معاشرتهای دختر و پسر، در دوران پیش از ازدواج، یکی از پدیدههای پیچیده در جامعه کنونی است که عوامل اجتماعی، روانی و برخی نیازها باعث بهوجود آمدن اینگونه روابط میشود. روابط دو جنس، در سراسر دنیا و از جنبههای مختلف، همواره موضوعی درخور بررسی بوده است، اما بهنظر میرسد در هیچ کشوری همچون ایران، این موضوع چالشبرانگیز و مسئلهساز نبوده است. اهمیت موضوع باعث شکلگیری متون علمی و پژوهشهایی در این زمینه شده است.
به گزارش شبنم ها به نقل از مهرخانه، در ایران تحقیقات متعدد نشان میدهد که حدود 30 تا 70 درصد نوجوانان بهنوعی با این مسئله درگیرند. در تحقیق گسترده بر روی 75 هزار نفر از جوانان و نوجوانان 14 تا 19 سال، در سراسر کشور، 45 درصد از نمونهها عنوان کردند که مسائل جنسی آنها را از لحاظ فکری آزار میدهد و 35 درصد نیز گفتند که به دلیل مسائل جنسی گاهی به دردسر افتادهاند. در پژوهشی تحت عنوان بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی، در تهران، سطح موافقت با معاشرت پیش از ازدواج، رقم زیادی(68.8 درصد) را نشان میدهد. با افزایش سن، موافقت جوانان با روابط پیش از ازدواج کاهش مییابد.
شواهد حاکی از آن است که تغییر در ارزشها و نگرشها در ایران، برای مثبت قلمدادکردن رابطهها و معاشرتهای دختر و پسر، تا پیش از ازدواج است؛ بهطوریکه ارزشهایی همچون حرفنزدن زن و مرد نامحرم تغییر کرده و ازدواجهای برخاسته ازاینگونه معاشرتها افزایش یافته است. بیش از نیمی از افراد نمونه در یک پژوهش، با قید و شرط در دوستی دختر و پسرها موافقاند؛ درحالیکه کمتر از نیمی از آنان، دراینباره، دیدگاه مخالفی دارند. غالب پژوهشها حاکی از آن است که پسران تمایل بیشتری به این روابط نشان داده و میانگین موافقت آنها با دوستی دختر و پسر بیشتر از دختران است.
تنها 22.6 درصد دانشجویان، نگرش منفی به روابط دختر و پسر دارند/ نگرش منفیتر زنان به این نوع روابط
طبق سایر تحقیقات، تنها 22.6 درصد دانشجویان، نگرش منفی به این روابط دارند، اما نگرش والدینشان منفیتر از خودشان است. درمجموع، زنان در مقایسه با مردان، نگرش بسیار منفیتری به اینگونه معاشرتها دارند. البته تحصیلات والدین در نگرش مثبت به این روابط تأثیر معناداری دارد؛ بهطوریکه بخشی از یافتهها نشان میدهد هرچه سطح تحصیلات والدین بیشتر شود، نگرش آنان به رابطه دختران با جنس مخالف مثبتتر شده و مخالفتشان کمتر میشود. همچنین هراندازه والدین به لحاظ شغلی در مرتبه بالاتری باشند، نگرش آنها نیز درباره ارتباط دختر خود با جنس مخالف، مثبتتر است. متغیرهای سن، امکانات رفاهی خانواده، استفاده از ماهواره و سطح غربگرایی نیز با نگرش مثبت والدین به اینگونه روابط، ارتباط فراوانی دارد.
دلایل دخترها و پسرها برای رویآوردن به این نوع دوستیها
از دیگر دلایل شکلگیری اینگونه روابط، نیاز عاطفی، ضعف اعتقادات، سهلانگاری و بیمبادلاتی خانوادهها، فشار دوستان و همسالان، نیاز جنسی، آشنایی بهقصد ازدواج و مشکلات ازدواج و تنظیم خانواده است. در همین زمینه، توهم قدرت در پسران و جاذبه در دختران و نیز پناهآوردن به یکدیگر در اثر ناملایمات اجتماعی و خانوادگی، ازجمله انگیزههای ارتباط با جنس مخالف ذکر شده است.
روش پژوهش
پژوهش حاضر به روش پیمایشی انجام شده است و از نوع تحقیقات کمی بهشمار میآید. جامعه آماری این مطالعه، دانشجویان دختر و پسر از رشتههای مختلف، در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، طی سال 1389 در دانشگاه یزد هستند. در این تحقیق، برای تعیین نمونههای لازم، روش نمونهگیری طبقهای و نسبی بهکار گرفته شده است. به این صورت که با توجه به جنس و رشته و مقطع تحصیلی و نیز برحسب تعداد دانشجویان هر دانشکده، درصدی از دانشجویان متناسب با جمعیت آنها و در طبقات بهصورت تصادفی انتخاب شدهاند.
