم ندارم. روزای اول که می‌یومدم هیچ کس باورش نمی‌شد من بچه داشته باشم. حالا خیلی از نظر جسمی آسیب دیدم. کار اینجا سخته. باور کن دوست ندارم هر روز اینجا باشم. مجبورم.

ـ رفتار آدمای تو قطار  روی شرایط روحی‌ات تاثیر نمی‌ذاره؟

ـ معمولا بهمون چپ چپ نگاه می‌کنن. لباس پوشیدن‌مونو مسخره می‌کنن. حتی حرف زدن‌مونو. من موقع فروشندگی تو چشمای کسی نگاه نمی‌کنم. می‌دونی چرا؟ خجالت می‌کشم. بعد ۱۰ سال هنوزم خجالت می‌کشم.

ـ تو این ۱۰ سال هیچ‌وقت دنبال شغل دیگه‌ای رفتی؟

ـ هر جا دنبال کار رفتم، یه انتظاری ازم داشتن. خیالم راحته که اینجا پول حلال در میارم. همین.

ـ ولی تو خیلی زن توانمندی هستی. صدای خیلی خوبی داری و بدون هیچ تپقی جنست رو به مشتری معرفی می‌کنی. فن بیان خوب داری. اصلا هیچ‌وقت بهش فکر کردی که بری رادیو؟

ـ می‌دونی چقدر دنبالش بودم؟ نشد که نشد. نه فقط من. خیلی از زنای اینجا صداشون خوبه.

ـ اینجا، توی مترو عزت زنونه‌ات، خدشه‌دار نمی‌شه؟

ـ (اینجا بغضش می‌ترکد.) صبح تا شب دارم اینجا کار می‌کنم. اینکه می‌گم صبح تا شب یعنی صبح تا شبا! موقع برگشت به خونه اون وقتی که می‌شینم تو تاکسی زار زار می‌زنم، زیر گریه. با خودم می‌گم، خدایا آخه این بود سرنوشت؟ این بود زندگی؟

چند زن دستفروش دیگر دورمان جمع شده‌اند. همه‌شان سر تاسف تکان می‌دهند. نمی‌دانم تاسف به حال خودشان است یا به حال او. نمی‌تواند، بغض و اندوهش را جمع کند. تسبیحش را می‌گذارد در کیفش و سریع کیسه را بر می‌دارد تا از قطار جا نماند. خیلی زود میان جمعیت گم می‌شود و دوباره برمی‌گردد سر کار همیشگی که از آن خجالت می‌کشد.

سراغ زن‌های دیگر هم می‌روم؛ زنانی که داستان‌های گوناگونی آن‌ها را در زیرزمین پایتخت جمع کرده است؛ یکی شوهرش معتاد است، آن یکی از تولیدی خیاطی اخراج شده،  یکی دیگر شوهرش افتاده زندان و بچه‌هایش سرپناهی ندارند.

اما رئیس ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری تهران به تازگی اظهارات جدیدی درباره‌ی پدیده‌ی زنان دستفروش در مترو داشته است.

فهیمه فیروزفر گفته است: «جلسات و رایزنی‌هایی با شرکت بهره‌برداری مترو داشته‌ایم و قرار شده خانم‌های دستفروشی که نیازمند واقعی هستند و از شرایط مورد نظر ستاد برخوردارند به مراکز کوثر و بازارچه‌های خوداشتغالی معرفی شوند.»

او درباره‌ی فلسفه‌ی این طرح نیز گفته است:«فلسفه‌ی حمایت ما از این طرح آن است که در شرایط ممنوعیت هرگونه دستفروشی در مترو، افراد نیازمند که از این طریق خرج خانواده را می‌دهند، ضرر نبینند و دچار مشکلات جبران‌ناپذیر نشوند. بر این اساس، ثبت نام و حضور در مراکز کوثر برای خانم‌ها کاملاً اختیاری است و افراد درصورت احراز شرایط مورد نظر ستاد و وجود ظرفیت لازم در مراکز کوثر پذیرفته می‌شوند.»

