اگر سری به بازار میوه و تره بار زده باشید حتما متوجه می شوید که عطر و بوی میوه های کشورهای همسایه و گاه دورتر در بازار تره بار پیچیده است. در هر گوشه بازار محصولات یکی از کشورهای دنیا جا خوش کرده است؛ سیب لبنان , اتریش ,ترکیه، پرتقال تامسون ، نارنگی پاکستان، کیوی مدیترانه گلابی خوش آب و رنگ ولی بی طعم چین . با دیدن این صحنه ها هر بیننده ای با خود می اندیشد قطعاً کشاورزان ایرانی بیکار بوده اند که مجبور شدیم این همه میوه از دیگر کشورها وارد کنیم.
اگر قرار است همه محصولات را از کشورهای دیگر وارد کنیم چرا باید یک کشاورز از ساعت 5 صبح سرِ زمین کشت باشد , و مبالغ زیادی برای هزینه کارگر خرج کندد و در پایان حاصل زحمتش هیچ شود؟ وقتی سردخانه ها مملو از محصولات وارداتی می شو.ند دیگر گنجایش کافی برای محصولات داخلی ندارند و همه خون دلی که کشاورز در طی ماه ها خورده است بر باد می رود. همچنین چالش دیگر کشاورزان این است که صنایع تبدیلی تنها در شهرهای بزرگ و دور از زمینهای کشاورزی قرار دارد و کسی به فکر حل این مشکلات نیست.
باید یادآور شویم که بازار حبوبات هم وضع بهتری ندارد. بازاری که اینقدر غرب زده شده است که عدس آن از کانادا و لوبیایش از کشورهای آمریکای جنوبی وارد میشود. ذرت های موجود در بازار هم آمریکایی هستند. عجیب است مگر آمریکا کشور ما را تحریم نکرده است پس ذرت آمریکا در بازار ایران چه می کند؟
از طرفی واردات لوبیا و حبوبات چینی قیمت های بازار را شکسته و کشاورزان را با بحران مواجه کرده است از سوی دیگر عدم مدیریت صحیح موجب کشت محصولات ناکارآمد شده است. به عنوان مثال در بسیاری از مناطق گرم وخشک هنداوانه کشت می شود . در حالیکه هر کیلو هندوانه 400 لیتر آب مصرف می کند و از نظر شرایط کمبود آب در کشور این میوه بحران آفرین است . جالب تر اینجاست که هر کیلو هندوانه به بهایی کمتر از یک بطری آب معدنی فروخته می شود. آیا واقعا کشت این محصولات که نه صرفه اقتصادی دارد و نه از نظر مصرف آب توجیهی برای ان می توان یافت نشانه سوء مدیریت در بخش کشاورزی نیست؟ وقتی قرار است همه محصولات را از کشورهای دیگر وارد کنیم چرا باید یک کشاورز از ساعت 5 صبح سرِ زمین کشت باشد , کلی هزینه کارگر بدهد وآخرش هیچ شود برای اینکه سردخانه ها گنجایش کافی برای محصولات ندارند ویا صنایع تبدیلی تنها در شهرهای بزرگ دور از زمینهای کشاورزی قرار دارد.
سوال اساسی در بخش کشاورزی این است که آیا واقعا هیچ برنامه ریزی صحیحی برای کشت محصولات در کشور وجود دارد؟ اگر وجود دارد پس چرا باید در شهرهایی که برای بیشتر روستاهای آن آب را با تانکر انتقال می دهند محصولی کشت شود که بیشترین آب را مصرف می کند. با وجود پیشرفت های فراوان در صنعت کشاورزی بیشتر کشاورزان به صورت سنتی کشت می کنند و توان خرید صنایع جدید را ندارند. اکثر دانشجویان فارغ التحصیل در رشته کشاورزی بیکار هستند و زمینی برای پیاده کردن دانش خود ندارند و باز سوالی که مطرح می شود این است که چه کسی باید این دانشجویان را با کشاورزان پر تجربه پیوند دهد؟ چند سال دیگر باید کشاورزان با روش آزمون وخطا به امید رحمت آسمان کشت کنند تا شاید یک سال هم منفعت نصیب آنها شود؟ چرا افراد تحصیل کرده تنها نظریهشان باید بر روی کاغذ ها ثبت شود. کشاورزان در بسیاری از کشورها جزء سرمایه داران محسوب می شوند در حالی که بیشتر روستاهای کشور ما از امکانات بسیار کمی بهره مند هستند.
امید است مسئولان توجه بیشتری به برنامه ریزی درست در بخش کشاورزی و واردات آن داشته باشند تا کمتر شاهد اینگونه زیان های کلان در بخش کشاورزی باشیم
انتهای پیام /
دیدگاه شما