مفاهیم
گرایش: در این پژوهش، گرایش به ارتباط به معنای شدت تمایل و واکنش به همراهی با جنس مخالف در زمینههای مختلف است. این متغیر را با پنج گویه در دامنه پنجگزینهای لیکرت، از کاملاً مخالف تا کاملاً موافق، سنجیدهایم. همچنین در اینجا سطح ارتباط، به معنای تماس گفتاری، ملاقات حضوری و باهم بودن، تماس بدنی و جنسی است.
نگرش: نگرش به معنای طرز تلقی، وجهه نظر، طرز فکر، رویه و تمایل به بازخورد است. ترکیب شناختها و احساسها و آمادگی برای عمل به هرچیز معین را نگرش شخص به آنچیز گویند. اکثر روانشناسان اجتماعی نگرش را اینگونه تعریف میکنند: نظامی بادوام که شامل یک عنصر شناختی و یک عنصر احساسی و تمایل به عمل است. عنصر شناختی، شامل باورهای شخص درباره یک اندیشه یا شیء است. عنصر احساسی یا عاطفی، آن است که معمولاً نوع احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل در آمادگی برای پاسخگویی به شیوهای خاص اطلاق میشود. نگرش نشاندهنده سوگیری و دیدگاههای مثبت و منفی افراد به روابط پیش از ازدواج است.
دینداری: دانشمندان علوماجتماعی، دینداری یا وابستگی به مذهب را دارای حداقل دو بعد اجرای فرایض مذهبی و اعتقادات مذهبی دانستهاند. اجرای فرایض مذهبی مثل نماز، روزه، مناجات و مناسک گوناگون، بهوسیله مشاهدات عملی، آشکار و اعتقادات مذهبی از طریق پاسخ به سؤالات عقیدتی مکشوف خواهد شد.
نیازهای ارتباطی: نیاز عبارت است از حالت محرومیت، کمبود و فقدان در ارگانیسم. نیازها بهصورت انگیزههایی برای انواع خاص رفتار درمیآیند و رفتارها بهمنزله بازتابی از نیازها محسوب میشوند. مزلو نیازهای انسان را بهصورت سلسهمراتبی در پنج طبقه مشتمل بر نیازهای فیزیولوژیک، ایمنی، عشق و محبت، عزتنفس و خودشکوفایی جای داده است. در اینجا، پنج نیاز اولیه را بهعنوان نیازهای اساسی بررسی شدهاند که شامل نیاز جنسی و نیاز عاطفی و رقابت (چشموهمچشمی) با دوستان است. هریک از اینها را با سهگویه و نیاز مالی و نیاز به ازدواج را با چهارگویه در سطح تربیتی، از کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم، ارزیابی کردهایم.
تنها 6.1 درصد پسران نگرش منفی به روابط دختر و پسر دارند
میانگین سنی پاسخگویان 21 سال است و 60.3 درصد پاسخگویان دختر و 39.7 درصد آنها پسر هستند. بنابه نتایج تحقیق، تنها 16 درصد دانشجویان به رابط دختر و پسر نگرش منفی دارند. 23.9 درصد دارای نگرش میانه و 60.2 درصد دارای نگرش مثبت به این روابط هستند.
20.3 درصد دختران نگرش منفی به این روابط دارند؛ درحالیکه تنها 6.1 درصد پسران دارای چنین نگرشی هستند. 35.8 درصد پاسخگویان هیچ دوستی از جنس مخالف ندارند. 36.7 درصد فقط یک دوست دارند و 27.5 درصد نیز با بیش از یک نفر ارتباط دوستی برقرار کردهاند. سطح ارتباط 28.8 درصد در حد صحبت کردن و تماس تلفنی، 37.9 درصد گردش و تفریح و 10.8 درصد تماس بدنی و جنسی بوده است. 22.5 درصد نیز هیچ تماسی با جنس مخالف نداشتهاند.
ازدواج؛ انگیزه دخترها و نیاز عاطفی و رقابت؛ انگیزه پسرها برای دوستی با جنس مخالف
همچنین انگیزههای مهم ارتباطی بدین ترتیب بود: ازدواج، نیاز جنسی، نیاز عاطفی، رقابت با دوستان و نیاز مالی؛ اما اعتقاد پسران و دختران در این زمینهها متفاوت است. دختران، بیشتر اعتقاد دارند که انگیزه افراد از این روابط، ازدواجکردن و برآوردن نیاز جنسی است؛ درحالیکه پسران بیشتر اعتقاد دارند نیاز عاطفی و رقابت و انگیزه مالی دلیل برقراری این روابط است.