 

23. مرداد 1395 - 8:26   |   کد مطلب: 11760
گروه 20 نفره متشکل از جانبازان و هنرمندان ایرانی که در دو شهر توکیو و هیروشیما جشنواره فیلم صلح و دوستی ایرانیان را برپا کردند به وطن بازگشتند.

به گزارش شبنم همدان به نقل از ایسنا : پرویز پرستویی دبیر ایرانی این جشنواره خودجوش مطرح کرد:پایه‌گذاری این جشنواره با هدف آشنایی بیشتر جهانیان با ظلم‌های زمانه جنگ تحمیلی در موضوع بکارگیری سلاح‌های شیمیایی بر علیه رزمندگان و ملت ایران بوده که بهترین بازه زمانی برگزاری برای رسیدن به هدف، همین گردهمایی جهانی سالگرد بمباران اتمی در هیروشیمای ژاپن است. 

این بازیگر به دستاوردهای دیگر این سفر اشاره کرد و افزود: از دیگر دستاوردهای این سفر هماهنگی با جشنواره فیلم‌های مستند و کوتاه هیروشیما بود که قرار شد به‌جز نمایش فیلم‌های سینمایی ایرانی که تاکنون هرساله در این شهر به نمایش درآمدند از سال آینده فیلم‌های انتخابی مستند و کوتاه نیز همراه با دست‌اندرکارانشان با تعریف بخش ویژه‌ای با نام (ایرانیان، صلح و دوستی) در هیروشیما به نمایش درآیند.

در طی سه روز برگزاری این جشنواره در هیروشیما و یک روز در توکیو فیلم‌های «مزار شریف» ، «بادیگارد» ، «حوض نقاشی» ، «سعادت‌آباد»، «امروز» و «نبات» با بازی فاطمه معتمد اریا به نمایش در آمدند که در هنگام نمایش این فیلم‌ها هنرمندانی همچون پرویز پرستویی ، عبدالحسن برزیده ، همایون اسعدیان ، مازیار میری ، پژمان لشکری پور ، محسن یزدی ، وحید یامین پور ، مجید شتی و حبیب احمدزاده در کنار جانبازان هفتاد درصد شییمیایی حضور داشتند.

انتهای پیام/ص

23. مرداد 1395 - 8:09   |   کد مطلب: 11759
بانوی روئینگ‌سوار کشورمان در فینال E المپیک ۲۰۱۶ که برای تعیین رنکینگ‌اش در این مسابقات بود بین ۶ قایقران چهارم شد و با کسب عنوان بیست‌وهفتمی به کارش پایان داد.

به گزارش شبنم همدان به نقل از تسنیم : در هفتمین روز از بازی‌های المپیک 2016 ریو مهسا جاور در فینال  E رقابت‌های روئینگ در رقابت با نمایندگان تایلند، اندونزی، چین تایپه، قزاقستان و باهامس که برای تعیین رنکینگش بود، در رده بیست و هفتم ایستاد.

مهسا جاور روز شنبه در گروه دوم با حریفانی از آمریکا، اندونزی، لیتوانی، دانمارک و آرژانتین هم‌گروه  بود و در پایان با رکورد 8:39.28 دقیقه جایگاه چهارم  قرار گرفت و راهی مرحله شانس مجدد شد. وی روز گذشته در رقابت‌های شانس مجدد با ثبت زمان 8:06.57 در مصاف با نمایندگان ترینیدادوتوباگو، الجزایر،  پرو و باهاماس در رده سوم ایستاد و از صعود باز ماند.

جاور در در گروه دوم مرحله شانس مجدد در رقابت با قایقرانان چین‌تایپه، تایلند و پرو و برای تعیین رتبه نهایی با ثبت زمان 8:45:54 دوم شد و فینال E صعود کرد. مهسا جاور برای قرار گرفتن در یکی از رده‌های بیست وچهارم تا بیست و هشتم تلاش می‌کند.

انتهای پیام/ص

22. مرداد 1395 - 17:53   |   کد مطلب: 11753
در مطالعه اخیر محققان مشخص شد افرادی که حداقل سه وعده در روز غلات حاوی سبوس می خورند ۲۰ درصد کمتر در معرض مرگ زودهنگام در مقایسه با افرادی که کمتر از یک وعده در روز غلات کامل می خوردند، قرار داشتند.

به گزارش شبنم همدان به نقل از مهر ، 

غلات کامل بسیار برای حفظ سلامت بدن مهم هستند. جوانه ها و سبوس غلات جزء اصلی غلات هستند.

از اینرو گنجاندن این قسمت از مواد خوراکی در رژیم غذایی بسیار پرفایده و سرشار از مواد مغذی است.

غلات کامل و حاوی سبوس منبع غنی منیزیم معدنی هستند. منیزیم از طریق بالغ بر ۳۰۰ سیستم آنزیمی در بدن انسان استفاده می شود.

مصرف این ماده معدنی بسیار برای سلامت قلب، سلامت مغز و سلامت استخوان ها اهمیت دارد.

محتوای منیزیم سبوس غلات گوناگون باهم متفاوت است. میزان منیزیم هر یک از سبوس غلات به ازای هر ۲۰۰ کالری به شرح زیر است:

سبوس گندم، خام: ۵۶۶mg

سبوس برنج، خام: ۴۹۴mg

سبوس جو، پخته: ۲۰۰mg

سبوس جو، خام: ۱۹۱mg

آرد چاودار، سیاه: ۱۵۳mg

آرد گندم سیاه: ۱۵۰mg

گندم سیاه: ۱۳۵mg

به گفته کارشناسان تغذیه، غلات کامل به تدریج جذب شده و متابولیز می شوند. درحالیکه آردهای غلات فرآوری شده به سرعت جذب می شوند که این امر منجر به افزایش انسولین و قند خون می شود.

مطالعات علمی نشان داده اند که مصرف غلات کامل از جمله نان، حبوبات و پاستا موجب کاهش بروز بیماری قلبی و بیماری قلبی مرتبط با مرگ می شوند.

همچنین در مطالعه اخیر محققان مشخص شد افرادی که حداقل سه وعده در روز غلات حاوی سبوس می خورند ۲۰ درصد کمتر در معرض مرگ زودهنگام در مقایسه با افرادی که کمتر از یک وعده در روز غلات کامل می خوردند، قرار داشتند.

بعلاوه مصرف سه وعده در روز غلات کامل با کاهش ۱۴ درصدی مرگ ناشی از سرطان و کاهش ۲۵ درصدی ریسک مرگ ناشی از بیماری قلبی مرتبط است.

همچنین مصرف غلات کامل می تواند برای سلامت چشم ها هم مفید باشد. طبق اعلام انجمن چشم کالیفرنیا، شاخص گلوکز پایین غلات کامل می تواند به کاهش ریسک دژنراسیون ماکولا ناشی از سن که علت اصلی از بین رفتن بینایی در افراد بالای ۶۰ سال است، کمک کند.

همچنین وجود ویتامین E، روی و نیاسین در غلات کامل می تواند به افزایش سلامت عمومی چشم کمک کند.

به گفته کارشناسان، مصرف غلات کامل می تواند موجب احساس سیری بیشتر در فرد شده و در نتیجه منجر به لاغری شود.

22. مرداد 1395 - 17:44   |   کد مطلب: 11752
بخشی از افکار و تصورات منفی درباره یائسگی به باورهای فردی، تفاوت‌های شخصیتی و بخشی نیز به ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع برمی‌گردد.

به گزارش شبنم همدان به نقل از جام جم آنلاین، غلب زنان تا وقتی وارد دوران میانسالی نشده‌اند، درباره یائسگی تنها نام آن را می‌شنوند، اما با افزایش سن، ترس ذهنی به نام هراس یائسگی آنها را فرا می‌گیرد.