ازطرفی 29.8 درصد دختران معتقدند که افراد به دلیل نیاز جنسی وارد این روابط میشوند؛ درحالیکه 26 درصد پسران این نظر را میپذیرند.
39.2 درصد از دختران، اولین انگیزه در برقراری ارتباط را از ازدواج میدانند؛ درحالیکه این مقدار در پسران 34.3 درصد است. درصد بیشتری از پسران متغیرهای مرتبط با نیاز عاطفی و نیاز مالی و رقابت با دوستان را انگیزه افراد در برقراری ارتباط دانستهاند.
پسرها بیشتر باانگیزههای مالی و رقابتی وارد این رابطه میشوند
نتیجه آزمون، تفاوت میانگین بین جنس و انگیزههای ارتباط را نشان میدهد. تفاوت معناداری برحسب جنس، در همه نیازها، بهجز نیاز جنسی وجود دارد؛ یعنی هم پسران و هم دختران اعتقاد دارند که نیاز جنسی یکی از دلایل اصلی در برقراری ارتباط پیش از ازدواج است، اما تفاوتهایی نیز از این نظر بین دو جنس وجود دارد. انگیزه دختران برای ازدواج و نیاز عاطفی بیش از پسران است؛ حال آنکه پسران بیشتر باانگیزههای مالی و رقابتی وارد این رابطه میشوند.
بین انگیزههای ایجاد ارتباط با نگرش و شدت گرایش به ارتباط نیز آزمون همبستگی به عمل آمد. چهار انگیزه ازدواج، نیاز عاطفی، رقابت و نیاز مالی همبستگی مثبت و معناداری با نگرش به ارتباط با جنس مخالف دارد؛ یعنی با افزایش سطح این نیازها، نگرش به ارتباط مثبتتر میشود، اما در نیاز جنسی این همبستگی منفی است: پاسخگویانی که نیاز جنسی را عامل ارتباطی درنظر میگیرند، نگرش منفیتری به این روابط پیدا میکنند. این موضوع درباره شدت ارتباط نیز صدق میکند.
پاسخگویانی که تماس بدنی و جنسی داشتهاند، اولین عامل را ازدواج و سپس، نیاز عاطفی عنوان کردهاند
همچنین انگیزه برقراری ارتباط، برحسب نوع و سطح برقراری ارتباط متفاوت است. براساس نتایج آزمون، پاسخگویانی که روابط پیش از ازدواج نداشتهاند، بیشترین نمره را به انگیزههای جنسی در برقراری این روابط دادهاند؛ بدین معنا که آنها اعتقاد دارند افراد این روابط را به دلیل میل جنسی برقرار میکنند. این گروه، احتمالاً به همین دلیل از برقراری ارتباط در سایر سطوح نیز خودداری کردهاند.
همچنین افرادی که تماس گفتاری یا تماسی در حد رفتن به گردش و تفریح داشتهاند، اولین انگیزه ارتباط را ازدواج دانستهاند. پاسخگویانی که تماس بدنی و جنسی داشتهاند، اولین عامل را ازدواج و سپس، نیاز عاطفی را عاملی دیگر برای برقراری اینگونه ارتباط دانستهاند.
بر مبنای نتایج حاصله متغیرهای درآمد، سن و تحصیلات، با گرایش و سطح ارتباط رابطه مثبت دارد؛ یعنی هر چه این متغیرها افزایش مییابد، گرایش به ارتباط و سطح روابط نیز افزایش مییابد، اما این همبستگی درباره دو متغیر درآمد و تحصیلات، ازنظر آماری معنادار نیست.
هرچه وضعیت تحصیلی فرد بهتر میشود، گرایش به رابطه و شدت آن کاهش مییابد
همچنین متغیرهایی ازجمله معدل دانشگاه، روابط حسنه با والدین و سطح دینداری، با گرایش به رابطه و شدت آن، همبستگی منفی دارد. این موضوع نشان میدهد که هرچه وضعیت تحصیلی فرد بهتر میشود، گرایش به رابطه و شدت آن نیز کاهش مییابد.
ازطرفی هرچه رابطه فرد با خانواده حسنهتر باشد، از شدت این ارتباط نیز کاسته میشود. همچنین هرچه دینداری فرد بیشتر میشود، شدت گرایش و ارتباط کاهش مییابد. این همبستگی درباره دینداری و رابطه حسنه با والدین معنادار است؛ اما همبستگی معدل دانشگاه با گرایش به ارتباط و شدت آن، ازنظر آماری، معنادار نیست.
لازم به ذکر است این پژوهش با عنوان کامل "بررسی عوامل مرتبط با گرایش دانشجویان به روابط پیش از ازدواج در دانشگاه یزد" توسط اکبر زارعشاهآبادی و زکیه سلیمانی انجام و سال 1391 در فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی منتشر شده است.
دیدگاه شما