دکتر مسعود ارزاقی، متخصص اعصاب و روان، فلوشیپ فوق‌تخصصی سایکوسوماتیک در بررسی علل این باورهای غلط به جام‌جم می‌گوید: بخشی از افکار و تصورات منفی درباره یائسگی به باورهای فردی، تفاوت‌های شخصیتی و بخشی نیز به ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع برمی‌گردد.

وی تیپ شخصیتی افراد را در نحوه مواجهه با یائسگی موثر می‌داند و می‌گوید: شخصیت‌های کمالگرا و خودشیفته بیشتر درگیر باورهای غلط و منفی مربوط به این دوران می‌شوند. این افراد یائسگی را نوعی نقص و از دست دادن یک قابلیت می‌دانند. به همین دلیل با ورود به این دوران احساس نقصان می‌کنند. خانم‌هایی که نسبت به وضعیت ظاهری و جسمانی خود حساسیت وسواس‌گونه دارند، آسیب‌پذیر هستند.

این متخصص اعصاب و روان تأکید می‌کند: نوع تیپ شخصیتی افراد به معنای اختلال روانی در آنها نیست.

باروری؛ یک ارزش غلط اجتماعی

در جوامع سنتی، باروری نقش بسیار مهمی در تعیین ارزش اجتماعی زنان دارد. به گونه‌ای که حتی گاهی عامل طلاق زن است. دکتر ارزاقی وجود چنین ارزشی را جزو باورهای غلط عنوان می‌کند و می‌گوید: انتظارات اجتماعی بالای جامعه و حتی مرد نسبت به همسرش درباره باروری باعث شده زنان با ورود به این دوران احساس ضعف کنند و یائسگی را دوران پیری، کسالت و فرسودگی بدانند. به همین دلیل رنج روانی زیادی ناشی از احساس بی‌کفایتی و خودسرزنشی را متحمل می‌شوند.

این متخصص اعصاب و روان ادامه می‌دهد: از دست دادن ارتباط جنسی، باور اشتباه و مشکل‌ساز دیگر برای بعضی خانم‌هاست. اگر مشکل فیزیکی نباشد، یائسگی تاثیری ندارد.

دکتر صفیه عشوری مقدم، متخصص زنان نیز درباره این نگرش اشتباه و دوری خانم‌ها از همسرانشان می‌گوید: قطع فعالیت تخمدان‌ها و تغییرات هورمونی به‌معنای از بین رفتن تمایلات جنسی در یک زن نیست. خشکی واژن نیز یکی از نگرانی‌های زنان در این دوره است که با کمک غذاهای حاوی استروژن و در صورت لزوم دارو قابل رفع است.

پیری مصادف با بیماری

پیری یعنی ورود فرد به مرحله دیگری از تکامل روانشناختی است. دکتر ارزاقی با تأکید بر این که همزمانی دوران یائسگی با دوران پیری به معنای بروز مشکل نیست، خاطرنشان می‌کند: مگر ورود یک خانم به دوران قاعدگی به معنای بروز مشکل است که بخواهیم ورود به این مراحل را دوران مواجهه با ناتوانی و مشکل بدانیم؟

وی تأکید می‌کند: برخی خانم‌ها در معرض خطر افسردگی به خاطر نوع تفکر و درصد کمی به خاطر تغییرات هورمونی قرار دارند.

به همین دلیل به خانم‌هایی که سابقه افسردگی، ابتلا به سندرم پیش از قاعدگی هستند، توصیه می‌کنیم قبل از ورود به میانسالی حتما با متخصصان اعصاب و روان مشاوره داشته باشند تا در دوران یائسگی با مشکلات روحی جدی مواجه نشوند.

دکتر ارزاقی به هم خوردن تعادل خواب با منشأ فیزیکی و روحی را یکی از مسائل دوران یائسگی عنوان می‌کند و می‌گوید: این اختلال به دلیل تغییرات هورمونی گرگرفتگی، تعریق شدید و البته افکار منفی بروز می‌کند که همه این عوامل با مشاوره گرفتن از متخصص زنان و روانپزشک قابل مدیریت است.

این متخصص اعصاب و روان در پایان اظهارات خود با تأکید بر این که با توجه به تفاوت‌های فیزیکی و روانی افراد نمی‌توان یک فرمول مشترک ارائه کرد، می‌گوید: موثرترین توصیه کسب آگاهی و دریافت مشاوره از متخصصان مربوط قبل از ورود به دوران یائسگی است. ضمن آن که افزایش آگاهی مردان نسبت به این دوران و چالش‌های زنان، نقش بسیار مهمی در مدیریت بهتر این دوره دارد.

یائسگی خوب با سبک زندگی سالم

اولین علائم یائسگی از 40 سالگی می‌تواند آغاز شود، اما این موضوع متاثر از عواملی همچون وزن، ژنتیک، نژاد، جراحی‌های خاص در ناحیه لگن و تخمدان‌ها، وضعیت فعالیت تخمدان‌ها و عوامل متعدد دیگر در افراد متفاوت است؛ اما آنچه مسلم است افزایش طول عمر باعث شده خانم‌ها چیزی حدود 20 تا 25 سال و چه‌بسا بیشتر از دوران زندگی خود را در دوران یائسگی سپری کنند، بنابراین باید به دنبال ارتقای کیفیت زندگی در این دوران باشند.

دکتر عشوری مقدم با تأکید بر این که همه چیزهای خوب زندگی به دوران کودکی، نوجوانی و جوانی برنمی‌گردد بلکه در دوران میانسالی و پیری نیز می‌توان با کیفیت بالا زندگی کرد، می‌گوید: اگر خانمی می‌خواهد در دوران یائسگی همچنان سرحال، فعال، سالم و شاد باشد باید مراقبت‌های خود را از طریق تغذیه مناسب، مصرف شیر و کلسیم، خواب کافی و ورزش از سنین پایین آغاز کند.

وی تأکید می‌کند: فردی که بخش اعظم سال‌های زندگی را نسبت به سلامت خود سهل‌انگار بوده است، نمی‌تواند انتظار داشته باشد در دوران یائسگی بامشکلات جسمی مواجه نشود.به هرمیزان خانم‌ها نکاتی را که در بالا ذکر شد رعایت کنند، کمتر با بیماری‌هایی که بیشتر در این مرحله از زندگی بروز می‌کند، مواجه می‌شوند.

این متخصص زنان اضافه می‌کند: ابتلا به پوکی استخوان، بیماری‌های قلبی ـ عروقی، سرطان‌های سینه و رحم شایع‌ترین بیماری‌هایی است که در دوران یائسگی بیشتر بروز می‌کنند، اما این به معنای ابتلای قطعی یک فرد به این بیماری‌ها نیست.

دکتر عشوری مقدم در پاسخ به این انتقاد که چرا متخصص زنان به مراجعان خود قبل از ورود آنها به این دوران مشورت‌های لازم را نمی‌دهند و نسبت به یادآوری‌ها و آگاهی‌بخشی‌های لازم به افراد کوتاهی می‌کنند، می‌گوید: تمرکز پزشکان روی پیشگیری یا درمان بیماری‌های شایعی همچون انواع سرطان، اختلال خونریزی، به‌هم ریختگی هورمونی، کم‌خونی، عوارض آنها و محدودیت زمان ویزیت باعث می‌شود یک متخصص زنان و زایمان دیگر فرصت چندانی برای ارائه مشاوره درباره دوران یائسگی نداشته باشد.

وی ادامه می‌دهد: معتقدم خانم‌ها باید تحت نظارت یک تیم پزشکی متشکل از زنان، غدد و روان‌شناس باشند.

برچسب‌ها: 

صفحه‌ها

اشتراک در شبنم ها RSS